پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


پیامد های بی اعتمادی اجتماعی


پیامد های بی اعتمادی اجتماعی
ارتباطات چنانکه می دانیم عنصری حیاتی ومایه ی قوام جامعه است. ارتباط ناب منوط به اعتماد متقابل است واعتماد متقابل نیز به نوبه ی خود رابطه ای نزدیک با صمیمیت دارد.برای ایجاد اعتماد،شخص باید هم به دیگری اعتماد کند وهم خودش دست کم در محدوده ی رابطه ی مورد نظرقابل اعتماد باشد(ارمکی،۱۳۸۳ : ۱۱۲)
اعتماد دریک جامعه مانند شیرازه ای است که افراد یک جامعه را به هم پیوند می دهد واز انفصال وپراکندگی آنها جلوگیری می کند. در بررسی انحرافات ومسائل اجتماعی،اعتماد مقوله ای حائز اهمیت است. وریشه ی بسیاری از مسائل وانحرافات دریک جامعه را می توان دربی اعتمادی افراد به یکدیگر،وبی اعتمادی به ساختار سیاسی جامعه،پیداکرد.
وقتی درجامعه ای منابع به صورت ناعادلانه دربین گروههای مردم توزیع شود،واین نابرابری در طول زمان استمرار پیدا کند،شکاف بین دوطبقه ی غنی وفقیرهرروز بیشترمی شودوطبیعی است که دراین شرایط قوانین وساختارسیاسی جامعه زیرسؤال رفته ونوعی بی اعتمادی اجتماعی رادرافراد تقویت می کند.بی اعتمادی به ساختارهای سیاسی جامعه منجربه تضعیف تعهد اجتماعی وکمرنگ شدن هویت اجتماعی وملی می شود.گذشته ازآن،بی اعتمادی به تدریج به سطح روابط میان فردی کشیده می شود،وحاصل این امرانزوای اجتماعی است.
اعتماد را می توانیم در دوسطح اطمینان به رازداری وصداقت کنشگران ومیزان مشروعیت ومقبولیت نظام سیاسی بررسی کنیم.
"اعتماد مفهوم کانونی نظریات کلاسیک جامعه شناسی ونیزمحوراصلی تئوریهای نوین سرمایه ی اجتماعی وزمینه ی تعاملات وروابط اجتماعی است.نتایج بسیاری ازمطالعات اخیر درسطح کشورحاکی ازکاهش سطح نسبی این متغیردرنزد اقشارمختلف اجتماعی است."(ارمکی،۱۳۸۳: ۱۰۰)
وجود ویژگی های خاص وتغییرات اقتصادی واجتماعی وسیع بستر بی اعتمادی فزاینده را درکشورپدید آورده است.
پیدایش ارزشها ونیازهای جدید منجربه بالا رفتن سطح نیازها شده وازطرف دیگرامکان دستیابی به این ارزشها ونیازها محدود گردیده است.
"عدم تطبیق ابعادمختلف پایگاه وازجمله ثروت،قدرت،منزلت ودانش،که به دنبال رشدوگسترش عواملی چون شهرنشینی،تحصیلات وغیره فراهم می آید،انتظارها،توقعات ومطالباتی رابه وجود می آورد که اجابت آن ازعهده ی بسیاری ازجوامع خارج است."(چلبی،۱۳۷۹: ۳۲)
ازسویی با تضعیف ارزشهای مذهبی،توجیهات مذهبی کارکردخود را از دست خواهد داد وانسانها کم وبیش سراسیمه ومتوحش به دنبال دستیابی به اهداف مادی می دوند.سیستم کنترل بیرونی (قانون ومقررات)ووعظ عالمانه ومذهبی دیگر دراین شرایط نتیجه نمی دهد،بالاخص وقتی که کنترل کنندگان وواعظان خود به این فرآینددچار یا برخی گرفتارشده اند.(ارمکی،۱۳۸۳: ۱۰۳)
دراین شرایط هرکس به دنبال منافع خودش است ومی خواهد"گلیم خودراازآب بیرون بکشد"،چنین وضعیتی درتاریخ ما شاهدبسیار دارد.به گونه ای که درعمیق ترین لایه های فرهنگ وزبان وادبیاتمان رسوخ کرده است.وجود ضرب المثل های بی شماری که بر"چسبیدن کلاه خود"،"آسته رفتن وآسته آمدن"و"زبان سرخ"را درکنترل داشتن،تأکید می کنند،حکایت از ریشه های تاریخی بی اعتمادی اجتماعی درجامعه ی ما دارد.
"شرایط تاریخی وساخت قدرت عمودی وآمرانه ناشی ازتداوم حکومت استبدادی درایران شرایطی را به وجود آورده است که می توان آنرا"فرهنگ سیاسی تابعیت"قلمداد نمود.در فرهنگ سیاسی تابعیت،رفتارهای افراد ترکیبی است ازفرصت طلبی،انفعال وکناره گیری،اعتراض سرپوشیده وترس.چنین فرهنگی توانایی افراد رادرهمکاری واعتماد به یکدیگر تضعیف می کند."(ارمکی،۱۳۸۳: ۱۰۵)
میان دودسته نظریات کلاسیک ومعاصر،نظریات کلاسیک بیشتر به ساخت اجتماعی وآرای معاصربیشتربه ارتباطات وروابط اجتماعی گرایش دارند.(همان:۱۰۷)
یکی ازویژگی های موردبررسی دراین نظریات مسئله ی مخاطره ونقش محوری آن درسامان جامعه ی معاصرمی باشد.بسیاری ازنظریه پردازان نظیربک،لش وگیدنز جامعه ی جدید رامخاطره آمیزقلمداد کرده وخصوصاً بررابطه ی آن با اعتمادتأکید کرده اند.(همان)
بی اعتمادی وسوءظن تأثیرمؤثروکاهنده ای برروابط وپیوندهای اجتماعی دارد واین امرزمینه ی مناسبی برای انزوای اجتماعی افرادفراهم می سازد.(چلبی،۱۳۸۳ :۲۸)
باافزایش بی اعتمادی وسوءظن که نشانگرعدم اطمینان واتکاء فردبه دیگران است،احساس عجز واحساس تنهایی تقویت می گردد.(همان:۲۱)
انزوای اجتماعی چنانکه گفته شد یکی ازمهمترین پیامدهای بی اعتمادی اجتماعی است.انزوای اجتماعی رامی توان فقدان ارتباط وسست شدن پیوندهای میان افراد بایکدیگروبا جامعه دانست.
"انزوای اجتماعی افراد راازمشارکت غیررسمی ورسمی درجامعه محروم می کند.مبادله ی اجتماعی ودلبستگی اجتماعی راکاهش می دهد.ازتبادل پایدارودائمی افکارواحساسات ازکل به فرد وازفردبه کل جلوگیری می کند.موجب تضعیف یاقطع روابط ومبادلات نامتقارن گرم وروابط گفتمانی می شود،ازاحساس مشارکت درروابط گرم،صمیمی وانسانی جلوگیری می کند.فرصتهای مناسب را برای با هم زندگی کردن،باهم کارکردن،باهم تجربه کردن وبا هم بودن سلب می کند وروابط طولانی،پایداروعمیق راغیرممکن می سازد.موارد یاد شده می توانند پیامدهای مختلفی ازجمله احساس تنهایی، احساس عجز،یأس اجتماعی وکاهش تحمل رابه دنبال داشته باشند."(چلبی،۱۳۸۳: ۱۰)
ازدیدگاه سیمن،انزوای اجتماعی واقعیتی است فکری که درآن فردعدم تعلق وانفصال کاملی راباارزشهای مرسوم جامعه احساس می کند(همان:۴)
یوریک معتقداست انزوای اجتماعی به معنای عدم وجود پیوندهای اجتماعی درمیان افراداست.گاله ودیگران درتعریف خود براهمیت شبکه های اجتماعی تأکید می کنند ودراین زمینه معتقدند که افراد منزوی قادرنیستند درقالب شبکه های اجتماعی انسجام یابند.(همان)
"جامعه شناسان عمدتاً متوجه تبیین وتشریح چگونگی مخدوش شدن روابط اجتماعی وحالات وخصوصیات منفصلانه وپرخاشگرانه فرد درقبال جامعه وساخت اجتماعی اند."(محسنی تبریزی،۱۳۷۰ :۳۳)
جورج زیمل زندگی درمادرشهرها را که برفرد رقابت،تقسیم کار،روتینه شدن روابط،تخصص،فردگرایی،قبول روح عینی وطردروح ذهنی راتحمیل می کند واورابه بیگانگی سوق می دهد،عامل اصلی درسرگردانی انسان مدرن به شمار می آورد.(همان:۳۴)
ملوین سیمن بیگانگی اجتماعی راازنظرفرد دررابطه با اجتماع،یعنی ازدید روانشناسی اجتماعی مورد بررسی قرارداده،دراین رابطه پنج متغیر زیر را ازهم تمیزمی دهد:
۱) ناتوانی وبی قدرتی:
به حالت فردی گفته می شود که احساس بی قدرتی وبی اختیاری نموده قادربه تحت تأثیرقراردادن محیط اجتماعی خودنباشد.
۲) پوچی:
فرد در چنین حالتی درعقایدوباورهای خود دچارابهام وتردید شده،نمی داند به چه چیزی باید اعتقاد داشته باشد.به عبارت دیگر،انتظارچندانی ازرضایت بخش بودن پیش بینیهای رفتاری خوددرآینده ندارد.
۳) بی معیاری:
حالتی ازخود بیگانگی است که فرد احساس می کند برای رسیدن به هدفهای ارزنده ی خود نیازبه وسایل نامشروع دارد،یا کنشهایی اورا به حوزه های هدف نزدیک می سازد که مورد تأیید جامعه نیست.(ستوده،۱۳۷۴: ۲۵۱)
۴) انزوا:
هنگامی است که شخص احساس می کند با ارزشها ومعیارهای جامعه بیگانه شده است،چنین حالتی فرد خود رابا آنچه ازنظرجامعه ارزشمند ودارای اعتبار است،هم عقیده وهمسونمی بیند.
۵) جدایی ازخویشتن:
سیمن بیگانگی به معنای جدایی ازخویشتن رابا مفهوم "هدایت شده توسط دیگری"یکسان می شماردومیزان ودرجه ی آن رفتار را براساس پاداشهای مورد انتظارآتی می بیند،در اینصورت است که شخص ازخویشتن خویش جدا می شود برای آنکه اوازهیچ چیزبه خاطرخود آن چیزلذت نمی برد.(همان:۲۵۲)
سیمن علل ازخود بیگانگی راناشی ازبوروکراسی وساختاردیوان سالاری مدرن،عدم تجانس بین رفتارفردوسیستم پاداش جامعه می داند وپیامد این ازخودبیگانگی را دراحساس بی قدرتی وفتور،احساس تنفروبیزاری،بی هنجاری،احساس پوچی وبی معنایی وانزوا می داند.(محسنی تبریزی،۱۳۷۰: ۴۰)
یکی ازپیامدهای انزوای اجتماعی یأس اجتماعی است که این احساس آینده ای نا امید کننده راترسیم می کند واحساس منفی افراد را نسبت به آینده نشان می دهد.(چلبی،۱۳۸۳: ۱۵)
یأس وافسردگی موجب برهم زدن نظم وآرامش روان درزندگی شخصی،بی اعتنایی به مسائل حیات جمعی،احساس مغلوبیت دربرابر مسائل ومشکلات،بدگمانی وبدبینی نسبت به دیگران وجریانات است.
باگسترش روابط وسرمایه ی اجتماعی یأس اجتماعی،احساس عجز واحساس تنهایی کاهش می یابد وبالعکس.
کاهش یاتضعیف روابط وسرمایه ی اجتماعی (انزوای اجتماعی)زمینه ی مساعدی برای تقویت یأس اجتماعی،احساس عجز واحساس تنهایی فراهم می سازد.باتوسعه ی سطح روابط وسرمایه ی اجتماعی،تحمل اجتماعی افزایش می یابد وباکاهش سطح روابط وسرمایه ی اجتماعی (انزوای اجتماعی)تحمل اجتماعی کاهش می یابد.(چلبی،۱۳۸۳: ۲۰)
اطلاع ازمحیط پیرامون وتحولات ورویدادها وهمچنین آگاهی ازمشکلات،ضعف ها وکاستی ها می تواند امیدافراد رانسبت به آینده تضعیف کند ودرمقابل یأس اجتماعی رادرآنها تقویت نماید.(همان:۲۱)
هنگامیکه افرادمحیط پیرامون خودرا تهدیدآمیزارزیابی می کنند وعلاوه برآن دارای این احساس هستند که برای جلوگیری ازآسیبهای احتمالی نمی توانند اقدام مؤثری انجام دهند،یأس اجتماعی واحساس تنهایی تقویت می گردد.(همان:۲۲)
می توان انتظارداشت که اگرسطح روابط وسرمایه ی اجتماعی افراد افزایش یابد،ازمیزان یأس اجتماعی،احساس عجزواحساس تنهایی آنها کاسته شود وبالعکس با کاهش روابط وسرمایه ی اجتماعی(انزوای اجتماعی)،یأس اجتماعی،احساس عجز واحساس تنهایی تقویت گردد.(همان:۲۵)
به اعتقادچلبی،هرقدردرسطوح مختلف شبکه ی روابط اجتماعی جامعه روابط امدادرسانی درابعاد مختلف معرفتی(راهنمایی،مشاوره وآموزش)،مادی(کمک اقتصادی)،عاطفی(همدردی)ومنزلتی(اعاده ی کرامت انسانی)بیشترباشد،به همان نسبت میزان یأس اجتماعی واحساس عجزکاهش می پذیرد.چلبی معتقد است تحمل اجتماعی باتوسعه ی شبکه ی اجتماعی فرد افزایش می یابد وبا تضعیف آن کاهش می پذیرد.(همان:۱۱)
کاهش شکاف میان حوزه ی خصوصی وعمومی وهمچنین تقویت اجتماعی جامعه ای می تواند اعتماد اجتماعی واحساس امنیت رادرسطح جامعه تقویت نماید.با توجه به تأثیرمثبت تعدد گروهها وهویتها برسطح روابط وپیوندهای اجتماعی لازم است پیوندهای ضعیف یا به عبارتی پل های ارتباطی درشبکه ی تعاملات جامعه افزایش یابند.(همان:۲۸)
سحرقدوسی
منابع:
آزاد ارمکی،تقی،افسانه کمالی(۱۳۸۳)،"اعتماد،اجتماع وجنسیت(بررسی تطبیقی اعتماد متقابل دربین دوجنس)"،مجله ی جامعه شناسی،دوره ی پنجم،شماره ی دو،ناشر:انجمن جامعه شناسی ایران.
چلبی،مسعود،منصوره اعظم آزاده(۱۳۷۹)،"فقدان تناسب درابعاد پایگاه اجتماعی وپیامدهای روانی واجتماعی آن"،نامه ی علوم اجتماعی،شماره ی۱۶،ناشر:دانشکده ی علوم اجتماعی دانشکده ی تهران.
چلبی،مسعود،مهدی امیرکافی(۱۳۸۳)،"تحلیل چندسطحی انزوای اجتماعی"، مجله ی جامعه شناسی،دوره ی پنجم،شماره ی دو،ناشر:انجمن جامعه شناسی ایران.
ستوده ،هدایت الله(۱۳۷۴)،درآمدی برروانشناسی اجتماعی،تهران:آوای نور.
محسنی تبریزی،علیرضا(۱۳۷۰)،"بیگانگی(مفهوم سازی وگروهبندی تئوریهادرحوزه های جامعه شناسی وروان شناسی)"،نامه ی علوم اجتماعی،شماره ی۲،جلددوم، ناشر:دانشکده ی علوم اجتماعی دانشکده ی تهران.
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید