پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


۱۰ نکته مهم برای اینکه پدری ایده‌آل شوید


۱۰ نکته مهم برای اینکه پدری ایده‌آل شوید
● ۱۰ راه برای بهترین پدر بودن:
▪ آیا از پدر شدن می‌ترسید؟ چگونه می‌خواهید با این موضوع مواجه شوید؟
نگران نباشید.
چه چیزی در مردان وجود دارد که از پدر شدن می‌ترسند و آن را قابل مقایسه به گزیدن مار و حمله های کوسه می دانند. اسکات کلبای(نویسنده) در این زمینه به مردهایی که با این موضوع دست و پنجه نرم می کنند کمک می‌کند.
او می‌نویسد:"من واقعاً نمی‌خواستم بچه دار شوم. من مشکلاتی که مردان دیگر داشتند-مطمئن نیستم که پدر خوبی باشم- نداشتم، ترس من از نوع دیگری بود. من نمی‌خواستم از سرگرمی ها و تفریحاتم دست بکشم، زندگی بی خیال و راحت خودم را دوست داشتم و نمی‌خواستم آن را به دنیایی از بدبختی و نق زدن ها و کهنه عوض کردن تبدیل کنم."
کلبای در کتابی به نام «چه کسی بچه نمی‌خواست؟» راه های غلبه بر این احساسات که مردان تهدیدی برای خود می‌دانند نوشت و اینکه چگونه می‌توان بر این ترس ها پیروز شد تا یک پدر خوبی شد.
● ۱۰ مورد که به شما کمک خواهد کرد.
۱) نگران پدر خوب بودن نباشید.
پدر خوبی بودن تنها این نیست که همیشه بچه به بغل باشید، بدانید که چگونه آروغ بگیرید، بلکه پدر خوب بودن با شوهر خوب بودن شروع می‌شود، با شریک بودن در تمام لحظات قبل از زایمان شروع می‌شود. پس اگر می‌خواهید واقعاً پدر خوبی باشید، ابتدا مطمئن شوید که شوهر خوبی هستید، اگر چیزی وجود داشته باشد که بچه شما به آن نیاز داشته باشد آن، عشق شما به خانه و خانواده‌تان است برای اینکه پایه های ازدواجتان را محکم کنید، کار کنید شما وقتی پدر خوبی باقی خواهید ماند که آنها در امنیت باشند.
۲) زندگی روزمره خود را به سرعت شروع کنید.
سعی کنید که بعد از بچه دار شدن زندگی عادی خود را از سر گیرید. بعضی از پدر و مادرها در ابتدا که بچه دار می‌شوند بسیار آشفته می‌شوند و تا ۲ سال خانه شان را ترک نمی‌کنند که مبادا آسیبی به فرزندشان برسد. این فقط یک بچه است، نیتروگلیسیرین که نیست! بعد از یکی دو هفته بیرون بروید و زندگی روزمره ای که قبل از بچه دار شدن شما و همسرتان داشتید را آغاز کنید.
به خاطر داشته باشید وقتی بچه شما کوچک است، در مسافرتها تمام تجهیزاتی که در یک فروشگاه لوازم کودک موجود است را با خود همراه داشته باشید. کودکتان را به گردش، خرید، سفر با هواپیما و تقریباً هر جایی که قبل از بچه دار شدن می‌رفتید با خود ببرید.
یقیناً خیلی از چیزها با قبل تفاوت کرده است اما باید به شرایط جدید عادت کنید، گذشت زمان استرس موجود در شما و همسرتان را از بین خواهد برد، البته اگر زندگی روزمره را شروع کنید نه اینکه ۲۴ ساعت در خانه باشید و خود را زندانی کنید که همین کار بسیار تنش زا می باشد.
۳) زمانی را برای همسرتان اختصاص دهید برای خودش.
من باید به شما متذکر شوم که در زندگی یک کودک اهمیت پدر به اندازه مادر است. مادر شدن بسیار سخت تر از پدر شدن است، او باید بچه را به دنیا بیاورد، او را غذا دهد، از او مراقبت کند و خیلی از کارهای دیگر. اگر به او واگذار کنید در این کار هیچ توقفی نخواهد کرد و محافظت از خودش را فراموش خواهد کرد و خود را به شدت در گیر وظایف مادری می‌ِکند، این موضوع واقعاً مهم است که فرصت کافی به مادر هم بدهید.
بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که او را مجبور کنید که کمی هم وقت برای خودش صرف کند. هنگامیکه او چرت می‌زند از بچه مراقبت کنید، همسرتان را برای دیدن دوستانش تشویق کنید و اگر مادرش در نزدیکی شماست وقتی را اختصاص دهید که به دیدار مادرش رود و یا حتی خرید کند و به سینما برود. بیشتر از اینکه خود او بداند به این وقتها نیاز دارد و این بهترین زمان است که شما از کنار فرزندتان بودن لذت ببرید. ازمهمترین راه های یک پدرخوب بودن شوهر خوب بودن است و شما باید همسرتان را اطمینان دهید که او نباید ۲۴ ساعت مادر باشد.
۴) همکاری با یکدیگر.
هنگامی که مادر برای تغذیه شبانه بیدار می‌شود شما هم بیدار شوید. باید بگویم بسیار دشوار است اما شما خوشحال خواهید بود که این کار را انجام داده اید(البته بعداز گذشت زمان و نه در طی آن !). موقع شام شما، نوزادتان فکر می‌کند باید در یک کشتی دریانوردی باشد و در ساعت ۲ صبح منتظر پذیرایی شما می‌باشد.
وقتی پسر کوچکمان در ساعت ۲ صبح شروع به گریه کردن می‌کرد و گرسنه بود، همسرم باید برای شیر دادن به او بلند می‌شد من هم در تمام مدت در کنار او می‌نشستم و همراه او بودم. ما کارها را با هم تقسیم کردیم، بعد از خوردن شیر همسرم پسرمان را به من می‌داد تا آروغ او را بگیرم، من واقعاً از این کار لذت می‌بردم اگر چه همسرم می‌توانست این کار را خودش انجام دهد اما از اینکه من هم در جریان کمک کردن به او بودم احساس خوبی داشتم به اضافه اینکه می‌توانستم رفیق خودم را بغل بگیرم و به او برای آروغ زدن کمک کنم.
به نظر تکراری و خسته کننده می‌آید که هرشب برای غذا دادن از خواب بیدار شوید اما واقعاً یکی از صمیمانه‌ترین و به یادماندنی ترین لحظاتی که من و همسم در کنار هم داشتیم همین بیدار ماندن برای غذا دادن به پسرمان بود اگرچه زمانهایی بود که هر دو کاملاً خسته بودیم.
من شبی را به خاطر می‌آورم که ساعت تقریباً ۴ صبح بود و ما سعی می‌کردیم که کهنه بچه را عوض کنیم و او فقط جیغ می‌کشید و با تمام وجودش لگد می‌زد او مانند چغندر قرمز شده بود و کاملاً عصبانی بود. من او را خارج از بدنم نگه داشتم که پرده گوشم پاره نشود، وقتی به همسرم نگاه کردم که در این شرایط سعی دارد کهنه او را عوض کند و هر دو از پا در آمده بودیم، همزمان با هم بی اختیار از خنده منفجر شدیم و او با صدای خنده ما ساکت شد، ما برای ۲۰ دقیقه بلند می‌خندیدم و او این خنده ها را درک نمی‌کرد، بالاخره ما توانستیم او را عوض کنیم و بخوابانیم و بعد هم خودمان به بسترمان رفتیم.
بلند شدن در دفعات زیاد در طول یک شب بسیار سخت است؟ اوه. آیا من می توانستم به تنهایی همه کارها را انجام دهم؟ البته که نه؟! من تصور نمی کنم همسرم هم این را بخواهد و دلیل من برای بودن در کنار او هم همین بود. من به شما می گویم که لگدهای زیادی خواهید خورد اما قول می دهم جان سالم به در خواهید برد و وقتی که به گذشته نگاه کنید خاطرات خوشی را به یاد خواهید آورد.
آهای من به شما گفتم فرزند داشتن عالی است نگفتم راحت است.
۵) با بچه ها به مهربانی رفتار کنید.
با فرزندتان مهربان باشید مخصوصاً هنگامیکه او بزرگتر می‌شود، بچه ها به محبت نیاز دارند، آنها عشق لفظی را در هیچ سطحی نمی‌فهمند برای فرزندی که محبتی از پدرش نمی‌بیند گفتن بابا دوست داره کاملاً بی معنی است.
بدانید که بچه ها کوچکترین تماس محبت آمیز، در آغوش گرفتن و بوسیدن آنها را به خوبی درک می‌کنند، این راه اصلی محبت به فرزندتان است، اما بعضی از پدرها احساس می‌کنند ابراز احساسات زشت است و آن را سرکوب می‌کنند یک کودک در تمام مدت نیاز دارد که عشق را احساس کند کودکی که عشق را شناخته باشد شاد است و هنگامیکه شما را می‌بیند می‌دود و به سوی بازوان شما می‌پرد.
شما هرگز از محبت کردن به فرزندتان پشیمان نخواهید شد، زیرا شما به قلب کوچک فرزندتان راه یافته‌اید. با یک اشاره به پیشانی او و یا آغوش گرفتن کوتاه قبل از رفتن به مدرسه و یا فقط آشفته کردن موی او، پیغام عاشقانه خود را به او رسانده اید. یک تماس محبت آمیز به طور شگفت آوری نیرومند است برای رساندن پیام به فرزندتان همیشه کلمات نمی‌توانند مفهوم را برسانند.
۶) نگاهی به گذشته خودتان.
با فرزندتان طوری رفتار کنید که دوست داشتید در کودکی با شما رفتار شود، نگاهی به گذشته بیندازید، ببینید که چگونه پدرتان به شما ابراز محبت می‌کرد و شما این شدید.
اگر شما پدر خوبی داشتید هر آنچه که او به شما نشان داده است را به خوبی بکار بگیرید و اگر پدر خوبی نداشتید، این هم شانس شما بوده است، این یک فرصت طلایی است برای جبران تمام بی انصافی‌هایی که پدرتان در حق شما کرده بود، با فرزندتان بهتر، احساسی تر و عاشقانه تر از آنچه که پدرتان با شما بود،باشید. این یک شانس است که شما به پدرتان نشان دهید چه چیزی یک پدر را در نظر فرزندش دوست داشتنی و خوب جلوه می دهد. عشق، شکیبایی و درک مهربانی را با رفتار خودتان به فرزندتان بیاموزید.
۷) فرزندتان را هرگز آزار ندهید.
هرگز و هرگز با فرزندتان بدرفتاری نکنید، حتی یک دلیل هم برای آسیب رساندن به بچه و یا همسرتان وجود ندارد. منتها درجه بزدلی و رسوایی است برای تمام پدرانی که به زن و یا فرزندشان آسیبی برسانند. امکان ندارد شما پدر خوبی باشید و فرزند و مادر فرزندتان را آزار دهید. شمایی که در تمام زندگیتان سخت کار کرده اید تا به اینجا رسیده اید.
هرگز کودکتان را حتی با کلمات هم تنبیه نکنید، هرگز به او احمق یا سبک مغز با هر اسمی که او فکر کند کمتر از آن چیزی است که هست نگویید او را طوری تربیت کنید که بی‌محلی شما برایش تنبیه باشد. اعتماد به نفس داشته باشد و عشق بورزد و ستایشگر و قدر شناس باشد.
۸) تربیت بچه ها.
توصیه برای تربیت بچه ها همه جا وجود دارد که همگی با هم متناقض هستند پس احتیاط کنید. صدها کتاب وجود دارد که چگونه والدین خوبی باشید و چگونه فرزندتان را تربیت کنید. یک کتاب می گوید اگر بچه تان گریه کرد، آو را در آغوش بگیرید، کتاب دوم می‌گوید اجازه دهید گریه کند، کتاب سوم می‌گوید اول او را در آغوش بگیرید سپس اجازه دهید گریه کند، کتاب چهارم... . شما هم باید ایده‌ای بگیری متأسفانه استدلال عقلی، راهنمای رسمی و اختیار مطلق برای تربیت بچه ها وجود ندارد.
شما از کجا می‌دانید که کدامیک درست است؟ شما نمی‌دانید. بنابراین باید تحقیق کنید و برای خودتان تصمیم بگیرید. با دیگر والدین صحبت کنید، کتابهای زیادی بخوانید، مجله های تربیتی و مقاله های اینترنتی را فراموش نکنید. تمام اینها در انتخاب و تشخیص درست به شما کمک خواهد کرد.
به دنبال چیزی نروید که در دلتان به آن احساس خوش آیندی ندارید. اگر در نظر شما نادرست است احتمال دارد که نادرست باشد. کوهی از اطلاعات در اینترنت وجود دارد اما همه آنها درست نیستند، به عقلتان رجوع کنید، به ندای قلبتان گوش دهید، این صدای کوچک معمولاٌ شما را از اشتباهات محفوظ می‌دارد.
۹) از هر دقیقه تان لذت ببرید.
از زندگیتان لذت ببرید، همه چیز به سرعت می‌گذرد پسر من الان ۷ سالش است و اگر شما بپرسید که این ۷ سال چگونه گذشت، به شما خواهم گفت مثل برق و باد، شاید به اندازه ۲ روز و یا شایدم ۲ روز و نیم!
زمانی که شما با کودکتان هستید بی قید و شرط مانند پروازی با شکوه است. زمان خود را برای او صرف کنید، در روزی که بیمار است با او تماس بگیرید، برای تفریح با او به پارک بروید، فررزندتان را تا مدرسه همراهی کنید، هدف او برای پرتاب یک سطل توپ شوید، داوطلب مربی تیم فوتبال او باشید، به من اعتماد کنید شما در بستر مرگ هرگز نخواهید گفت که کاش در دفتر کارم بیشتر وقت صرف می‌کردم خواهید گفت کاش زمان بیشتری در کنار فرزند و همسرم بودم.
۱۰) بدانید که فرزندتان از شما چه انتظاراتی دارد.
بیاموزید که بچه ها از پدر خود چه می‌خواهند؟ از یکی از دوستانم شنیدم که می‌گفت بچه ها اهمیت نمی‌دهند که کار شما چیست؟ چه مقدار جایزه و اعطای منصب داشته اید؟ و یا چه درجه ای دارید؟
آن چیزی که بچه ها بیشتر از همه می‌خواهند زمانی است که با او هستید. آنها توجه شما، گوش شما و نظر شما را فقط می‌خواهند. آنها می‌خواهند در نزدیکی شما باشند. به وقتی که برایشان اختصاص می‌دهید نیاز دارند. دوستم می‌گفت حتی وقتی شما روی تختتان دراز کشیده اید بچه ها احساس خوبی دارند، آنها فقط می‌خواهند با شما باشند.
حالا اگر به حد کافی درکنار آنها نباشید چه اتفاقی می‌افتد؟ مشکلات شروع می‌شوند. آنها کارهایی می‌کنند که توجه شما را جلب کنند و البته غالباً هم نسنجیده می‌باشند. کودکی که پدر، زمان بیشتری برای او صرف می‌کند زحمت کمتری دارد، او نیازی ندارد کاری بکند که توجه شما را به خود جلب کند.
بسیار خب، حالا شما می‌دانید آنها چه می‌خواهند؟ هر داستانی که برایشان بخوانید، هر رفتاری از شما، هر به آغوش کشیدنی، هر بوسه ای، تمام زمانهایی که صرف تربیت او می‌کنید، هر زمانی که اشک او را پاک می‌کنید، هر زمانی که برایش ذرت بو داده می‌خرید و به سینما می‌روید و هر دلسوزی شما را کودکتان می‌بیند و درک می‌کند.
مهربانی شما، دانش شما، مثالهای شما، شوخی های شما در او تأثیر می‌گذارد. به خاطر داشته باشید شما سر مشق یک زندگی کوچک و یک ذهن کوچک بسیار تأثیر پذیر هستید، شما قهرمان او هستید. به او نشان دهید که وقتی بزرگ شد چگونه باشد. وقتی بزرگ شد به او افتخار خواهید کرد و شگفت زده خواهید شد چون او خود شماست و شما می‌توانید در زمان پیری، جوانیتان را ببینید.
بر گرفته از کتاب «چه کسی بچه نمی خواست؟»
نویسنده اسکات کلبای (Scott Kelby)
منبع : سایت سیمرغ


همچنین مشاهده کنید