چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


درخت، خنجر، خاطره


درخت، خنجر، خاطره
● از بامداد
(گفت‌وگوهایی پیرامون زندگی و آثار شاملو)
▪ مهدی مظفری‌ساوجی
▪ انتشارات مروارید ۱۳۸۶
▪ ۱۱۰۰ نسخه
یکی از کتاب‌هایی که به تازگی پیرامون زندگی و آثار شاملو به بازار نشر آمده، کتاب «از بامداد» است که به سعی و کوشش مهدی مظفری ساوجی از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است. کتاب دربردارنده گفت‌وگوهایی پیرامون زندگی و آثار شاملوست که با برخی از صاحب‌نظران و شاملوشناسان معاصر صورت گرفته است. اسامی چهره‌هایی که در کتاب «از بامداد» با آنها گفت‌وگو شده، عبارتند از: منوچهر آتشی (شاعر)، آیدین آغداشلو (نقاش)، سیمین بهبهانی (شاعر)، احمد پوری (مترجم)، بهاءالدین خرمشاهی (محقق و حافظ‌پروژه) ایران درودی (نقاش)، فریدون شهبازیان (آهنگساز و موسیقیدان)، عمران صلاحی (شاعر و طنزنویس)، ایرج کابلی (مترجم)، مرتضی کاخی (محقق و منتقد)، مسعود کیمیایی (کارگردان و فیلمساز)، مرتضی ممیز (طراح و گرافیست)، ضیاءموحد (شاعر، منتقد و مترجم)، حافظ موسوی (شاعر و منتقد). نگاهی به این اسامی و با توجه به صاحب‌نظر‌بودنشان در رشته‌های تخصصی خود، تنوع و جذابیت گفت‌وگوها را پیرامون شاملو نشان می‌دهد. گفت‌وگوهایی که خواننده را با ابعاد گوناگون هنری شاملو آشنا می‌کند و نقاط قوت و ضعف او را به ما می‌شناساند: شاملوی شاعر، شاملوی مترجم، شاملوی روزنامه‌نگار، شاملوی فیلمساز، شاملوی طنز‌پرداز، شاملوی پژوهشگر، شاملوی منتقد و ... افرادی که با آنها گفت‌وگو شده، از چهره‌های شناخته شده و از دوستان و آشنایان قدیمی شاملو بوده‌اند و خاطرات زیادی از او دارند؛ به‌طوری که نظرات آنها درباره شیوه فعالیت و نوع کار شاملو و همکاری‌های مشترکی که بعضا با او داشته‌اند، قابل تامل است. گویا این گفت‌وگوها از سال ۸۲ تا ۸۵ به درازا کشیده و حجم کتاب نیز بالغ بر ۶۲۳ صفحه و در تیراژ ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۵۰۰ تومان است. بخشی از کتاب هم مقدمه و سال‌شمار زندگی و آثار شاملوست، از سال‌شمارهای موجود دیگری که منتشر شده، کامل‌تر و با افزوده‌هایی تنظیم شده است. با دیدن فهرست مصاحبه‌‌شوندگان بی‌تردید این سوال در ذهن برخی خوانندگان خطور کند که چرا فقط با نویسندگان و چرا با بزرگان و صاحب‌نظران دیگر، به گفت‌وگو نپرداخته است که خود مصاحبه‌کننده در مقدمه کتاب بدان اشاره کرده و در پاسخ گفته است: «باید بگویم که بسیاری از صاحب‌نظران معتقد بودند که آنچه باید درباره شاملو بگویند، گفته‌اند و دیگر نیازی به تکرار مکررات نیست.» (ص ۱۰ کتاب). گفت‌وگوها به فراخور تخصص و آشنایی مصاحبه‌شوندگان پیش رفته و هر یک از زوایای کار شاملو با توجه به جامع‌الطراف بودنش، با صاحب‌نظران انجام شده. مثلا در حوزه طنز در آثار شاملو با عمران صلاحی، درباره ترجمه با احمد پوری و به‌ویژه کتاب «دن آرام» با ایرج کابلی، درباره تحقیق و پژوهش و حافظ‌شناسی با بهاءالدین خرمشاهی و در زمینه نقد شعر و شاعری با مرتضی کاخی و ضیاء موحد که عمده‌ترین و کامل‌ترین پاسخ‌ها را ارائه می‌دهند. نکته که در این کتاب نسبت به مباحث دیگر کمتر در آن دیده می‌شود یا بسیار کمرنگ است، نقل خاطرات و دیدارهایشان با شاملو است که مصاحبه‌شوندگان کمتر به نقل آن می‌پردازند و یا چندان حضور ذهنی ندارند و تنها خانم ایران درودی است که از خاطرات و دیدارهای خود با شاملو به تفصیل سخن می‌گوید. اهمیت کتاب «از بامداد» آن است که پس از نبود شاملو، شعر و اندیشه و ابعاد ادبی و اجتماعی او به نقد گذاشته می‌شود و شاید برای کسانی که بیش از حد سنگ شاملو را به سینه می‌زنند و یا خوش دارند شاملو را قهرمان و پرستایش ببیند، با مطالعه این گفت‌وگوها، درک و دریافت درست‌تری از شاملو به دست خواهند آورد؛ شاملویی که بزرگ و تاثیرگذار است اما کامل و بی‌شائبه و بی‌اشتباه نیست. به عنوان مثال مسعود کیمیایی معتقد است که دیدگاه‌های شاملو درباره فردوسی و موسیقی کودکانه بود و می‌گوید: «سلیقه شاملو در مواردی تند می‌رفت. یک هفته فیلمی را شاهکار می‌دانست و هفته دیگر همان فیلم را فراموش می‌کرد (۴۵۵، کتاب) شاید بهتر بود که اصلا شاملو درباره سینما اظهارنظر نمی‌کرد.» (ص ۴۶۶ کتاب)، و یا بهاءالدین خرمشاهی درخصوص شعرهای شاملو می‌گوید: «متاسفانه شعرهای اخیر شاملو بهترین شعرهای او نبوده،‌ من فکر نمی‌کنم در گفتن این حرف تنها باشم. شاملو از دهه ۳۰ تا دهه ۵۰ یعنی بیش از ۲۰ سال در اوج است و به هر حال هر کسی چند روز نوبت اوست.»(۱۸۶ کتاب). گفت‌وگوهای کتاب «از بامداد» تقریبا به تمام زوایای زندگی و هنر شاملو پرداخته؛ از شعر که محور اصلی کار او بوده گرفته تا ترجمه، تحقیق، کتاب کوچه، سینما، اجرای شعر، طنز، داستان، روزنامه‌نگاری و سخنرانی‌ها و دیدگاه و نظرات سیاسی و اجتماعی و ادبی او که گاهی این بحث و گفت‌وگوها جدی و عمیق پیش رفته و جنبه‌های مثبت و منفی آن بازگو شده است و گاه ساده و سرسری و گاه بی‌کمترین اشاره‌ای از کنارش گذشته‌اند. به نظرم تنها بخشی از کار شاملو که در این کتاب مورد بحث و پرس‌وجو قرار نگرفته، کوشش‌های شاملو در قلمرو ادبیات کودکان است که در سراسر کتاب کمترین اشاره‌ای به آن نشده و بهتر بود که به این جنبه از کار ادبی شاملو نیز نگریسته می‌شد. نکته جالبی که از لابه‌لای این گفت‌وگوها می‌توان دریافت، این است که شاملو غالبا پیرامون آثار هنری نویسندگان و شاعرانی که در این کتاب برای گفت‌وگو انتخاب شده‌اند، نقد و نظر خاصی نداشته، نه به شکل مکتوب و نه شفاهی و گاهی اگر بنا به قول مصاحبه‌شوندگان تعریف و تمجیدی از آثارشان کرده، شفاهی بوده و شاید به رسم تعارف بوده باشد و می‌توان نتیجه گرفت که شاملو آثار و نوشته‌های دیگران را چندان جدی نمی‌گرفت و اغلب از جایگاه معترض وارد شده است. منوچهر آتشی در همین کتاب علت بی‌توجهی شاملو به نوشته‌ها و آثار دیگران را چنین عنوان می‌کند: «علتش این است که شاملو شاعر «خود محوری» است و کار هر کس را بر مبنای ملاک‌های عمومی و آشنا نمی‌سنجد. او به فروغ انتقاد می‌کند، خصوصا به زبانش، در عوض یک شاعره تازه کار و البته مستعد را چنان بی‌جهت بالا می‌برد که طفلک باورش می‌شود و در نتیجه قریحه‌اش فروکش می‌کند. بدبختانه در این مایه، او تنها نیست. مرحوم اخوان هم همین روحیه را داشت. او شعر شاعران جوان را اصلا نمی‌خواند و می‌گفت (جلوی خودم) که: «من در شعر مجتهدم و مجتهد به کسی اقتدا نمی‌کند» (ص ۸۰ کتاب). یکی از امتیازهای کتاب آوردن منبع و ماخذ شعرها و نقل قول‌هاست که مصاحبه‌کننده (مظفری ساوجی) آنها را در زیرنویس کتاب درج کرده و بی‌تردید کتاب را مستند و دقیق نشان می‌دهد و برای دستیابی به اصل مطلب و نیز اطلاعات بیشتر، کار خوانندگان و علاقه‌مندان را آسوده و آسان می‌نماید و حتی نقل قول‌های شاملو و دیگران را مستند و در کمال امانت نقل می‌کند که نشانگر دقت و سلامت گفت‌وگوهاست. امتیاز دیگر کتاب این است که خواننده ضمن آشنایی و آگاهی با شعر و اندیشه و جنبه‌های مختلف شاملو با مباحث و مقولات دیگری غیر از شعر و اندیشه شاملو نیز آشنا می‌شود. بحث‌های جداگانه‌ای پیرامون هنرهایی چون ترجمه، موسیقی، گرافیک، نقاشی، سینما، طنز و ارتباط و پیوند این مقولات با شعر و ادبیات که بخش‌هایی از کتاب را دربرگرفته است. بحث‌هایی که نه‌تنها حواشی و اضافی نیستند بلکه می‌توانند زمینه ورود به کار و فعالیت شاملو در این عرصه‌ها باشند. چنانکه در بخش گفت‌وگو با ضیاء موحد پرسش‌های پیرامون ترجمه و تاریخ ترجمه و اهمیت ترجمه مطرح و در ضمن آن اطلاعات و نکته‌های تازه‌ای برای خواننده ارائه می‌شود. (۵۴۲ تا ۵۴۸، از بامداد) اما ایراد و کاستی کتاب یکی آن است که در برخی موارد مصاحبه‌شوندگان حضور ذهن ندارند یا کتاب یا مطلب مورد گفت‌وگو را مطالعه نکرده‌اند که خواه ناخواه بحث بی‌نتیجه و ابتر می‌ماند و البته این به خاطر کهولت سن این افراد است و نیز گذشت زمان و دور بودن از کارهای ادبی که باعث فراموشی‌شان شده است. مثلا در جایی مصاحبه‌کننده از منوچهر آتشی می‌پرسد: «به نظر شما چرا نیما شاملو را واردترین کس بر کار و روحیه خود می‌داند؟» در پاسخ می‌گوید: «نمی‌دانم مدعا را از کدام یک از کارهای نیما یا شاملو می‌آورید. شاید مکاتبات جداگانه‌ای بین آن دو بوده که من (با آنکه تمام نامه‌ها و نوشته‌های نیما را خوانده‌ام) به آن برنخورده‌ام» (ص ۶۱، از بامداد)، در حالی که آن نامه در مجموعه نامه‌های نیما، به همت سیروس طاهباز، درج شده است. در بخش گفت‌وگو با مرتضی ممیز، کمتر به خود شاملو پرداخته شده است. مرتضی ممیز در گفت‌وگوهایش کمتر از شاملو سخن می‌گوید و حتی در مواردی از پاسخ گفتن پرهیز می‌کند. بیشترین بحث مظفری با ممیز درخصوص تصویرگری، نقاشی و گرافیک است و ارتباط اینها با شعر و خواننده از لابه‌لای این بحث‌ها تنها با دیدگاه‌های ممیز درباره این هنرها آشنا می‌شود، البته خالی از نکته و اطلاعات مفید نیست. در بخش گفت‌وگو با فریدون شهبازیان، باز بیشترین دامنه گفت‌وگوها درباره موسیقی و تقابل موسیقی سنتی و پاپ و نوآوری در این رشته است و تنها بخش اندکی از آن به ذکر خاطراتی از همکاری مشترک فریدون شهبازیان با شاملو است و در مجموع چیز چندان جدی‌ای درباره دیدگاه‌های شاملو درباره موسیقی حاصل نمی‌شود. اما فریدون شهبازیان نظر شاملو را درباره موسیقی سنتی تا حدودی تایید می‌کند و در مقابل نظرات استاد شجریان که می‌گوید: «موسیقیدان ایرانی در تاریخی رشد کرده که درد و گرفتاری جزء اصلی آن بوده است. این هنرمند، اغلب آن آرامش را نداشته است. چگونه انتظار داریم تاریخ سرزمینی پر از مصیبت و گرفتاری باشد، مردم آن در سختی و دشواری زندگی کنند، آن وقت موسیقی بخواهد ساز جداگانه‌ای بزند...» شهبازیان می‌گوید: «شاملو درست می‌گوید... درست است که این موسیقی از تاریخ می‌آید؛ تاریخ سرشار از درد و رنج و گرفتاری بوده و موقعیت اجتماعی نیز، تاثیر مستقیم و بی‌چون چرا بر موسیقی گذاشته. ولی تنها راه چاره همان خلاقیت هنری است. پس هنرمند چه‌کاره است. غم و اندوه این موسیقی را تا کجا می‌توان بر روح و جان این ملت تزریق کرد...» (ص ۳۲۵، از بامداد) اما چالش‌برانگیزترین و انتقادی‌ترین بخش کتاب مربوط به گفت‌وگو با منوچهر آتشی و اندکی مترضی کاخی است. به‌ویژه منوچهر آتشی که تقریبا بر تمام جوانب شاملو با لحنی مغرضانه انتقاد می‌کند. مثلا برای طرد و رد شعر و اندیشه شاملو و اثبات دلایل خود مدام از چند شعر ضعیف یا بسیار بلند و بیانیه‌ای شاملو نام می‌برد همچون «خون و ماتیک»، «شعری که زندگی است» و شعرهای بلند «قطعنامه» تا ثابت کند که شاملو شاعر سیاست‌زده‌ای است و حاصل کار او گذرا و ناپایدار است و از نظر اندیشه و جهان‌بینی، شاملو را سراسر غرق در اشتباه و کج‌روی و تندروی می‌داند و درخصوص کارهای تحقیقی شاملو می‌گوید: «من غیر از کتاب کوچه که تدوین و تنظیم است نه تولید، اعتقادی به هیچ یک از نظرات تحقیقی شاملو ندارم.» (ص ۸۱، از بامداد) و این هم نظر حافظ موسوی درباره شاملو: «یکی از دلایل موفقیت شاملو، تنوعی است که در شعرهای او وجود دارد. بعضی از شعرهایش را می‌شود به وقت دلتنگی خواند. بعضی‌ها را می‌توان به خاطر تجربه‌های فرمی‌اش بارها خواند. حیف است که شاملو را فقط در محدوده سیاست حبس کنیم.»(ص ۵۸۴، از بامداد) و مسعود کیمیایی درخصوص جایگاه شاملو می‌گوید: «مردم همه شعرهای یک شاعر را نمی‌خوانند. همه شعرهای نیما یا اخوان را نمی‌خوانند. همه شعرهای فروغ یا سپهری را نمی‌خوانند. حتی همه شعرهای حافظ یا سعدی را نمی‌خوانند. مهم میزان قابل قبول اقبال عامه به یک شاعر است و مردم این اقبال را به شاملو داشتند. (۴۵۱، از بامداد)
محمدرضا رهبریان
عنوان مطلب برگرفته از مجموعه شعر احمد شاملو
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید