جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

یک صنعت جهانی، ترس از اسلام


یک صنعت جهانی، ترس از اسلام
چند سال قبل از این در مدرسه قدیمی اوباما در جاکارتا، نهادی که به عنوان «مدرسه» در معرض انواع تهمت ها و گوشه کنایه ها بود، یک مدیر مهربان، مسجد بزرگ و محل کوچکی برای عبادت مسیحیان را به من نشان داد. بعد کلماتی که روی آرم اندونزی- بزرگترین کشور مسلمان در جهان- حک شده بود را زمزمه کرد: اتحاد در عین گوناگونی.
من این را می پذیرم که: نسبت به انواع تهمت ها و گوشه کنایه ها درباره مسلمانانی که در فعالیت های انتخاباتی باراک اوباما همراهی می کنند، حساس هستم. سالهایی که با آنها سروکار داشتم در حالی که جنگ بوسنی را پوشش می دادم، علت این امر است.
ما همه نوع حرف شنیدیم. اینکه: چطور مسلمانان اروپایی بوسنی و کوزوو در واقع "ترکهایی" بودند که درگیر یک "قتل عام جمعیت شناختی" (بخاطر میزان بالای تولدها) ضد مسیحیان شده بودند، و چطور آنها در یک نقشه برای تثبیت "هلال اسلامی" برگرفته از ترکیه در سراسر بالکان درگیر شده بودند، و اینکه چطور زندانی های دشمن را زنده زنده روی سیخ کباب کردند.
البته در تمام این مدت مسلمانان بوسنی می گفتند که صربهای مسیحی، آنها را در اردوگاههای متمرکزی که مراکز شکنجه و کشتار سیستماتیک بی رحمانه بودند- و اروپا معتقد بود که این چیزها برای همیشه ممنوع شده اند- جمع می کنند.
البته این قضیه قبل از یازدهم سپتامبر بود، و قبل از اینکه نویسنده مصری تباری که نام مستعار بت یور را بکار می برد، اصطلاح "اروعرب" را برای بیان دیدگاهش نسبت به اروپای تصفیه شده از مسلمانان با شکست علاقه مونیخ به اسلامگرایی رایج کند، و قبل از مکاشفات غیب گویانه پات بوشمن (مرگ غرب)، و قبل از اینکه امریکایی ها جسارت پیدا کنند به روشهای بی شمار اسلام را معادل تروریست هایی بدانند که حارمجدون [جنگ نهایی میان خیر و شر در پایان جهان] را طراحی می کنند، بود.
امروز اگر به امریکایی ها آزمون رورشاخ بدهید، آنچه آنها از لکه های جوهر خواهند فهمید مسلمان ریشوی "انتحارگر" است.
من چیز دیگری را هم می پذیرم: احساس خود من نسبت به اسلام در سالهای اخیر نوسان داشته است. زمانی که هواپیماهای حامل موشک برخورد کردند، بیشتر ما بی اطلاع بودیم. ما در حال جستجوی نسبتهایی بودیم: حتی کلمه "جهاد" به انحاء مختلفی به عنوان جنگ مقدس علیه کافر و یک درگیری داخلی برای دستاوردی معنوی تر توصیف شده است.
در سال ۲۰۰۵، وقتی با خانم عیان هرسی علی- نویسنده هلندی سومالی تبار- در یک همایش در شهر هاگ گفتگو می کردم، درحالیکه همایش به علت تهدیداتی علیه او و خانواده اش از سوی اسلام گرایان افراطی باید مانند یک عملیات مخفی سازمان داده می شد، از صحبت هایش متأثر شدم. به نظر وی «اسلام دین صلح نیست، و یا اینکه تنها صلح با دیگر مسلمانان را می پذیرد. ما به جای اینکه مثل بوش وانمود کنیم این خشنونت، اسلام واقعی نیست، باید اعتراف کنیم که اسلام یک دین بسیار خشن است.»
اگرچه تهدیدی که علیه او به نام اسلام انجام گرفته بود خشن بود. اگرچه قرآن با بیانیه حقوق بشر[غربی] اختلافات زیادی دارد. اگرچه آیه هایی در قرآن وجود دارد که القاعده و دیگر افراط گرایان برای تقدیس اعمال جنایتکارانه شان از آن سوء استفاده می کنند. اگرچه اسلام سیاسی اغلب ناسازگاری با مفاهیم مدرن تکثرگرایی، دموکراسی و حقوق زنان[غربی] را ثابت کرده است.
اما واقعاً اسلام "یک دین خیلی خشن" است؟ نه. از بیروت تا بغداد تا قاهره تا اینجا در استانبول، من اغلب احساس شگفت آوری از مهمان نوازی، سخاوت و خردورزی دارم که به نظر می رسد از اسلام سرچشمه گرفته باشد.
چند سال قبل از این در مدرسه قدیمی اوباما در جاکارتا، نهادی که به عنوان "مدرسه" در معرض انواع تهمت ها و گوشه کنایه ها بود، یک مدیر مهربان، مسجد بزرگ و محل کوچکی برای عبادت مسیحیان را به من نشان داد. بعد کلماتی که روی آرم اندونزی- بزرگترین کشور مسلمان در جهان- حک شده بود را زمزمه کرد: "اتحاد در عین گوناگونی."
این بود آنچه من در میان بچه های مدرسه دیدم، که ۸۵ درصدشان مسلمان و بقیه مسیحی بودند. و نیز این چیزی است که آمریکایی ها باید نسبت به آن درک پیدا کنند، نه اینکه تهمت بزنند و تصورات قالبی داشته باشند.
اما، از آنجا که او باراک حسن اوباما نامیده شده، پدربزرگ کنیایی اش مسلمان بود، تعهدش به اسرائیل زیر سؤال رفته، و آزمون رورشاخ امریکا با تهدید مسلمانان آمیخته شده، او مجبور است بادقت گام بردارد.
بر طبق شرح وقایعی که الیوت در یک مقاله ای مهم در تایمز ارائه داده، اوباما از کلیساها و کنیسه هایی بازدید کرده، در حالی که از هیچ مسجدی دیدن نکرده است. او بعد از منع شدن دو زن مسلمان محجبه از حضور در پشت سر وی در گردهمایی اخیر دیترویت، مجبور شد عذرخواهی می کرد.
اوباما باید از یک مسجد بازدید کند. او در طی این مبارزه انتخاباتی بارها شجاعت خود را نشان داده است؛ و امریکایی ها به صداقت روشنفکرانه او پاسخ داده اند. یکی از چیزهای مهم درباره او دانستن این است که تجربه های مربوط به اندونزی و کنیایی بودن، امکان تصوری از اسلام که با آن زیسته را به جای تصور توهمی هیولاگونه از اسلام به او داده است.
این او را قادر می سازد تا نگاه یکپارچه و بیگانه نسبت به یکی از ادیان بزرگ جهانی که به اندازه یهودیت و مسیحیت دارای چهره ها و جلوه های متنوعی است را بشکند.
من شک ندارم که اوباما یک حامی قوی برای اسرائیل است. ولی آنچه به نظرم مهم می آید این است که او با اسلام بدون پیشداوری برخورد خواهد کرد. این پیش شرط گفتگو است، چه با ایران و چه بین اسرائیل و فلسطین.
اینجا ترکیه است، کشور اسطوره شکنِ تسامح و تساهل. من با جوست لجندیجک که رئیس نمایندگی پارلمان اروپا در ترکیه است، دیداری داشتم. وی هلندی است. آنچه او در خانه می شنود «ترس از اسلام و ترس از مسلمانان و ترس از مهاجرین» است.
ایجاد ترس از اسلام یک صنعت جهانی است، که در بستر جهل رشد می کند. اوباما دارای قدرتی بی نظیر برای شکستن این چرخه است، خصوصاً با تشویق مسلمانان میانه رو به تقبیح کردن ترور. در مسیر طولانی امنیت جهان، بیش از این دیگر نمی توان کاری کرد.
نویسنده: راجر - کوهن
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از نیویورک تایمز ۲۶ ژوئن ۲۰۰۸
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید