شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


جایگاه تفکرات فمینستی در سینمای ۸۷


جایگاه تفکرات فمینستی در سینمای ۸۷
● کنعان ; تصویری از عصیان زدگی زنان خانه دار
از دید علوم استراتژیک « بقا » مولفه کلیدی ارزیابی های استراتژیک شمرده می شود که شامل بقای یک تمدن یک کشور یک قوم یک اندیشه یا حوزه اجتماعی است . هر تمدن برای ادامه بقای خود نیازمند انرژی است و هر تمدنی که نابود شده منابع انرژی خود را از دست داده است . تمدن صنعتی دنیای غرب نیز به انرژی به خصوص انرژی منابع طبیعی و بهره برداری از منابع انسانی نیاز دارد و درست به همین دلیل است که کشورهای صاحب قدرت ثروت و تکنولوژی همواره در سیاست گذاری های خود این منافع را نشانه می روند.
در فضایی که در سال های اخیر برای جهانیان ترسیم شده رایج ترین بحث موضوع جهانی شدن و جهانی سازی فضای نظام بین المللی است . آنچه در این میان اهمیت دارد آنکه در جریان جهانی شدن یک طیف فعال در جهت غربی سازی جهان می کوشد. به عبارت دیگر این طیف در بستر جهانی شدن درپی غربی سازی جهان است که ریشه در تفکر مدرن و پست مدرنیته دارد. رویکرد این تفکر به انسان براساس بشرمداری و اصالت فرد است . بنابراین نظمی که برای سامان بخشیدن به جهان در نظر دارد با مفاد و مبانی مدرنیته و اومانیسم هماهنگ است .
جامعه اومانیستی جامعه ای سکولار و فردگرا است که بر اصالت لذت و اباحه بنا شده است . بر اساس این تفکر آحاد جامعه باید به سوی اباحی گری و فردگرایی حرکت کنند. در چشم انداز جهانی سازی از حیث غربی سازی فقط یک قرائت از حقوق و حاکمیت وجود داشته و قابل قبول است که آن هم حقوق بشر غربی مبتنی بر اومانیسم است و همه جوامع مجبور و محکوم به پذیرش آن هستند و هرگونه مخالفت با این گذاره ها مخالفت با بشریت و آزادی تلقی می شود.
در چنین شرایطی است که اهمیت کنوانسیون های بین المللی که در پی ایجاد وحدت رویه در موضوع های خود بوده و پلی برای انتقال فرهنگ غرب و ابزاری جهت رخنه درهویت ملی ـ اسلامی ما هستند مشخص می شود.
● حقوق زنان و فمینیسم
بدون شک محرومیت زنان از حقوق انسانی ریشه تاریخی داشته و ظلم بر آنان و اسارت ایشان به شکل های مختلف تا امروز در جوامع گوناگون مشاهده می شود. زنان در طول تاریخ بارها مورد ظلم اجتماعی واقع شده اند از این رو با پیشرفت جامعه بشری و ارتقای سطح آگاهی عمومی در جوامع حضور بیشتر خود در صحنه های اجتماعی و تثبیت موقعیت اقتصادی خویش را خواستار گردیده اند. جای خالی حضور زنان در صحنه های اجتماعی و اقتصادی زمینه ای آماده بود برای این که لیبرالیسم از فرصت به دست آمده بهره برداری کند.
اگرچه ورود زنان به عرصه اقتصادی به دنبال مشکلات تاریخی ایشان و از طرفی ریشه فکری جوامع انسانی امری گریز ناپذیر بود ولی مشکل زمانی آغاز شد که با حضور ایشان در عرصه عمومی جامعه مردود بودن اخلاقیات و ارزش ها در این حوزه و کارآیی عقل جمعی بر اساس فلسفه غرب طرح گردید.
لیبرالیسم به دنبال دوره ظلم تاریخی با طرح توصیه فریبنده درباره حضور زنان گروه وسیعی از آنها را با خود همراه کرد و از آرای ایشان جهت تثبیت حاکمیت سیاسی خود بهره برد. در این میان زنان به واسطه عدم سازماندهی و رشد آموزشی با احساس حقارت روزافزونی روبه رو شدند این روند نتیجه ای جز این نداشت که بیشتر ایشان گرایش زیادی یافتند تا در هویت مردانه منفعلانه دست و پا بزنند.
با حضور ناهماهنگ بانوان در حوزه اجتماعی و نیاز جامعه به اشتغال این قشر درگردونه صنعت می بایست امتیازات ویژه ای جهت برطرف کردن جراحات این حضور نابرابر در نظر گرفته شود. ویژگی های بالا در رویارویی با جهانی شدن اقتصاد زمینه طراحی شبکه ای از قوانین و حقوق بین المللی و هدفدار براساس بینش مادی را جهت تاثیر بر قوانین داخلی کشورها فراهم آورد و ابزار به کار گرفته شده خود را در معاهدات کنوانسیون ها و تعداد زیادی از تفاهمات بین المللی به نمایش گذارد.
« کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان » با این انگیزه که همه مشکلات اشتغال زنان به دلیل نابرابری در قوانین و حقوق یکسان زن و مرد است جهت تداوم حضور این نیروی کار طراحی شد. این سازمان دهی کلان به نوعی خود را در عرف جهانی مطرح ساخته که امروزه پیوستن به این قراردادهای الزام آور توسعه یافتگی محسوب شده و کشورهایی که خواهان سر باز زدن از این جبر باشند عقب افتاده و سنت گرا معرفی می شوند.
اما راه دستیابی به این هدف به گونه ای تعریف شده که برخی از آنها با فرهنگ اسلام سازگار نیست . اینان می پندارند برای دفاع از حقوق زنان راهی بهتر و صحیح تر از این یافت نمی شود در حالی که این کنوانسیون از جهات مختلفی با مکتب غنی و عدالت محور اسلام ناسازگار است . در اسلام خلاف کنوانسیون دفاع از حقوق زنان نه بر اساس مشابه سازی زنان با مردان که بر اساس تناسب محوری و حفظ جایگاه اصیل زنان در جهان خلقت است .
هدف کنوانسیون برقراری تساوی کامل بین حقوق زن و مرد و رفع هر گونه تبعیض علیه زنان است از این رو به تبعیض هایی که به نفع زنان است نمی پردازد. این تفسیر و نگرش به یکسانی و تشابه حقوق زن و مرد می انجامد و لازمه اش این است که به هر نوع عدم تشابه بین زن و مرد به دید تبعیض نگریسته شود حال آن که عدم تشابه حقوق و تکالیف زن و مرد در برخی موارد تفاوت است نه تبعیض و آنچه مذموم و ناپسند به شمار می آید تبعیض نارواست . وجود برخی از تفاوت ها و توجه به آنها در وضع حقوق و تکالیف عین عدالت است و ظلم به زنان محسوب نمی شود.
علامه جعفری (ره ) در این باره فرموده است : « از نظر حقوق اسلامی هریک از این دوصنف (زن و مرد) برای خود وظایفی دارند که بتوانند با انجام آن در تشکیل خانواده و جلوگیری از متلاشی شدن آن ـ که اساس اجتماع است ـ سهم مشترکی داشته باشند. به همین جهت است که امروزه در غرب چون زن را مرد نموده ولی نتوانسته اند مرد را زن جلوه دهند هرروز آمار تلاشی سیستم خانواده در جهان رو به افزایش است و یکی از نتایج متلاشی شدن خانواده بیهوده جلوه کردن زندگانی و بیگانه شدن انسان ها از یکدیگر است . »
● فمینیسم و اهداف آن
از آن جا که کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان همزمان با پیدایش رادیکال ترین گرایش فمینیستی مطرح شد بنابراین روشن است که به شدت متاثر از همین گرایش بود. فمینیست های لیبرال می خواهند زنان را درکنار مردان و در برابری با آنها وارد اجتماع کنند اما در مقابل فمینیسم رادیکال راه حل مشکل زنان را در برابری آنان با مردان نمی دید و اعتقادی به ترکیب روابط زن و مرد ندارد. از آن جا که فمینیسم رادیکال مردان را بطور ذاتی ستمگر می دانست معتقد بود که مرزهای جنسیتی را باید در نوردید.
اما کنوانسیون رفع تبعیض زمانی تصویب می شود که حرکت های پیشین و گسترده زنان جهت کسب مشاغل اجتماعی تا حدودی به بار نشسته است . دراین زمان اشتغال زنان نه فقط به عنوان راهی برای کسب درآمد بلکه فعالیتی اجتماعی جهت یافتن شخصیتی موثر و کنشگر مطرح است به حدی که شاید یک اشتغال نیمه وقت فرصتی محدود برای فرار از نقش سنتی آنان را راضی می کرد. به عبارتی آنان تلاش کردند تا از زن خانه دار خوشبخت و راضی چهره ای متنفر نشان دهند.
از سوی دیگر کشاندن زنان به صحنه اشتغال مستلزم تغییر باورهای مردان دراین خصوص و به جریان انداختن فرهنگ جدیدی در درون جامعه است که مردان را در کار خانگی زنان شریک کند. این موضوع باعث شد تا تصویری جدید از خانواده مادری و همسری ایجاد شود. هدف کم کردن مسئولیت خانگی زنان ایجاد تسهیلات لازم برای اشتغال زنان در رویکردی توسعه ای و گذر از موانعی نظیر لزوم مراقبت از فرزندان است .گرایش جدید فمینیستی دامنه واژه های سیاست و اقتصاد را به احساسات جنسی تن عواطف و سایر حوزه های زندگی اجتماعی که تا قبل از آن فقط شخصی و خانوادگی تلقی می شدند تعمیم داد و به جنگ مفاهیم سه گانه خانواده مادری و همسری رفت .
از این رو حق تولید مثل از چند جهت در کانون توجه فمینیست ها قرار گرفت . مزاحمت فرزند آوری و مسئولیت مراقبت از آن برای فعالیت های سیاسی و اجتماعی عدم قدرت کنترل بارداری برای زنان شرایط را برای پیشگیری از بارداری و سقط جنین فراهم کرد. پدید آمدن اشکال مختلف برای خانواده (خانواده های همجنس خواه زوج آزاد تک والد مجرد) قانونی شدن سقط جنین اشتغال تمام وقت و گاهی در تمام ساعت های روز برای زنان و فاصله گرفتن نسل جدید از مادران خویش زندگی جدا از والدین مطرح شدن ایده رحم های اجاره ای بالا رفتن آمار طلاق و هزاران واقعیت تلخ دیگر از پیامدهای این تفکرات است .
از سوی دیگر همسری نیز از تیررس ترکش های سمی موج دوم فمینیست در امان نماند. ارائه چهره ای ستم ساز از وابستگی احساس زن به مرد و تصویر چهره ای ظالم از هر مردی که آرامش را در کنار هسمرش طلب می کند به شدت از کارکردهای همسری کاسته و آن را در حد یک شریک جنسی پایین می آورد. در چنین شرایطی قوانین مذهبی برای حراست از مرزهای همسری قوانینی ارتجاعی به شمار می آیند که محکوم به بطلان و مرگ هستند.
هر جشنواره ای به لحاظ درکنار هم قرار گرفتن تعدادی فیلم در محدوده زمانی مشخص رویکردهای ویژه دارد که فرآیند کلی را رقم می زند. هر محصول که در زمان حال ساخته و به نمایش درمی آید ریشه در گذشته و همچنین چشم اندازی به آینده دارد. به همین جهت موضوعات مختلف را نه همواره به صورت جداگانه بلکه گاه در مجموع آثار تولید شده باید جستجو و پیگیری کرد. در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر تعداد بسیاری از آثار بودند که با محوریت قرار دادن زنان به اصطلاح درپی احقاق حقوق از دست رفته آنان بودند.
● کنعان
▪ کارگردان : مانی حقیقی
▪ تهیه کننده : مصطفی شایسته
زندگی « مرتضی » و « مینا » مدتهاست که دچار آشفتگی شده تا جایی که مینا تصمیم جدی به جدایی گرفته است . او این موضوع را با (عزیز) مادر مرتضی نیز در میان گذاشته است . مرتضی از این که مینا موضوع طلاق را به عزیز انتقال داده به شدت ناراحت شده چرا که معتقد است عزیز در این سن و سال طاقت شنیدن چنین خبرهای ناگواری را ندارد. از این رو مرتضی با مینا شرط کرده که چنانچه می خواهد او روز دوشنبه برای گرفتن طلاق در محضر حاضر شود باید به اتفاق هم به منزل عزیز رفته و به گونه ای وانمود کنند که از طلاق منصرف شده اند.
مینا در شرایط بسیار سخت و بحرانی ای قرار گرفته است . از یکسو قضیه بارداری خود را از مرتضی مخفی نگاه داشته و تلاش می کند تا در خفا جنینش را سقط کند و از دیگر سو " آذر " خواهر مینا نیز پس از سالها از آلمان برگشته و به اجبار راهی خانه مینا شده است . آذر پس از آنکه شوهرش که از اعضای گروهک منافقین بوده او را رها کرده و تنها فرزند ش را نیز بر اثر سانحه ای از دست می دهد قصد بازگشت به وطن کرده است . فشارهای زندگی آذر را تا مرز خودکشی نیز برده اما موفق نشده از این رو قصد کرده تا به ایران باز گردد و باقی عمرش را در وطن خودش بگذراند.
مرتضی برای راضی کردن مینا از دوست قدیمی و مشترکشان علی می خواهد تا مینا را راضی کند. مینا با نصایح علی علی رغم میل باطنی اش به رفتن خانه عزیز با مرتضی تن می دهد اما از این نگران است که شاید در زمانی که منزل نیست آذر مجددا اقدام به خودکشی کند. هنگامی که مینا و مرتضی به شمال برای دیدن عزیز می روند علی نیز تلاش می کند تا آذر را از تنهایی نجات داده و به بهانه پیدا کردن منزل اجاره ای برای یکی از دوستان قدیمی آذر را با خود به سطح شهر می برد.
عزیز پیش از رسیدن مینا و مرتضی دنیا را وداع می گوید. مینا خود را در مرگ عزیز مقصر می داند اما مرتضی تلاش می کند تا او را دلداری دهد. تصادف با یک گاو در جاده و برخی حوادث دیگر چون برخورد با درختی مقدس مینا را از طلاق گرفتن منصرف می کند. در بازگشت به تهران مینا به مرتضی می گوید که چنانچه او بخواهد از طلاق منصرف می شود.
مانی حقیقی در فیلم « کنعان » در ظاهر به روابط از هم گسیخته خانواده از طبقه مرفه و با تمایلات مشخص روشنفکرانه می پردازد. فیلم با تصویری از گرفتگی چاه فاضلاب که اشاره ای به زندگی راکد و فاقد عشق مینا و مرتضی دارد آغاز می شود. مینا به نوعی نسبت به همسرش دچار طلاق عاطفی شده و دیگر از آن عشق و علاقه سال های گذشته چیزی برایش باقی نمانده است . مینا در بیان علت این تصمیم به مرتضی صریحا به این نکته اشاره می کند که می خواهد هنگامی که صبح از خواب برخاست کسی را در کنار خود نبیند وقتی بیرون می رود کسی چشم به راه بازگشت او نباشد و کسی دلتنگش نشود. او از بیهوده بودن و راکد بودن می هراسد و نگران آن است که چند سال دیگر وقتی به پشت سر خود نگاه می کند دستانش خالی باشد.
مینا ۱۰ سال پیش هنگامی که دانشجوی مرتضی بوده به او علاقه مند شده و با او ازدواج می کند اما اکنون به این نتیجه رسیده که دیگر کوچکترین علاقه ای به او ندارد و زندگی مشترک آنها او را از پیشرفت و ترقی و اعتماد به نفس پیش از ازدواجش باز داشته است . به عبارتی ازدواج نه تنها نیازهای واقعی او را برآورده نساخته بلکه او را در موقعیتی قرار داده که باور دارد دیگر از خود و خواسته های واقعیش چیزی باقی نمانده است . این موضوع که ازدواج به عنوان راهی بر سر پیشرفت و نیل به آرزوی زنان می تواند ظاهر شود همواره سرلوحه القائات فمنیست های رادیکال قرار گرفته است مضاف بر آنکه همانگونه که پیش از این اشاره شد تلاش برای نشان دادن چهره ای متنفر عاصی و پشیمان از زن خانه دار و همچنین تلاش برای یافتن فعالیتی اجتماعی جهت ایجاد فرصتی محدود برای فرار از نقش سنتی آنان به خصوص در سال های اخیر به شدت مورد تاکید قرار گرفته است .
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که حق تولید مثل نیز از چند جهت در کانون توجه فمینیست ها قرار گرفته است . به عبارتی مزاحمت فرزند آوری و مسئولیت مراقبت از آن برای فعالیت های سیاسی و اجتماعی عدم قدرت کنترل بارداری برای زنان شرایط را برای پیشگیری از بارداری و سقط جنین فراهم کرده است . اتومبیل سگ برج و خدمه اگر چه از آسایش مادی در زندگی مینا و مرتضی خبر می دهد اما مینا به این بلوغ فکری رسیده که جهت دستیابی به موفقیت واقعی در زندگی مهمترین چیز ایستادن روی پای خود و رها شدن از کلیه تعلقات زندگی چون فرزند و زندگی مشترک است . مینا قصد دارد برای ادامه تحصیلاتش به کانادا برود اما در این راه با دو مشکل عمده روبرو است . نخست زندگی مشترک با مرتضی که برای او بی معنی شده و دوم فرزندی که در شکم دارد و او را به زندگی مشترک پایبند می کند لذا برای این رهایی نخست باید فرزندش را از میان بردارد. اصرارهای مرتضی نیز برای ادامه زندگی کوچکترین خللی در تصمیم مینا پدید نمی آورد.
کارگردان پس از آنکه موفق به ایجاد سمپاتی میان مخاطب و وضعیت نابهنجار مینا شد هوشمندانه حرکت بعدی خود را انجام می دهد. در این حرکت کارگردان با نمایش یکسری اتفاقات کاملا احساسی که ریشه ای در عقلانیت ندارد چون احساس گناه کار بودن مینا پس از مرگ عزیز تصادف با گاوی حامله در جاده که او را به یاد فرزند درون شکمش می اندازد و همچنین روبرو شدن با « درخت مراد » و نذری که مینا برای سلامتی خواهرش می کند زندگی مینا و مرتضی را مجددا پیوند می زند. مینا خود به این موضوع اعتراف می کند که به خاطر پایبندی به ادای نذرش راجع به سلامتی آذر حاضر است به زندگی مشترک ادامه دهد. والا عقل حکم به جدایی می کند. در واقع کارگردان در این بخش از فیلم بسیار زیرکانه دلیل ماندن و ادمه زندگی مشترک مینا و مرتضی را که به اصطلاح نماد بخش بزرگی از زندگی زنان و مردان ایرانی است وجود برخی خرافات (درخت مراد) احساسات سطحی و زود گذر چون جان کندن یک گاو حامله و ترس از خودکشی خواهر می داند که در کنه خود سلب آزادی و پیشرفت زنان را می پروراند. جالب تر آنکه کارگردان در مقابله با عقلانیت از ابزار دین ( استخاره نذر و ...) استفاده می کند.
دلیلی واضح و روشن بر این ادعا نیز آن است که مینا در گفتگوی پایانی فیلم با همسرش از قطعیت تصمیم خود برای ماندن و ادامه زندگی نمی گوید بلکه آن را منوط به خواست مرتضی می کند. به عبارتی دیگر مینا به همسرش می گوید اگر او بخواهد حاضر به ماندن و ادامه زندگی می شود. بی شک برخی تلاش خواهند کرد تا با این توجیه که کارگردان وضعیت نابهنجار خانواده نوکیسه ای را به تصویر درآورده که زندگی فرو پاشیده ای را تجربه می کند و سرانجام نیز زن به حقیقت پی برده و به کانون زندگی بازمی گردد از فیلم چهره مثبتی نشان دهند اما نباید از این موضوع غافل بود که گارگردان زنی را به تصویر درآورده که در یک پروسه ۱۰ ساله آنهم با دلایل به اصطلاح عقلانی و صحیح به این نتیجه رسیده که خوشبختی در زندگی زناشویی با مرتضی تنها یک سراب بوده و چیزی جز بدبختی مصیبت و عقب ماندگی برای او نداشته و هم اکنون نیز دلیلی بر رد آن ارائه نمی شود. منطق حاکم بر فیلم بر آن دلالت دارد که مرتضی همچنان غرق در تفکرات مادی و کلاه گذاشتن بر سر مردم به زندگی مشترکشان بی توجه است و مینا نیز همچنان خود را مغبون در زندگی می بیند و تنها با یک احساس که هیچ جنبه عقلانی و منطقی ندارد و چه بسا خیلی زود به دست فراموشی سپرده شود رشته از هم گسیخته زندگی خود را مجددا گره می زند.
اما در این میان از رابطه عاطفی مینا و علی نیز نباید غافل بود که به زمان دانشجویی بازمی گردد. اگر چه مانی حقیقی به دلایل متعدد نتوانسته در فیلم به صورت مستقیم به رابطه غیر افلاطونی مینا و علی اشاره کند اما موضوعاتی چون در اختیار داشتن کلید آپارتمان علی جهت آب دادن گل توسط مینا احساس حسادت و هراسی که آذر پس از دیدن آپارتمان علی در دلش ایجاد می شود چرا که پیش از این خواهر خود را در آنجا دیده بود و همچنین حرف شنوی مینا از علی آنگونه که خود مرتضی به آن اعتراف می کند مخاطب فهیم را از حقیقت ماجرا آگاه می سازد حقیقتی که در تصمیم گیری مینا برای طلاق از مرتضی نقش مهمی ایفا می کند.
پرسشی که این جا مطرح است آنکه کدامین مرد باغیرت ایرانی برای راضی کردن همسرش به ماندن و ادامه زندگی از مرد نامحرمی یاری می گیرد و اعتراف می کند که همسرش از او (مرد غریبه ) حرف شنوی دارد و یا اینکه حاضر می شود کلید آپارتمان آن مرد را به همسرش داده تا در تنهایی به منزل مرد نامحرم رفته تا مثلا گلدان های او را آب دهد. آیا تاکید بر نمایش چنین موضوعی چیزی جز یک حریم شکنی و عادی سازی روابط میان یک زن متاهل با مرد مجرد را درپی دارد ! جالب تر آنکه مرد مجرد فیلم « علی » نام داشته و با یک قیافه درویش مآبانه که کوچکترین سنخیتی با باورهای اصیل ملی ندارد ادعای میانجیگری و رفتن به مشهد و گره گشایی از کار مردم دارد.
« علی » فیلم کنعان خیلی زود قاپ خواهر مینا که حداقل ۲۰ سال از او بزرگتر است را نیز می رباید زنی که همچون خواهرش مینا البته در فضا و شرایطی دیگر گونه هیچ بویی از خوشبختی در زندگی زناشویی نبرده است . شوهر آذر که یک به اصطلاح انقلابی چپگرا بوده او را در تنهایی و غربت رها کرده و آذر را با کوهی از مشکلات تنها گذاشته تا آنجا که او را مجبور به خودکشی کرده است . از دیگر سو آذر در جستجوی منزل دوست دوران دانشگاهیش نیز می فهمد که او سال ها پیش اعدام شده است . به عبارتی فصل مشترک تمامی زنان فیلم مانی حقیقی بدبختی آوارگی و فلاکت است .
امروزه در غرب چون زن را مرد نموده ولی نتوانسته اند مرد را زن جلوه دهند هرروز آمار تلاشی سیستم خانواده در جهان رو به افزایش است و یکی از نتایج متلاشی شدن خانواده بیهوده جلوه کردن زندگانی و بیگانه شدن انسان ها از یکدیگر است .
تلاش برای نشان دادن چهره ای متنفر عاصی و پشیمان از زن خانه دار و همچنین تلاش برای یافتن فعالیتی اجتماعی جهت ایجاد فرصتی محدود برای فرار از نقش سنتی آنان به خصوص در سال های اخیر به شدت مورد تاکید قرار گرفته است .
کدامین مرد باغیرت ایرانی برای راضی کردن همسرش به ماندن و ادامه زندگی از مرد نامحرمی یاری می گیرد و اعتراف می کند که همسرش از او (مرد غریبه ) حرف شنوی دارد و یا اینکه حاضر می شود کلید آپارتمان آن مرد را به همسرش داده تا در تنهایی به منزل مرد نامحرم رفته تا مثلا گلدان های او را آب دهد. آیا تاکید بر نمایش چنین موضوعی چیزی جز یک حریم شکنی و عادی سازی روابط میان یک زن متاهل با مرد مجرد را درپی دارد !
رامین شریف زاده
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید