جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ویژگی های خانواده های سالم و بالنده


ویژگی های خانواده های سالم و بالنده
گفته می شود که از هر صد خانواده تنها درصد اندکی(سه یا چهار خانواده) می دانند که چه باید بکنند و به مرحله سلامت و بالندگی قابل توجه رسیده اند. محصول خانواده های پریشان یا آشفته فرزندان بیمار، نومید، افسرده، بزهکار و ضداجتماعی، معتاد و.... است. اکثریت افراد مبتلا به بیماری های روانی و اختلالات رفتاری، الکلی، معتاد، فقیر، از خود بیگانه، جانی و... در خانواده های پریشان رشد پیدا کرده اند.
● ویژگی های مهم خانواده های سالم را می توان چنین خلاصه کرد:
۱) افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعی اصالت توام است.
۲) افراد خانواده بطور آشکار رنج و ناراحتی و نیز احساس همدری خود را نسبت به دیگر افراد خانواده بیان می کنند.
۳) افراد خانواده از ریسک کردن معقول و سنجیده نمی هراسند و می دانند که ممکن است با خطر کردن اشتباهاتی نیز داشته باشند، ولی اشتباهات شخصی هم می تواند خود مقدمه ای برای شناخت اشکالات شخصی و بنابراین زمینه ای جهت رشد و کسب تجربه بیشتر باشد.
۴) افراد خانواده برای یکدیگر ارزش و احترام قایل هستند و یکدیگر را دوست دارند و از این احساس خود شادمان هستند.
۵) روابط افراد خانواده با یکدیگر هماهنگ و روان است و با آهنگی پرمایه و روشن با یکدیگر سخن می گویند.
۶) زمانی که در خانواده سکوت برقرار است، سکوتی است آرامبخش و نه سکوت مبتنی بر ترس یا احتیاط.
۷) وقتی در خانواده سر و صدا هست، صدای فعالیتی پر معنی است و نه غرشی رعدآسا و برای خفه کردن صدای دیگران.
۸) هریک از اعضا» خانواده می دانند حق آن را خواهند داشت که حرف خود را به گوش دیگران برسانند و در این زمینه نیازی به سکوت و تحمل فشار حاصل از آن نمی باشد.
۹) اگر یکی از اعضا» خانواده هنوز فرصتی برای صحبت کردن پیدا نکرده، به دلیل تنگی وقت بوده و نه کمی محبت، کم توجهی یا بی ملاحظه بودن دیگر اعضا» خانواده.
۱۰) اعضای خانواده براحتی یکدیگر را نوازش می کنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امری است عادی و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگی.
۱۱) افراد خانواده صادقانه با هم صحبت می کنند، با علاقه به سخنان یکدیگر گوش می دهند، با یکدیگر رو راست و صادق هستند و براحتی علاقه خود را به یکدیگر نشان می دهند.
۱۲) افراد خانواده براحتی و آزادنه با یکدیگر درد دل می کنند و این حق را دارند که درباره هر موضوعی (مثل ناکامی ها، ترس ها، صدمه هایی که دیده اند، خشم خود، انتقاد از دیگری، خوشی ها یا کامیابی ها) ، با یکدیگر سخن بگویند.
۱۳) افراد خانواده برای کارهای خود برنامه ریزی می کنند و در این راه اگر مشکلی با مزاحم اجرای برنامه های از قبل تعیین شده آنان شود، به سادگی خود را با آن تطبیق می دهند و در نتیجه قادر هستند بدون تجربه احساس ترس یا واهمه، بیشتر مشکلات زندگی خود را حل و فصل کنند.
۱۴) در خانواده، زندگی آدمی و احساسات بشری، بیش از هر عامل دیگری مورد توجه و احترام است.
۱۵) در خانواده، پدر و مادر خود را مدیر یا رهبر خانواده می دانند و نه رئیس یا ارباب خانواده و نیز می دانند که در موقعیت های مختلف چگونه به فرزندان خود بیاموزند تا به مرحله یک انسان واقعی بودن نزدیک شوند.
۱۶) اعضا» خانواده در مورد اشتباهات خود (در قضاوت، رفتار، بروز هیجان ها و...) به همان سهولتی با یکدیگر سخن می گویند که در مورد اعمال، کردار و گفتار صحیح خود اظهارنظر می کنند.
۱۷) رفتار اولیا» خانواده با آنچه به فرزندان خود می گویند یا توصیه می کنند، مطابقت کامل دارد و در این راه از خود صداقت بسیار نشان می دهند.
۱۸) پدر و مادر خانواده مانند هر مدیر یا رهبر موفق، نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن می باشند تا از هر فرصت مناسب برای سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود، استفاده کنند.
۱۹) اگر یکی از افراد خانواده مرتکب اشتباهی شد و نادانسته خسارتی ایجاد نمود، پدر و مادر و بزرگ ترها در کنار او قرار می گیرند تا از او حمایت کنند. این رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بی دقت، بر احساس ترس یا گناه خود فایق اید و از فرصت آموزشی که پدر و مادر برای او فراهم کرده اند، بیشترین بهره را بگیرد.
۲۰) اولیا» خانواده می دانند که فرزندانشان عمدا بدی نمی کنند. به همین دلیل، اگر متوجه شوند که فرزند آنان در زمینه ای خرابکاری کرده است به این نتیجه می رسند که یا سو»تفاهمی در کار بوده و یا احساس ارزش فردی و احترام به خویشتن، در فرزند آنان کاهش پیدا کرده است و باید برای این مشکل راه حلی را پیدا کرد.
۲۱) اولیا» خانواده می دانند هنگامی فرزند آنان برای یادگیری آمادگی بیشتری خواهد داشت که خود را با ارزش بداند و احساس کند که دیگران نیز برای او ارزش قایل هستند.
۲۲) اولیا» خانواده می دانند که هر چند با شرمنده ساختن کودک و تنبیه بدنی فرزندان می توان رفتار آنان را تغییر داد، اما این آگاهی را نیز دارند که آثار این تنبیه ها بر ذهن آنان باقی می ماند و به سادگی و به سرعت قابل ترمیم نمی باشد.
۲۳) وقتی یکی از فرزندان خانواده عملی را انجام می دهد که برای تصحیح عمل یا کار او الزامی به نظر می آید، پدر و مادر آموزش فرزند خود را با «گوش دادن»، «حس کردن»، «فهمیدن» و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او، آغاز می کنند.
۲۴) پدر و مادر خانواده می دانند که در زندگی هر شخص مشکلاتی پیش خواهد آمد و اجتناب از همه مشکلات زندگی امکان ناپذیر می باشد. بنابراین گوش به زنگ آن هستند که برای هر مشکل تازه، راه حلی پیدا کنند و به فرزندان خود نیز می آموزند تا چگونه در حل مشکلات از خلاقیت و نوآوری بهره بگیرند.
۲۵) اولیا» خانواده می دانند که تغییر و تحول از ویژگی های زندگی است، بنابراین می پذیرند که فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طی می کنند و هیچگاه نباید سد راه رشد و تغییر فرزندان خود شوند.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید