شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ولادیمیر پوتین یلتسینی دیگر!


ولادیمیر پوتین یلتسینی دیگر!
با توجه به عملکرد ۸ ساله ولادیمیر پوتین و گسترش مناسبات تجاری و اقتصادی خود با ایران و نیز با جهان و تقویت تفکرات پیرامونی برای به دست آوردن جایگاه (شوروی ) حال خود را به حق میتواند میراث خوار بزرگ این محوریت جهانی و حس و سهم به سزا بداند و به هیچ شکلی از این جایگاه دست نخواهد کشید.
روسیه و ایران دارای معاهداتی در زمینه نظامی و اقتصادی هستند که بر اهمیت موضوع می افزاید و این خود دلیلی بر اهمیت این موضوع است با توجه به عملکرد ۸ ساله ولادیمیر پوتین و گسترش مناسبات تجاری و اقتصادی خود با ایران و نیز با جهان و تقویت تفکرات پیرامونی برای به دست آوردن جایگاه (شوروی ) حال خود را به حق میتواند میراث خوار بزرگ این محوریت جهانی و حس و سهم به سزا بداند و به هیچ شکلی از این جایگاه دست نخواهد کشید و این خود در موضع گیریهای روسیه در قبال سامانه موشکی ایالات متحده در امریکا در لهستان که روزی حیات خلوت شوروی که حال روسیه خود را در جایگاه جهانی او فرض میکند به خوبی هویداست و برخی از صاحبنظران چون آخرین وارث مقام اجرایی شوروی سابق گورباچوف میگوید گویا هر رئیس جمهور در امریکا میبایست یک جنگ در کارنامه اجرایی خود به یادگار گذارد و در این مورد نییز طبغا با جنگ سردی دیگری روبرو است
البته باید گفت که همواره رجال سیاسی امریکا سعی در فرا فکنی و ایجاد یک روحیه امنیتی و فضای باز برای مشروعیت بخشیدن به عملکرد سلطه جویانه خود در عرصه جهان دارندو ایجاد این روحیه در حکومت شوندگان نسبت به مفاهیمی دورتر از جایگاه و مکانی که خود به عنوان شهروند در آن زندگی میکنند میباشد که غالبا مشکل روبرو بوده است
این نحوه موضع گیریها به نحوی حاکی از این است که مخالفین دولت پوتین از جمله ایالات متحده امریکا با بروی کار آمدن دیمیتری مدودف موافق و خرسند نیستند و این تفکر را میتوان با اکران سناریوی جدید در مورد جایگزینی قدرت در دستان دیگر پوتین بر پرده سیاسی جهان مشاهده کرد چرا که این نحوه عملکرد چیزی کم از موقعیت یلستین و بیماریش و جانشینی ولادیمیر پوتین کم ندارد با این تفاوت که مدودف از حمایت تمام عیار و بی دریغ پوتین در راهیابی به کرملین کرسی ریاست جمهوری بهرمند بود و خود نیز تنها بعد از دو ساعت از طرف مدودف به سمت نخست وزیری برای تشکیل کابینه دولت مدودف به دومای روسیه معرفی شد که با آراء۳۹۲ رای مثبت و تنها ۵۶ رای منفی رای اعتماد گرفت این در حالی است که برای راهیابی پوتین به اتاق نخست وزیری واسباب‌کشی از کرملین به اندکی پایین‌تر از رودخانه موسکوا واقامت در کاخ سفید مسکو تنها ۲۲۶ رای کافی بود و این خود نقطه عطفی از دیدگاه یک دست دومای روسیه مبتنی بر نگرشی مثبت از عملکرد و پارادایم فکری ولادیمیر پوتین میباشد هر چند تحلیل گران غالبا بر این نکته تاکید دارند که همواره یک دست بودن مجلس از نقاط ضعف اوست و کسانی چون توکویل و منتسکیو و دیگر علمای علم جامعه شناسی و سیاست برای این منظور اصولی چون موازنه قوا و تفکیک قوا را بر دایره حرکت نظامهای سیاسی تحمیل کرده اند و کشورهای توسعه یافته چون ایالات متحده امریکا از منطبقین و پیشگامان پذیرش این اصل حیاتی کشورداری بوده اند
ما در این مقاله سعی در تضعیف و یا ابطال تلاشهای پوتین و یا بزرگنمایی در هیج بعدی را نداریم بلکه در حال ارزیابی از نحوه عملکرد هشت ساله او در کرملین و آتیه او بر اساس معادلات منطقه ای و جهانی هستیم با این تفکر به شرحی مختصر از بیو گرافی پوتین و مدودف تا به قدرت رسیدنشان کرده تا اندکی از تارنمای این ستر عظیم به داخل بنگریم
ابتدا از رشد اقتصادی این کشور مخصوصا در سال های اخیر شروع می کنیم.
رشد اقتصادی روسیه در زمان ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین به میزان حدود ۷درصد بیشتر در نتیجه استخراج نفت و گاز بوده و در این مدت یعنی از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۰۷ درآمد متوسط ماهانه هر فرد روسی که در سال ۲۰۰۰، ۷۵ دلار بوده، در سال ۲۰۰۷ از ۴۰۰ دلار تجاوز کرده است. مرکز آمارگیری لاوادا که از مراکز بسیار جدی در این امور است، در سال ۲۰۰۰ در برابر این سوال <آیا از زندگی خودتان راضی هستید یا نه؟> فقط ۲۱ درصد از اهالی گفته اند راضی هستند، در صورتی که در سال ۲۰۰۷ این نسبت به ۳۵ درصد رسیده است. امید زندگی هم در حال حاضر برای مردان ۵۷ سال و برای زنان ۷۲ سال است.
آنچه که باید در این مقام به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد اینکه روسیه این راه را در هشت سال طی کرده است که به زعم بسیاری از تحلیل گران با دیدگاههای پوتین و به عبارتی پوتینیسم به وجود آمده است
ولادیمیر پوتین
ابتدا باید گفت در کار پوتین گزینه برجسته ای وجود ندارد و نه نبوغ خاصی او را به موقعیت، به قول گورباچف <تزار جدید>، تبدیل کرده است. پیشرفت او نتیجه طبیعت رژیم و یک سلسله شروط لازم از شروط کافی وموقعیت مناسب بوده است بدین معنی که عدم تعادل روسیه پس از گسستگی شوروی و در نهایت در دوره یلتسین و بیماری او موقعیتی را ایجاد کرد که آنچه مردم آنرا مطالبه میکردند دیسیپلین و ساز و کار روان و صحصیح تری بود . سابقه پوتین ابتدای کارش در جایگاه ریاست جمهوری چندان نشانی از اقتدار مبتنی از تسلط بر اوضاع را نمیدهد و این مهم که قابل درک برای هر فردی به خصوص علمای علم سیاست میباشد که محیط در شخص اثر می گذارد، سوابق کاخ کرملین یعنی دژی نفوذناپذیر و با اقتدار به تدریج به او یک نوع اعتماد به نفس را تلقین کرده است. بدر ضمن اینکه پرونده کار او در کاگ ب به او جرات می داده است که بتواند به هر کاری که می خواهد، دست بزندگزینه دیگری بیماری یلتسین بود یعنی همه را در موقعیتی قرار داده بود که به جانشین او جرات هر اعملکردی را می داد. در این شرایط این طبیعی بود که کاگ ب قدرت مجدد خود را که در دوران دولت کمونیستی در اختیار داشت، به دست بیاورد، چون فروپاشی شوروی چنان روحیه ها را خراب کرده بود که کسی جرات حمله کردن به کاگ ب را به خود راه نمی داد. بخصوص که هیچ کار جدی درباره افشای جنایات شوروی که به دست کاگ ب انجام می گرفت تا آن زمان شروع نشده بود. به این جهت، روسیه جدید مایل نبود مشکل تازه ای را با مطرح کردن جنایات کاگ ب به مشکلات جاری خود بیفزاید. از این رو اغلب وزرا و مشاوران در کرملین نظیر دیگر سازمان ها سعی می کردند مشکلات کاگ ب را زیر سرپوش نگهدارند، به خصوص اینکه چون کاگ ب کار محرمانه می کرد، آثار وجودی این سازمان قابل شناسایی نبود. در عین حال همه می دانستند که حداقل یک چهارم مقامات دستگاه های دولتی به وسیله کاگ ب وارد شده بود
● مدودف
مدودف در دانشگاه معتبر سن پترزبورگ به تحصیل در رشته حقوق تحصیل کرده و تا مرحله دکتری در این رشته تحصیلاتش را موفقیت آمیزی ادامه میدهد. از ۱۴ سپتامبر ۱۹۶۵ در سن پترزبورگ در یک خانواده علمی و دانشگاهی پا به عرصه وجود گذاشت. او تنها فرزند خانواده بود. ، آناتولی مدودف پدرش (که در سال ۲۰۰۴ از این دنیا رخت بربست)در علوم فنی و مهندسی استاد بوده است. مادرش در دانشگاه به تدریس ادبیات اشتغال داشت ولی به خاطر عشقی که به میراث هنری کشور روسیه داشت دست به حرفه موزه داری زد. و باید گفت که خواهر زاده همسر مدودف ده سال است که در ایالات متحده زندگی می کند. مدودف با دریافت درجه دکتری در دانشگاه لنینگراد مشغول به تدریس حقوق مدنی شده است و به زودی دست به طبع چند جلد کتاب در رشته خود زد که انتشار یکی از آن تالیف ها منجر به دریافت جایزه دانشگاهی بوده است. این موقعیت های علمی موجب شد که به سهولت جذب گروه استاد خود یعنی شهردار لیبرال و اصلاح طلب لنینگراد و بعدها به عنوان کارشناس در کمیته روابط خارجی شهرداری تحت ریاست ولادیمیر پوتین به کار ادامه دهد. او در همین جایگاه به پیش رفته و موفق می شود یک مشکل حقوقی پیچیده و پردردسری را که برای پوتین پیش آمده بود به خوبی حل و فصل کند. در سال ۱۹۹۹ بعد از ۹ سال کار در شهرداری و احراز تخصص و اعتبار ولادیمیر پوتین که به نخست وزیری منصوب شده است او را به مسکو و در دفتر خودش دعوت به کار می کند. در عین حال دو سال بعد به ریاست شورای عالی مثسسه عظیم گاز پروم منصوب و در سال ۲۰۰۵ به عنوان نایب نخست وزیر ارتقای مقام پیدا می کند. فعالیت او در دسامبر ۲۰۰۷ به اوج ترقی می رسد زیرا از طرف احزاب متعددی که دولت ائتلافی فدراسیون روسیه را تشکیل می دادند او به عنوان جانشین ولادیمیر پوتین در پست ریاست جمهوری تعیین و از طرف آقای پوتین هم قویا تایید می گردد باید اضافه کرد که تا این زمان نام مدودف در هیچ جریان مشکوکی برده نشده است، امری که در حال حاضر در روسیه بی سابقه است. ضمناً کسانی هم با او هیچگونه دشمنی و ضدیتی نشان نداده اند.
مدودف در نزد همکارانش در کرملین معروف به <وزیر> است (یعنی آدم اندیشمندی که برای هر مساله ای می تواند جواب مناسب پیدا کند.) شهرت او این است که او یک مدیر لایق و باذکاوتی است که همیشه با دقت و حوصله تصمیم می گیرد و برخلاف رئیس سابقش یعنی پوتین به عوض اینکه ملیتارسیتی وار دستور صادر کند به هیچوجه حالت تهاجمی به خود نمی گیرد و همیشه سعی می کند که همکارانش را متقاعد کند. در گذشته هم نشان داده است که او می تواند با تامل مخالفت خودش را مدبرانه با تصمیمات رسمی بیان کند، مثلااو با خشونتی که نسبت به میخائیل خودوروفسکی اعمال شد و کمپانی او را به دستور دادگاه تکه تکه کردند موافق نبود. برخی اصطلاحاتی که جدیدا در کرملین متداول شده است نظیر <دموکراسی حاکم> را تایید نمیکند اصولاً استدلال های او با آنچه در کرملین رواج داشته متفاوت است و شهرت او اصولاً به لیبرال بودن است. او طالب یک جامعه آزاد از نوع لیبرال اروپائی آن است.
اولین سوالی که با این تفاوت فکری به ذهن متبادر میشود اینکه این دونحله فکری چگونه در کشوری که همواره از دیر باز تا کنون دچار تعاملات فرسایشی قدرت در عرصه خارجی و داخلی بوده است میتواند در کنار هم به یک راه موازی و یکسان ختم شود شاید این دو تفکر به سان ریلی به پیش رفته و واگن روسیه را به مقصد ششمین کشور قدرتمند جهان در ۲۰۲۰ رسانند ؟
اخبار منتشره حاکی از این است که پوتین در حال ایجاد معاونتهای تشریفاتی برای مشاوران خود در کابینه جدید در کنار وزراء و نیز ایجاد کابینه ای با ملزومات فکری خود است و در این جا این مفهوم القاء میشود که این دولت آیا با تفکرات پوتینیسم به پیش میرود و یا پارادایم فکری متفکرانه عاری از اقتدار برهنه مدودف چرا که با توجه به اینکه قسم غالب دومای روسیه و در حال هم کابینه دولت مدودف در دست پوتین قرار دارد اگر مدودف از برنامه تدوین شده از پیش طبعا سرپیچی کند پوتین لحظه ای از سرنگونی آن اهمال نخواهد کرد و این خود از این چرخش قدرت به آرامی در روسیه که تاکنون بی سابقه بوده است ونیز توجه به اختلافاتی چون آبخازیا با گرجستان و مسئله سامانه موشکی امریکا در لهستان که همانطور که در ابتدا یاد شد خود روزی حیات خلوت شوروی محسوب میشده و حالا روسیه این دائیه را دارد خود خود پیداست به اهمیت موضوع می افزاید
پوتین در راستای اعتلای روسیه قوی تا کنون موفق بوده اما آنچه که دوباره میبایست مورد تاکید قرار گیرد ارزیابی از وضع فسا عمیق اداری و بوروکراسی در دولت روسیه است رشوه خواری در روسیه از اجزاء لاینفک نظام اداری است که اعتیاد و الکل و نیز مشکلات اخلاقی و نیز عدم وجود ساز و کارهای مدنی و به عبارتی نهادهای مدنی جدا از دولت و منابع آن که به احقاق حق و مطالبات مدنی مردم بپردازد و این مشروعیت را میتوان به نوعی یکی از تعاریف مشروعیت دانست که : مشروعیت ایجاد این روحیه و تفکر در مردم و حکومت شوندگان است که در حال حاضر این رژیم و نحوه حکومت کردن و( عامیانه تر )کشور داری بهترین است !!!
جنگ در چچن گفت همچنان خونریزی ها ادامه دارد و هیچ نشانی از پایان آن دیده نمی شود. خصوصیت رژیم فعلی روسیه در این است که به خاطر درآمد نفت و گاز، کرملین از ثروتمندترین رژیم های سیاسی دنیاست که در عین حال هیچ حساب و کتابی از مخارجش را به مردم ارائه نمی دهد کرملین اخیراً تصمیم گرفته است کمک به صندوق بازنشستگی را لغو کند یعنی میلیون ها پیرمرد و پیرزن که عمری برای این کشور زحمت کشیده اند در فقر و بدبختی زندگی کنند
● نتیجه گیری
با توجه به اختلاف تفکر پوتین و مدودف و مراتبی را که در بالا برشمردیم و نحوه چینش مهرها در درون کابینه دولت و نیز حمایت شدید مدودف از آلتر ناتیو روسیه امید است که روسیه همانطور که پیش بینی کرده است در ۲۰۲۰ به ششمین قدرت جهان تبدیل و بر بسیاری از مشکلات اقتصادی و موانع داخلی کشور و نیز سیاستهای خارجی برآید این در حالی است که با سقوط یک فروند هواپیمای شناسایی گرجستان بر فراز آبخازیا و نیز استحکام کردن نیروهای خود در مرزها از سوی روسیه گرجستان احتمال وقوع جنگ را با روسیه از گزینه های برتر دانسته
حال با تمایلات لیبرال اروپایی مدودف و نیز فشار های خارجی غرب بر روسیه و خاورمیانه که از نکات برجسته تعاملات روسیه برای دسترسی به اروپا از طریق این شاهراه انتقال انرژی که از هم پیمانان غرب هستند و دیگر ا متیازاتی چون ذخایر نفت و گاز و موقعیت استراتژیک است احتمال تنشهایی در دایره قدرت در آتیه میرود چرا که همانطور که گفته شد مدودف از سیاستی منعطف و تعاملی بهرمند است تا نگرشی یک سویه و آمرانه که در طی این هشت سال از پوتین دیده شده است پس احتمال تعامل با غرب و مترادف گشتن آن وجود دارد و در نهایت در یک همگرایی کلی این مناسبات به چرخشی هشت ساله برای مدودف و خروج از دایره قدرت اجرایی برای پوتین و پیوستن به صفحات تارخ پر فراز و نشیب برای پوتین دور از ذهن نیست چرا که همانطور که واضح است موضوعات انسانی از موضوعات فعالی هستند و سیاست نیز که از موضوعات مربو ط به یک سلسله رشته های مترادف با این مفهوم هستند از این قاعده مثتسنی نیستند وآدمی در هر زمان ممکن است راهی را بر گزیند و با توجه به دیدئگاههای هژمونیک امریکا که بیشتر بعد از فروپاشی شوروی و ایجاد یک روحیه تک بعدی پیش آمد نباید از قرار نگرفتن در یک موقعیت متضرر و انجام شده از سوی ایالات متحده مطمئن بود که این از خصیصه های هژمونیک برای به تسلط در آوردن دولتها به همکاری یا سکوت در مقابل خواسته است – پس با این نگرش میتوان تصور چرخش سیاستهای مدودف را در آتیه با توجه به مفاهیم فکری یاد شده اش را داشت با توجه به اینکه لیبرال اروپایی چندان از لیبرال امریکایی دور نیست !!!
اما باید در نظر داشت با توجه به موقعیت استراتژیک ایران در منطقه چه از لحاظ اقتصادی و نظامی و سیاسی و فرهنگی که به حق یک کشور چهار بعدی است این جهت گیریهای قدرت در درون روسیه طبعا تاثیری چندان بر سیاست خارجی ایران ندارد چرا که اگر بخواهیم دقیقتر بگویم ایران کشوری است در حال حاضر که بنا بر مقتضای مکانی و زمانی خود با ۱۳۵۷ تفاوتهای چشمگیری دارد و به حق هم توپ دارد و هم کره ایران همواره در یک طرف میز مذاکرات منطقه به نحوی از انحاء یا وجود فیزیکی و ماهوی دارد و یا وجود ماهوی آن غیر قابل انکار و نادیدنی است چرا که با توجه به موقعیت خاورمیانه که دارای مختصات خاص خود چون برخاستن ادیان بزرگ الهی و ایجاد پیروان گسترده آن ونیز به وقوع پیوستن بیشترین منازعات در این منطقه و دارای منابع عظیم معادن کانی - نفت – گاز – اورانیوم- و از همه این گزینه ها بزرگترین بازار مصرف را با بیشترین جمعیت در خود جای داده است و این موئلفه ها خود از نکات برجسته حضور کشوری قدرتمند و دارای روابط تعاملی و گاها تقابلی از موضع قدرت با همسایگان و کشورهای محلی و منطقه ای است – میباشد که علی رغم میل باطنی بلوکهای شرق و غرب قبل و کشور چهار بعدی جهانی امریکا که در حال حاضر رو به سوی افول است روبه طی کردن پله های نهایی در صدر کشورهای جهان است و این خود از گفته استراتژیست های امریکا واضح و مبرهن است که به کاخ سفید یاد آور شده بوده اند ایران در ده سال آتی دیگر تحت هیچ شرایطی قابل کنترل نیست و این خود پر واضح از نقش حیاتی ایران در منطقه در حال و در آینده نه چندان دور در جهان دارد.
منبع:
غلامحسین کردی
بر اساس ادبیات کتابخانه ای در زمینه روسیه و نیز مطالعات شخصی و تحقیقی
کتاب زندگی در روسیه نگاشته شده توسط خانم لورن میلو تالیف سال ۲۰۰۸
علی میرشاهی
مدیر سایت/ فارغ التحصیل رشته کارشناسی فرش از دانشگاه هنر تهران
منبع : بانک مقالات فارسی


همچنین مشاهده کنید