شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پرز در میان بازها


پرز در میان بازها
سرنوشت ملت‌ها ناشی از عوامل مختلف تاریخی است و شناخت این عوامل و تشخیص میزان تاثیرگذاری هر یک از آنها بر تحولات سیاسی، معرفتی بالنسبه علمی را نسبت به این تحولات موجب می‌شود. در این بین مولفه‌هایی چون نظام بین‌المللی، ساختار حکومتی، قدرت یا فرهنگ سیاسی کشورها از بالاترین اهمیت برخوردارند. با این وجود در کشورهای در حال توسعه نقش فرد ـ به دلیل فرهنگ سیاسی خاص جهان در حال توسعه ـ در مقایسه با دیگر عوامل تاثیرگذار بر تحولات سیاسی، کم اهمیت‌تر از دیگر عوامل به نظر نمی‌رسد. شیمون پرز، رئیس جمهور کنونی رژیم صهیونیستی از جمله کسانی است که در تاریخ تحولات فلسطین و اسرائیل نقش بسزایی بازی کرده است.
● آشنا با شکست
شیمون پرز در آگوست ۱۹۲۳ در یک خانواده یهودی در لهستان به دنیا آمد و به همراه خانواده در ۱۹۳۴ به فلسطین مهاجرت کرد و در تل آویو اسکان یافت. شیمون در ۱۵ سالگی به یک مدرسه کشاورزی رفت و در جوانی ـ در کنار فعالیت سیاسی به عنوان عضو جنبش جوانان صهیونیست کارگر ـ در رشته کشاورزی به کار مشغول شد. او در ۱۹۴۵ ازدواج کرد.
پرز در ۱۹۴۷ به هاگانا ـ که بعدها هسته اصلی ارتش رژیم صهیونیستی را تشکیل دادند ـ پیوست. وی در سن ۲۹ سالگی به عنوان معاون مدیرکل وزارت دفاع انتخاب شد. درست در همین دوره بود که پرز در خریدهای تسلیحاتی وزارت دفاع مانند خرید جنگنده‌های میراژ ۳ از فرانسه، تاسیس نیروگاه هسته‌ای دیمونا و موافقتنامه سه‌جانبه با فرانسه و بریتانیا در طول بحران ۱۹۵۶ سوئز دخالت داشت. چندی بعد پرز پا به عرصه سیاست‌گذارد و در ۱۹۵۹ از سوی حزب «ماپای» برای اولین بار به نمایندگی کنست (مجلس نمایندگان اسرائیل) انتخاب شد. پس از ورود به کنست، وی به عنوان معاون وزیر دفاع دولت موشه شارت انتخاب شد. شارت در این زمان تلاش داشت به صورت پنهانی با مصر ناصری ارتباط برقرار کند اما نهادهای نظامی و اطلاعاتی اسرائیل خودسرانه در روند انجام آن کارشکنی می‌کردند. شیمون پرز به همراه موشه دایان از جمله این نظامیان بودند. کارشکنی‌های ایشان به رسوایی «لاون افر» منجر شد. لاون، نام وزیر دفاع وقت بود که از ماجرای نافرمانی نظامیان تحت فرمانش اطلاعی نداشت. به همین دلیل پرز مجبور شد در ۱۹۶۵ از دولت کناره‌گیری کند. او، دایان و بن گوریون از حزب ماپای کناره‌گیری کردند و حزب دیگری با نام «رافی» تاسیس نمودند. این حزب سپس در ائتلاف با حزب ماپای، حزب چپ‌گرای «اتحاد» را تشکیل داد.
پرز در ۱۹۶۹ دوباره به کابینه راه یافت اما پست‌های مهمی را اشغال نکرد تا اینکه در ۱۹۷۴ به عنوان وزیر دفاع دولت اسحاق رابین انتخاب شد. این در حالی بود که پرز رقیب اصلی رابین برای احراز پست نخست وزیری اسرائیل پس از کناره‌گیری گلدامایر به شمار می‌رفت. او در این دوران به رقابت با رابین بر سر ریاست حزب اتحاد می‌پرداخت. به‌رغم شکست وی از رابین در انتخابات درون حزبی ۱۹۷۷، چندی بعد وی توانست با بهره‌برداری از رسوایی مالی صورت‌گرفته از سوی همسر رابین، برای چندی پست ریاست حزب را در اختیار بگیرد. ریاست پرز بر حزب اتحاد اولین شکست را در انتخابات عمومی برای این حزب رقم زد. پرز در انتخابات سال ۱۹۸۱ نیز حزب را رهبری کرد اما اتحاد بازهم شکست دیگری را تجربه نمود.
در ۱۹۸۴ حزب گرچه در انتخابات پیروز شد اما کرسی‌های لازم برای تشکیل دولت را به دست نیاورد. بدین ترتیب حزب اتحاد با حزب لیکود به ریاست اسحاق شامیر برای تشکیل دولت ائتلاف کرد و مقرر شد نخست وزیری پرز و شامیر به صورت چرخشی انجام شود. در مرحله نخست، پرز نخست‌وزیر شد و در این دوره در سفری به مراکش، به گفت‌وگوهای رسمی با شاه حسن دوم پرداخت.
در ۱۹۸۸ حزب اتحاد به ریاست پرز بازهم در انتخابات شکست خورد اما در ائتلاف با حزب لیکود برای تشکیل دولت به نخست وزیری شامیر شرکت داشت. پرز معاون نخست وزیر شد اما حزب در ۱۹۹۰ دولت ائتلافی را ترک کرد.
احزاب چپ بعدها در قالب حزب نوپایی به نام حزب کارگر حیات خود را ادامه دادند. پرز گرچه از ۱۹۹۰ رهبر اپوزیسیون در کنست بود، اما در اولین رقابت درون حزبی برای ریاست حزب کارگر در ۱۹۹۲ از اسحاق رابین شکست خورد. به‌رغم شکست‌های متعدد، پرز حضور خود را در عالم سیاست اسرائیل حفظ کرد. او در ۱۹۹۲ به عنوان وزیرخارجه کابینه رابین فعالیت خود را آغاز کرد و در این زمان بود که بدون اطلاع رابین و به صورت پنهانی، مذاکرات صلح اسلو را با مقامات سازمان آزادی‌بخش فلسطین آغاز کرد. رابین گرچه بعدا از این ماجرا اطلاع یافت، اما با روند مذاکرات مخالفتی نکرد و توافق اسلو در ۱۹۹۳ منجر به اعطای جایزه صلح نوبل به رابین، عرفات و پرز به‌طور مشترک شد.
پس از ترور رابین، پرز نخست وزیر اسرائیل شد اما بار دیگر در انتخابات مستقیم نخست وزیری از بنیامین نتانیاهو از حزب لیکود شکست خورد. پرز در ۱۹۹۷ از ریاست حزب کارگر کناره‌گیری کرد و در کابینه ۱۹۹۹ ایهود باراک به پست وزارت توسعه منطقه‌ای اکتفا کرد.
پرز در سال ۲۰۰۰ به رقابت با موشه کاتساو برای احراز پست ریاست جمهوری اسرائیل پرداخت اما شکست دیگری را تجربه کرد. به دنبال شکست باراک از آریل شارون در انتخابات نخست وزیری ۲۰۰۱، پرز به صحنه بازگشت و در مقام رئیس حزب کارگر به دولت شارون پیوست و پست وزارت خارجه را احراز کرد. او در سال ۲۰۰۴ یک بار دیگر حزب کارگر را وارد ائتلاف با دولت شارون کرد.
آخرین اقدام مهم پرز ترک حزب کارگر در سال ۲۰۰۵ و پیوستن او به حزب تازه تاسیس کادیما برای حمایت از طرح شارون به منظور خروج از نوار غزه بود. در زمان نخست وزیری ایهود اولمرت، پرز مقام معاون نخست وزیر را برعهده گرفت. او در ۱۳ ژوئن ۲۰۰۷ به مقام ریاست جمهوری اسرائیل برای یک دوره هفت ساله از سوی کنست انتخاب شد.
● متفاوت از دیگران
زندگی پرز حکایت مردی است که در فعالیت‌های سیاسی خود بیش از پیروزی، با شکست مواجه بوده است. پرز هیچگاه نتوانست به عنوان یک رهبر، حزب متبوع خود را در انتخابات به پیروزی قطعی برساند. به‌رغم این مسئله او به دلیل نشان دادن شایستگی‌هایش و طرح ایده‌های متفاوت از دیگر نخبگان اسرائیلی همواره در صحنه سیاست اسرائیل حضوری مؤثر داشته است و توانسته پست‌هایی کلیدی را در اختیار گیرد. شیمون پرز از ۱۹۵۹ تا ۲۰۰۷ طولانی‌ترین دوره عضویت در مجلس نمایندگان اسرائیل (کنست) را از تاریخ تاسیس رژیم صهیونیستی دارا بوده است.
در غرب پرز را به عنوان بازی می‌شناسند که امروز در نقش یک کبوتر ظاهر شده است. او در ابتدا در هاگانا عضویت داشت و سپس به وزارت دفاع رفت تا در مقابله با کشورهای عربی از صهیونیسم دفاع کند. با این وجود، بعدها بدین نتیجه رسید که صلح با اردن کاملا محتمل است و صلح با فلسطینیان با همکاری اردنی‌ها میسر می‌شود. به همین دلیل از آن پس پرز دیگر به وزارت دفاع بازنگشت ـ جایی که بازها در آن آشیانه می‌سازند ـ بلکه به وزارتخانه‌های اقتصادی و وزرات خارجه رفت. او از این امر مطلع بود که ایده صلح در میان صهیونیست‌ها طرفدار چندانی ندارد. به همین علت در پست وزیر خارجه سعی کرد بدون توجه به دستورات نخست وزیر یا نگرانی‌های وزارت دفاع، با جلب حمایت کشورهای غربی خصوصا ایالات متحده، نظرات شخصی خود را به کابینه تحمیل کند.
پرز پس از تجربه‌ای که در ماجرای لاون افر در کنار موشه‌دایان داشت، عملکرد مستقل و ریسک پذیری را به نحو بهتری آموخت. بدین ترتیب بود که در ۱۹۹۲ در حالی‌که مذاکرات رسمی مادرید میان طرف‌های عربی و اسرائیلی طی چند روز در ساعات بسیار محدودی برگزار می‌شد، به‌طور همزمان نمایندگان پرز با نمایندگان سازمان آزادی‌بخش فلسطین در اسلو در یک هتل اقامت داشتند، با یکدیگر غذا می‌خوردند، ساعات بسیار را با هم می‌گذراندند و به صورت پنهانی مذاکرات را پیش می‌بردند. پرز به هیچ عنوان رقیبش رابین را از مذاکرات مطلع نساخت اما هنگامی که نتیجه مثبت مذاکرات مشخص شد، این امر به رابین اطلاع داده شد و انعقاد موافقتنامه میان عرفات و رابین در ۱۹۹۳ به اعطای جایزه صلح نوبل به این سه تن انجامید.
پرز راه تحقق صلح واقعی با اعراب را به جای مذاکره بر سر مرزها، مشارکت طرفین در طرح‌های مشترک اقتصادی، فنی و آموزشی می‌داند. وی از حامیان عقب‌نشینی اسرائیل به مرزهای پیش از جنگ شش روزه ۱۹۶۷ است و همانطور که اشاره شد، برای پشتیبانی از طرح شارون برای خروج از نوار غزه، حزب کارگر را پس از سال‌ها رهبری ترک کرد و به حزب کادیما پیوست. او هم اکنون به عنوان رئیس جمهور اسرائیل طرحی را با نام «دره صلح» در دست دارد که شامل انجام طرح‌های مشترک اقتصادی، فنی و آموزشی به خصوص برای حل مسئله آب با دولت اردن و دولت فلسطین است. او برای انجام این طرح حمایت کشورهای مختلفی همچون آلمان و ژاپن را برای سرمایه‌گذاری در این پروژه‌ها به دست آورده است. بدون شک ارتباطات گسترده بین‌المللی او در این زمینه وی را یاری می‌رسانند.
جامعه امنیتی اسرائیل که همواره در هراس از ناامنی به سر می‌برد، هیچ‌گاه نتوانست به راحتی به ایده‌های صلح‌طلبانه پرز اعتماد کند. پرز گرچه در داخل اسرائیل شخصیت چندان محبوبی به حساب نمی‌آید، ولی در بعد بین‌المللی از پرستیژ برخوردار است؛ چرا که غربی‌ها پرز را جزء معدود سیاستمداران اسرائیلی می‌دانند که به مقوله صلح با فلسطین اعتقاد دارد و در این راه تلاش می‌کند.
امیرحسین اصطباری
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید