جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


خلاقیت برای همه


خلاقیت برای همه
● ضرورت تفکر خلاق در مسیر نوآوری و شکوفایی:
توماس ادیسون را می توان تقریبا خلاق ترین فرد در تاریخ بشر نامید. او می گوید خلاقیت ۹۹% سخت کار کردن است و تنها ۱% الهام گرفتن. در ایجا قصد نداریم به مقوله های کوشش و اراده یا الهام و شهود و نقش آنها در خلاقیت بپردازیم. بلکه می خواهیم یکی از برداشتهای غلط از خلاقیت را بررسی کنیم. بسیار جالب است که ادیسون در این کلام هیچ درصدی را به نبوغ اختصاص نمی دهد. این در حالیست که در تعریف یا نگاه اکثر افراد واژه خلاقیت با نبوغ همراه است.
برایان تریسی از مشهورترین متخصصان تفکر و مدیریت در راهنمای تفکر خلاق در رابطه با ارتباط خلاقیت و نبوغ تعاریفی را ارائه می دهد. او این طور به طرح مسئله می پردازد که انیشتین می گوید: " هر بچه ای وقتی به دنیا می آید نابغه است". اما دلیلی که باعث می شود اغلب مردم با باهوشی و ذکاوت رفتار نکنند آن است که نمی دانند چقدر باهوش هستند. من به این اصل " اثر آرنولد" می گویم. هیچکس وقتی به آرنولد نگاه می کند با خود نمی گوید که عجب آدم خوشبختی است که از ابتدای تولد چنین عضلاتی داشته است. همه می دانند که داشتن این عضلات در نتیجه هزاران ساعت کار مداوم و بدن سازی است.
صاحب نظر دیگری در این زمینه بیان می دارد که هر گاه کلمه خلاقیت را می‌شنویم بی‌اراده به یاد کارها و آثار برجسته هنرمندان و دانشمندان می‌افتیم لیکن باید به خاطر داشته باشیم که همواره لازمه خلاقیت نبوغ نیست. هر کس در کار روزمره خود ممکن است از خود خلاقیت نشان دهد لیکن خلاقیت برخی بیشتر است. به طور مثال کسی که دستگاه جدیدی را ترمیم می‌کند، کدبانویی که غذای جدید و لذیدی می‌پزد یا دانش‌آموزی که شیوه جدیدی برای درس خواندن ابداع می‌کند و با صرف وقت کمتر نتیجه بهتری به دست می‌آورد، همگی از قدرت خلاقیت خود استفاده کرده‌اند. حتی حیوانات نیز گاه از خود خلاقیت نشان می‌دهند و بعضی به اعمال و ابتکاراتی دست می‌زنند که در گنجینه غریزه آنها یافت نمی‌شود و از حیوانات هم‌جنس و هم‌ سن آنها دیده نشده است. باید به خاطر داشت که نبوغ نیز لازمه کارهای بسیار بزرگ است. کمتر کسی است که از نظر هنری، عملی، اجتماعی یا نظایر آن خدمات شایسته‌ای به بشریت کرده باشد و از نبوغ لازم برخوردار نباشد. پس می‌توان نتیجه گرفت که خلاقیت در همگان وجود دارد ولی خلاقیتی که در سطح جهانی قابل طرح باشد اغلب با نبوغ همراه است.
خلاقیت به افراد معدودی تعلق ندارد و تمامی افراد می‌توانند خلاقانه فکر کنند، تنها تفاوت عمده بین افراد نابغه و خلاق و افراد عادی در این است که گروه اول روش‌هایی را به کار می‌گیرند که افراد دیگر از آن روش‌ها بی‌اطلاع هستند. در این جا ذکر نکته‌ای لازم است و آن تعریفی است که این محققان از خلاقیت دارند: خلاقیت فرایندی است که در طی آن مشکلی به صورت مسئله یا پرسش تبیین می گردد، سپس برای آن راه‌حل‌هایی پیدا می شود و بعد بهترین راه‌حل انتخاب و به کار گرفته می شود و در عمل، مسئله حل، و مشکل رفع می گردد. با توجه به نظریات این محققان، چنین استنباط می‌شود که خلاقیت، موضوعی قابل فراگیری است و می‌توان روش های آن را آموخت و به کار بست و کسی که اقدام به یادگیری کند و در عمل آنرا به کار ‌بندد، می‌تواند خلاقیت را تجربه نماید.
در واقع این برداشت که برای خلاق بودن لازم است ابتدا نبوغ بسیار داشت یا تنها افرادی خلاقند که ضریب هوشی بالایی داشته باشند تصورات اشتباهی است که پایه علمی یا دلایل و شواهد تجربی ندارند و تنها باعث می شوند اطراف جهان بی پایان خلاقیت حصارهایی کشیده شود تا همگان امکان ورود نداشته باشند. واقعیت این است که خلاقیت و مهارت تفکر خلاق برای هر سن و قشری با هر اندازه ضریب هوشی (متوسط به بالا) قابل یادگیری است و هر کس حتی اگر این توانمندی را به شکل ذاتی نداشته باشد می تواند با فراگیری تکنیکها و به کارگیری آنها این دنیای شگفت را تجربه کند.
نویسنده: سارا یوسف پور – دبیر انجمن حرفه محققان و متفکران
منابع:
۱. راهنمای تفکر خلاق- برایان تریسی
۲. جزوه آموزشی تفکر خلاق- علی نیازی
رحیم هرندی


همچنین مشاهده کنید