جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


رسانه، ادیان و جهانی شدن


رسانه، ادیان و جهانی شدن
آیا جهانی شدن سرنوشت محتوم بشر است؟ آیا در فرآیند جهانی شدن می توانیم بازیگر باشیم و یا فقط باید به عنوان یک تماشاگر مطرح شویم؟ آیا ادیان می توانند در فرآیند جهانی شدن نقشی فعال داشته باشند؟ رسانه ها در شرایط فعلی جهان، چه فرصت ها و تهدیدهایی برای ادیان به طور عام و اسلام به طور خاص فراهم می آورند.
در این خصوص با دکتر حمیدرضا آیت اللهی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به گفت وگو نشسته ایم که توجه خوانندگان را بدان جلب می کنیم:
▪ لطفاً جهانی شدن را تعریف کنید و بفرمایید که آیا این امر بر دین هم تاثیر می گذارد یا خیر؟
ـ جهانی شدن به عنوان فرآیندی غیرقابل اجتناب از تغییرات شتابان و سریع در حیات بشری، بر تمامی ابعاد فرهنگ بشر، به ویژه دین تاثیرگذار خواهد بود. از طرف دیگر دین هم به عنوان فرآیندی فراگیر نمی تواند بدون سایر ابعاد حیات بشری چارچوب و شاکله خود را به دست آورد، لذا همه این ابعاد نقش خاص خود را در پیشبرد جهانی شدن ایفا خواهند کرد. در نتیجه دین نیز باید نقش اساسی و قاطع خود را در ساخت بنیان عظیم جهانی شدن ایفا کند. از آنجا که جهانی شدن ذاتاً مجموعه ای به هم پیوسته است، لذا با غفلت و چشم پوشی از نقش مهم دین فهم جهانی شدن غیرممکن خواهد بود.
جهانی شدن فرآیندی گریز ناپذیر در زندگی انسان و نتیجه ضروری پیشرفت های بیشمار در علم، فناوری و ارتباطات آسان تر است. جهانی شدن ارزش ها و فرهنگ های جدید زیادی ایجاد می کند که باید بررسی شوند اما جهانی سازی به عنوان یک ایدئولوژی درصدد است تا تمام ارزش های خود را توسط تعداد اندکی انسان غربی بر سایر مردم جهان تحمیل کند. آنها می خواهند سایر مردم جهان را به نحوی تغییر دهند که همانند آنها فکر کنند و با از بین بردن دیگر فرهنگ ها، همه نظام ارزشی آنها پذیرفته شود. آنها این امر را یک جنگ یا رویارویی تلقی می کنند که در آن باید بر دیگران غلبه کنند. انسان های دیگر باید در این شرایط نقشی منفعل داشته باشند.
▪ براین اساس آیا می توان گفت که فرآیند جهانی شدن، فرآیندی غربی است؟
ـ جهانی شدن سرپوشی برای مخفی کردن غربی سازی و امریکایی سازی است که سعی دارد بقیه مناطق جهان را آن گونه سازد که انسان های غربی می خواهند. در این تلاش ها بین قدرتمندان غربی هم چالش هایی وجود دارد. ایالات متحده با دیدگاه جهان خواره خود می کوشد تا سردمدار و راهبر این جهان خوارگی باشد و درصدد است در تحمیل کردن بر مردم دیگر تنها باشد و سایر کشورهای غربی را از این تسلط و چیرگی کنار بگذارد.
البته جهانی شدن با غربی شدن و امریکایی شدن متفاوت است. معمولاً تصور می شود چون جهانی شدن فرآیندی اجتناب ناپذیر در دنیای امروز است، شرایط حاصله از پیشرفت های جدید در فناوری، اقتصاد و سیاست آن را پدید آورده است و ما در قبال آن ناگزیر از حالت انفعالی هستیم، جهانی شدن سرنوشت محتوم بشری است و ما فقط باید به توصیف و تحلیل آن بپردازیم. باید بنشینیم و تمام آنچه را در این فرآیند رخ می دهد، به عنوان یک تماشاگر و نه بازیگر نظاره کنیم.
به نظر می رسد که اینگونه نگرش درباره جهانی شدن چندان درست نباشد. گرچه شرایط و موقعیت های بیشماری پیرامون ما وجود دارد که ما را مجبور می سازد تا در جهت مسیر و جهانی شدن عمل کنیم، ولی اراده آزاد انسانی و توانایی او برای در هم شکستن تمامی حدود و مرزها و انتخاب بهترین گزینه و حتی در برخی موارد تغییر قدرتمندانه تمام یک مسیر به مسیری بهتر، تمام این ظرفیت ها و قابلیت های انسانی او را امیدوار می سازد تا در این فرآیند عظیم نقشی فعال ایفا کند. ما که می کوشیم مسوولیتمان را در این دنیای جهانی شده بیابیم، باید نتایج جهانی شدن و فرصت های آن را بشناسیم تا بتوانیم بهترین نقش را در این وضعیت ایفا کنیم و شاید بتوانیم برخی نتایج و تبعات غلط جهانی شدن را تغییر دهیم.
▪ دین چگونه می تواند دراین فرآیند جهانی شدن نقشی فعال داشته باشد؟
ـ من معتقدم تمام ادیان به ویژه اسلام، باید با وجود فشار جو جهانی که می کوشد تا آنها را به صورتی منفعل همراه خود کند، در دنیای امروز حضوری فعال داشته باشند. آنها باید برای ایفای این نقش فعال، نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهایی که متوجه شان است بشناسند تا بتوانند مشارکتی عاقلانه و آگاهانه در جهانی شدن داشته باشند.
▪ دین اسلام به طور خاص چگونه می تواند با جهانی شدن تعامل داشته باشد؟
ـ اسلام مانند یهودیت شریعت دارد، در حالی که این امر بر مسیحیت و بودیسم که بر اخلاق تاکید دارند صدق نمی کند به خاطر همین ویژگی قوانین دینی اسلامی در همه ابعاد و شئون زندگی مسلمان مومن نفوذ دارد.
به علاوه کثرت قوانین دینی اجتماعی در اسلام، این دین را بیش تر با فعالیت های اجتماعی درگیر می کند، اسلام فقط به رابطه شخصی بین انسان و خدا سرو کار ندارد تا در تلاش باشد روح انسانی را صرفاً به صورت فردی تغییر دهد. بسیاری از نظریات اسلامی بر ارتباط بین انسان و اجتماع بنا شده است. اسلام بر این عقیده تاکید دارد که رابطه بین انسان و خدا کامل نمی شود، مگر آنکه انسان مومن وظایف اجتماعی خویش را انجام دهد. وظایف اجتماعی انسان مومن، تمام شئون و ابعاد زندگی او مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و پیشرفت اجتماعی را می گیرد بنابراین اگر او بخواهد مومن واقعی باشد، نمی تواند وظایف اجتماعی اش را نادیده بگیرد.
از آنجا که وجود قوانین اجتماعی در اسلام، خصوصیات ذاتی و ماهوی آن را تشکیل می دهد، باید هر کدام از وجوه جهانی شدن با قوانین اسلامی ارزیابی شود. اسلام چارچوبی اقتصادی دارد که همراه با نظامی از ارزش هاست و لذا نمی تواند هر چارچوب اقتصادی را که براساس خود بنیادی بشر قطع نظر از فرمان خدا بنا شده باشد، بپذیرد. همچنین اسلام در مورد سیاست نظریات بنیادینی دارد و نژادپرستی و استعمار را رد می کند.
یکی دیگر از تفاوت های مهم اسلام و سایر ادیان از توجه و نگرش آن به مسایل دنیوی در کنار زندگی اخروی اوست. ما گمان می کنیم که بسیاری از فعالیت های زندگی مان، فعالیت های دینی نیستند، اما در اسلام هر یک از فعالیت های انسان می تواند فعلی دینی تلقی شود. ما نمی توانیم سعی و تلاش برای این دنیا را از کوشش برای حیات اخروی مجزا سازیم.
می بینیم که اسلام چالش های بیشتری با جهانی شدن دارد، اما این مطلب به این معنی نیست که واکنشی انعطاف پذیر از اسلام در مقابل جهانی شدن داشته باشیم.اگر چنین بود، اسلام در این سیل عظیم جهانی شدن غرق می شد.
عنصر اجتهاد در اسلام- به ویژه در تشیع- حضور آن را در این فرآیند ممکن و مطمئن ساخته است. اجتهاد می کوشد تا بدون عدول از اصول اسلامی، راه حلی برای هماهنگ کردن قوانین الهی با موقعیت های خاص مکانی و زمانی بیابد.
▪ به نظر می رسد رسانه نقش قابل توجهی در فرآیند جهانی شدن داشته باشد؛ رسانه چه نقشی در تعامل دین و جهانی شدن دارد؟
ـ رسانه نقشی تعیین کننده در تمام ابعاد جهانی شدن دارد. حمایت های مالی فراوان از رسانه ها توسط کسانی که تصور می کنند باید حکمران جهان باشند دال بر این است که رسانه مهم ترین عامل در جهانی شدن می باشد. خطرات و یاری های رسانه برای اسلام، با برشمردن فرصت ها و تهدیدهای جهانی شدن برای ادیان به طور عام و اسلام به طور خاص، قابل بررسی است.
▪ جهانی شدن چه فرصت هایی برای ادیان ایجاد می کند؟
ـ یکی از این فرصت ها، مجال حضور در فعالیت های جهانی با استفاده از فناوری و امکانات جدید و رساندن پیام دینی به همگان است. رهبران دینی می توانند پیام ادیان را به هر فردی در هر کجایی باشد برسانند. آنها می توانند تبلیغات دینی خود را با نیازهای جدید هماهنگ سازند. این امر مطالعه عمیق تر و واقعی تر ادیان را در پی خواهد داشت.
نیاز دنیای معاصر به راه حلی اخلاقی برای آلودگی محیط زیست دخالت و فعالیت ادیان را ضروری می سازد. در حالی که قرن بیستم، قرن پیشرفت در عمل و تکنولوژی بود تا انسان از توانایی های خود برای به خدمت گرفتن آنها استفاده کند، قرن بیست ویکم با نگاهی به همه مصائب ومشکلاتی که این توسعه تکنولوژیکی برای انسان به وجود آورده است، قرنی سراسر بدگمانی و سوء ظن به اینگونه فعالیت های انسان گردیده است به همین دلیل است که قرن بیست و یکم قرن محیط زیست نامیده شده است. این رهیافت جدید، اخلاق زیستی را به بطن محافل علمی و تکنولوژیکی کشانده است. به خاطر ناکارآمدی ها و ناتوانی های اخلاق زیستی سکولار، نیاز به ادیان برای رفع آلودگی های زیست محیطی که خود خواهی بشر آن را به وجود آورده است، در این قرن بیش تر و مهم تر شده است.
رسانه ها نقش خود را در طرح این مشکل و خطرات آلودگی های ناشی از علم و تکنولوژی سکولار و نیاز جدی به یک راه حل، به خوبی ایفا کرده اند. بنابراین رسانه ها به طور غیرمستقیم ضرورت یک راه حل و ناتوانی های راه حل اومانیستی که خود همان رویکرد اومانیستی همه این مشکلات را ایجاد کرده است،نشان داده اند. این موقعیت می تواند فرصتی برای ادیان باشد تا نقش خویش را در جهت نجات بخشی بشریت مطرح سازند. از دیگر فرصت ها، تاکید بر فرهنگ بومی به جای فرهنگ بیگانه است که در گذشته تنها فرهنگ برتر بود .در گذشته تمدن و فرهنگ غربی، تمدن توسعه یافته تلقی می شد.غربی شدن در میان روشنفکران تنها راه برای پیشرفت در تمام شئون زندگی بود که صرفاً با طرد و زیر پاگذاشتن فرهنگ سنتی امکان پذیر بود.
فرهنگ غربی در قرن گذشته برسکولاریسم تاکید می ورزید و دین را از جامعه، حتی به عنوان یکی از ابعاد فرهنگ غالب کنار می گذاشت در دهه های اخیر فرهنگ غربی ناتوانی ها و در برخی موارد خطرات خود را برای بشریت نشان داده است؛ مثل جنگ جهانی دوم. این یاس و ناامیدی از غربی شدن و توجه به فرهنگ های منطقه ای و اتکا به فرهنگ خودی، گفتمان جدید در میان روشنفکران گردیده است. این امر باعث شد تا در اکثر کشورها دین از حاشیه به بطن فعالیت های فرهنگی منتقل شود .
اگرچه کشورهای غربی از طریق رسانه ها ارزش های خود را بر سایر مردم دنیا تحمیل می کنند، اما دسترسی به اطلاعات پیرامون فجایع غرب به وسیله همین رسانه ها باعث آگاهی از نقص های فرهنگ غربی و مزایا و فرهنگ و سنت خودی شده است. بیداری مسلمانان در سال های اخیر،یکی از شواهد این امر است.
درک متقابل و بهتر ادیان یکی دیگر از فرصت هایی است که جهانی شدن برای ادیان ایجاد کرده است. در گذشته اکثر مومنان شناختی سطحی از دین خود داشتند لذا باورهای آنان چندان عمیق نبود. دسترسی این مومنان به اندیشمندان و منابع معرفت دینی خویش و آگاهی از آنها دسترسی محدودی داشتند،رسانه در عصر جهانی می تواند عمق پیام هر دینی را برای همگان در سراسر جهان دست یافتنی و سهل الوصول سازد.
رسانه همچنین فرصت شناخت نقاط قوت و ضعف هر دینی را در مقابل سایر ادیان فراهم می آورد.
هر دینی عکس العملی خاص در قبال مشکلات جهانی دارد، این گونه رویکردها می تواند توسط دیگر ادیان بررسی و واکاوی شود .در این فرآیند هر کدام می توانند نقاط ضعف و قوت خویش را در میان سایرین بشناسند.
ادیانی که دارای انعطاف پذیری در برابر شرایط جدید، بدون عدول از اصول بنیادین خود باشند، مجال خواهد یافت تا توسعه یابند و پیشرفت کنند.
در عصر جهانی مشکلات جهانی برای همه ادیان یکسان است و آنها می توانند در یک رقابت برای نشان دادن قابلیت های خود برای ارایه برخی راه حل ها شرکت کنند. این امر برای شیعه، به خاطر عنصر بنیادین اجتهاد فرصت خوبی ایجاد می کند تا توانایی های خود را در میان سایر مذاهب عرضه کند. رسانه به ما این امکان را می دهد تا از سایر ادیان و واکنش آنها در قبال مسایل جهانی که با سایر قلمروهای دینی ارزیابی می شوند مطلع شویم. فرصت دیگر پیشرفت ادیان با تشریک مساعی شان برای درکی واقعی تر از جهان معاصر است. ادیان در گذشته در قالب دسته هایی کوچک و در بخش خاصی از جهان فعالیت می کردند. جهانی شدن ادیان را با مسایل فرهنگی و اجتماعی بیشماری درگیر کرده است به گونه ای که دیگر نمی توانند به برخی فعالیت های منطقه ای محدود گردند و نمی توانند خود را از این واقعیات کنار بکشند. بنابراین ادیانی که بخواهند همواره زنده و پویا بمانند و فعالیت های خود را گسترش دهند، نمی توانند این شرایط جدید را نادیده بگیرند و باید در قبال این مسایل واکنشی مناسب داشته باشند. از آنجا که اسلام دین اجتماعی تری است درگیری بیشتری با این شرایط عینی دارد.
رسانه ها می توانند برای به وجودآمدن نظریات بسط یافته ادیان بین کسانی که واقعیت عالم معاصر را مطرح می کنند از یک طرف و اندیشمندان دینی از طرف دیگر بحث ها و گفت وگوهایی ترتیب دهند.
رسانه همچنین امکان حضور فعال در جوامع با به انزوا کشیده شدن مدل الحادی مدرنیته متاخر با نقادی های پسامدرن را فراهم می آورد.
▪ مدل مدرنیته متاخر چه ویژگی هایی دارد؟
ـ ویژگی ذاتی مدرنیته متاخر در قرن های نوزدهم و بیستم، یک نوع جهان بینی الحادی بود که معتقد بود رهیافت های دینی باید کنار گذاشته شوند.
غلبه این رهیافت مدرن محدودیت های زیادی برای حضور و عمل ادیان به وجود آورد. این محدودیت ها با نقادی های متفکران پست مدرن از مدرنیته برداشته شد. مدرنیته به عنوان علت و خواستگاه این دیدگاه الحادی بیش تر زیر سوال رفت، لذا چنان ضعیف شده بود که نمی توانست ادیان را زیر سوال ببرد.
علاوه بر این، در دیدگاه متفکران پست مدرن، فرهنگ های محلی به جای غلبه ارزش های غربی اهمیت یافته ،مطابق نظرترند. دراین وضعیت دوجایگزین وجود دارد: پسامدرنیته و اسلام. بنابراین این شرایط برای توجه به ادیان به خصوص اسلام خواهد بود.
جهانی شدن با پیشرفت تکنولوژی رسانه ای و فناوری اطلاعات مخصوصاً اینترنت همه نقاط دنیا را به هم متصل نموده است، اما این کشورهای کمتر توسعه یافته اند که بیشترین استفاده و منفعت را از این ارتباطات خواهند برد. دسترسی کشورهای قدرتمند به اطلاعات دیگر کشورها نفع کمتری دارد در حالی که اینگونه دسترسی ها می تواند باعث پیشرفت بیشتری برای دیگر کشورها شود.
این شرایط فرصتی است برای متفکران مسلمان تا با بهره گیری از اینترنت و پست الکترونیک خود را در دیگر کشورها مطرح کنند و در آنها تاثیرگذار باشند.
به علاوه، مشکلات جهانی و ضعف انسان برای عرضه زندگی ای بهتر، او را از رویکردهای سکولار به مشکلاتش مایوس ساخته است. این امر می تواند پس از یک دوره غیبت ادیان در زندگی انسان، منجر به نوعی اقبال و روی آوری به ادیان شود. این وضعیت فرصتی برای ادیان فراهم ساخته است تا فعالیت های خود را گسترش دهد. این رسانه است که می تواند این مشکلات جهانی ضعف انسان که نوعی یاس را در پی داشته است، نشان دهد و به کسانی که در جهت پیشبرد و احیاگری حیات دینی تلاش می کنند، یاری رساند.
▪ لطفاً درباره تهدیدهایی که جهانی شدن برای ادیان دارد نیز توضیح دهید؟
ـ جهان خوارگرایی غربی به خوبی می داند که آینده جهان از آن کسانی است که از نظر فرهنگی به دیگران تاثیر بگذارند. امپریالیسم فقط به منافع خویش می اندیشد. همان منافعی که فقط کسانی به آن دست پیدا خواهند کرد که بتوانند اذهان دیگر را مسخر خویش سازند. امپریالیست ها نیاز دارند اذهان دیگران را به نحوی تغییر دهند که ارزش های سرمایه داری را بپذیرند و یک مصرف کننده خوب برای تولیدات آنها باشند. این یکی از چالش های حقیقی و مهم ادیان است که به نزاع با آن دسته از ارزش های دنیوی جهان خوارگان برخیزند که می تواند حیات معنوی ارزش های انسانی نادیده گرفته شود. از آنجا که اسلام درست به اندازه ارزش های معنوی فرد به ارزش های دینی اجتماعی هم می اندیشد این چالش برای اسلام جدی تر خواهد بود. در نتیجه رسانه برای آنها مهم ترین وسیله خواهد بود تا با تسلط بر آن ارزش های خود را تحمیل کنند.
از طرف دیگر جهانی شدن رقابتی ایجاد کرده است که در آن قدرت عامل تعیین کننده برای پیروزی و موفقیت است. سنت های کهن که ارزش های ویژه ای را در خانواده،روابط انسانی و احترام به دیگران تحکیم می نمود، در این رقابت جهانی از میان خواهند رفت.
شیوه های جدید زندگی که توسط رسانه ها ترویج می شود، در جهت طرد سنت های گذشته جهت گیری می شوند. مساله شکاف نسل ها که رسانه برای ما به ارمغان آورده است، تهدیدی طبیعی از فرآیند جهانی شدن است. از آنجا که اسلام به طور فعال به طرد ارزش های غربی می پردازد، لذا در مرکز این چالش قرار دارد و بی جهت نیست که رسانه های غربی مستقیماً علیه آن اعلان جنگ کرده اند.
تهدید دیگر، زوال ارزش های والای انسانی است. اخلاق سکولار در خدمت لذت های فردی است. جهانی شدن برخی ارزش های والای انسانی را از قبیل عشق به یکدیگر و خانواده و احترام به دیگران که ادیان در صدد حفظ آنها هستند، از میدان به درکرده است. این رسانه ها هستند که مسوول اشاعه و تحمیل ارزش های جهانی شدن، همچون سکس و خشونت هستند.
به علاوه، فرهنگ جهانی شدن ،دیگر فرهنگ های ریشه داری که در گذشته به انسان آرامش می دادند، از بین برده است. امنیت معنوی و روانی و ارزش های دینی در تعارض با ارزش های جهانی شدن هستند. همان ارزش هایی که ضرورتاً به علت انزوای فرد که به عنوان تامین کننده سود بیش تر برای او تعریف شده است،به تخریب ذهن انسان منجر می شوند رسانه های گروهی، مسوول تحمیل این ارزش ها هستند.
رسانه ها همچنین ابزار سلطه فرهنگی کشورهای قدرتمند بر دیگر فرهنگ ها هستند و می کوشند تا تصویری غلط از ادیان، به ویژه اسلام که در مقابل فرهنگ جهانی شدن قرار دارند، نشان دهند.
رسانه ها برای منفعت خود نیاز به جذب مخاطب بیشتری دارند و در وهله نخست به نفع خودشان می اندیشند. اگر جهانی شدن برای رشد خود جاذبه بیشتری داشته باشد، باید توسط رسانه در جهت لذت انسان گام بردارد. اگررسانه بخواهد در جهت ارزش های جهانی شدن باشد، نتیجه فعالیت های آنها ترویج جرم و جنایت و تباهی های دیگر از قبیل محو پاکدامنی و حیا که از آموزه های ضروری ادیان هستند، خواهد بود.
برخی رویکردها به جهانی شدن تسامح را که برای فعالیت جهانی ضروری است با نسبیت خلط کرده اند. با غلبه نسبیت انگاری، هیچ نقطه اتکایی برای انسان ها در زندگی شان وجود نخواهد داشت. این نگرش جریانی است که رسانه ها ناخودآگاه آن را هدایت می کنند.
نسبیت درصدد است ارزش های مطلق و والای ادیان را که بر گرایش یکسان فطری انسان مبتنی است، انکار و طرد کند.
تحلیل دقیق آزادی و اختیار انسان در شرایط فعلی نشان می دهد که رسانه جهانی شدن ناخودآگاه آزادی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. انسان گمان می کند، آزاد است اما به اجبار جهتی را انتخاب می کند که رسانه های تحت سلطه شرکت های بزرگ تعیین می کنند. این کنترل ناخواسته یکی از بزرگترین تهدیدها برای بشریت مخصوصاً برای حضور ادیان در ارایه اختیار حقیقی، صلح، تعالی و آسایش فکری به انسان است.
ما باید این وضعیت بشر را بیش تر مورد تحلیل قرار دهیم تا در این راستا نقشی فعال داشته باشیم. آینده از آن کسانی است که به حضور فعال در این فرآیند معتقدند، نه کسانی که منفعلانه نتایج و تبعات جهانی شدن را به نظاره می نشینند.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید