جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


دیدگاه های جدید درباره رابطه نرخ سود و تورم


دیدگاه های جدید درباره رابطه نرخ سود و تورم
یکی از بحث های چالش برانگیز طی چند سال اخیر و درست از زمانی که بحث کاهش نرخ بهره مطرح شد، رابطه نرخ بهره و تورم است. اقتصاددانان لیبرال ایرانی متفق اند که برای کاهش نرخ تورم باید نرخ سود بانکی را افزایش داد. این عده با تکیه بر تئوری های ساده اقتصادی استدلال می کنند که با افزایش نرخ بهره، تقاضا برای وام گیری و در نتیجه تزریق پول به اقتصاد کاهش یافته و بخاطر رابطه کامل نقدینگی و تورم، تورم افزایش می یابد.
سخنرانی "جوزف استیگلیتز" اقتصاددان نیوکینزین و استاد دانشگاه کلمبیا در مورد رابطه نرخ بهره و تورم بهانه ای شد تا به مقایسه دیدگاه های این اقتصاددان برجسته با برخی لیبرال های وطنی که با نگاه ایدئولوژیک و بسته خود به اقتصاد باعث درهم ریختگی علمی در کشور شده اند، بپردازیم. استیگلیتز می گوید: "بانک های مرکزی کشورهای مختلف جهان همچون یک ریسمان محکم به یکدیگر متصل هستند و عملکرد هر یک می تواند روی سیاست های دیگر بانک ها و حتی وضعیت اقتصادی دنیا تاثیر مستقیم داشته باشد. به همین دلیل این مراکز بزرگ مالی جهان باید از هرگونه اختلال و تصمیم گیری اشتباه اجتناب کنند. در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی بانک های مرکزی تحت سلطه نظریه های پولی اقتصاد بودند. نظریه بسیار ساده ای که توسط میلتون فریدمن - اقتصاددان پول گرا- ارائه شد و بسیار ابتدایی و یک جانبه بود. بعد از مدتی که این بانک ها با نظریه های پولی اداره شدند اقتصاددانان، بی اعتبار بودن این نظریه را تایید کردند و بانک مرکزی کشورهای صنعتی و اقتصاد این سرزمین ها پس از پرداخت هزینه های کلان، تغیر رویه دادند." این سخنان به معنای آن است که در غرب، یک نظریه علمی با واقعیت آزمایش شده و پس از اثبات ناکارآمدی کنار گذاشته شده است.
اما در ایران و در نظر لیبرال های وطنی اوضاع به گونه دیگری است، آنها پس از فاجعه اجرای نظریات اقتصادی شان که در اوایل دهه هفتاد با قدرت پیاده شد و نظام اقتصادی کشور را از هم گسست، بدون درس گرفتن، هنوز بر اجرای آنها اصرار دارند زیرا فکر می کنند، نظریات اقتصادی لیبرال، اصول خدشه ناپذیر بشری است در حالی که نظریاتی است که با مطالعه اقتصاد بدست آمده و باید پیوسته برای رفع مشکلات آنها تلاش کرد.
استیگلیتز چنین ادامه می دهد: "در وضعیت کنونی اقتصاد جهانی استفاده از روش افزایش نرخ بهره در اغلب کشورهای جهان نتیجه بخش نخواهد بود، زیرا دلیل ایجاد کننده، مساله ای به غیر از سیاست های اقتصادی و بانکی است. هم اکنون دلیل افزایش نرخ تورم در کشورهای در حال توسعه جهان ضعف مدیریت کلان اقتصادی نیست، بلکه افزایش قیمت جهانی نفت و به دنبال آن رشد قیمت مواد غذایی به خصوص برنج و گندم در اقصی نقاط دنیاست. این در حالی است که سطح درآمد خانوارها در کشورهای در حال توسعه بسیار کمتر از کشورهای صنعتی است و هم اکنون این کشورها سهم بزرگی از درآمدشان را برای تامین نیازهای اصلی زندگی یعنی خوراک و پوشاک صرف می کنند. هرچه سهم مواد غذایی در درآمد یک خانوار بیشتر باشد وضعیت اقتصادی آن خانواده پایین تر است زیرا مبلغ کمتری برای ارتقای استاندارد زندگی و حتی رشد اقتصادی در آینده باقی می ماند." کسانی که تحولات اقتصادی را در چند سال اخیر دنبال کرده باشند هرگز از منتقدان کاهش نرخ بهره جمله ای در مورد تفکیک دلایل ایجاد تورم پیش آمده نشنیده اند. لیبرال های ایرانی اصولاً چنین حوزه هایی را نمی شناسند و در همان نگاه ایدئولوژیکی که به اقتصاد دارند گیر افتاده اند.
وی با تفکیک اقتصاد ایالات متحده با کشورهای جهان سوم و توجه به بزرگی اقتصاد آمریکا می گوید: ”مطالعات نشان می دهد تورم در اغلب این کشورها وارداتی است. بنابراین افزایش نرخ بهره در این کشورها نمی تواند تاثیر بسزایی در کنترل تورم داشته باشد، زیرا افزایش نرخ بهره بانکی در یک کشور در حال توسعه از قبیل ویتنام نمی تواند سبب کاهش قیمت جهانی غلات یا سوخت شود. اما با توجه به بزرگی اقتصاد آمریکا و تاثیر اقتصاد این سرزمین در اقتصاد جهان نمی توان از نقش آن در کنترل تورم جهانی غافل شد.
مطالعات نشان می دهد در صورتی که آمریکا نرخ بهره بانکی خود را افزایش دهد بدون شک تورم در دنیا کاهش می یابد و قیمت اغلب کالاهای مصرفی و مواد غذایی به سطح استاندارد و معقول خود باز می گردد." متاسفانه اقتصاددانان ایرانی که اغلب به روش خاص خود اخبار اقتصاد جهانی را تعقیب می کنند توجهی به تفاوت اقتصادها و تفاوت متغیرهای کلان اقتصادی آنها نمی کنند. تا زمانی که به این تفاوت ها توجه نشود نباید انتظار تغییر در افکار اقتصاددانان کشور را داشت، این تفاوت بیش از سه دهه است که در بین اقتصاددانان بزرگ جهان شناخته شده است اما اینکه چرا این نظریات پس از این همه سال به اقتصاددانان لیبرال کشور نرسیده است، جای شگفتی دارد.
منبع : هفته نامه آتیه


همچنین مشاهده کنید