سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

غالب می‌شویم یا مغلوب؟!


غالب می‌شویم یا مغلوب؟!
ظواهر امر بیانگر این است که یا مسئولان ورزش کشورمان از برگزاری المپیک آگاهی ندارند و یا به آن میزان درگیر مسائل معمول هستند که این اتفاق غیرمعمول که هر چهارسال برای ‌اندک زمانی چهره خود را به ملل جهان نشان می‌دهد، فراموش کرده‌‌اند! انگار قرار نیست تا یک هفته پیش از المپیک ۲۰۰۸ پکن که ویژه برنامه‌های المپیک برای پوشش بخش‌هایی از این بازی‌ها آغاز می شود، به استقبال این رویداد برویم.
تنها ۲۳ روز تا آغاز بازی‌های المپیک پکن فرصت باقی است و ورزشکاران کشورمان، آخرین اردوهای آماده‌سازی را پیش از اعزام به این رقابت‌ها پشت سر می‌گذارند، اما بنا بر شواهد موجود، قرار نیست برنامه فرهنگی ویژه ای برای بازی‌های المپیک به اجرا گذاشته شود و علی القاعده سرانجام شاهد حرکت فرهنگی همچون جام جهانی فوتبال خواهیم بود.
نمایندگان ملل کوچک و بزرگ جهان، نژادهای گوناگون و فرهنگ‌های شرقی و غربی با نشانه‌هایی از خاستگاه‌های اعتقادی‌شان راهی بزرگترین بازی‌های ورزشی می‌شوند تا بیش از پنج میلیارد نفر در سراسر جهان مخاطب رویدادی باشند که در آن تلاش می‌شود، منازعات کمرنگتر شده و دوستی و تعامل میان ملل ارتقا یابد.
در این میان، المپیک به خاستگاهی برای تبادلات فرهنگی نیز مبدل شده است و مدال آوری با توسعه فرهنگ ملی در این میدان بزرگ ورزشی کاملاً همسو می‌شود. آن دسته از کشورهای جهان که فرهنگ و اخلاق جزو اصول ورزششان به شمار می‌رود و یا به اثربخشی این معیارها پی برده‌‌اند، طرح‌ریزی‌های فراوانی برای المپیک پکن در دستور کار قرار داده‌‌اند که به ظاهر مسئولان فرهنگی ورزش کشورمان در این زمینه به عنوان دایه‌دار فرهنگ نتوانسته‌‌اند برنامه‌های تدارکاتی ویژه‌ای نسبت به این کشورها طراحی و به عملیاتی شدن نزدیک کنند.
در هنگامه‌ای که تمامی کشورها از چندین ماه پیش از آغاز المپیک، عزم خود را جزم می‌کنند تا بیشترین بهره‌برداری داخلی و خارجی را از این پدیده در راستای ارتقای روحیه نشاط و همچنین توسعه ساختار و ویژگی‌های فرهنگی‌شان انجام دهند، در ایران هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. ظواهر امر بیانگر این است که یا مسئولان ورزش کشورمان از برگزاری المپیک آگاهی ندارند و یا به آن میزان درگیر مسائل معمول هستند که این اتفاق غیرمعمول که هر چهارسال برای ‌اندک زمانی چهره خود را به ملل جهان نشان می‌دهد، فراموش کرده‌‌اند!
نه شعاری ویژه المپیک تدوین شده و نه نمادی طراحی شده و نه سرودی خاص برای کاروان المپیکی و مدال آوران کشورمان در این رقابت‌ها در نظر گرفته شده است. در سطح شهرهای بزرگ به ویژه تهران از یک پوستر و یا بیلبورد بزرگ نیز خبری نیست. حتی تعدادی کلیپ تصویری جذاب حاوی تصاویری از امیدهای مدال آوری و ستاره‌های کاروان ورزشی ایران در المپیک پکن تدارک دیده نشده تا در‌‌اندک زمانی که به افتتاحیه المپیک باقی است، با هدف تقویت روحیه نشاط و افزایش شادی جامعه از رسانه ملی و تلویزیون‌های شهری پخش و حمایت روانی فوق‌العاده اثرگذاری از قهرمانان اعزام نیز انجام شود.
اما انگار قرار نیست تا یک هفته پیش از المپیک ۲۰۰۸ پکن که ویژه برنامه‌های المپیک برای پوشش بخش‌هایی از این بازی‌ها آغاز می شود، به استقبال این رویداد برویم و استفاده‌ای هر چند محدود که تجاذب مردم به افزایش فعالیت‌های ورزشی‌شان و تلاش برای ارتقای سرانه سلامت کشور است، از این امکان ارزشمند ببریم.
در کشورهای بزرگ که ورزش و تأثیرپذیری مردم از آن کاملاً درک شده، تصاویری از قهرمانانشان که مقرر است در المپیک صاحب مدال شوند، در میادین بزرگ قابل مشاهده است و برای روحیه بخشیدن به آنها، برنامه‌های ویژه ای در نظر گرفته می شود، اما در کشورمان، نشان چندان مشخصی نمی‌توان از پنجاه و‌‌اندی المپیک ایران یافت، جز تصاویری که روی تیرک‌های چراغ برق خیابان سئول نصب شده است!
البته کمیته ملی المپیک درصدی از اعتبارات توزیع شده میان فدراسیون‌های تابعه خود را برای پیگیری فعالیت‌های فرهنگی اختصاص می‌دهد، اما فدراسیون‌های ورزشی که از کمبود اعتبارات جهت پوشش کامل برنامه‌های ملی‌پوشان خود تا المپیک گله‌مند هستند، ترجیح داده‌‌اند بخش اعظم بودجه فرهنگی خود را نیز صرف اردوهای تدارکاتی المپیکی‌ها کنند.
اما آیا در این شرایط که از بهره‌بردای از المپیک در فضای داخلی کشور غافل مانده‌ایم، تدبیری برای استفاده بهینه از این فرصت جهت تبلیغات فرهنگی در سطح بین‌الملل و در این مسابقات ‌اندیشیده شده و یا هر آنچه در توان بوده، صرفاً وقف مدال‌آوری در المپیک شده است؟
آیا جذابیت‌هایی در گردآوری بسته‌های فرهنگی ایران برای المپیک پکن تدارک دیده شده که ورزشکاران دیگر کشورها را وادار به حمل این بسته‌ها و قرار دادن محتویاتش در کنار نشان‌ها و سایر افتخاراتشان سازد و یا این بسته‌ها، پکیج‌هایی شبیه بسته‌های فرهنگی بازی‌های آسیایی دوحه خواهد بود که چندان مورد استقبال دیگر کشورها واقع نشد.
آیا همه فعالیت‌های فرهنگی کاروان ورزشی ایران به توزیع این بسته‌های فرهنگی و پرچم ایران در بازی‌ها خلاصه می ‌ود و یا راهکارهای کارسازی برای تبلیغ فرهنگ، باورهای ملت ایران رو در روی آیینه‌ای که جهان به آن خیره می‌شود، در نظر گرفته شده است؟
باید بپذیریم در کمتر فضای بین‌المللی، به صورت گسترده فرصت بیان عقاید و تبلیغ ارزش‌های ملی و مذهبی ایران با توجه به هجمه تخریبی رسانه‌های غربی، وجود دارد و بدین سبب ضروری است از موقعیت موجود کمال بهره‌برداری انجام پذیرد تا پس از پایان بازیهای المپیک به دلیل هدررفت این امکان ارزشمند افسوس نخوریم.
مبادا ضعف در مدیریت فرهنگی و اطلاع‌رسانی، اثرگذاری این رویداد بزرگ ورزشی را برای کشورمان به حداقل ممکن برساند که در این صورت می‌بایست متولیان امر پاسخگو باشند که به چه دلیل این فرصت‌سوزی صورت پذیرفته است.
با این حال بدون‌هیچ پیش‌داوری تا این آزمون بزرگ صبر می کنیم و به نظاره عملکرد ستاد نظارت بر فعالیت‌های فرهنگی بازیهای آسیایی، جهانی و المپیک می نشینیم و شرایط را رصد می‌کنیم پاسخی برای این پرسش بیابیم که برابر برنامه‌ریزی فرهنگی و تبلیغی سایر کشورها غالب می‌شویم یا مغلوب؟!


همچنین مشاهده کنید