پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


نخبه یعنی فوتبالیست ودیگرهیچ!


نخبه یعنی فوتبالیست ودیگرهیچ!
درست مثل یک خانواده خوشگذران! پا روی پا می‌اندازیم، تخمه می‌شکنیم، فوتبال تماشا می‌کنیم وفوتبالیست‌ها را تشویق می‌کنیم. هرچند کارمندی هستیم که تمام حقوقش را قبل از رسیدن سر ماه، خرج کرده و تا آن وقت سه بار مساعده می گیرد و در خانه پس انداز ندارد و فکر صرفه‌جویی و قناعت هم نیست.
اصلا وقتی می‌شود از سوپری سر‌محل جنس‌های خارجی و لوکس خرید، چرا وقتمان را صرف مثلا درست کردن رب گوجه فرنگی خانگی کنیم، می خریم وراحت! یا چرا باید جنس ایرانی بخریم وقتی اسم جنس خارجی به خودی خود برایمان کلاس می آورد! اجناس خارجی گران هستند وما را وابسته سوپرسرمحل می‌کنند اما می‌توانیم بودجه‌اش را از راه فروش طلاهای ذخیره مادر تامین کنیم، آن‌هم حالا که قیمت طلا افزایش پیدا کرده... اشاره می کنند که کاهش پیدا کرده اما مهم نیست. شعار خانه این است:” امروز را دریاب، چو فردا شود، فکر فردا کنیم”.
غمی برای فردا به دل راه نمی‌دهیم، نمی‌شود همه دغدغه‌ها را با هم داشت. از یک طرف کالاهای سوپری را که همه خارجی هستند، یکی یکی بررسی کنی و تشخیص دهی کدامیک می‌تواند در داخل تولید شود، از طرف دیگر بچه‌ها را برای انواع مسابقات ورزشی آماده کنی، دومی مهم‌تر از اولی است.
در مورد تربیت صحیح بچه‌ها هم باید گفت، خودشان بزرگ می‌شوند و نباید برای تربیتشان سخت گرفت. اینکه می‌گویند بین بچه‌ها فرق نگذارید، به درد نوشتن در کتاب‌های روانشناسی می‌خورد. پول توی جیبی همه‌شان نمی‌‌تواند یکسان باشد، نمی‌توان به یک اندازه قربان صدقه همه‌شان رفت.
درمورد پاسخ به این سوال “ علم بهتر است یا ورزش؟” در راستای دادن پول توی جیبی و تربیت یکسان باید به واقعیتهای موجود در خانه خودمان و خانه همسایه‌ها توجه کرد. فرزندان برومند خانه باید ورزشکار شوند و برای ما بین در و همسایه آبرو کسب کنند. البته هر ورزشی قابل قبول نیست؛ مثلا چند ورزش اصلی مهم است؛ مثل فوتبال، فوتبال داخل سالن، فوتبال ساحلی، فوتبال محلی و... گرچه ما به فرزند کوچک خانواده که صبح تا شب و شب تا صبح در زیر زمین با سیم و سیم پیچ مغز خودش را روی نقشه های متعدد و متنوع پیاده می‌کند، مفتخریم. همین که نمی‌رود در کوچه و معتاد شود مایه افتخار است. اما بیشتر از این نمی‌توانیم به او افتخار کنیم، افتخارات درونی است، مصداق همان مثلی که بچه را به چشم خار کن و به دل عزیز. قبول کنید این مثل برای ورزشکاران کاربردی ندارد آن‌هم قبل و بعد مسابقه. باعث تضعیف روحیه‌اش می‌شود.
به جای آن باید با اهدای ماشین، خانه و مبالغ میلیونی به او روحیه داد. برای تقویت روحیه مخترع و مکتشف، همان جشنواره و همایش‌ها کافیست! البته همراه آبمیوه و کیک(گاهی با سکه و گاهی بی سکه) برای جشنواره خوارزمی، وقتی برای اولین بار اسکنر سه بعدی و فرز سه محور می‌سازد، دستگاه جدا کننده اشعه‌های نوترون از گاما قابل استفاده در آزمایشگاهای طیف نگاری، ساقه خرد کن پنبه و سایر بقایای گیاهی، سیستم جدید شیشه سرامیک‌های زیرکونولیت جهت دفع پسماندهای هسته‌ای، دستگاه تولید اتوماتیک گز آردی، دستگاه رگ‌یاب و ساخت دستگاه‌هایی برای اولین بار در خانه... البته این اختراعات مایه فخر و مباهات است و ما هم کوتاهی نکرده و به او یک عدد لوح تقدیر نفیس دادیم. فقط این فرزند برومند خانه یک اشکالی دارد. فکر کنم به بچه بامرام ورزشکارمان حسودی می‌کند و پول توی جیبی‌اش را با او مقایسه می‌کند.
آن‌هم درست وقتی تمام فکر و ذکر ما رسیدن به تغذیه و خوراکی و ساک ورزشی ورزشکاران است، وقتی اعصاب همه از نبود سرمربی تحریک شده و خبررسانان از این مشکل عظیم حکایت می‌کنند، می‌گوید: با فلان اختراعم می‌توانید آب فاضلاب‌ها را تصفیه کنید و به حد مطلوب برسانید، با بهمان اختراعم نیاز مونتا‌ژ در کشور به کلی رفع می‌شود و چرخ اقتصاد خانه می‌چرخد، به من میدان بدهید تا مثل کشف سلول‌های بنیادی و انرژی هسته‌ای و درمان ایدز بین در و همسایه سر بلندتان کنم، پی و بنیاد خانه را محکم ‌کنم تا لازم نباشد آن‌قدر به طلاهای بدقواره و سیاه مادر چشم بدوزیم که چشم‌مان آب مروارید بیاورد و چاه هر چقدر هم که عمیق باشد، روزی خشک می شود.
وقتی روی حرفش پافشاری می‌کند اصلا یاد برپایی انواع و اقسام جشنواره‌ها نیست. تازگی‌ها هم دلخور شده که چرا وقتی با دو طرح “ جایگزینی ملخ دم برای بالگرد” و ارابه “ فرود اضطراری هواپیما” در مسابقات اختراعات و ابداعات ژنو به طلا دست یافتم و به خانه برگشتم هیچکس مرا تحویل نگرفت و به استقبالم نیامد، من که در ۸ ماه اول سال پیش باعث شدم رشد اختراعات ۶۲ درصد نسبت به مدت مشابه در سال ۸۵ رشد داشته باشد و به ۴ هزار و ۶۹۰ فقره برسد، من که...
حالا یکی نیست بگوید بچه جان تو اصلا بلدی گل کوچیک بازی کنی؟!!
خبر اصلی: یک مخترع کشور: مسئولان حداقل به زبان هم شده از مخترعان تشکر کنند. متاسفانه زمانی که ما از مسابقات اختراعات و ابداعات ژنو برگشتیم هیچ یک از دست اندرکاران به استقبال ما نیامدند. تاکنون پنج اختراع در ایران ثبت کرده ام و دو اختراع دیگر هم دارم که مراحل ثبت را در خارج از کشور طی می کنند.
لیلا باقری
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید