جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


هشت روز زینپ Zeynep’in Sekiz Günü


هشت روز زینپ Zeynep’in Sekiz Günü
▪ نویسنده و کارگردان: جمال شان.
▪ موسیقی: بابازولا.
▪ مدیر فیلمبرداری: سارپ کایا.
▪ تدوین: شنول شنتورک.
▪ طراح صحنه: گوکهان دپمغلو.
▪ بازیگران: فادیک سوین آتاسوی[زینپ]، مصطفی ئوستونداغ[علی]، آحمت ممتاز تایلان[دایی]، جنگیز سزیجی[صاحب بار]، اغور چاووس اوغلو[شف]، سینان تایمین آلبایراک[بارمن]، فریت کایا[دوست علی]، نجم الدین چوبان اوغلو[دربانه، آرزوتان بایراک توتان[همسر دربان].
▪ ۱۲۴ دقیقه.
▪ محصول ۲۰۰۷ ترکیه.
▪ ژانر: درام.
زینپ زنی تنها و بی کس که زندگی به شدت یکنواخت و ساکنی دارد، یک شب به اصرار همکار اداری اش در مراسم جشن تولد او شرکت می کند. جشن در یک دیسکو بار برگزار شده و زینپ در آنجا با جوان مجلس گرم کنی به نام علی آشنا می شود.
این آشنایی همان شب منجر به همخوابگی می شود. فردای آن روز که زینپ از خواب برمی خیزد یادداشتی از علی می یابد که قول داده همان شب دوباره باز خواهد گشت. حال زندگی زینپ رنگی تازه یافته و او نیز می تواند محبوبی داشته باشد. زینپ تدارک شام رنگینی می بیند، اما علی نمی آید. زینپ عصبی و نگران شده و فردای آن روز به دیسکو باری که با علی روبرو شده بود می رود، تا شاید علی را بیابد. در آنجا با صاحب بار روبرو می شود که به او می گوید علی گاوصندوق آنجا را سرقت کرده و گریخته است.
زینپ هنگام خروج از پیشخدمت بار آدرس دایی علی را به دست می آورد و نزد وی می رود. دایی به او می گوید که می تواند علی را نزد یکی از دوستانش بیابد. اما در محل موعود، علی خود را پنهان کرده و حاضر به دیدن زینپ نمی شود. زینپ از تعقیب او دست برنمی دارد تا اینکه یک شب که از بازگشت علی نا امید شده، او را مقابل آپارتمان خود می یابد. دایی و دوست نزدیک علی توسط آدم های صاحب بار کشته شده اند و او برای پنهان شدن نزد وی آمده است. زینپ از بازگشت علی شادمان می شود، اما این خوشی لحظه ای بیش نمی پاید. آدم کش ها سر رسیده و علی را به قتل می رسانند. فردای آن روز زینپ بار دیگر به زندگی بی رنگ و یکنواخت خود بازمی گردد...
● چرا باید دید؟
جمال شان متولد ۱۹۶۶ تونجلی ابتدا مدیریت و سپس اقتصاد خوانده و سپس در نشریات مختلفی از ادبی، سینمایی و طنز کار کرده است. شعر و قصه نوشته و کاریکاتور کشیده و مشاغل گوناگون دیگری نیز مانند مدیریت بار را تجربه کرده است.
از بنیان گذاران شرکت فیلمسازان نو است و در فیلم های مختلف سمت هایی از دستیاری، تهیه کنندگی، فیلمنامه نویسی، مشاوره و بازیگری را تقبل کرده و فیلمنامه های موفقی مانند اگر برگشتی سوت بزن و نگذار چراغ ها خاموش شوند[رئیس چلیک. در ایران بگذار روشنایی بشود] را در کارنامه اش دارد. هشت روز زینپ دومین فیلم بلند اوست. اولین فیلمش علی موفق به دریافت جوایز متعدد و فراوانی شد. اما نتوانست به خاطر مشکلاتی که با تهیه کننده داشت، نمایش عمومی پیدا کند. از این رو تماشاگر عادی او را با دومین فیلمش خواهد شناخت.
هشت روز زینپ که قرار است بخشی از یک سه گانه درباره عشق باشد، فیلمی درباره چهره متفاوت عشق است. اما جان کلام فیلم چیز دیگری است که بلافاصله به چشم می خورد: زندگی جهنم است، اما مهم این است که در این جهنم تنها نباشیم.
جمال شان با این فیلم تصویری مهیب و به شدت متفاوت از زندگی در استانبول و محلات مدرن آن به نمایش می گذارد. استانبول دیگر آن مکان اگزوتیک و محبوب توریست ها نیست. از شلوغی در آن چندان اثری دیده نمی شود. زینپ در یک شهرک تازه ساز خلوت زندگی می کند. هیچ کدام از همسایه های او را نمی بینم و حتی صدای شان نیز شنیده نمی شود. محیط کار او نیز با وجود بهره مند بودن از سیستم باز، عملاً نمی تواند او را با جمع آشتی دهد.
زندگی او بی رنگ[تا دقیقه ۳۲ فیلم همه چیز سیاه و سفید است و در نیمه جشن تولد با مستی و رقص زینپ رنگی می شود. اما در پایان بعد از مرگ علی همه چیز بار دیگر سیاه و سفید خواهد شد] است و تکرار هر روزه همه کارها بی هیچ تفاوتی تا اینکه مردی به نام علی وارد زندگی او می شود. یک موجود دون، دزدی بی سر و پا و بی اعتقاد به هر اصلی، اما اولین مرد زندگی زینپ است. زنی که تا لحظه آشنایی با او می پنداشته زندگی همان لانه ای است که او برای خود تدارک دیده است.
زینپ هر چند نمونه ای افراطی از زندگی مدرن در ترکیه و مخصوصاً استانبول ۱۷ میلیونی است، اما می تواند نمونه ای درست از زندگی های امروزی در همه جای دنیا باشد. زندگی ایزوله او فاقد رنگ است، سرشار از همه نشانگان زندگی مدرن است اما فاقد روح...
او حتی سکس را نیز تجربه نکرده و از بی اطلاعی آن را با عشق نیز اشتباه می گیرد. حتی اگر شیفتگی او را به اولین کسی که او را شاهزاده قلب من می خواند، عشق فرض کنیم این عشق خیلی زود در کمتر از یک هفته از زندگیش خارج شده و او را مجبور به بازگشت به زندگی پیشین می کند. در پایان فیلم او را در محیط کار می بینم. همه چیز سیاه و سفید شده و ما زینپ را که می کوشد لبخندی زورکی به چهره بیاورد میان گریه و بهت ترک می کنیم. آیا امیدی به نجات و رهایی او هست؟
برخی از منتقدان سینمای ترکیه با وجود ستایش از فیلم آن را تصویری غلط از جامعه ترکیه دانسته و حتی یکی از آنان عنوان مقاله اش را "همه ما بیمار روانی نیستیم!" انتخاب کرده است. بله، ظاهراً بله! ولی فراموش نکنید که فروید[شاید هم یونگ یا آدلر] گفته: هر کس ادعا دارد سالم است را به من نشان دهید تا بلافاصله بستری اش کنم.
به همین خاطر جرات می کنم و هشت روز زینپ را فیلمی مهم و شایسته اعتنا درباره نشانگان بیماری های جوامع مدرن و تهی شدن زندگی آدمی از بسیاری چیزها می دانم. متشرعین آن را معنویت می دانند و عقلاء آن را انگیزه و معنی نام می دهند. شما چه اسمی برایش انتخاب می کنید: تنهایی؟
معتقدم جمال شان یکی از خوش آتیه ترین کارگردان های سینمای ترکیه است و می تواند بدیل کم نظیری برای نوری بیلگه جیلان باشد. پس بی صبرانه منتظر دیدن بقیه قسمت های تریلوژی جمال شان هستم!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید