چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


عوامل موثر در شکل گیری ازدواج


عوامل موثر در شکل گیری ازدواج
● عوامل اخلاقی و روانی
بسیاری از کسانی که ازدواجشان ناموفق بوده ، علت جدایی خود را عدم توافق اخلاقی ذکر کرده اند. هر چند ممکن است این دلیل، سرپوشی برای سایرعوامل باشد ، ولی واقعیت این است که نداشتن توافق اخلاقی شدیدترین ضربه را به پیکر خانواده می زند . عوامل اخلاقی و روانی در ازدواج به دو دسته تقسیم می شوند :
۱) عوامل توفیق و حفظ زناشویی
کسانی که در قبال مسائل خانوادگی واختلافات ِبین خود و همسرشان حوصله به خرج نمی دهند و با بروز هر اختلاف کوچکی ، عکس العمل شدیدی نشان می دهند، زندگی زناشویی را به سوی ناسازگاری و اختلاف شدیدتر می رانند .
▪ صداقت :
صداقت اساس زندگی خانوادگی است . چنانچه زن و شوهر مطالبی را از هم پنهان کنند یا دروغ بگویند ، اعتماد و اطمینان آنان از یکدیگر سلب می شود ودرادامه زندگی با مشکل مواجه می گردند .
▪ خلوص :
منظور از خلوص، سادگی ، پاکی و بی آلایشی رفتار است . اگر بین زن و شوهر ریا و تظاهر حکمفرما باشد ، زندگی صفا و صمیمت خود را از دست خواهد داد .
▪ مهربانی :
زن و شوهر باید یکدیگر را دوست داشته، نسبت به هم مهربان و در غم و رنج یکدیگر شریک و یاریگر هم باشند .
▪ از خود گذشتگی:
زن و شوهر باید در مقابل یکدیگر گذشت داشته باشند و وضعیراپیش نیاورند که با لجاجت ، زندگی را به کام خود تلخ کنند.
▪ صمیمیت:
صمیمت حالتی است که در آن، بین زن و شوهر دورنگی نباشد و آنچه از هم در دل دارند بگویند و غمخوار یکدیگر باشند و در این زمینه از صمیم قلب عمل کنند . صمیمت آیینه ای است که آنچه در ذهن و رفتار است در آن منعکس می شود . صمیمیت با ملایمت همراه است و حتیاگراعتراض با صمیمیت و احترامهمراهباشد ، مشکلی ایجاد نخواهد کرد زیرا آنها با یکدیگر منافاتی ندارند .
▪ اعتماد و اطمینان
عدم وجود اعتماد در زندگی از مهمترین دلایل بروز نابسامانی است . بنابراین رفتارها و حرکاتی که ممکن است از طرفین سلب اعتماد کند ، باید کنترل شود تا زوجین از جمیع جهات نسبت به یکدیگر تفاهم کامل داشته باشند .
▪ نظم و انضباط:
عدم رعایت نظم و انضباط در امور داخلی خانه از موارد اختلاف انگیز است . زن یا شوهری که نظافت و بهداشت خانه را رعایت نکند ، مورد اعتراض قرار می گیرد . اگر هر دو بی نظم باشند ، زمینه اعتراض کمتر به وجود می آید.
▪ همکاری:
همکاری دارای دو جنبه فکری و عملی است . اموری مانند شستن ظروف و البسه ، خرید لوازم مورد نیاز ، جارو کردن و امثال آن ، به عنوان جنبه عملی همکاری مطرح اند و همفکری برای رفع مشکلات و گرفتاریهای مالی ، بررسی ِ امور مربوط به فرزندان ، طراحی برنامه های کوتاه یا بلند مدت برای زندگی و مشابه آن ، مربوط به جنبه فکری همکاری می باشند . زن و شوهر باید در هر دو زمینه با هم همکاری نمایند.
▪ سازگاری :
وضعیت خانواده ممکن است در شرایط مختلف از نظر روحی و روانی و رفاه و آسایش دگرگونی هایی داشته باشد . در تلاطم زندگی ، چنانچه زوجین قدرت سازگاری داشته باشند و بتوانند خود را با شرایط تطبیق دهند ، بقای خانواده تضمین می شود .
▪ تعهد:
زن و مردی که عقد ازدواج بسته اند ، باید به تعهدات خود پایبند بوده و همواره در نظر داشته باشند که سرپیچی از تعهدات زندگی زناشویی ، عواقب بدیرابه دنبالخواهد داشت.
▪ سخاوت:
خسیس بودن هر یک از زوجین ادامه زندگی را مشکل می کند . مرد باید در اقتصاد خانواده ، میانه روی را اختیار کند و همسر خود را نیز در هزینه های زندگی به اعتدال توصیه نماید و در این زمینه با هم هماهنگ شوند . دادن هدیه به یکدیگر به مناسبت های مختلف ، محبت و گرمی خانواده را افزایش می دهد و موجب استحکام پایه های زندگی زناشویی می گردد .
▪ وفاداری نسبت به هم:
آنچه زن و شوهر باید تا آخر عمر آن را مـَد نظر داشته باشند ، رعایت حقوق همسر است . همسران متعهد تا پایان عمر از وظایفی که نسبت به همسر خود پذیرفته اند ، شانه خالی نمی کنند .
▪ احساس مسئولیت :
هریک از زوجین باید نسبت به وظایفی که در رابطه با خانواده به عهده دارند ، احساس مسئولیت کنند .
▪ انعطاف پذیری :
با انعطاف پذیری ، زن و مرد می توانند در جهات و ابعاد مختلف ، مشکلات را کاهش دهند و از دامن زدن به اختلاف ها جلوگیری نمایند .
۲) وجوهی از اختلاف های زناشویی :
▪ اختلاف در خواسته ها:
زندگی زن و شوهری که خواسته های غیر واقعی و متفاوت از یکدیگردارند ، رو به نابسامانی می رود . از این رو ، زوجین باید خواسته های خود را هماهنگ نمایند .
▪ اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها:
وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد ، طبیعی است و چنانچه در زندگی زناشویی ، این اختلاف موجب هماهنگی بین زن و شوهر شود ، زندگی آرامی به وجود می آید .
▪ اختلاف در دیدگاه ها و آرزوها :
انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود ، چنانچه زن و شوهری با دیدگاه های مختلف و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آنها کم باشد ، نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت .
▪ اختلاف در خـُلق و خو:
بعضی از افراد بسیار خشن، متکبر، خودخواه و از خود راضی اند و برخی روحیه ای گرم دارند، خوش برخورد، متواضع و مردم دوست هستند. بنابراین توافق اخلاقی،در صدر عوامل وشرایطِانتخاب همسر قرار دارد .
▪ اختلاف در میزان هوش:
اختلاف فاحش ِ سطح هوشِهمسران نسبت به یکدیگر ممکن است در زندگی مشکلاتی ایجاد نماید .
▪ اختلاف در ابعاد معنوی:
مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی متفاوت هستند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت . بنابراین در امر ازدواج ، باید بُعد اعتقادی بهویژه جنبه های معنوی آن مورد توجه خاص قرار گیرد و از طـُرق مختلف اطمینان به پایبندی طرف مقابل احراز شود .
● عوامل اقتصادی
عوامل اقتصادی می توانند عامل اختلاف در زندگی زناشویی باشند و مهمترین آنها عبارتند از :
۱) مسکن :
هر خانواده ای به یک واحد مسکونی مستقل نیاز دارد. قبل از ازدواجنیزبایداینمسئله حل شود . آنچه مهم است ، استقلال در مسکن است ولو اجاره آپارتمانی ۵۰ یا ۶۰ متری یا کوچکتر، زوجین باید سعی کنند حتی الامکان جدا از پدر و مادر زندگی نمایند . بعضی از زوجین اصرار دارند که با پدر و مادر و یا اقوام دیگرشان در یک خانه زندگی کنند و برخی حتی،آن را جزء شرایط ازدواج قرار می دهند . در این مورد باید بررسی لازم به عمل آید و به این مسئله توجه شود که در نهایت ، چنین برنامه ای به ناراحتی و اختلاف منجر نشود .
۲) وسایل زندگی :
برابر رسم معمول ، دختر جهیزیه ای با خود به خانه بخت می برد . چنانچه شوهر مقدار جهیزیه را دستاویزی برای تحقیر همسرش قرار دهد ، زمینه ناسازگاری ایجاد خواهد شد . درست است که اقتصاد،نقش بسیاری در زندگی دارد ، ولی نباید اساس و پایه زندگی زناشویی قرار گیرد .
بعضی خانواده ها با وسایل عادی مانند یخچال ، تلویزیون ، فرش معمولی و سایر وسایل مورد نیاز ، زندگی را می گذرانند . ولی برخی دیگر،زندگی لوکس و مرفهی دارند و همیشه از آخرین مدلِ لباس ، اتومبیل، مبلمان ، فرشهای گرانبها، وسایل خارجی و تجهیزات تفریحی و ورزشی استفاده می نمایند . دختر و پسر جوانی که در دو زندگی متفاوت بزرگ شده اند ، به ندرت می توانند با هم سازش کنند . پسر جوانی که درآمد کافی برای تهیه وسایل لوکس برای دختری از خانواده ای مرفه را ندارد ، دیر یا زود مورد اهانت و اعتراض همسر خود قرار می گیرد . بنابراین قبل از ازدواج ، در انتخاب همسر بایدبه شرایط زندگی طرف مقابل توجه شود .
۳) هزینه های رفاهی و معیشتی :
در جامعه ما معمولاً تأمین هزینه زندگی به عهده شوهر است . بعضی از دختران ملاک ازدواج را میزان درآمد پسر قرار می دهند تا بتوانند هزینه های زندگی را در سطح عالی تأمین نماید . گاه توقع زیاد موجب می شود که پسر با وجود داشتن شرایط مناسباز ازدواج منصرف شود . بنابراین دختر و پسر قبل از ازدواج باید شرایط شغلی، درآمد و توقع همسر خود را در نظر بگیرند و در انتخاب همسر با آگاهی و بصیرت تصمیم گیری نمایند .
● نقش عوامل اجتماعی
پسری که در یک خانواده اشرافی بزرگ شده ممکن است با دختری از یکطبقه متوسط یا پائین به خاطر زیبایی و یا همکلاسی بودن ازدواج نماید . شاید این موضوع در ابتدا مشکلی فراهم نیاورد ، ولی به تدریج عدم معاشرت پدر و مادر و خانواده شوهر با خانواده زن ، به سبب این که به حیثیت اجتماعی آنها لطمه می خورد ، منجر به ناسازگاری و اختلاف می گردد و اگر به طلاق منجر نشود ، زندگی موفقی هم نخواهدبود . این حالت در مورد دختر نیز می تواند ایجاد گردد .
چنانچه جوانی با خصوصیات برجسته ، ولی از طبقه اجتماعی متوسط یا پائین بخواهد با جوانی از طبقه اجتماعی بالاتر ازدواج کند ، باید او و خانواده اش را با ویژگی های خود آشنا نماید و با تشکیل جلساتی جهت شناخت بیشتر ، آنان را با اقوام و خویشاوندان خود مواجهسازد . در این حالت احتمال ناسازگاری کمتر، خواهد بود .
چنانچه فرد امکان پیشرفت و تحرک اجتماعی به پایگاه اجتماعی بالاتر را دارد باید با فردی که همان شرایط را دارااست ، ازدواج نماید . به طور کلی در این مبحث می توان گفت که هر چه طبقه اجتماعی دختر و پسر به همنزدیکتر باشد ، موفقیت در ازدواج بیشتر است .
● عوامل فرهنگی
عوامل فرهنگی ابعاد مختلفی دارد که مهمترین آنها عبارتند از :
۱) دین و مذهب :
دختر و پسری که با اعتقادات دینی متفاوت ازدواج می کنند ، پس از فروکش کردن احساسات پُرشور اولیه با مشکل مواجه می شوند .به عنوان مثال ازدواج یک پسر شیعه مذهب با یک دختر اهل تسنن ، مشکل اختلافات دینی را در پی خواهد داشت . هر چه تعصبات دینی بیشتر باشد این درگیری بیشتر می شود .
زن و شوهری که دارای دو مذهب متفاوت اند مسلماً در چگونگی تربیت فرزندان خود با مشکلات و مسائل زیادی مواجه خواهند شد و فرزندشان هم در آموزش و تربیت دچار سردرگمی می شود . دختر مسیحی روز یکشنبه به کلیسا می رود و پسر مسلمان در شب عاشورا به عزاداری امام حسین (ع) و مراسم دعا در شبهای جمعه روی می آورد . این عدم هماهنگی در فرایض و مراسم دینی می تواند زمینه ای برای ناسازگاری خانوادگی باشد .
مرد مسلمان مسافرت های زیارتی و حج را دوست دارد ، در حالی که زن مسیحی رغبت به چنین برنامه هایی ندارد و یا در مورد حج ، اجازه انجام اعمال را ندارد .
۲) آداب و رسوم :
در جوامع مختلف آداب و رسوم متفاوتی رایج است و گاه عقاید یک جامعه با عقاید جامعه دیگر در تضاد می باشد. این موضوع به خصوص در مسئله ازدواج قابل توجه است . آداب و رسوم دِه با شهر ، اصناف و طبقات اجتماعی مختلف با یکدیگرمتفاوت است . خانواده هایی که از فرهنگ غرب تقلید می کنند با خانواده های سنتی نمی جوشند . پس باید در این زمینهنیزدقت لازم انجامشود .
۳) لباس پوشیدن و آراستن ظاهر :
هر فردی تفکرات ، اعتقادات و باورهای مخصوص به خودرا دارد که نمودهایی از این طرز تفکر در چگونگی نوع پوشش و آرایش ظاهری هر فرد نمایان می شود .
برخی از جوانان ممکن است از لباس های مُد روز استفاده نمایند . از این رو پسر و دختری که می خواهند با هم ازدواج کنند ، حتی الامکان نباید طرز لباس پوشیدن و آرایش ظاهری آنها با هم متفاوت باشد .
۴) سنتهای غیر معمول :
دربعضی از خانواده ها ، سنتهای خرافی و نامعقول وجود دارد مثلاً :
▪ مرد در خانه تصمیم گیرنده است و زن باید از او اطاعت کند ، به طوری که مرد سالاری در خانواده حکمفرما می شود .
▪ زن حاکم است و به اصطلاح زن سالاریوجود دارد.
▪ به دختر اهمیت نمی دهند و داشتندختریک نوع بدشانسی محسوب می شود.
▪ تحصیل دختران را ضروری نمی دانند و معتقدند که کار زنها جز بچه داری و خانه داری نیست .
▪ زنها را به صورتهای مختلف تحقیر می کنند و آنها را به اسامی بد صدا می زنند .
▪ مردها از گرفتن چند زن ابا ندارند .
▪ انجام ازدواج موقت ( صیغه کردن )را عیب نمی دانند.
▪ بی بند و باری و دیر آمدن شوهران به خانه چندان مهم نیست ، ولی کوچکترین خطا از جانب زن مصیبتی بزرگ است و به شدت با آن برخورد می شود .
▪ زنها را به عنوان موجوداتی که باید کار کنند و سهم نبرند می شناسند .
▪ مرد در ثروت زن و مصرف آن دخالت می کند و هیچ استقلال و شخصیتی برای او قائل نیست .
و موارد دیگری از این قبیلکه لازم استدختر و پسری کهمی خواهند ازدواج کنند باید در مورد خانواده مورد نظر خود تحقیق نمایند و در صورت مشاهده چنین سنتهایی ، از وصلت با آنها خودداری نمایند.
۵) اعتقادات و باورها :
دختری که تمام هم و غمش توجه به لباس و تجملات است ، تحمل مردی که تمام اوقات خود را به مطالعه می گذراند ، ندارد. در زندگی هر فردی ارزشها و ضد ارزشهای فرهنگی نقش مهمی دارد. باید توجه داشت که کدام ارزش و عقیده ، خوب یا بد است . این موضوع باید قبل از ازدواج مورد توجه قرار گیرد و فرد ، همسری را انتخاب کند که اعتقادات و باورهایش به اعتقادات و باورهای او نزدیک باشد .
● عوامل جسمانی و ژنتیکی
با این که زیبایی ظاهری ممکن است دوام نداشته باشد و خیلی زود جای خود را به وضع جدیدی بدهد ، دو نفری که می خواهند یک عمر با هم زندگی کنند ، باید از قیافه یکدیگر خوششان بیاید . بعضی از دختران و پسران شیفته ظاهر می شوند و سایر عوامل را نادیده می گیرند . عده ای از پسران که خود دارای قیافه زیبایی نیستند ، توجه خاص به دختران زیبا دارند ، عکس این حالت نیز ممکن است . البته زیبایی و زشتی قراردادی است و از دیدگاه های مختلف فرق می کند ، ولی آنچه مطلوب جامعه است معمولاً به صورت مُد مطرح می شود . علاوه بر این ، مسئله ژنتیک از نظر داشتن فرزندان سالم و باهوش از اهمیّت بسیاری برخوردار است . بعضی از مردان کوتاه قد ، زنان بلند قد را انتخاب می نمایند تا فرزندان آنان کوتاه قد نشوند و گاهی عکس این مسئله نیز صادق است . از طرف دیگر ازدواج های فامیلی که در آنها احتمال تولد بچه های معلول و ناسالم و یا کودن و عقب مانده ذهنی زیادتر است ، مسئله ای است که باید با انجام آزمایش های لازم و قبل از ازدواج مورد توجه قرار گیرد .
● عوامل سیاسی
اختلاف نظر در امور سیاسی به دلیل وجود زیر بنای عقیدتی ، حتی ممکن است بین پدر و مادر و فرزندان و خویشاوندان جدایی بیندازد . دیده شده است که پدر ومادر به علت اختلاف عقیده سیاسی ، با همه علاقه و محبتی که نسبت به فرزندشان داشته اند ، او را از خانه طرد کرده اند . چنانچه ازدواجی با دو خط فکری سیاسی متفاوت صورت گیرد منجر به جدایی می شود . بنابراین شناخت نحوه تفکر سیاسی ، قبل از ازدواج در انتخاب همسر از اهمیت زیادی برخوردار است .
● سن
سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمیِ مختلف متفاوت است . معمولاً در مناطق گرم ، سن بلوغ و ازدواج پائین تر و در مناطق سرد و کوهستانی بالاتر است . مهم نیست که در چه سنی فرد ، بالغ می شود. مهم این است که دختر و پسر به بلوغ فکری ، عاطفی و روحی لازم برای ازدواج رسیده باشند و بتوانند مسئولیت زندگی مشترک را بپذیرند .
اختلاف سن دختر و پسر با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است . گاه تفاوت سن تادهسال هم مشکلی ایجاد نمی کند . ولی باید بینسن زوجین تناسب منطقی و معمولی وجود داشته باشد . دختر و پسری که برای بار اول می خواهند ازدواج کنندو بین ۱۸ تا ۳۰ سال دارند ،اختلاف بینچهار تا پنج سال مناسب است . در مورد اختلاف سن در ازدواج دوم ، اهمیت مسئله به اندازه ازدواج اول نیست .سن ازدواج از دو نظر دیگر هم باید مورد توجه قرار گیرد:
۱) جنبه روانی
انسان در فرایند رشد از نظر روانی در سنین مختلف ویژگی های متفاوتی دارد . یک جوان و یک پیرمرد از لحاظ روحی و روانی یکسان نیستند ، هر چه سن بالاتر می رود حالت روحی تغییر می کند و رو به رکود می رود. بنابراین ازدواج یک مرد پنجاه یا شصت ساله ، با یک دخترهجده ساله از لحاظ روانی به سعادت و خوشبختی نمی انجامد و دیر یا زود به علت عدم ارضای نیازهای روانی ، عروس جوان با دلمردگی به انتظار مرگ شوهر سالخورده اش می نشیند یا خواهان طلاق می شود . عکس این حالت نیز صادق است . بنابراین دختر و پسر نباید تحت تأثیر پول ، مقام اجتماعی ، مقام علمی و سایر امتیازهای ارزشمند ، سن همسر آینده خود را نادیده بگیرند .
۲) جنبه فیزیولوژیکی
همان طور کهسن بر روان انسان اثر می گذارد ، با بالا رفتن آن قوای جسمانی هم رو به تحلیل می رود و علاوه بر جنبه های روانی، نیازهای جسمانی نیز مختل می شود .
● شغل
نوع شغل نیز در انتخاب همسر از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برخی دختران به سطح شغل همسرشان اهمیت می دهند و از نظر آنها نوع شغل مهماست . برای گروهی دیگر سطح شغل مهم نیست ، آنان همسری می خواهند که امکانات رفاهی آنها را فراهم سازد و درآمد زیادی داشته باشد . دختران شاغلی هم هستند که مایلند همسرشان در حوزه شغلی آنان کار نماید . بنابراین نوعشغل، سطحشغل ، محل شغل و میزان درآمد در انتخاب همسر مؤثر است .
▪ نگرش شوهر به شغل همسر
بعضی از مردان با اشتغال همسرشان در خارج ازخانه مخالف اند و در پی همسری هستند که فقط خانه دار باشد ، و روی این مسئله به قدری تکیه دارند که آن را جزء شرایط ازدواج قرار می دهند. عده ای نیز برعکس دوست دارند کههمسرشان شاغل باشد و نظر اصلیآنها از این اشتغالکسب درآمد است . برخی هم کسب درآمد همسر برایشان مهم نیست و هدف آنها از اشتغال همسر در خارج از خانهاین است که با جامعه ارتباط داشته و اجتماعی تر باشد . برخی مردان مایل اند همسرشان فقط در کارهای آموزشی ، آن هم در رابطه با دختران کار کنند ، مثل آموزگاری یا دبیری مدارس دخترانه . برای گروهی از مردان نوع کارهمسرشان مهم نیستفقط تمایل دارند که او به کارهای نیمه وقت بپردازد ، تا به کارهای خانه نیز برسد . بعضی از مرداننیزمایل اند که همسرشان در محیط کارِ خود آنان شاغل باشد . بنابراین نگرش مرد در رابطه با اشتغال همسرش در ازدواج باید مورد توجه قرار گیرد . کسانی هستند که پس از ازدواج برای کسب درآمد بیشتر به بیش از یک اشتغال رو می آورند و گاه ممکن است زن و مرد هر دو دارای دو شغل باشند . اشتغال خانواده به بیش از یک شغل ، گاه به علت نیاز ، گاه به علت علاقه به کار و یا حرص به درآمد بیشتر است . در صورت اول شاید علت موجه و برای رفاه خانواده باشد ، ولی در صورت دوم و سوم به هیچ وجه اشتغال ضرورت ندارد و موجب می شود که زندگی خانواده حالت سرد و بی روح داشته باشد .
● نقش زناشویی
اگر چه زناشویی تنها قسمتی از یک زندگی خانوادگی موفق است ، ولی نقش و تأثیر مهمی در موفقیت و یا عدم موفقیت آن دارد . به دور از تعصبات باید گفت که ارضاء نشدن در امور زناشویی ممکن است سبب بسیاری از اختلافات ، عدم احساس امنیت ، احساس محرومیت ها ، ناکامی ها و غیره شود. زن و شوهرهایی که به علل مختلف مانند نداشتن اطلاعات کافی ، تعصبات ، ترسها ، انحرافات و ... در این زمینه قادر به ارضاء یکدیگر نیستند ، زندگی مشترک شان با مشکل مواجه می شود. اطلاعات صحیح و کافی در این مورد باید به وسیله والدین ، سازمانهای صالح و رسانه های گروهی در اختیار نوجوانان و زن و شوهرهای جوان قرار گیرد.
منبع : سایت موسسه خانواده مطهر


همچنین مشاهده کنید