جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


حرکت در مسیری تکراری


حرکت در مسیری تکراری
«حس پنهان» اولین فیلم بلند سینمایی «مصطفی رزاق کریمی» و درباره زندگی یک زوج جوان است که با ورود یک دختر جوان دچار بحران هایی می شود.
در این فیلم «رزاق کریمی» برای جذابیت بخشیدن به مثلث عشقی آشنا، مولفه هایی را مورد توجه قرار داده که در کنار رویکرد تازه به شخصیت پردازی و ماجرا می توانست اهمیت خاص خود را پیدا کند. «رزاق کریمی» سابقه ساخت فیلم های کوتاه و مستند متعدد دارد که مستند «یاد و یادگار» محصول سال۷۹ که با همکاری «فرهاد ورهرام» کارگردانی شده از آن جمله است.
این سبقه انتظارها برای اولین فیلم کارگردانی را که تحصیلات آکادمیک و دغدغه هایی خاص را در آثار مستند و کوتاه خود دنبال کرده، بالا می برد. بخصوص از این وجه که ساخت اولین کار همواره همراه با یک سری پیش فرض ها برای یک فیلمساز است چون باید به نوعی تفکر و دغدغه ها و در عین حال مهارت های خود را در کنار هم پیوند داده و در اولین گام نمره قبولی را برای ورود به دنیای فیلمسازی حرفه ای دریافت کند.
فیلمساز برای برداشتن این گام مهم، یک زوج جوان را در جامعه معاصر و مدرن امروزی محور کار خود قرار داده تا با مانور دادن روی مسائل و مشکلات آنها به نوعی بخشی از همراهی مخاطب را بواسطه همین موقعیت اولیه در اختیار داشته باشد. هرچند فیلم های متعدد بر این بستر اولیه ساخته شده و همچنان می شود، اما حرکت بر مسیری تکراری و آشنا در اولین گام نمی تواند یک نقطه ضعف تلقی شود. به این ترتیب «رزاق کریمی» با محور قرار دادن یک مثلث عشقی آشنا، امتیاز اصلی فیلم را به نقطه دید خود، چگونگی روایت و نوع ترسیم و چینش روابط و ماجراها می دهد.
فیلم «حس پنهان» همانطور که اشاره شد زندگی یک زوج در مناسبات جامعه مدرن را مورد توجه قرار داده و به گفته بهتر طبقه مرفه را در نظر داشته است. این وجه بخصوص در طراحی خاستگاه و شغل این زوج اهمیت پیدا می کند و قرار است بخشی از مشکلات و دور افتادن آنها از یکدیگر متاثر از روحیات و مناسبات خاص این طبقه اجتماعی باشد.
«امیر»(محمدرضا فروتن) مدیر یک شرکت تبلیغاتی است که البته بخش عمده و برجسته فعالیت های شرکت در فیلم به تبلیغات کارخانه تولید بستنی دایتی اختصاص یافته است. نویسنده و کارگردان تلاش کرده اند این شغل علاوه بر تبلیغ برای اسپانسر فیلم در شخصیت پردازی نیز کارکرد پیدا کند و به نوعی وجه تبلیغی آن تعدیل شود.
اما واقعیت اینست که این ایده هرچند در قالب دیالوگ های «امیر» بخشی از گذشته و آرزوهای کودکی او را برجسته می کند، اما در موقعیت ترسیم شده و محوری فیلم تاثیری کارکردی ندارد. «امیر» موقعیت مردی را دارد که در گیر و دار روابط سرد با همسرش وقتی بطور اتفاقی با دختری جوان آشنا می شود، متفاوت بودن او، دنیا و فضایش موجب می شود یک رابطه جدید را تجربه کند.
اما کارکردی که شغل او توانسته در موقعیت ترسیم شده پیدا کند در حد اشاره های حسرت بار بخاطره کودکی او از بستنی خوردن و علاقه اش به بستنی است که در طرح ایده های جدید برای تبلیغات باید تاثیر بگذارد. این همه کارکرد شغل خاص «امیر» در موقعیت بحرانی اش است. بعلاوه او به اتومبیلرانی هم علاقه ای خاص دارد و در شرایطی که وارد رابطه ای دوگانه شده، این مهارت قرار است بخشی از کشمکش و ناآرامی های درونی اش را به تصویر بکشد.اما این وجه هم از آنجا که به گونه ای موردی با آن برخورد شده بیشتر فضایی برای گرفتن تصاویری متفاوت از جریان عمومی فیلم است و گریزهایی که از وسط شهر به بیابان و صحرا و... برای نمایش تلاطمات درونی او زده می شود، باز هم نتوانسته در بطن موقعیت وارد شود.
«سیمین» (مهتاب کرامتی) نیز یک روانپزشک با همه پیش فرض هایی است که از این کاراکتر می توان داشت. زنی که به دلیل تخصص خود دچار ذهنیات خاص و قانونمند و البته پرهیز از بچه دار شدن بخاطر ترس از بیماری های روحی، روانی و جسمی و... است. در واقع بخشی از سردی که در رابطه این زوج ایجاد شده می تواند به این تعاریف اولیه بازگردد و بخش دیگر به دلایل عام. شغل «سیمین» از یک جهت دیگر نیز در فیلم کارکرد پیدا کرده که به شکلی اغراق شده، نمایشی جلوه می کند.
به این مفهوم که این قرینه پردازی را می کند که «سیمین» با وجود شنیدن درد و دل بیماران و رفع مشکلات روحی روانی آنها، خودش هم به نوعی بیمار است و از این مسئله خبر ندارد. بعلاوه یک گره گشایی مهم در فیلم هم به واسطه شغل او و شنیدن اعترافات برادر «ندا»(حامد بهداد) انجام می شود که از لابلای اعترافات او می فهمد شوهرش(امیر) وارد رابطه با خواهر او(ندا) شده است!
در فیلم «حس پنهان» تلاش شده ترسیم یک مثلث عشقی آشنا به واسطه ورود یک کاراکتر فرعی جذاب به نوعی تازه شود و نیم نگاهی هم به مباحث روانشناختی و بیماران روانپریش داشته باشد.
حضور کاراکتر «بهرام» بخصوص با بازی «بهداد» این قابلیت را دارد تا فضا و روابط را تا حدی تازه کند و در بطن همه رفت و برگشت ها و پیشرفت ماجرا نوعی ترس پنهان را تزریق کند. حضور کاراکتر برادری روانپریش که علاقه ای خاص و بیمارگون به خواهرش دارد و به نوعی توجه و علاقه «ندا» را به هیچکس جز خودش برنمی تابد، از نقاط قوت فیلم است که می تواند تا حدی مثلث عشقی آشنا را واجد وجوه تازه کند. اما مسئله اینست که فیلم با توجه به همه موارد ذکر شده فقط نمی تواند با تکیه بر جذابیت اشاره شده حرکتی موفق و حساب شده داشته باشد و نیاز به پرداختی حساب شده تر و جزئی تر در روابط و پرداخت شخصیت ها دارد تا بتواند اهمیت دیدن یک قصه تکراری را بر پرده سینما بالا ببرد.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید