جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


دوئل


دوئل
عده ای وارد کارزار می شوند که سخت در تلاشند تا از آب گل آلود صید مروارید کنند. در این معامله آتشین خون و گلوله ؛ ثروت های ملت آرام در حال خارج شدن است. گویا دستی از پشت می خواهد نفس این غیرت را بخشکاند. محمد جهان آرا سمبل مقاومت خرمشهر ؛ در اینجا اسطوره ی این غیرت است. دست خیانت می کوشد که مقاومت را تا اهواز به عقب بکشد و جهان آرا زیر بار این دستور نمی رود. داستان از آرامش آغاز می شود. یک دشت وسیع و سبز ؛ نخل های سر به فلک کشیده و کودکانی سوار بر قطار خوشبختی. داستان برای ما از روزهایی سخن می گوید که هنوز ضربه های مهلک ترکش و توپ و خمپاره تن نحیف این خاک را نوازش نکرده بود.
سناریوی دوئل می کوشد که از جنگ سخن نگوید بلکه یک تجاوز بزرگ را روایت کند. در ۱۵ دقیقه ی نخستین محشر بزرگی پیش روی تماشاگر گشوده می شود. از سربازهایی که سرباز نیستند و تنها انگیزه دفاع از شرف و ناموس آنها را راهی میدان کرده است. از زن مرد و کودکی که زیر بمباران سهمگین هواپیماهای جنگی تنها به این سو و آن سو می گریزند و تلف می شوند.
یک طرف ارتشی با صدها تانک و هواپیما و تا بن دندان مسلح و در طرف دیگر مردم بی سلاح و بی دفاع مرز نشین ؛ با یک دنیا مظلومیت.
پس از ۱۵ دقیقه نخستین نیز باز در صحنه هایی مثل هجوم تانک ها؛ تقابل انسان و تانک صحنه های نابی از یک نبرد نابرابر را روایت می کنند.
و در میانه ی این بلوا حال بحث دیگری گشوده می شود. عده ای وارد کارزار می شوند که سخت در تلاشند تا از آب گل آلود صید مروارید کنند.
در این معامله آتشین خون و گلوله ؛ ثروت های ملت آرام در حال خارج شدن است. گویا دستی از پشت می خواهد نفس این غیرت را بخشکاند. محمد جهان آرا سمبل مقاومت خرمشهر ؛ در اینجا اسطوره ی این غیرت است. دست خیانت می کوشد که مقاومت را تا اهواز به عقب بکشد و جهان آرا زیر بار این دستور نمی رود. و سرانجام تمام پیام های نیمه نخستین فیلم دوئل در یک سکانس خلاصه می شود. صندوق بر روی زمین کشیده می شود و رزمندگان یکی یکی پشت منافع بزرگان تمام می شوند.
نیمه ی دوم دوئل اما سمبلیک و نمادین است. قوم حین ماکت کوچکی ست از جامعه پیرامون ما که هر کس در آن نقش یک قشر و یک دیدگاه را ایفا می کند. یحیی در نیمه دوم داستان حضور فیزیکی ندارد اما نماد حقانیت از دست رفته است. مقدس است. خوب است. برای همه خوب است. همه سنگش را به سینه می زنند اما نیک می دانند که اگر زنده می بود در برابرش می ایستادند.
زینال نماینده ی نسل وفادار است. نسلی که به آرمان های بزرگ گذشته اش هنوز وابسته است. کاراکتر اسکندر نماد قدرت است. نماد تمامیت خواهی و و یک توتالیتار بی رحم که از هیچ حربه ای برای گسترش سلطه اش چشم نمی پوشد. از مذهب و ناسیونالیسم تا مکر و حتی عشق.
لطیف اما روحانی ست. پیر و مراد قوم و نماد تعصب مذهبی کور و روحانیت تحت سلطه. قفل زبانش هم چنان که در فیلم از زبان خودش می شنویم در گرو قدرت است و فتوایش تحت امر اسکندر.
ناخدا نمونه ی عامه ی مردم است. نیازمند است پس در برابر ظلم سکوت می کند. نیازش همانند افیونی ست که روح حق پرست و عدالت خواهش را سوزانیده است. قاسم نسل سومی ست. نسلی که وجدان را برای تصمیم گیری اش قاضی می کند. از تعصبات کور عرفی اش جدا می شود و به حقانیت بی طرفدار می پیوندد.
و در نهایت سلیمه و اسماعیل نماد های زنده ی عشقند که معادله های زندگی مدرن امروزی را نپذیرفته اند و گوشه ی ازلت گزیده اند.
این مجموعه ی کوچک نمادها ؛ همه ی واقعیت هستند که با یکدیگر به زبانی اساطیری سخن می گویند. در سکانس نهایی قاسم برآیند تقابل اسوطره ها را انشا می کند. رو به روحانی قوم می ایستد و می گوید : آن کسی که از دیدگاه شما نماینده ی رحمت خدا بر زمین است بر من ولایت ندارد. می گوید که سکوت ناخدا از رضایت نیست بلکه نیاز مهر سکوت بر لبانش نهاده است.
و تقابل بزرگ آغاز می شود. زمان دوئل می رسد. اسکندر و لطیف و عامه ی قوم حین با اسلحه و نفرات بسیار در برابر تعدادی زن و مرد بی دفاع که یادآور صحنه های نخستین فیلم است و این بار در ابعادی کوچکتر رخ نموده است.
زینال اسلحه ندارد. سینه سپر کرده است برای اثبات حقیقتی که گویی جز به قیمت جانش بیان نمی شود. زینال معامله را نمی پذیرد و دوئل آغاز می شود. دوئلی میان حق و باطل با آدم های سیاه و سپید و خاکستری. جهنمی بر پا می شود ؛ قدرت از پای در می آید و باران طلایی بر سر حقیقت باریدن آغاز می کند. در نهایت حقیقت زنده سوار بر درشکه دور می شود.
زینال زنده است اما زخمی. شاید زیاد تاب نیاورد و همین نشانگر آن است که کسی باید این پرچم را به دوش بگیرد و حقیقت جاودانه را به پیش ببرد. آدم هایی که نه خوب خوبند و نه بد. آدم های خاکستری سکان دار درشکه می شوند به سوی آینده. در حالی که یادگار هانیه و روزگار سبز آرامش را با خود حمل می کنند.
حسین منصور
منبع : دو هفته نامه الکترونیک شرقیان


همچنین مشاهده کنید