پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


مدیریت اسلامی


مدیریت اسلامی
بـدون شـک بـا بـه کـارگـیـری عـلم مـدیریت در کارها می توان بازدهی یک سازمان و یا مراکز تولید را به حد چشم گیری افزایش داد. بدون اعمال مدیریت صحیح ، نباید انتظار پیشرفت و ترقی راداشته باشیم . و درست به همین علت است که دانشمندان ، همه تلاش خویش را مصروف می دارند تا با به کار بستن اصول مدیریت صحیح زندگی بهتر و آرام تری رابرای همنوعان خـویش به ارمغان آورند. امّا به راستی چه کسی می تواند نوید دهنده این هدیه گرانبها باشد ومشکل دیگری بر مشکلات نیفزاید؟
آیا در یک مؤ سسه بازرگانی ، داشتن سرمایه کافی است ؟ مسلما! تنها داشتن سرمایه و ابزار در بـازرگـانـی و صـنـعت و حتی اطلاعات ویافته های ناشی از پژوهش های علمی کافی نیست ، بلکه اساسی ترین عامل پیشرفت در سرمایه گذاری و توسعه و تولید، وجود مدیران لایق و خردمند است که با دانش خود جامعه را به سوی کمال هدایت می کنند.(۲۳)
دانـشمند انگلیسی ((آلفرد مارشال )) می گوید: اگر تمام سرمایه ها و ابزار تولید در جهان به یکباره نابود گردند ولی علم و هنر و مدیریت پایدار بمانند، تولید، توسعه و پیشرفت ، همچنان ادامه خواهد داشت .(۲۴)
● تعریف مدیریت
مدیریت در لغت به معنای اداره کردن و گرداندن است . و در اصـطـلاح عـلم و هـنـر مـتـشـکـل و هـمـاهـنـگ کـردن ، رهـبـری و کـنـتـرل فـعـالیت های دسته جمعی برای نیل به هدفهای مطلوب ، با حداکثر کارایی می باشد. البـتـه بـرای مـدیـریت تعاریف زیادی شده است از جمله : روش به گردش در آوردن کارهای یک سـازمـان اجـتـمـاعـی یا صنعتی از لحاظ اقتصادی ، اداری ، سیاسی و اجتماعی در جهت رسیدن به هدف های آن سازمان است که دست مایه او در این راه عبارت اند از:
الف) افراد
ب) کار
ج) هدف (۲۵)
● مبنای مدیریت اسلامی
عمل به حق ، اساس و مبنای مدیریت اسلامی است . و وجه تمایز مدیریت اسلامی با سایر مدیریت ها در همین موضوع نهفته است . در مدیریت های غیر اسلامی ، چه بسا هدف وسیله را توجیه و مباح مـی گـردانـد؛ یـعـنـی بـرای رسـیدن به هدف ، می توان از هر وسیله ای اعم از مجاز و غیر مجاز اسـتـفـاده کـرد. چـنـانچه این سیاست و مدیریت غلط را می توان به روشنی در عملکرد دولت های غـارتـگر غربی مشاهده کرد. اما مدیریت اسلامی بر مبنای حق و حقیقت استوار است و برای رسیدن به هدف تنها می توان از وسایل مشروع استفاده کرد.
((در این شیوه از مدیریت انگیزه های فردی و گروهی جهت دهنده نیست ، جهت دهنده ، ارزش های الهی و انـسـانـی اسـت ؛ از ایـن رو هـمـه تـلاش هـای مـدیر برمبنای حق در جهت آرمان های حق خواهی و حق جـویـی اسـت و اگـر بـر سـر دوراهـی حـق وحـکـومـت قـرار گـیـرد، قـطـعـا حـق را انـتـخـاب مـی کند.(۲۶)
● نمونه کامل عمل به حق در مدیریت اسلامی
هـمـانـطـور کـه بـیـان شـد، عـمـل بـر مـبـنـای حـق و عـدالت ، اسـاس مـدیـریـت اسـلامـی را تـشـکـیـل مـی دهـد و رهـبـران بـزرگ اسـلام ، سـیـاسـت خـود را بـا تـوجـه بـه آن اعـمـال مـی کـنـنـد و بـا تـوجه به عمق ، تصمیم گیری می نمایند. برای روشن شدن مطلب به سـخـنـی از حـضـرت عـلی (ع ) اشـاره مـی کـنـیـم : زمـانـی کـه گـروهـی نـسـبـت بـه تـقسیم بیت المال به طور مساوی بین مردم ، به آن حضرت اعتراض کردند ایشان در جواب آنان فرمودند:
آیا به من دستور می دهید که برای پیروزی خود، از جور و ستم در حق کسانی که بر آنها حکومت مـی کـنـم اسـتـمـداد جـویـم ؟! بـه خـدا سوگند تا عمر من باقی و شب وروز برقرار، ستارگان آسـمـان در پـی هـم طـلوع و غـروب مـی کـنـنـد، هـرگـز بـه چـنـیـن کـاری دسـت نـمـی زنـم اگـر امـوال از خـودم بـود، بـه طـور مـسـاوی در مـیان آنان تقسیم می کردم ، تا چه رسد به اینکه این اموال ، اموال خداست .(۲۷)
بـدون شک ، نامه امام علی (ع ) به مالک اشتر که هنگام نصب ایشان به فرمانداری مصر صادر شـده ، حـاوی ارزنـده تـریـن آمـوزه هـای مـدیـریـت اسـلامـی اسـت . امام (ع ) در بخشی از این نامه توصیه هایی به مالک می کند که بیان صفات و خصوصیات لازم برای یک مدیر اسلامی است .
((ای مالک ! مقداری به آنها عطا کن ، که دوست داری خداوند از عفوش به تو عنایت کند. زیرا تو مـافـوق آنـهـا (زیـردسـتان ) و پیشوایت مافوق تو و خداوند مافوق کسی است که تو را زمامدار قرار داده است و امور آنان را به تو واگذار کرده ؛ و به وسیله آنها تو را آزمایش کرده است .
هرگز خود را در مقام نبرد با خدا قرار مده ! چرا که تو تاب کیفر او را نداری . و از عفو و رحمت او بی نیاز نیستی . هرگز از عفو و بخششی که نموده ای پشیمان مباش . و هیچگاه از کیفری که نـمـوده ای بـر خود مبال . و نیز هرگز نسبت به کاری که پیش می آید و راه چاره دارد سرعت به خـرج مـده . مـگـو مـن مـامـورم (و بـر اوضـاع مـسـلطـم ) امر می کنم و باید اطاعت شود که این موجب دخـول فـسـاد در قـلب ، و خـرابـی دیـن ، و نـزدیـک شـدن تـغـیـیـر و تـحـول در قـدرت اسـت . آنـگـاه کـه در اثـر مـوقـعیت و قدرتی که در اختیار داری ، کبر و عجب و خـودپـسـندی در تو پدید آید، به عظمت قدرت و ملک خداوند که مافوق تو است نظر افکن ! که ایـن تـو را از آن سـرکـشـی پـایـین می آورد و آن شدت و تندی را از تو باز می دارد و آنچه از دسـتـت رفـتـه است ؛ یعنی نیروی عقل و اندیشه ات که تحت تاءثیر این خود پسندی واقع شده ، به تو باز می گردد.(۲۸)
در ایـن نـامـه ارزشـمـنـد حـضـرت امـیـر(ع ) سـفـارش هـایـی : از قـبـیـل ، تـسـلط بـر هـوای نـفس و نحوه برخورد با زیر دستان و... را بیان فرموده اند که به برخی از آنهااشاره می شود:
یـکـی از آفـت هـایـی را که دامنگیر مدیران و کارگزاران می باشد پیروی کور کورانه از هوای نـفـس اسـت . زیـرا نـفـس انـسـان امـر کننده به زشتی است و چنانچه مدیران اسلامی به این صفت نـاپـسـنـد مـبـتـلا شـوند از اداره صحیح سازمان و نیروهای تحت امر خویش باز می مانند. حضرت یوسف (ع ) نیز از شر نفس امارّه به خدا پناه می برد:
وَ مَا اءُبَرِّیُ نَفْسی إ نَّ النَّفْسَ لاَمّارَةٌ بِالسُّوء إ لا مارَ حِمَ رَبّی ...(یوسف : ۵۳ )
مـن هـرگز خودم را تبرئه نمی کنم ، که نفس (سرکش ) بسیار به بدی ها امر می کند مگر آنچه را پروردگارم رحم کند!
امیرمؤ منان علی (ع ) نیز به مالک می فرماید:
نـبـایـد مـثـل رهـبـران و سـرپـرستان غیر الهی ، عنان اختیارت به دست هوا و هوس و گرایش های حیوانی ، و امیال شهوانی ات باشد، بلکه عنان هوای نفس و کشش های نفسانی باید در دست تو باشد.(۲۹)
و این فرق بارز بین مدیر الهی و مدیر طاغوت است .
مـدیـران و سرپرستان و متصدیان امور باید بدانند به جهت قدرت و مقامی که دارند بیشتر در مـعرض آفات نفس قرار دارند؛ لذا باید با مجاهدت و تلاش بیشتری سعی نمایند تا بر هوای نـفـس خـویـش غـالب شـونـد؛ تـا در رفـتـار با مردم و اداره آنها بر اساس هوای نفس آن طور که دلشان می خواهد عمل نکنند.
مهربانی و خوش رفتاری با مردم
امـیـر المـؤ مـنـیـن (ع ) در فـرازی دیـگـر از نـامـه خـود بـه مـالک اشـتـر مـی فـرمـایـد: اصـل و اسـاس رابطه با مردم و اداره آنها بر رحمت ، محبت و لطف است و اینکه ما به فطرت آنها توجه کنیم که بر توحید و گرایش به سوی خدا آفریده شده اند و تصور خوبی از انسانها داشته باشیم و آنها را ذاتا و فطرتا، موجوداتی خوب بدانیم و بر این اساس ، رحمت و محبت و لطف نسبت به آنها را شعار خود و اصل قرار دهیم :
ای مالک ... قلب خویش را نسبت به ملّت خود مملو از رحمت و محبت و لطف کن ، و همچون حیوان درّنده ای نـسـبـت بـه آنـان مـباش ‍ که خوردن آنان را غنیمت شماری ! زیرا آنها دو گروه بیش نیستند: یا برادران دینی تواند، ویا انسان هایی همچون تو.(۳۰)
چشم پوشی از لغزش های زیر دستان
مـطـلب دیـگـری کـه لازم است در مدیریت مورد توجّه قرار گیرد، چشم پوشی و اغماض از خطای زیـردسـتـان اسـت . زیـرا در مـیـان زیـردسـتـان افـرادی یـافـت مـی شـونـد که از روی عمد و یا فـرامـوشـی و سـهـو دچـار خـطـا مـی شـونـد. مـدیـران اسـلامی باید در برخورد با اینان ، به اصـل عـفـو و اغـمـاض تـوجـه داشـته باشند. همانگونه که انسان وقتی خطایی مرتکب می شود، دوسـت دارد کـه مـورد عـفـو و بـخشش خداوند سبحان قرار گیرد. البته این بدان معنا نیست که در اسـلام اصـلاً تـنـبـیـه وجود ندارد و حدود الهی باید نادیده گرفته شود. حضرت علی (ع ) این گونه به مالک سفارش می کند:
ای مـالک ... گـاه از آنها (زیردستان ) لغزش و خطا سر می زند. ناراحتی هایی به آنان عارض می گردد .به دست آنان عمدا یا به طور اشتباه ، کارهایی انجام می شود (در این مورد) از عفو و گـذشـت خـود آن مـقـدار بـه آنـهـا عـطـا کـن کـه دوسـت داری خـداونـد از عـفـوش بـه تـو عـنـایـت کند.(۳۱)
آن حـضـرت ، هـمـچنین در اظهار پشیمانی نکردن در عفو و بخشش نسبت به زیر دستان خطاب به مالک می فرماید:
هیچ گاه از عفو خود پشیمان مشو و هر گاه کسی را از بخشش خود برخوردار نمودی فکر مکن که کـاری عبث و بیهوده انجام داده ای و ای کاش نمی کردی و کاشکی عقوبت می نمودی ، بلکه بدان که کار خوبی نموده ای و منتظر نتایج آن و روییدن و ثمر دادن تخمی که کاشته ای باش و از خدا طلب لطف و عنایت و امداد کن .(۳۲)
آری اسـلام دیـن عـفـو وگـذشـت اسـت و مـدیـر مـسلمان نیز باید تا آنجا که حقّی از کسی تضییع نگردد، عفو و گذشت پیشه کند و از انتقام و خشونت دوری جوید به ویژه آن که خطای زیردستان بـه گـونـه ای مـربـوط بـه خـود او بـاشـد و حـقوق شخصی او را تضییع کرده باشد. لذا در مدیریت اسلامی ، تنبیه زیر دستان آخرین راهکار است .
● ابراز خوشحالی نکردن بر عقوبت اعمال شده
هـمـان طـور کـه بـیـان شـد، در بـرخـورد بـا لغـزش هـا و اشـتـبـاهـات زیـر دسـتـان ، اصـل بـر عفو و بخشش است . اما این امر هیچ گاه نفی کننده تنبیه نیست . بنابراین اگر تنبیهی هـم صـورت مـی گیرد تنها به خاطر اجرای عدالت و تربیت افراد است نه اطاعت از هوای نفس و لذت بردن از آن ؛ از این رو، حضرت علی (ع ) به مالک سفارش می کند:
...هـیـچگاه به مجازات و عقوبت خوشحالی مکن و اگر کسی را کیفر دادی شادمان مباش و همواره در نـظـر داشـتـه بـاش که کیفر باید از فرط لاعلاجی و به خاطر مؤ ثّر نبودن بخشش ، و برای اجـرای حـکـم و حـد الهـی ، و بـه نـیـّت تـربـیـت افـراد صـورت پـذیـرد و در هـمـان حـال نـیـز بـایـد نـسـبـت به افراد دلسوزی شود نه اینکه به خاطر هوای نفس ، لذّت بردن از عقوبت ، و انتقام جویی طاغوتی صورت گیرد.(۳۳)
امـیـدواریـم کـه هـمـه مـدیـران و کـارگـزاران اسـلامـی در اعمال شیوه مدیریت به مولایمان علی (ع ) اقتدا نمایند.
منبع : صنایع نیوز


همچنین مشاهده کنید