پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


آن‌قدر زیبا که نزدیک است باران ببارد


آن‌قدر زیبا که نزدیک است باران ببارد
«ریچارد گری براتیگان» در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۵ در شهر تاکومای ایالت واشنگتن ِ آمریکا به دنیا آمد و در اکتبر ۱۹۸۴ با شلیک یک گلوله به زندگی خود پایان داد. او شاعر و داستان‌نویس و همدوره چهره‌‌های شاخص جنبش هنری بیت است. براتیگان در زمان حیاتش به اعتبار و شهرت زیادی دست پیدا کرد؛ شهرتی که هنوز هم ادامه دارد. هزاران نسخه از آثار او در جای‌جای جهان ترجمه و منتشر می‌شوند و مشتاقان ادبیات را بیش از پیش در حسرت از دست‌دادن نابهنگام یکی از نوگراترین و جسورترین نویسندگان و شاعران معاصر فرو می‌برند. آشنایی جامعه کتابخوان فارسی‌زبان با ریچارد براتیگان تا همین دو سه سال پیش محدود می‌شد به چند داستان و شعر خیلی کوتاه که به‌طور پراکنده در مجموعه داستان‌های گردآوری‌شده مختلف و نشریات به چاپ رسیده بود ـ و البته در گپ و گفت‌های اهالی داستان گاه از رمانی به نام «صید قزل‌آلا در آمریکا» سخن به میان می‌آمد که «هوشیار انصاری‌فر» ترجمه کرده و «قرار است» منتشر شود. سال ۱۳۸۴، اما، سال اقبال براتیگان در ایران بود. در این سال سه کتاب داستانی و یک مجموعه‌شعر از او به بازار آمد و «تب براتیگان» در ایران بالا گرفت: رمان معروف «صید قزل‌آلا در آمریکا» با ترجمه پیام یزدانجو، رمان «در قند هندوانه» با ترجمه مهدی نوید، مجموعه‌داستان «اتوبوس پیر» با ترجمه علیرضا طاهری عراقی و مجموعه‌شعر کم‌حجمی به نام «کلاه کافکا» با ترجمه علیرضا بهنام. در سال ۱۳۸۵، سرانجام، ترجمه پرماجرای هوشیار انصاری‌فر از صید قزل‌آلا در آمریکا هم به بازار آمد و سال بعد از آن دو کتاب دیگر با نام‌های «دری لولاشده به فراموشی» و «در رویای بابل» که اولی یک مجموعه‌شعر است و دومی رمانی بسیار خواندنی. به مناسبت انتشار رمان در رویای بابل و اقبال روزافزون ریچارد براتیگان در جامعه ادبی ایران، که همه کتاب‌های او را به چاپ‌های مکرر رسانده است، مروری کوتاه داشته‌ایم به آثار داستانی ترجمه‌شده او.
● صید قزل‌آلا در آمریکا با دو ترجمه‌: پیام یزدانجو/ نشر چشمه و هوشیار انصاری‌فر/ نشر نی
صید قزل‌آلا در آمریکا معروف‌ترین رمان ریچارد براتیگان است. براتیگان این رمان را در سال ۱۹۶۱ نوشته و پنج‌، شش سال بعد موفق به انتشارش شده است. ترجمه فارسی این رمان توسط پیام یزدانجو و ترجمه پرماجرای هوشیار انصاری‌فر، که پروسه ترجمه و انتشار آن نزدیک به یک دهه به درازا کشید، حرف و حدیث‌های بسیاری در پی داشت. ماجرا از این قرار است که انصاری‌فر سال‌ها بود که روی ترجمه صید قزل‌آلا در آمریکا کار می‌کرد و هرچند خبر ترجمه‌شدن آن دهان به دهان بین اهالی داستان می‌چرخید و خیلی‌ها منتظر انتشار ترجمه این رمان پرآوازه بودند، اما، به دلیل حساسیت خاص‌ مترجم و پاره‌ای مشکلات دیگر، این ترجمه به چاپ نمی‌رسید. پس از اینکه خبر ترجمه‌‌شدن این کتاب توسط پیام یزدانجو و بعد خود کتاب منتشر شد، هوشیار انصاری‌فر با اعتراض شدید مدعی شد که یزدانجو ترجمه او را در اختیار داشته و از آن استفاده کرده و در عین‌حال ترجمه‌ای پر از اشتباه و مغشوش از این رمان ارائه کرده است. غرض از نقل این ماجرا ارزشگذاری و داوری در مورد دو ترجمه نیست، چون اکنون، که هر دو ترجمه چاپ شده‌اند و در بازار کتاب به فروش می‌رسند، مخاطبان بهترین داوران هستند و عیار دو ترجمه، بهترین مدافعان آنها. منظور این است که گفته شود به‌نظر می‌رسد حاشیه‌هایی که دو ترجمه مختلف از معروف‌ترین رمان براتیگان در ایران به وجود آورد، در توجه ناگهانی به این نویسنده آمریکایی در ایران و پدیده‌شدن‌اش بی‌تاثیر نبود. حاشیه‌ها را بگذاریم و بگذریم و برسیم به خود رمان.
براتیگان در داستان «بخشوده»- از مجموعه‌‌داستان «انتقام چمن» - که ماجرای آن هم موضوع مورد علاقه براتیگان یعنی صید قزل‌آلاست ـ موضوعی که مدام در کارهایش به گونه‌های مختلف از آن استفاده می‌کند ـ با شوخ‌طبعی خاصی توصیفی از رمان صید قزل‌آلا در آمریکا ارائه می‌‌دهد: «کاملا مطلع هستم که ریچارد براتیگان نامی آمده و رمانی نوشته به اسم صید قزل‌آلا در آمریکا که همه‌اش درباره صید قزل‌آلاست و شهرفرنگی است از قزل‌آلا در محیط‌های مختلف».
به‌نظرم نمی‌توان خلاصه‌ای از صید قزل‌آلا در آمریکا ارائه کرد که بهتر از این دو خط جانمایه آن را در بر داشته باشد. خواندن این رمان و به‌طور کلی آثار براتیگان (به‌خصوص رمان‌هایش) نیاز به دیدگاه و رویکرد خاصی دارد. کارهای براتیگان را باید کاملا معطوف به خود آنها خواند، ذهن را از پیش‌زمینه‌های جهان واقع و تجربه‌های قبلی از داستان‌های کلاسیک و مدرن، خالی ‌نمود و در جهان داستانی براتیگان رها کرد. تنها با این شیوه است که می‌توان از آثار او لذت برد. این مسئله در خوانش صید قزل‌آلا در آمریکا ضروری‌تر از آثار دیگر براتیگان به نظر می‌رسد، زیرا فصل‌های متعدد این رمان در ظاهر هیچ ارتباط خاصی به هم ندارند و در آن گاه به تکه‌هایی کاملا غیر داستانی و در ظاهر عجیب و غریب برخورد می‌کنیم که برای خواننده‌ای که پیش‌زمینه مطالعه این ژانر از داستان‌ها را ندارد کمی نامانوس به نظر می‌آیند، مثل فصل «روش دیگری برای درست کردن کچاپ گردو».
نمونه دیگر این غرابت طرح روی جلد صید قزل‌آلا در آمریکا است. عکسی که روی جلد این کتاب چاپ شده، تصویری از براتیگان و نامزدش «مایکلا کلارک لوگراند» در کنار مجسمه «بنجامین فرانکلین» در سان‌فرانسیسکو، جزء مهمی از رمان است و بارها در فصول مختف کتاب به آن اشاره شده و از آن استفاده می‌شود. در چنین فضایی است که تکه‌پاره‌های به‌ظاهر بی‌ربط رمان که ـ تنها وجه اشتراک‌شان حضور راوی داستان در آنها و ارتباط‌‌شان با صید ماهی قزل‌آلاست ـ انسجام پیدا می‌کنند. در واقع این تکه‌ها همانند داستان‌های کوتاه به‌هم پیوسته در کنار یکدیگر معنا پیدا می‌کنند و رمان را شکل می‌دهند. راوی مدام از این رودخانه به آن رودخانه و از این شهر به آن شهر در حرکت است و مهم‌ترین دغدغه او صید قزل‌آلاست.
پاره‌هایی که راوی روایت می‌کند گاه این قابلیت را دارند که داستانی مستقل محسوب شوند و گاه تنها با قرارگرفتن در کلیت اثر تشخص پیدا می‌کنند. براتیگان بعدها دو فصل گمشده از رمان صید قزل‌آلا در آمریکا را در مجموعه‌داستان انتقام چمن آورد؛ این مسئله به خوبی می‌تواند ساختار پاره‌های زیادی از صید قزل‌آلا در آمریکا و هویت بعضا مستقل آنها را مشخص کند. صید قزل‌آلا در آمریکا نمونه کاملی است از ادبیاتی که با نام ادبیات پسامدرن شناخته می‌شود، با وجود این، برخلاف تصوری که بعضی از نویسندگان جهان‌سومی از داستان‌های پست‌مدرن دارند، در پس آشفتگی ظاهری رمان پیوستگی و انسجامی نهفته است که شاید راز اقبال و موفقیت آن باشد. طی این قریب به دو سالی که از انتشار ترجمه‌های فارسی این رمان مطرح می‌گذرد عموم مخاطبان و منتقدانی که آن را خوانده‌اند یا واقعا شیفته‌اش شده‌اند یا آن‌را یک رمان بی‌سر و ته و مزخرف می‌دانند! حد وسطی وجود ندارد اما خوشبختانه گروه اول بسیار پرجمعیت‌تر از گروه دوم‌اند!
● اتوبوس پیر ترجمه علیرضا طاهری عراقی/ نشر مرکز
نام اصلی این مجموعه‌داستان براتیگان «انتقام چمن» (Revenge of the Lawn) است و در سال ۱۹۷۱ منتشر شده است. متاسفانه در عرصه نشر ایران مترجمان و ناشران گاه این حق را برای خود قائل می‌شوند که نام یک کتاب معروف را به دلخواه و بنا بر مصلحت بازار، تغییر دهند. انتقام چمن نیز قربانی این نوع دیدگاه شده است و با نام اتوبوس پیر به بازار نشر ایران راه یافته است. نکته جالب این است که به‌زعم مخاطبان و اهل فن نام اصلی کتاب، انتقام چمن، هم زیباتر است و هم از دیدگاه اقتصاد نشر بیشتر از نام اتوبوس پیر قابلیت ایجاد کنجکاوی و انگیزه خرید در مخاطب را دارد!
مجموعه اتوبوس پیر ۵۹ داستان کوتاه و خیلی کوتاه از براتیگان را شامل می‌شود. این داستان‌ها گاه رئال هستند و گاه فراواقعی؛ گاهی اوقات ساختار به‌قاعده دارند و گاهی آن‌قدر کوتاه یا عجیب‌اند که نمی‌توان با قطعیت آنها را داستان کوتاه نامید! آنچه داستان‌های این مجموعه را خواندنی می‌کند نگاه نو و جذاب براتیگان به پدیده‌های تکراری و روزمره است. او پیش پا افتاده‌ترین موضوعات را دستمایه داستان‌های کوتاه خود قرار می‌دهد و از زاویه‌ای بدیع به آنها می‌نگرد (به‌عنوان نمونه نگاه کنید به داستان «چشم‌انداز برج سگ»). «طنز» ویژگی بارز اکثر این داستان‌هاست، البته نه طنز آشنایی که در آثار دیگر با آن مواجه بوده‌ایم. طنز براتیگان طنز خاصی است که فقط در نوشته‌های او یافت می‌شود و نه هیچ‌جای دیگر! پیرزنی که سایه یخچال را در حساب بانکی‌اش می‌گذارد (داستان «مشکلات پیچیده بانکی»)، مردی که جای لوله‌های ساختمان منزل‌اش را با کتاب شعر پر می‌کند (داستان «ادای احترام به باشگاه جوانان مسیحی سان‌فرانسیسکو») و شرکتی که سایه مشتری را به‌عنوان گرو برای بازپرداخت بدهی نگه می‌دارد (داستان «پرنده‌های وحشی بهشت») نمونه‌های همین طنز هستند.
مسئله دیگری که در داستان‌های مجموعه اتوبوس پیر به چشم می‌آید، ساختار خاطره‌وار آنهاست. ریچارد براتیگان وقایع دوران کودکی‌اش در شهر «تاکوما» و خاطرات صید ماهی و شکارکردن‌هایش در دوران نوجوانی را ـ که بسیار به آنها علاقه‌مند بود ـ در چندین داستان به‌گونه‌ای نوستالژیک روایت می‌کند و در این‌کار چنان مهارتی از خود نشان می‌دهد که داستان‌هایش برچسب خاطره نمی‌خوردند و همچنان «داستان»‌ می‌مانند. «المیرا»، «سرجوخه»، «روح بچه‌های تاکوما»، «بخشوده»، «تاریخ مختصر اریگون» و... از زمره همین داستان‌ها هستند.
براتیگان استاد تشبیهات بدیع و آشنایی‌زداست. در بین کتاب‌های ترجمه‌شده براتیگان این تشبیهات در صید قزل‌آلا در آمریکا و به‌خصوص داستان‌های مجموعه اتوبوس پیر به‌وفور یافت می‌شوند. اگر «تشبیهات براتیگانی» را با دید صنعت تشبیه در ادبیات فارسی بنگریم باید گفت که «وجه شبه» در این تشبیهات در خیال‌انگیزترین شکل ممکن است و گاه براتیگان به‌حدی در تشبیه اغراق می‌کند که پیداکردن وجه شبه غیرممکن می‌شود. فقط براتیگان است که می‌تواند پاییز را به ترن هوایی، چشم‌ها را به بندکفش یک هارپیسکورد، آباژور را به سیب‌زمینی آب‌پز و شکل یک بستنی را به کلاه کافکا تشبیه کند!
«یک‌سوم، یک‌سوم، یک‌سوم»، «هواپیمای لس‌آنجلسی در جنگ جهانی اول»، «قهوه» و «سرجوخه» از بهترین داستان‌های مجموعه «اتوبوس پیر» هستند.
● در قند هندوانه ترجمه مهدی نوید/ نشر چشمه
کسی که با سبک داستان‌نویسی براتیگان آشنایی ندارد و قصد دارد سراغ رمان‌های او برود بهتر است ابتدا «در قند هندوانه» یا «در رویای بابل» را بخواند و نه صید قزل‌آلا در آمریکا را. به این علت که صید قزل‌آلا در آمریکا خاص‌ترین کار براتیگان است و ـ همان‌طور که اشاره شد ـ به‌علت آشفتگی ظاهری فصول متعدد آن و عدم‌وجود رابطه منطقی بین آنها (لااقل در سطح اول نوشتار) ارتباط برقرارکردن با آن کمی مشکل است. در رمان‌های در قند هندوانه و در رویای بابل و نیز مجموعه‌داستان اتوبوس پیر این مسئله کمتر به چشم می‌آید.
در قند هندوانه سه بخش و ده‌ها فصل کوتاه دارد. بخش‌ها اینها هستند: «در قند هندوانه»، «inBOIL» و «مارگریت». «در قند هندوانه» (In Watermelon Sugar) دهکده‌ای است که ۳۷۵ نفر ساکن دارد. چندتایی از آنها در محلی به نام «iDEATH» ساکن هستند و بقیه در گوشه و کنار دیگر دهکده. در «در قند هندوانه» زندگی روال طبیعی خود را ندارد. اهالی اینجا به کشت هندوانه مشغول‌اند و بعد از برداشت هندوانه، در کارگاه‌های مخصوص، از قند هندوانه انواع و اقسام اشیای مورد نیاز خود را تهیه می‌کنند. این‌گونه است که همه‌چیز در این دهکده «از چوب کاج، قند هندوانه و سنگ ساخته شده است». کارگاه فراموش‌شده (The Forgotten Works) از مکان‌های مهم رمان است. این مکان در نزدیکی «iDEATH» قرار داشته و وسعتی نامعلوم دارد و پر است از اشیای فراموش‌شده ناشناس که «شبیه هیچ‌چیزی که قبلا دیده باشی نیستند». حتی خورشید «در قند هندوانه» هم خورشید دیگری است و در هر روز هفته به یک رنگ خاص می‌تابد؛ تابشی که روی بذر هندوانه‌ها تاثیر دارد و آنها را به هفت رنگ مختلف درمی‌آورد. inBOIL مردی است که علیه شرایط موجود در قند هندوانه می‌شورد و به‌همراه دار و دسته‌اش به کارگاه فراموش‌شده می‌رود و دیگر بازنمی‌گردد.
سرتاسر رمان، روایت راوی از همین وقایع محدود و نیز رابطه‌اش با «پائولین» و «مارگریت» (معشوقه‌‌های فعلی و سابق‌اش) است. فرم رمان هم مثل اکثر کارهای براتیگان «نو» است. به‌عنوان مثال، در بخش اول کتاب براتیگان (راوی؟!) باز هم با همان مهارت استادانه‌اش در به‌بازی گرفتن متن فهرست موضوعاتی را که قرار است در قند هندوانه به آنها بپردازد، می‌آورد! نشانه‌ای که بر تعلق در قند هندوانه به دنیای داستان‌های پسامدرن مهر تایید می‌زند.
بی‌تردید پشت دنیای در قند هندوانه، استعاره‌ای از زندگی مردم آمریکا (یا شاید تمامی انسان‌ها) در دوره‌ای خاص نهفته است؛ استعاره‌ای که تاویل و تفسیر آن نیاز به شناخت دقیق شرایط جهان و آمریکا در دوره حیات براتیگان دارد. تاویل‌های مختلفی از این رمان شده است که از جمله آنها می‌توان به تفسیر «هاروی لویت» اشاره کرد که در قند هندوانه را یک‌جورهایی شبیه «عهد عتیق» قلمداد کرده و بر این اساس تحلیل کرده است. (رجوع کنید به گفت‌وگوی نگارنده این سطور با «مهدی نوید» که در صفحه اینترنتی به آدرس www. ketablog. com/archives/۰۰۰۸۲۲. php قابل دسترسی است) در قند هندوانه رمان بسیار خوشخوانی است و یکی دو ساعته‌ می‌توان همه‌، نزدیک به، ۲۰۰‌صفحه‌اش را خواند. چاپ سوم این رمان به تازگی روی پیشخوان کتابفروشی‌ها آمده است.
● در رویای بابل ترجمه پیام یزدانجو/ نشر چشمه
«در رویای بابل» را باید یکی از جذاب‌ترین رمان‌های «ریچارد براتیگان» و، بحق، از بهترین رمان‌های خارجی که در دهه اخیر به فارسی ترجمه شده و در کشورمان به چاپ رسیده‌اند، دانست. سبک براتیگان در این رمان مشابه سبکی است که در نوشته‌های دیگرش دیده‌ایم؛ موضوع جذاب، روایت سرخوشانه، جملات غالبا کوتاه و واضح، دیالوگ‌های درخشان، و البته این‌بار تعلیق جذاب و داستان سرراست. رمان در یک بازه زمانی مشخص اتفاق می‌افتد؛ یعنی یک صبح تا شب. اگر فکر می‌کنید منظور از «داستان سرراست» این است که در «در رویای بابل» از «براتیگان‌بازی‌»های ریچارد براتیگان خبری نیست، سخت در اشتباه‌اید! راوی داستان، سی. کارد، که حالا یک کارآگاه فرومایه و بدون مشتری در سان‌فرانسیسکوست، در دوران دبیرستان بیسبال‌باز خوبی بوده است. این است که پس از اتمام دوران مدرسه تصمیم می‌گیرد به یک باشگاه حرفه‌ای بیسبال برود و برای حضور در آن تست بدهد. توپ بیسبال با ضرب محکمی به سر او برخورد می‌کند و این آغاز ماجراهای جذاب او در سرزمین رویایی بابل باستان و نیز تاثیر خیال‌پردازی‌های او در زندگی زمینی‌اش است. او پس از مدت‌ها یک مشتری پیدا می‌کند که قصد دارد او را به‌عنوان یک کارآگاه استخدام کند اما این مشتری خواسته بسیار عجیبی دارد؛ دزدیدن یک جسد از سردخانه شهر! سی.کارد از فرط بی‌پولی این کار را می‌پذیرد. سرتاسر رمان شرح تلاش سی.کارد برای جذب این مشتری و پس از آن تلاش برای دزدیدن و تحویل‌دادن جسد است. ماجرای دزدیدن جسد به قدری جذاب و عجیب است که بعید است خواننده بتواند تا روشن‌شدن کل ماجرا ـ به عبارت دیگر، انتهای رمان! ـ کتاب را زمین بگذارد. از دیدگاه سیاسی می‌توان در رویای بابل را سندی دیگر از فساد سیاسی، اجتماعی در دستگاه دولتی ایالات متحده و اوضاع نابسامان مردم آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم دانست؛ دورانی که مردم به سادگی تیپا زدن به یک سنگ به هم گلوله شلیک می‌کنند، فقر بیداد می‌کند، مردم در هراس جنگ‌اند، ژاپنی‌ها در آمریکا منفورند و امنیت جانی ندارند، و دورانی که حتی اگر پلیس تیزهوش و وظیفه‌شناسی مثل «گروهبان رینک» باشی، ناچاری برای نجات خودت از دردسر در مقابل مافیای پول و قدرت سر تعظیم فرود بیاوری و چشم بر قتل فجیع یک انسان ببندی. در رویای بابل، داستانی مشخص دارد و فصول آن به ترتیب زمانی تنظیم شده‌اند. از این جهت می‌توان آن‌را یک رمان خوشخوان و فوق‌العاده خواندنی و جذاب ـ حتی برای مخاطبان عام ـ دانست و مطالعه آن‌را به همه دوستداران ادبیات داستانی توصیه کرد.
حسین جاوید
عنوان یادداشت برگرفته از شعری از ریچارد براتیگان است.
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید