شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


مدیریت بحران یا بحران مدیریت


مدیریت بحران یا بحران مدیریت
در سال‌های اوایل انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، وجود مدیران دلسوز و متخصص، باعث شد به‌رغم مانع‌تراشی‌های دشمنان، ایران در زمینه‌های مورد نظر خود به پیروزی دست یابد. در این دوره، متناسب با شرایط و نیازهای کشور، مدیران متخصص و توانمندی بودند که فارغ از جناح‌بندی‌های عقیدتی، حزبی و سیاسی تنها برای اعتلای نام ایران و ایرانی با همه توان خود و بدون هیچ چشم‌داشتی، تلاش می‌کردند و این امر پیروزی‌های بزرگی برای ایران در زمینه‌های نظامی و صنایع مرتبط با آن به همراه آورد و این موفقیت‌ها زمینه‌ساز و مسبب توسعه صنایع گوناگون کشور در دهه بعد که به دوران سازندگی شهرت یافت شد.
در دهه نخست انقلاب، به رغم وجود مشکلات ناشی از جنگ و محاصره اقتصادی ایران به وسیله آمریکا، در زمینه توسعه اقتصادی و روستایی گام‌های خوبی برداشته شد و با استفاده از مدیران هوشمند که قدرت مدیریت بحران را داشتند، بحران‌هایی که به تدریج به کشور آسیب‌های جدی وارد می‌کرد، مهار و از تهدید‌ها به عنوان فرصتی برای پیشرفت و خوداتکایی استفاده شد.
در سال‌های اخیر، مردم ایران با نوع دیگری از رویکردها و تصمیم‌گیری‌ها در عرصه سیاست‌های داخلی، خارجی و اقتصادی خود روبه‌رو شدند؛ رویکردهایی که به تعبیر بسیاری از کارشناسان، تصمیماتی خلق‌الساعه و بدون پشتوانه کارشناسی بوده که به چالش اقتصادی ایران در سال‌های اخیر منجر‌ شده است. همچنین خود این چالش‌های اقتصادی، به یکی از حادترین موضوع‌های صحنه سیاسی کشور مبدل شده و همگان تأیید می‌کنند که به‌رغم افزایش درآمدهای کلان نفتی اخیر که در تاریخ ایران سابقه نداشته، مشکلات اقتصادی کشور روز به روز افزایش یافته و تا حدود زیادی، این مشکلات عدیده اقتصادی، ناشی از ضعف برخی مدیران در میدان‌های کاری خودشان است.
مسأله بحران مدیریت در ساختار مدیریتی ایران و این‌که در برخی از عرصه‌های مدیریتی در کشور، مدیران از تجربه‌ها و دانش کافی در عرصه‌های خود برخوردار نیستند را می‌توان از جنبه‌های گوناگون بررسی کرد. ضعف مدیریت‌ها در سال‌های اخیر را از آنجا می‌توان متوجه شد که به‌رغم سرمایه‌گذاری‌های هنگفت و اجرای هزاران طرح بزرگ و کوچک، اثرات اقتصادی آنها در کشور، متناسب با حجم سرمایه‌گذاری‌ها و اقدامات انجام شده نیست.
چنانچه بخواهیم تعریف دقیقی از بحران بگوییم، باید آن را با توجه به تناسب شرایطی که افراد در آن هستند، تعریف کرد. بیشتر مدیرانی که در تصمیم‌گیری‌های کلان دخالت دارند، یا تجربه مدیریتی در بخش‌های کلان نداشتند و یا اگر داشتند، حیطه فعالیتشان در اندازه‌ای نبوده که قادر به مدیریت یک مجموعه کلان در حد وزارتخانه، سازمان‌ها یا شرکت‌های بزرگ باشند.
گاه تصمیم‌گیری اشتباه این مدیران ضعیف که در برخی از آنها سبب بحران شده، به دلیل فشار‌هایی است که از بیرون به این مسئولان وارد می‌شود. مدیرانی که استقلال تصمیم‌گیری در عرصه کاری خود را ندارند و تصمیماتشان وابسته به نظرات افراد یا احزاب حامی آنان است، افرادی هستند که به خاطر لیاقتشان به این مناصب نرسیدند و حتی در برخی مواقع، این افراد تنها بر این صندلی‌ها نشسته‌اند، اما عملا صاحب این مناصب نیستند؛ بنابراین، فشارهای عصبی و گرفتار شدن در یک بحران، می‌تواند برای مدیری که آمادگی کنترل گرداب وقایع و همچنین واکنش‌های هیجانی خود را ندارد، فاجعه‌آمیز باشد.
در دنیای امروزه، مدیریت را به شکل‌های گوناگون تعریف کرده‌اند و برای مدیریت کلان، استانداردهای گوناگونی گذارده‌اند، اما در سال‌های اخیر، بسیاری از مدیران، این استانداردها را ندارند و اگر هم باشند مدیرانی که دارای این استاندارد‌ها هستند، متأسفانه، در اندک زمانی از مجموعه خود کنار گذاشته شده و یا به آنها اجازه مشارکت در تصمیم‌گیری کلان را نداده‌اند.
استفاده از مدیران غیر متخصص آن هم با توجه به وجود مدیران توانمند و متخصص ایرانی که صاحب‌نظر در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی ایران و جهان هستند و همواره در بیشتر نقاط دنیا، رد پایی از آنان را می‌توان دید که باعث پیشرفت‌های بزرگی در عرصه تخصصی خود شدند، به هیچ وجه پذیرفتنی نیست، چراکه این، خود باعث بروز بحران‌هایی در عرصه تصمیم‌گیری‌های کلان کشور می‌شود. متخصص عمران نباید وزیر کشاورزی شود، یک متخصص زراعت و یا خاکشناسی، نمی‌تواند معاون برنامه و بودجه و اقتصادی یک وزارتخانه سازمان و یا مؤسسه علمی باشد. فردی که صلاحیت وی در اندازه رئیس یک اداره یا مدیریت یک بخش کوچک است، نمی‌تواند رئیس یک سازمان بزرگ یا معاون یک وزارتخانه یا رئیس یک دانشگاه باشد.
از سوی دیگر، بحران‌های اقتصادی، باعث بروز بحران‌های‌ فرهنگی‌ و ناهنجاری‌های اجتماعی در جامعه و نیز عدم گرایش مردم به‌ علم‌ و کاربردی‌ کردن‌ آن‌ با اهداف‌ اقتصادی‌ و زندگی‌ بهتر، سختکوشی، مسئولیت‌پذیری‌ و نظم، تدبیر و خلاقیت‌ و نوآوری‌ در کار، احترام‌ به‌ قانون‌ و رعایت‌ حقوق‌ دیگران‌ می‌شود که‌ در عمل‌ از‌ تحول‌ و توسعه‌ اقتصادی‌ و فرهنگی جامعه جلوگیری می‌کند.
بخشی از امکانات و توانایی‌های کشور ایران در کمتر کشور پیشرفته‌ای پیدا می‌شود؛ با این همه امکانات که از آن برخورداریم و در جهان کم نظیر است، از نظر اقتصادی در وضعیت مطلوبی قرار نداریم. صرفنظر از درآمدهای نفتی که تنها برای مدت کوتاهی، رفاه کاذب و نسبی برای بخش کوچکی از مردم در گذشته‌های دور ایجاد کرده بود، کشور ایران را می‌توان در رده کشورهای کمتر توسعه یافته علمی و صنعتی جهان به شمار آورد. همین وضعیت اسفناک در کنار اوضاع نامناسب فرهنگی و گاه نزدیکی سیاسی حکومت به برخی کشورهای خارجی خاص برای مقابله با جاه‌طلبی‌های برخی کشورهای دیگر، هیچ‌گونه سودی در درازمدت برای کشور ندارد.
دوران بحران دورانی خطرناک است و بزرگترین خطر آن، نادیده گرفتن خطرات جدید است که عمدتاً با آنچه همه می‌دانند همخوانی ندارد؛ بنابراین، یک موضوع اصلی در دوران بحران، نیاز به مدیرانی است که با واقعیات روبه‌رو شوند و قدرت تصمیم‌گیری درست در مدت زمان کم را داشته باشند.
در پایان باید گفت، به طور کل و بنا بر روند عملکردها، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که انتصاب مدیران ضعیف و کم تجربه به مسئولیت‌های بزرگ و همچنین گماردن افراد توانمند به مسئولیت‌های کوچک و استفاده نکردن از توانایی مدیران لایق و متعهد، سبب کندی پیشرفت امور و نرسیدن به اهداف والا شده است. از طرفی، می‌توان امیدوار بود در صورت استفاده از مدیران توانمند و متخصص در عرصه‌های تخصصی خودشان، برنامه‌های توسعه اقتصادی کشور، نتایج بهتری به همراه آورد.
قاسم جند
منبع : صنایع نیوز


همچنین مشاهده کنید