چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


شیوه صحیح ارتباط با دیگران


شیوه صحیح ارتباط با دیگران
در این جهان هیچ تعالی راستینی وجود ندارد که بتوان آن را از درست زیستن جدا کرد.
در مدتی بیش از ۲۵ سال کار با افراد در کسب و کار و دانشگاه وسایل زناشویی و خانواده‌، با اشخاص بسیاری تماس پیدا کرده‌ام که به موفقیت بیرونی قابل توجهی رسیده‌اند، اما دریافته‌اند از درون تشنه‌اند و عمیقاً به تجانس شخصی و روابط مؤثر و سالم و بالنده با دیگران نیاز دارند.
هنگامی که برای تهیه و ارائه برنامه‌ای تحقیق می‌کردم به این موضوع علاقه‌مند شدم که ادراکی که از مسائل داریم چگونه به خود شکل می‌گیرند و چگونه این ادراکها بر نگرش ما و چگونه این نگرش بر رفتارمان حکم می‌راند. این امر موجب شد که نظریه انتظار یا پیشگویی هایی که خود را به اثبات می‌رسانند را مورد بررسی قرار دهم و دریابم که ادراکهایمان تا چه اندازه عمیق در درونمان حک شده‌اند. همچنین به من آموخت که باید به عینکی که از طریق آن جهان را می‌بینم و همچنین به خود جهان بنگریم و بدانیم عینک ما چگونگی تعبیرمان از زندگی را تعیین می‌کند.
● اخلاقیات شخصیت و اخلاقیات منش
آموزش اخلاقیات منش این است که زندگانی مؤثر اصولی بنیادی دارد و مردم فقط در صورتی می‌توانند موفقیت راستین و خوشبختی ماندگار را تجربه کنند که این اصول را بیاموزند و آن را بخشی از منش اصلی خود سازند.
ویژگی هایی مانند درستی و تواضع و وفاداری و خویشتن داری و شهامت و عدالت و صبر و سختکوشی و سادگی و فروتنی و قانونی طلایی آنچه به خود نمی‌پسندی‌، به دیگری مپسند بنیامین فرانکلین بهترین نمونه آن است که در اصل برای پرورش اصول و عادتهایی در نهاد خود می‌کوشد که می‌توان آنها را اخلاقیات منش خواند. بسیاری از صاحبان عظمت فرعی ـ مشاهیری که محض استعدادهایشان شده‌اند ـ فاقد عظمت اصلی یا نیکی منش اند و دیر یا زود این فقدان را در همه روابط درازمدت آنها، خواه در رابطه باهمکاران یا همسر یا دوست یا فرزندی نوجوان که دوره بحرانی زندگیش را می‌گذراند خواهید دید. منش آدمی به گویاترین وجه سخن می‌گوید. امرسون چه نیک گفته است‌: آنچه هستی چنان در گوشهایم فریاد می‌زند که نمی‌توانم آنچه را می‌گویی بشنوم‌.
البته گاه نیز افراد منشی نیرومند دارند، اما فاقد عادتهای ارتباطند. بی تردید این امر نیز بر کیفیت روابط تأثیر می‌نهد. منتها این اثرات نیز فرعی و ثانویه‌اند. در آخرین تحلیل همه می‌دانیم آنچه هستیم بلیغانه‌تر از آنچه می‌گوییم یا به انجام می‌رسانیم سخن می‌گوید. افرادی هستند که به آنها اعتماد کامل داریم زیرا از منش آنها آگاهیم‌. خواه فصیح باشند و خواه الکن‌، خواه آگاه از فنون روابط انسانی و خواه ناآگاه به آنها اعتماد داریم و در نهایت موفقیت با آنها کار می‌کنیم‌.
در دستهای هر انسان قدرت اعجاب‌انگیز خیر یا شر نهفته است‌: تأثیر خاموش و ناهشیار و نامرئی زندگیش یا تراوش پیوسته آنچه آدمی به راستی هست‌، نه آنچه وانمود می‌کند.
● قدرت تغییر برداشت
شاید مهمترین بینش حاصل از نمایش نگرش و ادراک در زمینه تغییر برداشت باشد که موجب ادراک یا بینشی آنی می‌شود. یعنی این تجربه که سرانجام یک نفر تصویر تلفیقی را به شیوه‌ای دیگر می‌بیند. هرچه که شخص بیشتر در بند نگرش نخست خود باشد، تجربه بینش آنی نیز قدرتمندتر خواهد بود. درست مثل اینکه ناگهان چراغی درون انسان روشن شود.
اصطلاح تغییر برداشت نخست توسط توماس کوهن در کتاب چشمگیرش ساختار انقلابهای علمی معرفی و مطرح شد.
بسیاری از افراد وقتی بابحرانی مواجه می‌شوند که زندگیشان را تهدید می‌کند و ناگهان اولویتهای خود را از زاویه‌ای دیگر می‌بینند یا وقتی ناگهان در نقش تازه‌ای گام می‌نهند. مثلاً همسر یا پدر و مادر یا پدربزرگ یا رئیس یا رهبر می‌شوند تغییر اساسی و مشابهی را در شیوه تفکر خود تجربه می‌کنند.
بدیهی است اگر بخواهیم دگرگونی‌های نسبتاً کوچکی در زندگیمان ایجاد کنیم‌، شاید کافی باشد توجهمان را به گرایشها و رفتارهایمان معطوف کنیم‌. اما اگر بخواهیم دگرگونی عمده و بزرگی به وجود آوریم لازم است به سراغ نگرشها و برداشتهای اصلی خود برویم‌.
شارو می‌گوید هر ضربه‌ای که هزار برگ خشک را به زمین می‌ریزد ضربه‌ای به یک ریشه می‌زند فقط زمانی در زندگیمان می‌توانیم به پیشرفتهایی عظیم نایل آییم که به برگهای گرایش و رفتار ضربه و صدمه نزنیم و همچنان مراقب ریشه باشیم مراقب برداشتها و نگرشهایی که منشأ گرایشها و رفتارها بمانند.
برداشتها و نگرشها را نمی‌توان از منش جدا کرد. بودن یعنی دیدن در ابعاد انسانی و آنچه می‌بینیم کاملاً به آنچه هستیم ارتباط دارد. اگر شیوه بودن خود را عوض نکنیم نمی‌توانیم بینش خود را عوض کنیم‌.
● نگاهی به انسانهای موثر
▪ ارسطو
همانیم که مدام به آن می‌پردازیم‌. پس تعالی‌، نه عمل که عادت است‌. منش ما اساساً متشکل از عادتهای ما است‌. ضرب المثلی می‌گوید: اندیشه‌ای بکار تا عملی درو کنی‌. عملی بکار تا عادتی درو کنی‌. عادتی بکار تا منش درو کنی‌. منشی بکار تا تقدیری درو کنی‌. عادتها از عوامل قدرتمند زندگیمان محسوب می‌شوند. چون الگوهایی پیوسته و اغلب ناخودآگاه و مدام و روزانه‌اند که منش ما را نمایان می‌سازند و مؤثر بودن یا بی اثر بودن ما را ایجاد می‌کنند.
همان گونه که هوراس مان آموزگار بزرگ گفته است‌: عادتها همچون شاه سیم اند هر روز رشته‌ای از آن را می‌تنیم و چندی نمی‌گذرد که دیگر نمی‌توان آن را شکست‌. شخصاً با بخش آخر این گفته موافق نیستم می‌دانم که می‌توان آنها را شکست‌. می‌توان عادتها را آموخت و ترک کرد. اما این را نیز می‌دانم که اصلاحی آنی و سریع نیست‌. مستلزم فرایند و تعهدی عظیم است‌. عادتها نیز قدرت جاذبه عظیمی دارند عظیم‌تر از آنچه بیشتر افراد دریابند یا به آن اقرار کنند. از جا کندن و جدا شدن مستلزم تلاش عظیم است‌. اما به محض جدا شدن از قوه جاذبه‌، آزادی ما ابعاد کاملاً تازه‌ای پیدا می‌کند.
● توصیف عادتها
به منظوری که مدنظر ماست‌، عادت را به صورت نقطه تلاقی دانش و مهارت و اشتیاق توصیف می‌کنیم‌. دانش یعنی نگرش و برداشت نظری‌: چه باید کرد و چرا. مهارت یعنی چگونگی انجام دادن آن و اشتیاق یعنی انگیزه و میل به انجام دان آن‌. برای اینکه کاری را در زندگیمان به عادت بدل کنیم هرسه اینها باید حضور داشته باشند. برای ارتباط مؤثر با دیگران واقعاً باید به آن گوش فرا دهم‌. اما مهارتش را نداشته باشم و شاید واقعاً ندانم چگونه عمیقاً به انسانی دیگر گوش فرا دهم‌. اما دانستن اینکه لازم است گوش فرا دهم و مهارت در گوش فرا دادن کافی نیست مگر اینکه بخواهم و مشتاق باشم که گوش فرا دهم‌، تا این امر در زندگیم به عادت بدل شود ایجاد عادت مستلزم تلاش در هر سه بعد است‌.
● عادتهای مؤثر
ایجاد دگرگونی در بودن و دیدن فرایندی صعودی است‌: بودنی که دیدن را تغییر می‌دهد و دیدنی که به نوبه خود همچنان که در مارپیچ صعودی رشد حرکت می‌کنیم‌، بودن را عوض می‌کند.
گاه فرایندی دردناک است‌. تغییری که انگیزه‌اش باید قصدی بالاتر باشد. یعنی این اشتیاق که از آنچه اکنون خواهانید دست بشویید تا چیزی را که بعدها می‌خواهید بدست آورید. اما این فرایندی است که خوشبختی می‌آورد: هدف و طرح هستی ما خوشبختی است‌.
● پیوستار بلوغ
رشدمان از دوران نوزادی تا بلوغ و پختگی منطبق با قانون طبیعت است‌. و رشد ابعاد بسیار دارد. مثلاً رسیدن به بلوغ کامل جسمانی لزوماً متضمن بلوغ عاطفی یا ذهنی به طور همزمان نیست‌. از سوی دیگر اتکای جسمانی فرد به معنای عدم بلوغ ذهنی یا عاطفی او نیست در پیوستار بلوغ‌، اتکا، نگرش و برداشت تو است‌. این برداشت می‌گوید تو از من مراقبت کن‌. تو این کار را برایم انجام بده‌. تو این کار نکردی‌. در این نگرش تقصیر را به گردن تو می‌اندازم و تو را سرزنش می‌کنم‌.
استقلال‌، نگرش و برداشت من است‌: این برداشت می‌گوید: من می‌توانم این کار را انجام بدهم‌. من مسؤول هستم‌. من متکی به خود هستم‌. من می‌توانم انتخاب کنم‌.
● اتکای متقابل‌:
نگرش و برداشت ما است‌. این برداشت می‌گوید: ما می‌توانیم این کار را انجام بدهیم‌. ما می‌توانیم همکاری کنیم ما می‌توانیم استعدادها و توانایی‌های خود را به یکدیگر بپیوندیم و با همدیگر ثمره عظیم‌تری به وجود آوریم‌.
افراد متکی می‌خواهند که دیگران آنها را به خواسته شان برسانند. افراد مستقل می‌توانند از طریق تلاش خود به خواسته شان برسند. افرادی که دارای اتکای متقابل اند تلاشهای خود را به تلاشهای دیگران می‌پیوندند تا به موفقیتی عظیم‌تر نایل آیند. استقلال منش راستین به ما قدرت می‌بخشد تا خودمان دست به عمل بزنیم نه اینکه مورد اعمال نفوذ دیگران قرار بگیریم‌. ما را از اتکا به اوضاع و شرایط و سایر افراد می‌رهاند و هدفی ارزشمند و رهاننده است‌. اما برای زندگانی مؤثر، هدف نهایی نیست‌. مستقلانه اندیشیدن به تنهایی برای وقوع اتکای متقابل کافی نیست‌. افراد مستقلی که فاقد بلوغ لازم برای اندیشه و عمل همراه با اتکای متقابل باشند، شاید منفرداً تولیدکنندگان خوبی باشند اما رهبران یا بازیکنان گروهی خوبی نخواهند بود. نگرش و برداشت آنها از اتکای متقابلی که برای موفقیت در زندگی زناشویی وسایل خانوادگی یا واقعیت سازمانی ضرورت دارد نشأت نمی‌گیرد.
فقط اشخاص مستقل می‌توانند اتکای متقابل را انتخاب کنند. اشخاص متکی نمی‌توانند دست به این انتخاب بزنند که دارای اتکای متقابل باشند. فاقد منش لازمه آنند، مالک خویشتن نیستند.
کارایی در تعادل نهفته است‌، در آنچه که تعادل میان تولید و قابلیت تولید می‌خواهیم تعادل میان نتایج دلخواه و قابلیت تولید (به معنای گنجایش و توانایی یا سرمایه‌ای که کالا را تولید می‌کند).
● سه نوع سرمایه
اساساً سه نوع سرمایه وجود دارد: فیزیکی‌، مالی‌، انسانی‌. در اینجا به نوبت به هریک از آنها می‌نگریم‌.
در جستجوی ثمرات یا نتایج کوتاه مدت‌، اغلب دارایی فیزیکی ارزشمندی ـ اتومبیل‌، کامپیوتر و... یا حتی جسم و محیط مان را نابود می‌کنیم‌. حفظ تعادل میان تولید و قابلیت تولید، در استفاده مؤثر از دارایی‌های فیزیکی اهمیت ویژه‌ای دارد. مهمترین سرمایه مالی ما، قابلیت تولید ماست‌. اگر پیوسته برای بهبود قابلیت تولیدمان سرمایه گذاری نکنیم‌، به شدت انتخابهای خود را محدود می‌کنیم‌.
همواره با کارمندانتان به همان شیوه‌ای رفتار کنید که می‌خواهید آنها با بهترین مشتریهایتان رفتار کنند
مریلین فرگوسن گفته است‌: هیچ کس نمی‌تواند دیگری را به دگرگونی ترغیب کند. هریک از ما نگهبانی یک دروازه دگرگونی را به عهده داریم که فقط از درون می‌تواند گشوده شود. نمی‌توانیم دروازه دیگری را با مجادله یا جاذبه عاطفی بگشایم‌. اگر مصمم باشید که دروازه دگرگونی خود را بگشایید و به راستی اصول مندرج در کتاب انسانهای موثر را دریابید و به کار بندید به راحتی می‌توانم به شما اطمینان بدهم که چند چیز مثبت پیش خواهد آمد. نخست اینکه رشدتان تکاملی‌، اما تأثیر خالص آن انقلابی خواهد بود.
تأثیر خالص گشودن دروازه دگرگونی به روی سه عادت نخست ـ عادتهای پیروزی شخصی ـ افزایش قابل توجه اعتماد به نفس خواهد بود. همچنین خود را به طرز ژرفتر و پرمعناتری خواهید شناخت‌.
سه عادت بعدی پیروزی عمومی می‌باشد: اشتیاق و منابع شفا و بازسازی روابط مهمی راکه از هم پاشیده یا حتی از هم گسسته‌اند کشف خواهید کرد یا بازخواهید ستاند. عادت هفتم که اگر عمیقاً درونی شود ـ موجب تجدید قوای عادات موثر پیشین می‌شود. شما را به راستی مستقل و قادر به اتکای متقابل مؤثر می‌سازد از طریق عادت هفتم می‌توانید باتریهای درونتان را شارژ کنید.
● ذهناً از پایان آغاز کنید
آنچه در پس و پیش روی ماست در قیاس با آنچه درون ماست ناچیز است‌. بنیادی‌ترین کاربرد ذهناً از پایان آغاز کنید این است که امروز را به عنوان چهارچوب مرجع یا معیاری که هرچیز دیگر توسط آن آزموده می‌شود یا تصویر یا برداشت و نگرش پایان زندگیتان آغاز کنید. هر بخشی از زندگیتان ـ رفتار امروز و فردا و هفته بعد و ماه بعد را از دیدگاهی جامع می‌توان براساس آنچه که بیش از هر چیز برایتان اهمیت دارد بسنجید. با حفظ روشن آن پایان در ذهن می‌توانید مطمئن شوید که در هر روز ویژه هر آنچه به انجام می‌رسانید معیاری را که بسیار حائز اهمیت دانسته‌اید نقض نمی‌کند و هر روز زندگیتان به طرز پرمعنا در خدمت بینش و رویایی است که کلاً از زندگیتان دارید.
ذهناً از پایان آغاز کنید یعنی اینکه به روشنی مقصدتان را بشناسید، یعنی بدانید به کجا می‌روید تا بتوانید بهتر دریابید که اکنون کجا هستید و گامهایی را که بر می‌دارید همواره در مسیر درست است‌.
شاید بسیار مشغول باشیم‌، شاید به ظاهر کارایی بسیار داشته باشیم اما فقط اگر ذهناً از پایان آغاز کنیم‌، می‌توانیم به راستی از کارایی برخوردار باشیم‌. به کلاف ژوزف ادیسون توجه کنید:
وقتی به مقبره بزرگان می‌نگرم‌، هرگونه احساس و شک در من می‌میرد. هنگامی که به سنگ نوشته زیبارویان می‌نگرم‌، هرگونه آرزوی اغراق‌آمیز را از دست می‌دهم‌. وقتی اندوه پدران و مادران را بر مزار فرزندانشان می‌بینم‌، دلم از شفقت آب می‌شود. وقتی مقبره پدر یا مادری را می‌بینم بیهودگی اندوه بر رفتگانی را می‌بینم که چندی دیگر خودمان باید از پی آنها برویم‌: وقتی پادشاهان را در کنار آنان که معزولشان کردند خفته می‌بینم ـ رقیبان هشیار ـ یارهبرانی که با ستیزه‌ها و جدالهایشان جهان را دچار تفرقه کردند، با اندوه و حیرت به رقابتها و نفاقها و مشاجره‌های حقیر آدمی پی می‌برم‌. وقتی به تاریخ مقابر می‌نگرم چه آنها که دیروز مردند و چه آنها که شش صد سال پیش ـ به روز عظیمی می‌اندیشم که همه ما ـ معاصرانی خواهیم بود که باهم به پا خواهیم خاست‌. ذهناً از پایان آغاز کنید مبتنی بر این اصل است که همه چیز دوبار آفریده می‌شود. همه چیز آفرینشی ذهنی یا نخستین و آفرینشی جسمانی یا دوم دارد. قاعده نجار می‌گوید دوبار اندازه بگیر و یک بار ببر. باید مطمئن شوید که نقشه کار نخستین آفرینش واقعاً همان است که می‌خواهید و همه جزئیات آن را اندیشیده‌اید.
● رهبری و مدیریت‌: دو آفرینش
مدیریت مسأله‌ای است که در آخر امر مورد توجه قرار می‌گیرد. مسائلی نظیر این که چه اموری را می‌خواهم به انجام برسانم‌؟ در گفتار پیتر دراکرو نیز در گفتار وارن بنیس می‌خوانیم‌: مدیریت یعنی درست انجام دادن امور.
● حاصل نخستین آفرینش خودتان باشید:
همانگونه که پیش از این ملاحظه کردیم‌، عامل بودن مبتنی بر موهبت یکتا و انسانی خودآگاهی است‌. دو موهبت یکتای انسانی دیگر که ما را قادر به گسترش عامل بودن خود می‌سازند و اجازه می‌دهند که رهبری را در زندگی شخصی خود به کار بگیریم عبارتند از تخیل و وجدان از طریق تخیل می‌توانیم جانهای نیافریده بالقوه‌ای را که در درونمان نهفته است مجسم کنیم‌. از طریق وجدان می‌توانیم باقوانین جهانی با آن اصول که بااستعدادهای فردی و راههای خدمت و خطوط زندگی ما تطابق دارند و به مؤثرترین شیوه می‌توانیم آنها را پرورش بدهیم تماس پیدا کنیم این دو موهبت همراه با خود آگاهی‌، این توانایی را به ما می‌بخشد که خودمان فیلمنامه خود را بنویسیم‌.
● شعار رسالت شخصی
مؤثرترین راهی که برای ذهناً از پایان آغاز کنید می‌شناسیم ایجاد حکم یا فلسفه یا شعار رسالت شخصی است‌. این حکم بر آنچه می‌خواهید باشید (منش‌) و آنچه می‌خواهید به انجام برسانید خدمات و توفیقها و ارزشها یا اصولی که بوده واکنش براساس آنند متمرکز می‌شود.
به حقوق و آزادیها و مسؤولیت‌های جامعه آزادیخواهان ارج می‌نهم‌. شهروندی علاقمند و ومطلع خواهم بود، در فرایندهای سیاسی شرکت خواهم کرد تا مطمئن شوم که صدایم شنیده و رأی من شمرده می‌شود.
برای نوشتن شعار رسالت شخصی خود باید از کانون حلقه نفوذمان ـ از هسته‌ای که بنیادی‌ترین برداشتهایمان را دربر می‌گیرد و عینکی که توسط آن جهان را می‌نگریم آغاز کنیم‌.
● در کانون
هرآنچه در کانون زندگیمان است منشأ امنیت و هدایت و حکمت و قدرت ما خواهد بود. امنیت نمایانگر احساس ارزشمندی و هویت و لنگرگاه عاطفی و احترام به خود و قدرت اساسی یا عدم آن در وجودتان است‌.
● هدایت‌:
یعنی منشأ تعیین مسیرتان در زندگی یعنی چهارچوب درونی تان که محاط در نقشه تان‌، رویدادهای بیرونی را به صورت معیارها یا اصول یا ضوابطی ضمنی که بر تصمیم‌گیری واکنش لحظه به لحظه حاکمند برایتان تعبیر و تفسیر می‌کند.
● قدرت‌:
عبارت است از توانایی یا ظرفیت دست به عمل زدن‌، نیرو و قوه بر انجام دادن چیزی‌، نیروی حیاتی انتخاب کردن و تصمیم‌گیری‌ها.
● حکمت‌:
عبارت است از دیدگاهتان نسبت به زندگی و حس تعادل و ادراکتان از این که چگونه بخشها و اصول گوناگون به کار می‌روند و ارتباط آنها با یکدیگر.
● همسرمحوری‌:
زناشویی می‌تواند یکی از نزدیک‌ترین و رضایت بخش‌ترین و بادوام‌ترین روابط انسانی باشد و موجب رشد و بالندگی شود. شاید طبیعی به نظر برسد که انسان همسرمحور باشد.
● خانواده محوری‌:
یکی دیگر از کانونهای مشترک خانواده است‌.
● پول محوری‌:
یکی دیگر از کانونهای منطقی و بسیار مشترک زندگی افراد، پول درآوردن است‌. امنیت اقتصادی برای اینکه فرد بتواند در سایر ابعاد نیز مجالهایی بدست آورد اساسی است‌.
● کار محوری‌:
افراد کار محور شاید معتاد به کار شوند و به بهای فدا کردن سلامت و روابط و سایر زمینه‌های مهم زندگیشان سرگرم تولید باشند.
● تملک محوری‌:
سائق بسیاری از افراد تملک است‌.
● تفریح محوری‌:
یکی دیگر از کانونهای مشترک که ارتباط نزدیک با تملک و دارایی دارد تفریح و سرگرمی است‌.
● خودمحوری‌:
شاید امروز معمول‌ترین کانون خود باشد. بدیهی‌ترین مشکل آنان خودخواهی است که ارزشهای بیشتر افراد را نقض می‌کند.
● تشخیص کانون خود:
شما کجا ایستاده‌اید؟ کانون زندگیتان چیست‌؟
شاید بهترین راه برای تشخیص کانون خود، نگریستن دقیق به چهار عامل حیات بخش زندگیتان باشد. (امنیت ـ هدایت ـ حکمت ـ قدرت‌)
البته کمال مطلوب ایجاد کانونی است که به طور پیوسته از آن امنیت و هدایت و حکمت و قدرت بستانید، تا عامل بودنتان را نیرومند سازد و به همه بخشهای زندگیتان مطابقت و هماهنگی ببخشد.
با متمرکز ساختن زندگیمان بر اصول درست‌، پایه و اساس محکمی برای پرورش چهار عامل هماتیگی حیات ایجاد می‌کنیم‌.
اصول همواره عواقبی طبیعی دارند که ملازم آنهاست‌. وقتی هماهنگ با اصول زندگی کنیم‌، عواقب آن مثبت خواهد بود.
به عنوان شخصی مبتنی بر اصول می‌کوشید از احساسی که نسبت به وضعیت دارید یا سایر عواملی که شما را تحت تأثر قرار خواهند داد فاصله بگیرید و همه راهها را ارزیابی کنید.
● استفاده از همه مغز خود
خودآگاهی ما این توانایی را به ما می‌بخشد که اندیشه هایمان را بیازماییم‌. این امر به ویژه در ایجاد شعار رسالت شخصی کمک می‌کند زیرا دو موهبت انسانی ـ تخیل و وجدان ـ که این توانایی را به ما می‌بخشد که عادت ۲ را به کار گیریم‌، عمدتاً کنشهای سمت راست مغز هستند. ادراک چگونگی دستیابی به گنجایش مغز راست‌، به شدت بر توانایی آفرینش نخست ما می‌افزاید.
اگرچه مردم از هر دو سمت مغز استفاده می‌کنند، معمولاً در هر فرد یک سمت مسلط است‌. در جهانی زندگی می‌کنیم که عمدتاً مغز چپ مسلط است و کلمات و سنجش و منطق مورد ستایش قرار می‌گیرند و جنبه خلاقتر و شهودی‌تر و حسی‌تر و هنرمندانه طبیعت ما اغلب مقهور می‌گردد. بسیاری از ما دستیابی به توانایی مغز راست خود را دشوار می‌یابیم‌. می‌توانم بااستفاده از قدرت تجسم مغز راستم یک عبارت تأکیدی بنویسم تادر زندگی روزمره‌ام به من کمک کند که با ژرفترین ارزشهایم همنواتر شوم‌. یک عبارت تأکیدی خوب پنج ویژگی دارد: شخصی است‌، مثبت است‌، به زمان حال است‌، بصری است و عاطفی‌، پس می‌توانم چیزی مانند این رابنویسم‌: عمیقاً رضایت بخش است (عاطفی‌) که من (شخصی‌) وقتی بچه هایم بدرفتار می‌کنند با فرزانگی و عشق و استحکام و خویشتن داری (مثبت‌) پاسخ می‌گویم (زمان حال‌).
دکتر چارلز گارفیلد تحقیقات زیادی درباره افرادی که در کار خود به اوج موفقیت رسیده‌اند به انجام رسانده است‌. یکی از مهمترین چیزهایی که پژوهش او نشان می‌دهد این است که تقریباً همه ورزشکاران و سایر افرادی که در سطح جهان به اوج موفقیت رسیده‌اند، قدرت تجسم نیرومندی داشته‌اند. یعنی پیش از انجام کارشان‌، آن را می‌بینند و احساس می‌کنند. یعنی ذهناً از پایان آغاز می‌کنند.
‌● نتیجه‌گیری
شعار رسالت برای سازمانهای موفق نیز حیاتی است‌. و شعار شرکت آی‌.بی‌.ام سه هدف دارد: منزلت فرد، مهارت و خدمت‌.
یکی از مشکلات بنیادی سازمانها، ازجمله خانواده‌ها این است که افراد نسبت به تصمیم هایی که سایر افراد برای زندگی خود می‌گیرند متعمد نیستند، صرفاً آنها را نمی‌پذیرند.
بدون تسهیم تعهد وجود ندارد. خواه کنارش علامت یا ستاره بگذارید یا دورش حلقه یا زیرش خط بکشید، بدون تسهیم تعهد وجود ندارد.
شعار رسالت سازمانی مستلزم زمان و صبر و مشارکت و مهارت و همدلی است‌. دیگر بار باید ذکر کرد که اصلاحی سریع نیست‌. مستلزم وقت و صمیمیت و اصول درست و شهامت و جامعیت و هماهنگی نظامها و ساختار شیوه مدیریت نگرش و ارزشهای مشترک است اما مبتنی بر اصول است و مؤثر واقع می‌شود.
شعار رسالت سازمانی شعاری که به راستی نمایانگر نگرش و ارزشهای ژرف و مشترک یکایک افراد سازمان باشد، اتحاد و تعهدی عظیم ایجاد می‌کند.
نویسنده / منبع : معین دخت معین الدینی
منبع‌:
۱- هفت عادت مردمان مؤثر نویسنده‌: استفان کاوی‌، مترجم‌: گیتی خوشدل‌، چاپ دهم‌، نشر پیکان‌، تهران‌، ۱۳۸۱
۲- انسانهای موثر - استفن کاوی - ترجمه مهدی قراچه داغی
۳- مدیریت و رفتار سازمانی - جان ار شرمن هورمن - ترجمه دکتر مهدی ایران نژاد پاریزی
۴- روانشناسی بهره وری - تالیف دکتر محمود ساعتچی
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان قزوین


همچنین مشاهده کنید