سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

مشکل‌اوباما چیست؟


مشکل‌اوباما چیست؟
جوزف بایدن سال گذشته در مصاحبه با روزنامه نیویورک آبزرور رقیب خود باراک اوباما را این گونه توصیف کرد: “... منظورم این است که حالا یک سیاهپوستی آمده که هم در حرف زدن ماهر است و هم باهوش است و ترو تمیز و خوش تیپ است... مثل قهرمان یک کتاب داستان.”
با این وجود بایدن اعتقاد ندارد که اوباما بتواند در انتخابات پائیز پیروز شود. او گفت اوباما از آن نمایندگان یک دوره ای است. بایدن گفت: “اوباما چهار سال در مجلس سنا بوده و من یادم نمی آید از او حتی یک کلمه در باره طرحی و یا تاکتیکی شنیده باشم.” بایدن بعدا مجبور شد به خاطر این حرفها طلب پوزش کند اما نتوانست توان اوباما به عنوان یک کاندیدا در انتخابات مقدماتی برای تعیین کاندیداهای ریاست جمهوری درک کند. البته شاید بعدا معلوم شود که این توان بالا برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری کافی نباشد. اما اوباما که چهره تازه ای در اینگونه بازیهای سیاسی بود کار خود را با سه تک خال آغاز کرد.
اول آنکه با جنگ عراق مخالفت کرد. این کار برای حزب دموکرات که از جنگ عراق متنفر شده بود نقش تعیین کننده ای داشت. دوم اینکه او یک سیاهپوست بود و به خاطر ایجاد این امید که ممکن است رئیس جمهور آمریکا فردی سیاهپوست باشد، خیل سیاهپوستان پای صندوقهای رای رفتند و در انتخابات مقدماتی به او رای دادند. در واقع از هر ۱۰۰ سیاهپوست آمریکایی ۹۰ نفر اوباما را انتخاب کردند.
و تک خال آخر این بود که اوباما به طور ذاتی مثل جان اف کندی یک پهلوان سیاسی است که هم زیبایی دارد و هم جذبه و هم جوانی دارد و می تواند طوری حرف بزند که جمعیت را به شعف آورده و یا بخنداند.
بدین ترتیب باراک توانست جوانان، ایده آلیستها، لیبرالها و مخالفان جنگ را پشت سر خود متحد کرده و ائتلاف کاتولیکهای طبقه شاغل، زنان، سالخوردگان و لاتین تباران را که از هیلاری حمایت می کردند را شکست بدهد.
میزان نارضایتی از بوش ۷۰ درصد است و ۸۰ درصد مردم آمریکا اعتقاد دارند که این کشور در مسیر غلطی قرار دارد. بیکاری در حال افزایش است. قیمتهای رو به افزایش سوخت و مواد غذایی نه تنها در صفحات اقتصادی، بلکه در صفحات اول مطبوعات با یکدیگر رقابت دارند و تعداد کسانی که به خاطر ناتوانی در بازپرداخت اقساط وامهای مسکن، خانه های خود را از دست می دهند نیز رو به افزایش است و بخش مسکن دچار رکود شده است. میلیونها نفر به خاطر انتقال فرصتهای شغلی شان به خارج از کار بی کار شده اند و همین باعث گردیده تا افزایش در آمد خانوارهای متوسط آمریکایی متوقف شود.
با این حال نظرسنجی های ملی حاکی از رقابت نزدیکی میان مک کین و اوباما است و نقشه حوزه های انتخابیه نشانگر مشکلات جدی ای برای اوباما است. به عنوان مثلا او قصد دارد ایالتهای کلورادو، نوادا و نیومکسیکو را هدف بیشترین تلاشها و فعالیتهای انتخاباتی خود کند. این درحالی است که در میان لاتین تباران و او دو به یک از هیلاری شکست خورد و میان لاتین تباران و سیاهپوستان که دو گروه از بزرگترین اقلیتهای قومی آمریکا هستند خصومت و تنش واقعی و رو به افزایش است.
با این حال ضعف او در میان سفید پوستان و طبقه شاغل در جنوب آمریکا و زنان قابل ملاحظه است. آنها دو به یک با وی مخالفند. باراک بعد از یک سلسله پیروزی که در انتخابات مقدماتی و انجمنهای حزبی در ماه فوریه به دست آورد، تگزاس، اوهایو، پنسیلوانیا و ایندیانا را از دست داد و بعد در ویرجینیای غربی، کنتاکی، پورتوریکو و داکوتای جنوبی نیز شکست خورد. بسیار احتمال داده می شد که باراک در داکوتای جنوبی رای بیاورد. با ادامه مبارزات انتخاباتی به نظر می رسید اکراه دموکراتها برای انتخاب وی بیشتر می شود.
مشکل باراک چیست؟
در مناطق مرکزی آمریکا کسی راجع به او چیز زیادی نمی داند و آنهایی هم که چیزهایی از او می دانند در واقع چیزهایی می دانند که خوششان نمی آید. وقتی در ویرجینیای غربی از مردم سوال شد که راجع به اوباما چه می دانند، اکثر آنها پاسخ دادند این را می دانند که جناب “رایت” که سخنان نژاد پرستانه اش در آمریکا جنجال به پا کرد، پیشوای روحانی او است. در پنسیلوانیا هم تعداد قابل توجهی از دموکراتها گفتند که اوباما را می شناسند اما گفتند از اینکه باراک آنها را رها کرده ناراحتند و همچنان به تعصب سرسختانه خود در باره انجیل و اسلحه ادامه می دهند. تا ماه ژوئن مقاومت در برابر انتخاب اوباما به عنوان کاندیدای حزب برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در حزب دموکرات که حالا او رئیس آن شده فوق العاده زیاد بود. علت اکراه آنان این اعتقاد بود که او برای فرماندهی کل قوا در زمان جنگ زیادی ساده لوح است و بیش از حد به چپ گرایش دارد و هم اینکه از مناطق مرکزی آمریکا خوشش نمی آید و یا ارزشهای آنجا را درک نمی کند.
می گفتند:”او از ما نیست.”
و اگر او این تصور در حال جا افتادن در ذهن آمریکایی ها را نزداید، رئیس جمهور نخواهد شد.
با اینکه دموکراتها می گویند اقتصاد را به موضوع اصلی مبارزات انتخاباتی پائیز آینده مبدل خواهند کرد اما جمهوریخواهان قصد دارند خود باراک را به موضوع اصلی مبارزات انتخابات تبدیل کنند. خط سیر داستان هم از این قرار خواهد بود که: بله، ما نمی توانیم آمریکای عزیزمان را در زمان وقوع جنگ به این چهره رادیکال و بیگانه بسپاریم که این همه دوست و همراه دیوانه و تندرو دارد.
بنابر این مشکل باراک همان مشکل ریگان است. با اینکه در سال ۱۹۸۰ آمریکایی ها آرزو می کردند که از شر کارتر خلاص شوند، به همین ترتیب مردم این کشور می خواهند که بوش و جمهوریخواهان از صحنه کنار بروند. اما استعاره ای که کلینتون به کار می برد این است که آمریکایی ها از نتیجه تاس انداختن سیاسی بیمناک اند.
دیدید ریگان این دلشوره را چطور آرام کرد؟ درست است که او در مناظره با کارتر به عنوان یک محافظه کار جلوه کرد، اما همچنین خود را فردی سنتی، عادی، زیرک و دوست داشتنی تر نشان داد.
باراک هم شاید بتواند با شخصیتی که دارد همان کار را - در مناظرات- انجام بدهد.
نویسنده: پاتریک بیوکنن
ترجمه:سیدعمادرضوی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید