سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


آزمونهای هوش


آزمونهای هوش
● مقدمه
انواع مختلف آزمون‌های هوشی (Inteligence Test) وجود دارد که هر یک از آنها هوش را از زاویه جداگانه و کمی متفاوت از بقیه مطرح می‌کند. با این همه ، اکثر این آزمون‌ها سعی می‌کنند استعدادهایی را اندازه بگیرند که می‌توانند نتایج تحصیلی را بهتر منعکس کنند. از جمله تقسیم‌بندی آزمون‌های هوش تقسیم بر اساس فردی یا گروهی بودن آزمون‌هاست.
● آزمون‌های فردی هوش
اولین آزمون هوش که در مقیاس بسیار وسیع مورد استفاده قرار می‌گیرد، آزمون استنفورد- بینه است به طور خلاصه ، این آزمون از روی آزمونی که برای اولین بار در اوایل قرن ۲۰ به وسیله آلفرد بینه در فرانسه ساخته شده بود بوجود آمد. لوئیز ترمن در سال ۱۹۱۶ ، آزمون بینه را در دانشگاه استنفورد آمریکا ، به منظور اندازه گیری هوش کودکان ۳ تا ۱۶ سال آمریکایی مورد تجدیدی نظر قرار داد و آن را آزمون استنفورد – بینه نامید. آخرین تجدید نظر این آزمون در سال ۱۹۸۵ انجام گرفت.
منظور از اجرای انفرادی آزمون این است که آزمایشگر در هر نوبت تنها می‌تواند یک آزمودنی را بیازماید در نخستین تجدید نظر در این آزمون ، نتیجه آزمودنی به صورت سن عقلی بیان می‌شد. سن عقلی یعنی این که کودک در پاسخگویی به آزمون ، توانایی چه سنی را داشت. مثلا اگر یک کودک هفت ساله نتیجه متوسط کودکان هشت ساله را بدست می‌آورد، می‌گفتند که سن عقلی یا توانایی ذهنی کودکان ۸ ساله را دارد.
عیب آزمون سن عقلی این بود که عدد نسبی نبود و میزان عقب ماندگی پیشرسی را به طور دقیق نشان نمی‌داد. مثلا اگر سن عقلی یک کودک ۶ ساله ، ۵ سال و سن عقلی یک کودک ۱۲ ساله ، ۱۱ سال بود ظاهرا هر کدام یک سال عقب ماندگی داشت. اما واقعیت این است که کودک ۶ ساله عقب‌مانده‌تر از کودک ۱۲ ساله بود. زیرا اهمیت عقب‌ماندگی در سنین پایین ، بیشتر است. (۱.۱۲ >۱.۶)
برای از بین بردن این عیب ، ضریب هوشی یا هوشبر را محاسبه می‌کنند که یک عدد نسبی است و رابطه سن عقلی و تقویمی را نشان می‌دهد. برای محاسبه ضریب هوشی ، سن عقلی را بر سن تقویمی تقسیم می‌کنند و برای که عدد بدست آمده اعشار نداشته باشد، آن را در ۱۰۰ ضرب می‌کنند. بنابراین فرمول محاسبه ضریب هوشی چنین خواهد بود. بدین ترتیب اگر سن عقلی کودک ۷ ساله ، ۸ سال باشد، ضریب هوشی او ۱۱۴ خواهد بود.
در این فرمول ، اگر صورت و مخرج کسر برابر باشند، یعنی اگر سن عقلی و سن تقویمی یکسان باشند، ضریب هوش ۱۰۰ خواهد بود. بنابراین ، می‌توان گفت که کودک عادی یا بهنجار کودکی است که سن عقلی و سن تقویمی او برابرند. به عبارت دیگر ، کودک بهنجار توانایی‌های سن خود را دارد. امروزه نتایج حاصل از آزمون استنفورد- بینه را به این صورت تفسیر می‌کنند که نتیجه آزمودنی را با نتایج نمونه‌ای از آمودنی‌های همان سن مقایسه می‌کنند.
● آزمون‌های و کسر
در میان سایر آزمون‌های انفرادی هوش ، می‌توان به آزمون‌های وکسر اشاره کرد. در سال ۱۹۳۷ ، دیوید وکسلر ، در نیویورک ، تصمیم می‌گیرد، با استفاده از روش متفاوت از روش ترمن ، آزمون هوشی تهیه کند. ترمن سوالات آزمون استنفورد - بینه را بر اساس سن تنظیم کرده بود، اما وکسلر ، سوالات آزمون خود را بر اساس درجه دشواری تنظیم می‌کند. وکسلر ، در مجموع سه مقیاس فراهم می‌آورد: برای کودکان ۳ تا ۶ ساله ، برای کودکان ۵ تا ۱۵ ساله و برای بزرگسالان.
تفاوت دیگر بین آزمون استنفورد- بینه و آزمون‌های و کسلر اهمیت دادن آنها به اندازه‌گیری استعدادهای کلامی است. آزمون استنفورد – بینه برای اندازه‌گیری استعدادهای کلامی تهیه شده است، در صورتی که مقیاس‌‌های و کسلر طوری تهیه شده‌اند که استعدادهای کلامی و غیر کلامی را بطور یکسان اندازه می‌گیرند (نصف کلامی و نصف غیر کلامی) دیدگاه وکسلر دو امتیاز دارد. می‌توان استعدادهای کلامی و غیر کلامی را به طور جداگانه یا با هم اندازه گرفت. و افرادی هم که زبان آزمون را نمی‌دانند یا نمی‌توانند حرف بزنند تحت آزمایش قرار گیرند. لزومی ندارد که قسمت کلامی آزمون‌ها اجرا شود. زیرا هر آزمون فرعی نتایج مستقل فراهم می‌آورد.
● آزمون‌های گروهی هوش
امروزه اکثر آزمون‌های هوش مورد استفاده آزمون‌های گروهی است نه آزمون‌های فردی. آزمون‌های فردی برای تشخیص بسیار مفید هستند. زیرا بوسیله روان‌شناسانی بکار برده می‌شوند که نه تنها ، برای کنترل پاسخ‌های خوب و بد ، آزموش دیده‌اند، بلکه درباره تفسیر ناکامی‌ها ، دشواری‌های هر دو موارد دیگر تجربه دارند. با این همه اجراتی آزمون‌های فردی به زمان زیادی نیاز دارد (تقریبا بین یک تا دو ساعت) و مقرون به صرفه نیست. روان‌شناسان نیز باید سال‌ها آموزش ببینند و تجربه کسب کنند تا بتوانند صلاحیت لازم برای اجرای آزمون‌های فردی را به دست آورند. علاوه بر موارد بالا ، بزرگترین مساله در استفاده از آزمون‌های فردی این است که رفتار آزماینده ، نمی‌تواند در مورد همه آزمودنی‌ها یکسان باشد. خستگی حاصل از آزمودن چند آزمودنی به دنبال یکدیگر ، دخالت عوامل بیرونی و حوادث غیر منتظره ، می‌توانند توضیح دستورالعمل ، برخورد با آزمودنی‌ها و تفسیر نتایج را تحت تاثیر قرار دهند. برای صرفه جویی در زمان و هزینه و برای ایجاد شرایط حتی الامکان یکسان برای همه آزمودنی‌ها ، روان‌شناسان آزمون‌های گروهی تهیه کرده‌اند. آزمونهای گروهی آنهایی است که در هر نوبت بر روی تعداد زیادی از افراد به اجرا در می‌آید که از جمله آنها آزمون نظامی آلفا ، آزمون‌های نابسته به فرهنگ کتل و آزمون ترسیم آدمک است.
● آزمون نظامی آلفا
آزمون‌های گروهی هوش ، برای اولین بار ، در جنگ جهانی اول بوسیله ارتش آمریکا مورد استفاده قرار گرفت. زیرا لازم بود دو میلیون سرباز در کمترین زمان تحت آزمایش قرار گیرند و استفاده از آزمون‌های فردی برای این کار غیر ممکن بود. گروهی از روان‌شناسان ماموریت یافتند تا اولین گروه آزمون گروهی هوش را که آلفا نام گرفت تهیه کنند. این آزمون که اولین آزمون مداد- کاغذی بود، می‌توانست استعدادهای شناختی ، مثل استدلال ریاضی ، مقیاس و قضاوت علمی را اندازه بگیرد.
● آزمون نابسته به فرهنگ کتل
آزمون‌های نابسته به فرهنگ کتل از سه مقیاس زیر تشکیل می‌شوند:
۱) برای کودکان ۴ تا ۸ ساله ، برای عقب مانده‌های ذهنی
۲) برای کودکان ۸ تا ۱۴ ساله ، برای بزرگسالانی که کمتر از دیپلم سواد دارند و برای اکثر کسانی که مقیاس از ۵۰ سال دارند.
۳) برای سطوح بالاتر از دیپلم برای دانشگاهیان و بزرگسالان باهوش.
این آزمون ، اجازه می‌دهد تا توانایی استدلال ، بر اساس درک آزمودنی از قوانین حاکم بر تصاویر هندسی ارزشیابی شود.
● آزمون ترسیم آدمک
آزمون ترسیم آدمک خانم فلورانس کودیناف ، با این استدلال بوجود آمد که کودکان همه فرهنگ‌ها امکان دارد که اشخاص را مشاهده کنند و روابط موجود بین اجزا و کل را به خاطر بسپارند. دستورالعمل آزمون بدین ترتیب صورت است که از کودک می‌خواهند تا شکل یک آدم را بکشد آزمون آدمک نیز جز آزمون‌های نابسته به فرهنگ به حساب می‌آید. آزمون‌های نابسته به فرهنگ برای حذف اثر فرهنگ در اندازه‌گیری هوش تهیه شده‌اند. اما آنها نیز نتوانسته‌اند به نویدهایی که داده بودند بطور کامل عمل کنند. در این آزمون‌ها نیز کودکان فرهنگ‌های غنی بهتر از کودکان فرهنگ‌های فقیر موفق می‌شوند.
● استفاده بجا و نابجا از آزمونهای هوشی
کارفرمایان مربیان و درمانگران به طور دایم و به منظورهای مختلف ، از آزمون‌های گروهی و فردی هوش استفاده می‌کنند. کارفرمایان آزمون‌های هوشی را برای استخدام و ارتقا کارمندان بکار می‌برند. مدارس ، برای شناسایی نیازهای دانش آموزان و اندازه گیری استعدادهای آنها از آزمون‌ها کمک می‌گیرند تا در نهایت بتوانند آنها را برای رشته‌های مناسب راهنمایی کنند. درمانگران از آزمون‌های هوشی به دلایل مختلف کمک می‌گیرند، از جمله برای پی بردن به این که رفتار بیماران متناسب با سطح توانایی ذهنی آنها هست یا نه. با این همه چون هوش خیلی وسیع‌تر از آن است که آزمون‌ها اندازه می‌گیرند، نباید در تصمیم نتایج آزمون‌های هوشی افراط کرد.
روان‌شناسان و کسان دیگری که آزمون‌های هوشی را به کار می‌برند باید از محدودیت‌های نتایج آنها آگاه باشند و از اطلاعات دیگر نیز کمک بگیرند. گاهی دیده می‌شود که افراد تازه کار ، قدرت پیش‌بینی خارق العاده برای آزمون‌ها قائل می‌شوند نتایج آزمون‌های هوشی گاهی برای پیش‌بینی موفقیت در اکثر جنبه‌های رفتاری مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما تحقیقات نشان داده است که متغیرهای دیگری از جمله خلاقیت ، سطح انگیزش و مهارت های حسی- حرکتی نیز می توانند شاخص‌های خوبی برای پیش بینی موفقیت در آینده باشند. در پیش‌بینی موفقیت‌ها ، تنها بر نتایج آزمون‌های هوشی متکی شدن ، در واقع ساده نگاری و محدود پنداشتن فرایند موفقیت است.
نتایج آزمون‌ها به شدت تحت تاثیر فرهنگ خانواده ، اجتماع و تجربه‌های قبلی قرار می‌گیرد. و بدین صورت که اعضای خانواده‌های تحصیل کرده و مرفه معمولا نتایج بهتری به دست می‌آورند. در صورتی که افراد خانواده‌های کم سواد واقعیت‌های قومی نتایج ضعیفی کسب می‌کنند. با این که روان‌شناسان برای کاهش این تبعیض سعی کرده‌اند، آزمون‌های نابسته به فرهنگ بسازند، اما تا امروز در این تلاش‌ها خیلی موفقیت آمیز نبوده است. به همین دلیل ، احتمال دارد که برخی آزمون‌های هوشی در مورد آزمودنی‌هایی به کار رود که برای آنها مناسب نیست. مثلا آزمودنی که در سطح تهران استاندارد شده است، نمی‌توان کودکان شهرستانی را تحت آزمایش قرار داد و در مورد آنها پیش‌بینی‌های مهم به عمل آورد.
منبع : شبکه رشد


همچنین مشاهده کنید