پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


فانوس قرمز را بردار


فانوس قرمز را بردار
کنفوسیوس که مهم‌ترین شخصیت تاثیر‌گذار بر فرهنگ چین محسوب می‌شود و اندیشه‌هایش در زمینه ایجاد جامعه هماهنگ، به تبیین روابط اجتماعی در سطوح مختلف متمرکز است، به کانون خانواده و چگونگی تنظیم روابط در آن، توجه خاصی نموده است.
او هماهنگی ارتباط بین شوهر و همسر و فرزندان را مانند هماهنگی تارهای موسیقی می‌دانست. او به ارتباط مستقیم بین خانواده باثبات و دولت باثبات قائل بود. کنفوسیوس سه موضوع را در مورد خانواده توصیه می‌کرد:
۱) خانواده گسترده باشد (کامل‌ترین خانواده در نظر چینی‌ها آن بود که پنج نسل کنار هم در یک مجموعه زندگی کنند).
۲) فرزندان از پدر و مادر اطاعت کنند
۳) برادر کوچک‌تر از برادر بزرگ‌تر اطاعت کند.
الگویی که کنفوسیوس ارائه نمود راهنمای چینیان در طول تاریخ در اداره امور خانوادگی بوده است. در کنار آموزه‌های کنفوسیوس، عوامل دیگری در چگونگی ساختار خانواده در چین موثر بوده‌اند از جمله نظام دیرپای فئودالی در آن کشور و جایگاه مهم زمین در آن سیستم اجتماعی و اهمیت خانواده در تدوام آن سیستم. رمان «زمین خوب» شاید یکی از بهترین کتاب‌هایی است که سیستم سنتی خانواده در چین و موقعیت زنان را به تصویر کشیده است.
نویسنده رمان PEARL S. BUCK متولد سال ۱۸۹۲ میلادی است و پدر و مادرش که میسیونرهای مذهبی بودند برای تبلیغ مسیحیت به چین رفتند و دختر سه ماهه را همراه خود بردند. آنها ۴۰‌سال در چین مقیم شدند. خانم پرل در میان کودکان چینی و همزمان با آنها بزرگ شد. او از طریق مشاهده و مطالعه، آشنایی خوبی با فرهنگ چین پیدا کرد و بعدها نویسنده‌ای توانا شد. رمان «زمین خوب» او در سال ۱۹۳۱ منتشر گردید.
او در سال ۱۹۳۸ جایزه ادبی نوبل را به‌خاطر این رمان، دریافت کرد. این رمان حاصل اطلاعات دست اولی است که خانم پرل بوک به‌خاطر زندگی در محیط آن روز چین کسب کرده بود. این رمان ابعاد مختلف فرهنگ و جامعه چین را مورد کنکاش قرار داده است. زوایای زندگی خانوادگی در لابه‌لای حوادث رمان قابل درک است.
یکی از نکاتی که در سیستم خانوادگی سنتی چین به‌خوبی مورد توجه پرل بوک، همانند دیگر محققان تاریخ و فرهنگ چین، قرار گرفته، مظلومیت زن در جامعه سنتی چین است که در «بستن پای دختران» به‌خوبی قابل لمس است. رمان زمین خوب به تمایل مردان چینی به چند همسری و ارتباطات خارج از چارچوب خانوادگی نیز پرداخته است. بستن پای دختران رفتار غیر انسانی رقت‌باری بود که برای هزار سال در چین رواج داشت. مردم چین گمان می‌کردند که پای کوچک، زن را زیبا و جذاب می‌گرداند. مادران، پای دخترانشان را وقتی به سنین پنج تا هفت سالگی می‌رسیدند، با باند محکم می‌بستند. به‌جز انگشت بزرگ، همه پا تا زیر زانو با پارچه و باند محکم بسته می‌شد تا از رشد و نمو آن جلوگیری کند. بسته ماندن طولانی پا، باعث کوچک ماندن استخوان می‌شد، اما ناهنجاری‌هایی نیز به‌دنبال داشت. زن‌ها عموما از پاهای ضعیف و مریض، مخصوصا در سنین کهولت رنج می‌بردند. فروش دختران از سوی خانواده‌ها، اجبار دختران به ازدواج بدون آنکه همسر خود را دیده باشند، اهمیتی که خانواده‌ها به فرزند پسر می‌دادند و بقای خود را در داشتن پسر می‌دیدند و... تصویری است که از خانواده چینی سنتی در این رمان ترسیم شده است.
● خانواده پس از انقلاب کمونیستی
کمونیست‌های چین پس از پیروزی و تشکیل حکومت در سال ۱۹۴۹، قبل از آنکه قانون اساسی کشور را تدوین کنند به اصلاح قانون ازدواج و خانواده پرداختند. آنها سنت بستن پای دختران، دو همسری یا چند همسری، تفاوت بین دختر و پسر و... را غیر قانونی اعلام نمودند. کمونیست‌ها ماهیت جدیدی برای خانواده قائل شدند و گفتند ساختار خانواده باید در خدمت دولت باشد. از سال ۱۹۴۹ چین وعده برابری به زن‌ها داد. مائو در جمله معروفی گفته بود: زن نصف آسمان است. انقلاب کمونیستی جامعه و خانواده را وارونه کرد، سرمایه خانوادگی را برچید و شغل خانوادگی با بوروکراسی سخت را جایگزین آن نمود. برچیدن سنت دیرینه؛ «بستن پای دختران» از خدمات بزرگ مائو به زنان تلقی شد. در آن برهه کمونیسم دوست خوب دختران محسوب می‌گردید. قانون ازدواج سال ۱۹۵۰ زن ومرد را لااقل در تئوری برابری قرار داد. این قانون فروش دختران را ممنوع کرد.
● خانواده در دوره اصلاحات
به‌رغم تصویب قوانین تند در جهت حمایت از حقوق زنان از سوی دولت کمونیستی، ساختار سنتی و قدیمی خانواده در چین همچنان به حیات خود ادامه داد. اما دو تحول مهم در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی باعث پیدایش تغییرات اساسی در این ساختارگردید:
۱) سیاست تک‌فرزندی
۲) اصلاحات دنگ شیائو پینگ در سال ۱۹۷۹.
از آن زمان تغییرات زیادی در شوونات مختلف از جمله دخالت دولت در امور خانواده رخ داد و دوره پدرسالاری به پایان رسید.
با گذشت ربع قرن از اصلاحات و اتخاذ سیاست تک‌فرزندی در چین و متاثر از رشد سریع اقتصادی کشور و پیشرفت حیرت انگیز تکنولوژی ارتباطات، نشانه‌های تغییر در ساختار خانواده و چگونگی ارتباط اعضای خانواده آشکار شده است. کوچک شدن خانواده، کاهش دخالت دولت در امور خانواده، حذف پدرسالاری، آزادی بیشتر دختران درامر ازدواج و انتخاب همسر، افزایش نقش زنان در کسب درآمد و هزینه‌های خانواده، افزایش طلاق، پیدایش زندگی‌های مشترک جدید که قبلا متعارف نبود، پیدایش نسلی از انسان‌ها که برادر و خواهر ندارند و نسل بعدی آنها که نه‌تنها برادر و خواهر، بلکه عمه، خاله، دایی و عمو هم نخواهند داشت، زندگی تنهای پدر و مادر در سنین پیری، افزایش سن متوسط جامعه که ممکن است تا سال ۲۰۲۰ حدود ۴۰درصد جمعیت بیش از ۶۰ سال سن داشته باشند، از اهم تغییراتی است که در خانواده چینی رخ داده و یا خواهد داد. فرزندان در خانواده‌های تک فرزند چینی، از بابت نگهداری از والدین خود در سنین پیری نگران هستند.
آنها می‌گویند که پدر و مادر، با هم، از یک کودک نگهداری کرده‌اند. اما آن کودک که الان بزرگ شده به تنهایی باید از دو نفر، پدر و مادر، نگهداری کند (قانون چین فرزند را مکلف به نگهداری از پدر و مادر در سنین پیری کرده است). قانون ازدواج و خانواده بارها مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفته و در مقام حل مشکلات جدید خانواده‌ها بوده است. به‌عنوان مثال افزایش موارد روابط مردان متاهل با زنان اجنبی، باعث شده که قانون در سال ۲۰۰۱ برای زنی که شوهرش چنین باشد حق طلاق قائل شود (اتحادیه زنان می‌خواست که این مورد برای مردان جرم تلقی شود. ولی قانون نپذیرفت و به اعطای حق طلاق به زنان در صورت اثبات چنین موضوعی بسنده نمود). گفته می‌شود نسبت نامتوازن تعداد پسران به دختران (هر۱۱۷تا ۱۲۰ پسر در مقابل ۱۰۰دختر) باعث خواهد شد که حدود ۴۰ میلیون مرد طی ۱۰ سال آینده بدون همسر بمانند و چین صاحب بزرگ‌ترین کلوپ مردان مجرد شود که تبعات خاص اجتماعی خواهد داشت.
● انتخاب همسر
خانواده چینی با ثبت ازدواج در یک دفتر ثبت ازدواج شکل می‌گیرد. تا سال ۲۰۰۳ زندگی مشترک بدون عقد ازدواج در چین ممنوع بود. تشریفات قانونی ازدواج در چین بسیار آسان شده است. زوجین شماره‌ای می‌گیرند، در صف می‌ایستند و ظرف یک ساعت کار انجام می‌شود. ازدواج‌نامه فقط یک دلار و نیم هزینه دارد. در فرم‌های ازدواج در آغاز حکومت کمونیستی تا چند سال پیش، سوالات زیادی درباره وابستگی والدین عروس و داماد به حزب کمونیست می‌پرسیدند.
زوجین باید از محل کار خود رضایت‌‌نامه و اجازه‌نامه می‌آوردند. از سال ۲۰۰۳ ازدواج، دیگر به دفتر امنیت عمومی ربطی ندارد. امروزه خانواده چینی با دو نیروی محرکه شکل می‌گیرد: عشق و پول. در ۲۰۰ شهر چین که بیش از یک میلیون جمعیت دارند عشق و پول تغییری تاریخی را به خانواده‌های سنتی تحمیل کرده است. خانواده‌هایی که به‌خاطر سیاست تک‌فرزندی دولت به‌شدت کوچک شده‌اند. قرارهای عشقی و رمانتیک رواج یافته و زندگی با پدر و مادر کم‌‌کم کنار گذاشته می‌شود. مجموعه‌ای از رفتارها و ارزش‌های جدید، بنای خانواده چینی را متحول کرده است.
دخترهای چینی می‌گویند: امروزه ملاقات و آشنایی، آسان، اما یافتن فرد مناسب سخت شده است. در گذشته از هر ۱۰ جوان چینی فقط دو نفر شخصا همسر خود را انتخاب می‌کردند. اما امروزه ۹ نفر از هر ۱۰ نفر اذعان می‌کنند که خود شخصا این کار را انجام داده یا می‌دهند. بیان «احساس» و «علاقه» که قبلا فقط در لایه‌های بالای جامعه مشاهده می‌شد امروزه عمومیت یافته است. اگر داماد به عروس ابراز علاقه می‌کرد ممکن بود حمل بر عدم‌وفاداری او به پدر و مادر تلقی شود. در بروز مجادلات خانوادگی پسر باید طرف بزرگترها را می‌گرفت نه همسر.
پسر‌ها به والدین وابسته بودند و با طلاق به‌شدت مخالفت می‌شد. ازدواج از خانواده یا از واحد کاری منشأ می‌گرفت. مهم‌ترین شرط، اعتبار کمونیستی خانواده همسر بود. در واحد‌های کار، ازدواج به افراد تحمیل می‌شد، در حالی‌که نسل جوان کنونی چین اولین نسلی هستند که به عشق اهمیت می‌دهند و واقعیت آن است که آنها اولین نسلی هستند که باید خود کار کنند و خود درآمد کسب نمایند. دیگر به آپارتمان سوبسید داده نمی‌شود و مشاغل دائمی نیستند.
ثروت باعث شده است تعداد زیادی از شهرنشینان چینی به گونه‌ای فکر و عمل نمایند که همیشه خانواده را شامل نمی‌شود. در دهه گذشته مدارس شبانه‌روزی سه برابر شده‌اند. روابط خارج از عقد زناشویی زیاد شده است. هر چه قیمت‌ها در مناطق شهری افزایش می‌یابند تعداد زیادی از زنان جوان که معمولا از خارج شهر آمده‌اند از مردان، در قبال آشنایی و روابط، سوبسید می‌گیرند.
زن‌ها در چین دنبال راه میانبر برای امنیت اقتصادی و زندگی مرفه هستند. جمله‌ای در میان آنها شایع است که: «یک قرار خوب از شغل خوب بهتر است.» مقامات دولتی دنبال قوانین روشنی هستند که شوهر درآمد خانوادگی را به اطلاع همسر برساند. طلاق‌های زیادی امروزه رخ می‌دهد که همسر ناگهان خود را با یک دست مبل رها شده می‌بیند.
چین بیش از سه هزار سال سابقه نظم فئودالی دارد؛ نظمی که فقط با خانواده‌های باثبات تضمین می‌شود. اما خانواده تغییر جدی می‌یابد. در این تغییر «قرار» مفهوم جدیدی است که شاید فقط چهار یا پنج سال سابقه دارد. قبل از آن هرگز از دوست پسر یا دختر صحبت نمی‌شد. «دوست ویژه» را شریک می‌گفتند که نشان از ازدواج در آینده می‌داد.
مفهوم آمریکایی «قرار هشت‌دقیقه‌ای» پکن را تسخیر کرده است. در چین با ورود کشور به «بازار آزاد» یک منبع مهم تحمیل ازدواج که «رئیس واحد کاری» بود از بین رفته است. «رئیس» برای پنجاه‌سال همه کاره شرکت دولتی بود. رفتار کارکنان را از زن و مرد تحت نظر داشت و مشکلات خانوادگی آنها را برطرف می‌کرد. او دختران را که در آستانه ۳۰سالگی بودند به ازدواج می‌کشاند. عروسی در چین قبل از ۱۹۸۰ ساده و کوتاه و ارزان بود. امروزه ۷۰درصد ازدواج‌ها که در «تالار ارغوانی» (یک آژانس امور ازدواج در پکن) انجام می‌شود سبک غربی دارند: لباس‌های سفید، پذیرایی، کلیسا و ... ازدواج که در آن روزها فقط ۴۰ دلار هزینه داشت امروزه به‌آسانی از ۴۰۰۰ دلار فراتر می‌رود. امروزه ۶۰ تا ۷۰ درصد زوج‌ها با ازدواج از والدین جدا می‌شوند.
طلاق که روزی در چین پدیده‌ای «ضد اجتماعی» محسوب می‌شد به‌شدت در حال افزایش است. یک‌سوم ازدواج‌های سال ۲۰۰۱ در شانگهای به طلاق منجر شده است. سیاست تک‌فرزندی سال‌های گذشته با توانایی امروزی زوج‌های جوان برای خرید آپارتمان، دست به دست هم داده تا والدین سالخورده دوره جدیدی از تنهایی را تجربه کنند. یک محقق آکادمی علوم اجتماعی چین می‌گوید: در گذشته فرض بر این بود که فرزندان از والدین نگهداری می‌کنند، امروزه دیگر چنین نیست. در گذشته بزرگ‌ترها بر خانواده مسلط بودند و جوانان چاره‌ای جز احترام به آنها نداشتند.
جایگاه والدین بر پول و قدرت استوار بود. اگر به آنها احترام نمی‌گذاشتید از حمایت آنها محروم می‌شدید. امروزه، به خاطر توسعه بازار، جوا‌ن‌ها به پیرها وابسته نیستند، می‌توانند روی پای خود بایستند، دانشگاه بروند... در ۲۷ نوامبر سال ۲۰۰۴ فیلمی مستند از میکل آنجلو آنتونیونی فیلمساز ایتالیایی که در سال‌های سخت انقلاب فرهنگی از پکن گرفته شده بود در چین اجازه نمایش یافت که پکن آن روز را با ساختمان‌های کوتاه، الاغ و خوک در خیابان و شمار زیادی کودکان متبسم با لباس‌های پاره به تصویر کشیده بود این فیلم نشان می‌دهد که چین با چه سرعتی به جهان مدرن رسیده است. همه چینی‌ها قبول دارند تحولی در نظام خانواده و ارزش‌ها رخ داده اما نظر آنها در مورد این تحول متفاوت است. بعضی بی‌نظمی اجتماعی را در آینده پیش‌بینی می‌کنند، بعضی دیگر بعد از شوک کوتاه مدت، آینده را روشن می‌بینند. خیلی‌ها در چین از فرهنگ حاکم شده «پول» ناراضی هستند، اما بازگشت به دوران دخالت دولت در زندگی خصوصی را نیز نمی‌پسندند. آنها نوع جدیدی از آموزه‌های اخلاقی می‌خواهند که با شرایط جدید مطابق باشد.
● خانواده کوچک
در چین انواع جدیدی از خانواده در حال شکل‌گیری است: «خانواده فقط با پدر یا مادر» «خانواده با درآمد دو نفره بدون فرزند» «مجرد» «زندگی مشترک بدون عقد ازدواج» «ازدواج دوم». خانواده‌ها کوچک شده‌اند «شوهر، همسر، فرزند» دور از بزرگترها. قبلا خانواده در چین اینگونه نبود. آن روزها خانواده وسیله‌ای برای تولید و ازدواج، تصمیمی اجتماعی بود اما امروز تصمیمی فردی است. سیستم خانوادگی چین سالیان درازی «پدرسالار» بود.
زن با خانواده شوهر زندگی می‌کرد. سلسله مراتب خانوادگی از آن پسران بود. اما از دوره اصلاحات تغییرات زیادی رخ داده است. LI YIN HE، یک جامعه‌شناس خانواده می‌گوید که ۶۰درصد خانواده‌ها در پکن «کوچک و هسته‌ای» هستند. در گذشته بقای خانواده در چین به پسر بود. آنقدر فرزند متولد می‌شد تا یکی پسر شود. امروزه ۵۰درصد خانواده‌ها پسر ندارند و اکثرا از این بابت نگران نیستند. قریب دو دهه از شروع معجزه اقتصادی چین که حاصل نیروی کار ارزان و مجموعه کارخانه‌های سواحل شرقی کشور و استعداد ملی برای سازمان‌پذیری و همچنین تطبیق با محیط بوده، می‌گذرد.
خانواده‌ها در این مدت کوچک شده و عمه و خاله دیگر وجود ندارد. درسال ۱۹۸۰ هر خانواده شامل ۲/۴ نفر بود. امروز به ۴/۳در هر خانواده رسیده است. در سال ۱۹۴۹ این رقم ۳/۵ نفر در هر خانواده بوده است. یعنی خانواده امروزی عبارت است از پدر و مادر و یک فرزند. خانواده‌های شهری توجه زیادی به آموزش یگانه فرزند خود می‌نمایند.
هر خانواده می‌خواهد پسری اژدها یا دختری عنقا داشته باشد (کنایه از فرزندان موفق).خانواده‌های پولدار فرزاندانشان را به خوابگاه و آنها که پول کمتری دارند نزد پدربزرگ و مادربزرگ می‌فرستند. در سال ۲۰۰۳ هشت‌میلیون ازدواج رخ داده است. طلاق در دو دهه گذشته سه‌برابر شده است. در سال ۲۰۰۳ حدود ۱۵۵ هزار مورد طلاق بیشتر از سال ۲۰۰۲ رخ داده است. در سال ۲۰۰۱ حدود ۷درصد جمعیت چین بیش از ۶۵ سال سن داشتند. در سال ۲۰۲۰ حدود ۳۴درصد جمعیت بیش از ۶۵ سال خواهند داشت. در سال ۲۰۰۰حدود ۶۰درصد خانواده‌های چینی دو نسلی بودند (پدر و مادر و فرزند) و ۳۰درصد جمعیت شهری سه نسلی بودند. قبل از ۱۹۴۹ همه خانواده‌ها سه نسلی بودند. هشت میلیون خانواده تک سرپرست وجود دارد. ۱۰درصد دانش‌آموزان شهری نزد پدر تنها یا مادر تنها هستند. در سال ۱۹۸۵ حدود ۵۰۵هزار ازدواج دوم عمدتا به‌خاطر مرگ همسر رخ داد. در سال ۱۹۹۸ قریب ۹۷۷هزار ازدواج دوم عمدتا بعد از طلاق رخ داده است. در سال ۲۰۰۲ حدود ۵۰۰هزار نفر در پکن زندگی مجردی داشتند که ۶۰درصد آنها دختر بوده‌اند. چین ۴۰ میلیون همجنس‌گرا دارد که ۳درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند. ۶۰۰ هزار خانواده در چین دو حقوقه و بدون فرزند می‌باشند.
● بهبود موقعیت زن در ازدواج
ازدواج‌های امروزی در هتل صورت می‌گیرد. تالار عروسی با بادکنک‌های ارغوانی و کاغذهای رنگی تزیین می‌شود. والدین عروس و داماد به سن می‌روند و صحبت‌هایی می‌کنند. ظاهر ازدواج مانند خیلی امور دیگر، مخصوصا برای عروس، تغییراتی کرده است. تا ۲۰ سال قبل خانواده عروس در مراسم عروسی شرکت نمی‌کردند.
عروس را از خانه بیرون می‌فرستادند تا در خانه شوهر به وظایفش عمل کند. فقط در چند سال اخیر است که خانواده عروس در مراسم، شرکت و سخنرانی می‌کنند. در گذشته عروس جرات نداشت خانواده‌اش را در مراسم دخیل کند. با افزایش تحصیل‌کرده‌های شهری در چین، دختران و خانم‌ها جایگاه و قدرت جدیدی در خانواده پیدا می‌کنند. قدرت کسب درآمد آنها زیاد شده، سخنان جدیدی از عشق و توجه دوجانبه رواج یافته است. صداهای شکایت‌آلود بیشتری در مورد بی‌وفایی مردان و سلطه مردان در محیط‌های کاری شنیده می‌شود.
قانون ازدواج سال ۱۹۵۰ زن و مرد را برابر و فروش عروس را ممنوع و طلاق را قانونی کرد. در چین برای قرون متمادی، مردان اجازه ازدواج با سه یا چهار زن را داشتند. فیلم سینمایی « RAISE THE RED LANTERN» فانوس قرمز را‌بردار وضع خانواده‌های چند همسری آن دوران‌ها را به‌خوبی نشان داده است. مارتین وایت استاد هاروارد می‌گوید: تغییر در خانواده چینی به سرعت تحمیل شده است. این تغییرات در اکثر جوامع، نسل‌ها طول می‌کشد.
در چین دوره مائو این تغییرات در برهه کوتاهی از زمان، دو یا سه نسل، فشرده شد. تغییر در موقعیت زنان شاید مهم‌تر از «جهش به جلو» یا «انقلاب فرهنگی» بود. پیشرفت در امور زنان در مراکز بین‌المللی که قانون و فرهنگ مورد تایید قرار می‌گیرند دیده می‌شد. شانگهای همیشه مورد توجه زنان بوده است. داستان رمانی که در نیمه اول قرن بیستم به قلم EILEEN CHANG نوشته شد در شانگهای اتفاق افتاده و صدای استقلال زنان محسوب می‌شود. این رمان بین قشر دانشجوی چینی بسیار مشهور است. در پایتخت چین در نظام خانواده تحول دائمی رخ داده است. معاشقه بین جوانان آشکارتر شده که شاید حاصل ثروت جدید، رفتار جدید و موبایل باشد و باعث رشد نوع جدیدی از خانواده می‌شود؛ یعنی حذف نظارت والدین و پیدایش زنانی با اعتماد به نفس بیشتر و دارای مطالبات فزونتر. محققان می‌گویند پدرسالاری چین نتیجه سیستم فئودالی بوده است. جایی که زمین مساوی قدرت بود. فرزندان ذکور زمین را به ارث می‌بردند. در فرهنگ شهری که ارزش از آن تحرک و جنبش است و زمین موضوعیت ندارد، استعداد خانم‌ها بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
یک محقق می‌گوید: «در شهرها دختران سود اقتصادی هستند. شهر جایی است که کار فکری از کار بدنی با اهمیت‌تر است. زنان در کار فکری از مردان جلوترند. امروز یک چیز روشن است: مردان احساس می‌کنند که زنان قدرت بیشتری از گذشته دارند.» امروزه در چین دختر و پسر در جایی مثلا محل کار آشنا می‌شوند. گفته می‌شود پسر، دختر را انتخاب و دختر همه چیز دیگر را انتخاب می‌کند. امروزه اکثر دختران به نامزدهایشان می‌گویند که اگر خیال می‌کنی با پدر و مادر تو زندگی می‌کنم بهتر است در فکر نامزد دیگری باشی. با این اوصاف یک فرهنگ شهری معشوقه‌داری در چین رو به رشد است. فمینیست‌های چین از این ناراحت هستند که زنان مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند. جسم زنان، بیشتر در معرض تماشا قرار گرفته است، در حالی‌که در گذشته اینگونه نبوده است.
در سال ۱۹۸۰ قانون برای طلاق پروسه‌ای شش ماهه را در نظر گرفت. قبلا طلاق دو سال طول می‌کشید، در قانون جدید طلاق پذیرفتنی شده بود. قانون جدید به زوج‌هایی که به زور به عقد هم در آمده بودند اجازه می‌داد جدا شوند. این قانون برای خیلی از خانم‌ها که شوهران هوسباز داشتند مفید واقع شد. اما کمک اصلی این قانون به مردانی بود که در طول انقلاب فرهنگی به اجبار به مزارع فرستاده شده بودند و همانجا ازدواج کرده و اکنون پس از انقلاب فرهنگی زن روستایی را نمی‌توانستند به شهر بیاورند. با رواج اقتصاد بازاری در چین، قانون ۱۹۸۰ توسط مردان برای طلاق سریع زنان مورد استفاده واقع شد. قانون خانواده با قانون ازدواج متناسب نبود. قانون جدیدی در سال ۲۰۰۱ برای ازدواج تصویب شد که طبق آن داشتن معشوقه یکی از مجوزهای گرفتن طلاق از سوی زن‌ها تلقی شد و ثبات اقتصادی بعد از طلاق را مد نظر قرار داد. رقم طلاق در شهرهای چین در حال افزایش است که به‌عنوان تطبیق طبیعی شرایط ازدواج توجیه شده است؛ ازدواجی که تصنعی و غیر قابل تحمل بود. امروزه زن‌ها استقلال اقتصادی پیدا کرده‌اند و تحمل رفتار خشن شوهر را ندارند.
ترجمه: آرش فرح‌زاد
منبع: International Herald Tribune
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید