شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


از سوداگری تا پول باوری


از سوداگری تا پول باوری
«تاریخ مختصر اندیشه اقتصادی» کتابی است از «جانی واگی» استاد اقتصاد توسعه دانشگاه پاویا در ایتالیا و «پیتر گروئن وگن» استاد علم اقتصاد در دانشگاه سیدنی استرالیا که فرآیند شکل گیری تفکر اقتصادی را در دو بخش اقتصاد سیاسی کلاسیک و نظریه های مدرن مورد مطالعه قرار داده است. فرآیند شکل گیری اقتصاد سیاسی کلاسیک موضوع قسمت اول پژوهش واگی و وگن است که در آن می توان بسط اقتصاد سیاسی کلاسیک را به عنوان جریان تدریجی اصلاح و توضیح معانی مفاهیمی چون ثروت، ارزش، قیمت، تولید، سرمایه، کار، دستمزدها، سود و توزیع مشاهده کرد.
دو ویژگی متمایز روش اقتصاد سیاسی کلاسیک (۱۸۷۰-۱۶۰۰) از نظر نویسندگان این است که جوامع در طول زمان تکامل می یابند و ساختارهای بنیادی اقتصادی و اجتماعی شان طبق آن متحول می شود، سرمایه داری مدرن چه «پایان تاریخ» باشد چه نباشد، بی تردید «محصول تاریخ» است و دیگر آنکه جوامع هرگز موضوعات ساده ای تلقی نمی شوند بلکه برعکس پیچیدگی شان را باید به عنوان خصیصه ای ذاتی پذیرفت که نه تنها از وجوه مختلف اقتصادی بلکه از اخلاقیات، دیدگاه های مربوط به عدالت و رویه قضایی و خلاصه کلام از جامعه مدنی رو به تکامل شان منبعث می شوند. به این ترتیب نخستین بخش کتاب به پیشگامان قرن هفدهم تامس مان (۱۶۴۱-۱۵۷۱)، دادلی نورث (۹۱-۱۶۴۱) و سرویلیام پتی (۸۷-۱۶۲۳) اختصاص دارد که در آن نقطه آغاز دوره کلاسیک یعنی مرکانتیلیسم (سوداگری) در سده شانزدهم بررسی شده است. عناصر مشترک مرکانتیلیسم به زعم واگی و وگن این بود که طلا و نقره به عنوان بهترین برآورد نزدیک به سلطه عمومی بر کالاهای دیگر و بر مردم یا قدرت خرید گسترش یافته تلقی می شد و پول عصاره ثروت بود.
همچنین تجارت خارجی منبع اصلی ثروت و رفاه بود اما رشد ثروت ملی بیشتر به زیان شرکای تجاری منتهی می شد که با عبارت معروف سیاست تجاری «فقیر کردن همسایه» توضیح داده می شود و مهم ترین آموزه مرکانتیلیسم را باید بهبود ثروت ملی توصیف کرد که با این وصف مبارزه رقابتی دولت های ملی اروپا را به عنوان بخشی از تاریخ مرکانتیلیسم باید مورد بررسی قرار داد. سرویلیام پتی در مرکانتیلیسم نوآوری های مهمی را ثبت کرد؛ مفهوم تقسیم کار و مازاد و نقش تکنولوژی و تحلیل ارزش. پتی تلویحاً با سرمایه نه تنها به عنوان اندازه ای مالی بلکه همچون کالای اساسی شخصی که به مثابه نهاده ها در فرآیند تولید به کار گرفته شده است، رفتار کرد. سرمایه به عنوان کالای اساسی مورد استفاده در تولید بیشتر مشاهده می شود و توجه خاص به کالای دستمزدی معطوف می شود. به نظر می رسد این راه به روی دیدگاه جدید موجبات بهبود ثروت ملی باز است؛ دیدگاهی که به سازماندهی تولید بیشتر از روابط تجاری مربوط می شود. در بخش دوم کتاب ما با عبور از کانال مانش در آغاز قرن هفدهم با دنیای کاملاً متفاوتی مواجه می شویم. سرزمین پادشاهی فرانسه زیر بار سنگین قروض دولتی است و از رقابت موفقیت آمیز با قدرت اقتصادی در حال ظهور یعنی انگلستان ناتوان است.
بوآژیلبر و ریشارکانتی یون دو اقتصاددانی هستند که در این شرایط به فرانسه و گسترش علم اقتصاد فرانسوی یاری رساندند. بوآژیلبر (۱۷۱۴-۱۶۴۶) بر این نکته تاکید داشت که همه فعالیت های مختلف اقتصادی با یکدیگر مرتبط هستند از این رو اگر یک کارگر از آسیبی در رنج افتد، این رویداد به شکلی مخرب بر دیگران اثر می گذارد و نظام منظم مبادلات را دستخوش اختلال می کند، پس یک ملت تنها در صورتی می تواند ثروتمند شود که در گردش کالاهای اساسی اش تعادل وجود داشته باشد. ژیلبر با این اندیشه که در مبادله همیشه برندگان و بازندگانی وجود دارند موافق نبود. او همچنین مالیات ستانی مفرط بر کشاورزی را سبب بی نظمی اقتصادی دانست که نه تنها بر کشاورزی بلکه به تمام فعالیت ها آسیب می رساند. جنبه اساسی و نوآورانه اقتصاد کانتی یون (۱۷۳۴-۱۶۹۷) تاکید او بر نقش کشاورزان در تولید کشاورزی است.
پنداشت کانتی یون درباره کشاورز کارآفرین نتایج مهمی برای تحلیل های مربوط به توزیع دارد. کانتی یون استدلال می کرد محصول کشاورز به تمامی عاید کشاورز می شود اما بعد باید به «سه اجاره» تقسیم شود که هر قسمت آن یک سوم کل ارزش است و اجاره بهای اول باید به صاحب زمین به صورت پول نقد پرداخت شود و دو اجاره بهای دیگر برای خرید ابزار و موادخام و هزینه کارگر صرف شود. زارع ممکن است هرگونه مبلغ اضافه ای در دو اجاره بهایش را هنگامی که جایگزین کالای دستمزدی و ابزار تولید شدند، برای سرمایه گذاری دوباره به کار گیرد. نظریه «اجاره های سه گانه» مفهوم ارزش ذاتی، مفهوم مزدمایه و توصیف نقش زارعان، میراث مهمی برای کنه و اسمیت به جای گذاشت، همان طور که کار کانتی یون تاثیر مطلوبی بر تجارت، گردش و پول داشت جانی واگی و پیتر وگن لقب اقتصاددانان سده هجدهم را به کانتی یون می دهند. «به سوی بلوغ اقتصاد سیاسی کلاسیک» عنوان سومین بخش کتاب است. فرانسواکنه (۱۷۷۴-۱۶۹۴) اقتصاددان مهم این بخش است.
فرانسواکنه موفق شد سیستمی برای حل مسائل اقتصادی پادشاهی فرانسه لویی پانزدهم طراحی کند. مطابق این طرح مدرن کردن کشاورزی با انباشت سرمایه در دست های کشاورزان؛ اصلاح قوانین مالیاتی و سیاست بازرگانی اقتصاد آزاد برای ایجاد سیستم روابط قیمت ها که بتواند ارزش مبادله ای غلات فرانسه را تداوم بخشد و به این وسیله از انباشت حمایت کند.اندیشه تولید خالص برای این تحلیل جنبه حیاتی داشت و جدول اقتصادی و مقالات مرتبط با اثرکنه پاره هایی از سیستم پیچیده فکری بود که بهترین سیاست های اقتصادی یعنی مواردی را که با قوانین طبیعی انطباق داشت به پادشاه گوشزد می کرد. کنه از تجارت آزاد حمایت می کرد زیرا برای دوام فروش محصولات اولیه فرانسه ضرورت داشت. او همچنین با واردات آزاد کالاهای صنعتی خارجی مخالف بود.
ازنظر کنه مالکان زمین که فقط به درآمد خرج کردنی دسترسی داشتندباید محصولات کشاورزی فرانسه را خریداری کنند نه واردات تجملی را. از اولین اثر کنه تا اثر «ثروت ملل» اسمیت شخصیت های پیشرو و روشنگری چون دیوید هیوم، فردیناند و گالیانی، سرجینو استوارت و ژاک تورگو طی مدت ۲۰ سال در هر دوسوی کانال مانش در انگلستان و فرانسه به شکل گیری نظرات جدید یاری رساندند تا نخستین سیستم کامل کلاسیکی اقتصاد سیاسی شکل گیرد. آدام اسمیت (۹۰-۱۷۲۳) اصل جدیدی برای ثروت فراهم آورد: تقسیم کار و افزایش در نیروهای مولد کار منبع اصلی ثروت می شود. اسمیت سرمایه کشور را به وضوح از درآمد آن متمایز کرد. از دیدگاه وی با وجود درآمد کافی وقتی بتوان درآمد را پس انداز و سرمایه گذاری کرد، انباشت سرمایه را موجب می شود و به نوبه خود سبب بهبود در صنعت می گردد. پس انباشت سرمایه کلید رشد بهره وری و ثروت است؛ انباشتی که بنا به ماهیت اشیا باید قبل از تقسیم کار باشد. اسمیت ارتقای سطح مهارت کارگران مولد در پیوند با تقسیم کار و افزایش در شمار کارگران مولد نسبت به کارگران غیرمولد را دلیل اصلی رشد اقتصادی می دانست که از نظر او با انباشت سرمایه مترادف است.
بخش پنجم به عصر زرین اقتصاد سیاسی کلاسیک پرداخته است با اقتصاددانانی چون تامس رابرت مالتوس (۱۸۳۴-۱۷۶۶)، دیوید ریکاردو (۱۸۲۳-۱۷۷۲) و کارل مارکس (۲۳-۱۸۱۸). اندیشه افزایش جمعیت به نسبتی هندسی و معاش به نسبتی حسابی و تاکید بر کنترل بازدارنده و مثبت جمعیت توسط مالتوس، بررسی استادانه تعیین نرخ سود و توزیع درآمد در میان طبقات عمده جامعه برمبنای آموزه خاص ارزش توسط ریکاردو و اندیشه انتقادی مارکس درباره سرمایه داری در این بخش به طور کامل تحلیل و بررسی شده است. در پایان قسمت اول واگی و وگن مقایسه ای جالب از اندیشه ها و افکار کنه، ریکاردو، اسمیت و مارکس به عمل آورده اند. در این مقایسه جالب می خوانیم نظریه های مازاد مرهون آنهاست با مفاهیمی مشابه چون تقسیم کار، بهره وری، مازاد، سرمایه، توزیع و سود اما هر کدام از این مولفان صرفاً به جامعه خود پرداخته بودند. از این چهار متفکر سه اندیشمند نخست روش هایی اصلاح طلبانه داشتند و تنها مارکس بود که به انقلاب برای تغییر می اندیشید.
«بسط نظریه های مدرن» عنوان قسمت دوم این کتاب است که در آن پس از تشریح تفاوت بین قدیم و جدید یعنی اقتصاد کلاسیک (معطوف به تولید) و اقتصاد مارژینالیسم (معطوف به مبادله یا نئو کلاسیک) به چگونگی شکل گیری انقلاب مارژینال و انقلاب کینزی در عرصه اقتصاد پرداخته شده است. در دیدگاه مارژینالیست ها علم اقتصاد، علمی فوق العاده استنتاجی است که در آن ریاضیات به خصوص حساب نقش عمده ای ایفا می کند که این تاکید بر ریاضیات تغییر کیفی در اقتصاد را موجب شد. همچنین اقتصاد علمی اثباتی و فارغ از ارزش است، بدون اهرم های سیاستی مبتنی برفشار. بنابراین مارژینالیست ها با توجه به اهداف و رتبه بندی شان و وسایل موجود با موارد استفاده بدیل برای دستیابی به آنها راه هایی را بدون قضاوت های ارزشی برای رسیدن به اکثر اهداف طراحی می کردند. به این ترتیب انقلاب مارژینال به آکادمیک تر شدن علم اقتصاد و تخصصی تر شدن آن انجامید. انقلاب کینزی نیز بر آن است که سرمایه گذاری متغیر کلیدی در تولید درآمد و اشتغال است. از دیدگاه کینز سرمایه گذاری خصوصی که از لحاظ توانایی ایجاد اشتغال کامل ضعیف و نارساست می تواند با هزینه کردن اضافی دولت (از جمله سرمایه گذاری عمومی) به منظور تولید درآمد اضافی لازم برای اشتغال بیشتر جبران شود. این نظریه توانایی سیستم بازار برای حصول خود به خود به نتایج اشتغالی مطلوب (ستانده و درآمد) را مورد پرسش قرار می داد. در بخش اول این قسمت به نسل اول پیشگامان مارژینالیست می پردازیم؛ جان استوارت میل، ویلیام استنلی جونز، کارل منگر، لتون والراس و آلفرد مارشال.
جان استوارت میل (۷۳-۱۸۰۶) نظریات و تحلیل های ریکاردو را در زمینه ارزش و توزیع متحول ساخت و با اصلاحاتی دقیق در آن چشم اندازهای تازه تری پدید آورد. در نظر میل فقط در تعادل رقابتی درازمدت براساس بازده های ثابت، هزینه تمام شده تولید که به اجمال از ذهن او گذشت، ارزش را تعیین می کند. نظریه ارزش میل اساساً نظریه عرضه و تقاضاست. نظریه توزیع میل هم بر پایه تحلیلی سه طبقه استوار بود؛ زمین داران، سرمایه داران و کارگران که در محصول به شکل اجاره، سود و دستمزد سهیم اند. میل هشدار می دهد که لزومی ندارد ساختار طبقاتی جامعه دائمی باشد زیرا منوط به روابط مالکیت متداول است. ویلیام استنلی جونز (۸۲-۱۸۳۵) هم نشان داد که پاداش برای کار با قیمتی که باید برای «زحمت دردناک» کار در عمل پرداخت شود، عبارت از مطلوبیت (ارزش) محصولی است که حاصل کار است. او شالوده های اقتصاد را بر اصل فایده (مطلوبیت) بنا نهاد و از پیشقراولان فایده باوری در علم اقتصاد بود که با اقتصاد به عنوان حساب لذت و رنج برخورد کند. کارل منگر با تاکید بر اهمیت مطلوبیت نهایی و اقتصاد کمیابی، لتون والراس با مفهوم تعادل عمومی و آلفرد مارشال با اندیشه تعادل جزئی و اقتصاد و مفید به مارژینالیسم یاری می رساندند. «توسعه علم اقتصاد مارژینالیست» در دومین بخش مورد مطالعه قرار گرفته که در آن بسط نظریه بهره وری نهایی توسط جی بی کلارک در ایالات متحده و فیلیپ ویکستید در انگلستان که قوانین توزیع را با استفاده سنجیده از قضیه اویلر هماهنگ کردند، توضیح داده شده است.تئوری های پیشگامان اقتصاد کلان را در سومین بخش می خوانیم.
در این بخش می بینیم که احیای نظریه مقداری توسط کنوت ویکسل (۱۹۲۶- ۱۸۵۱) همراه با شرح آشکارتر فرآیندی که به وسیله آن قیمت ها در پی افزایش در مقدار پول از طریق تحلیل تاثیر نرخ بهره بر تقاضا در بازار کالا بالا می رود، اقتصاد واقعی را به اقتصاد پولی نیز پیوند داد. یافته های نوآورانه ایروینگ فیشر (۱۹۴۷- ۱۸۶۷) درباره ترقی قیمت و بهره در ادامه آمده است. فیشر مدافع اولیه و معتبر مزیت های ثبات قیمت و در غیاب آن شاخص گذاری قراردادها برای تضمین پیامدهای منصفانه برای طرفین آنها بود. همچنین نوشته او در مورد نرخ بهره ویژگی چندگانه آن را که از عامل پولی و نیز از جنبه های واقعی بهره وری، رجحان زمانی و صرفه جویی منتقل می شود منعکس می ساخت. سرانجام هم نوبت به یوزف آلوئیس شومپتر (۱۹۵۰- ۱۸۸۳) می رسد که نظریه پرداز توسعه اقتصادی است. نوآوری و کارآفرین مبتکر عوامل کلیدی در نظریه توسعه اقتصادی شومپتر هستند که این موضوع بر ماهیت کیفی تغییر در فرآیند توسعه در مقابل جنبه های کمی زیربنای رشد اقتصادی تاکید می کند.
شومپتر پنج شرط ارائه کالای جدید، ارائه روش جدید تولید، گشودن بازار جدید، تصرف یا کشف منبع جدید و سازماندهی جدید صنعت با ایجاد وضعیت انحصاری از طریق تاسیس تراست یا با شکستن وضعیت انحصاری پیشین را برای نوآوری ذکر کرد تا به تعبیر او بتوان با «تخریب خلاق» به عنوان بخشی از پویایی توسعه ساختارهای موجود را تخریب و جانی تازه بخشید. «پیشرفت های بیشتر در اقتصاد خرد» دغدغه بخش چهارم کتاب است که در آن روند تکوین اقتصاد رفاه جدید را مطالعه می کنیم. بحث و جدل درباره ثروت، رفاه و هزینه توسط ای . سی .پیگو (۱۹۵۹- ۱۸۷۷)، جی ایچ کلپم (۱۹۴۶- ۱۸۷۲) و پیرو سرافا (۱۹۸۳- ۱۸۹۸) و نظریه بنگاه تجاری جون رابینسن (۸۳- ۱۹۰۳) ادوارد چمبرلن (۱۹۶۷- ۱۸۹۹) در این بخش مورد بررسی واقع شده است.
در پایان هم اندیشه ویلفردوپارتو (۱۹۲۳-۱۸۴۸) و لایونل رابینز (۱۹۸۴-۱۸۹۸) در نقد نظریه مطلوبیت و انحطاط آن را می خوانیم که دعوتی تلویحی به تکوین اقتصاد رفاه جدیدی بود که قابلیت اندازه گیری مطلوبیت و نیز مشروعیت مقایسه های بین فردی مطلوبیت، رضایت مندی یا دیگر شاخص های ساده رفاه را رد می کرد. «مبانی اقتصاد کلان مدرن» عنوان بخش پایانی کتاب است.بررسی اندیشه اقتصادی جان مینارد کینز (۱۹۴۶-۱۸۸۳)، میخائیل کالتسکی (۱۹۷۰-۱۸۹۸)، آر.اف هرود (۷۸- ۱۹۰۰) و ای دی دومار (۹۹- ۱۹۱۴) و میلتون فریدمن (۱۹۱۲) جان کلام این بخش است. میلتون فریدمن اقتصاددان پول باوری است که در شرح اندیشه او می خوانیم اصالت پول آموزه ای است که می گوید پول تاثیری عمده بر سطح فعالیت اقتصادی و نیز سطح قیمت دارد و اهداف سیاست پولی با هدف قرار دادن نرخ رشد عرضه پول بهتر تحقق می یابد؛ نظریه ای که نوبل اقتصاد را برای فریدمن به ارمغان آورد. «تاریخ مختصر اندیشه اقتصادی» نوشته «جانی واگی و پیتر گروئن وگن» با ترجمه دکتر غلامرضا آزاد (ارمکی) را نشر نی در ۴۷۱ صفحه منتشر کرده است؛ کتابی برای مطالعه نظریات نظریه پردازان علم اقتصاد تا کنون و اندیشه برای علم اقتصاد آینده.
جواد لگزیان
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید