شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


تاثیرات محبت و تشویق در تعلیم و تربیت


تاثیرات محبت و تشویق در تعلیم و تربیت
طبق تحقیقات به عمل آمده در مورد اینکه چرا کودکان مسوولیت پذیر نیستند خانواده ها را به سه گروه تقسیم کرده اند:
الف) خانواده هایی که قانون رفتاری در آنها وجود ندارد و به خانواده هایی به هر جهت معروفند.
ب) خانواده هایی که قانون دارند ولی اصرار بر اجرای آن ندارند مثلا بچه باید ساعت ۸ بخوابد ولی پدر می گوید عیبی ندارد فردا جمعه است بگذار چند ساعتی دیگر بیدار بماند. عدم وحدت در مشی خانواده ها باعث می شود کودک به سمتی که به نفع او قانون صادر می کند کشیده شود.
ج) خانواده هایی که خود قانون را عوض می کنند مثلا امروز به بچه ها می گویند به کوچه نرو سر کوچه بد است ولی فردا که مهمان دارند و کار بسیار، به بچه های خود می گویند برو سر کوچه و با بچه ها بازی کن.
بچه های این سه گونه خانواده ها مسوولیت پذیر نمی شوند و برای اینکه کودک مسوولیت پذیر باشد ابتدا باید خود خانواده مسوولیت پذیر باشد و دوم اینکه به تدریج شروع به مسوولیت پذیری کودک کند و سوم توام کردن مسوولیت با تشویق است البته نباید تشویق ما صرفا مادی باشد بلکه می توان با به کار بردن کلمات زیبا و استمرار در روشمان آنها را تشویق به انجام دوباره عمل کنیم. تاکید بر این است که نباید از جملا ت آرام استفاده کرد مورد دومی است که در تحصیل و زندگی موثر است.
هر انسانی به سه نوع محبت نیاز دارد:
۱) اینکه به او محبت شود.
۲) به دیگران محبت کند.
۳) شاهد محبت دیگران به هم باشد.
درباره تشویق و ترغیب و اینکه در پرتو این عامل می توان تحرک و پویایی به وجود آورد نمی توان به خود شک و تردید راه داد. همه احتیاج به تایید و تشویق دارند، شاگرد دوست دارد پدر و مادر و معلمش کار او را مورد تایید قرار داده و به او آفرین و تحسین بگویند. نگاه کردن به تکالیف دانشآموزان خود یک نوع تشویق برای او محسوب می شود. عمق تاثیر تشویق را در برگ های صدآفرین به وضوح می توان درک کرد. کودک با دریافت یک برگ صدآفرین چگونه به شوق و ذوق آمده آن برگ را به همه فامیل و آشنایان خود نشان می دهد؟ تشویق می تواند در دانشآموزان خلا قیت و ابتکار به وجود آورد.
بدون تردید می توان ادعا کرد که در پرتو تشویق خلا قیت و ابداعات به وجود میآید به طور یقین افرادی که دست به اختراعات زده و قاره ها را کشف کرده اند، اگر عوامل متعددی در پویایی آنها موثر بوده بدون تردید نمی توان نقش تشویق و ترغیب را در آنان نادیده گرفت و شاید بتوان ادعا کرد که اساسا پیدایش هنرهای زیبا و علوم گوناگون مدیون تشویق ها و ترغیب ها بوده است.
نکته ظریف و دقیقی که در امر تشویق وجود دارد و بسیاری از آن غفلت می نمایند این است که تشویق نباید در انحصار افرادخاص قرار گیرد بلکه باید عمومیت داشته باشد تا همه را به تحریک و پویایی وا دارد. به عنوان مثال اگر بگوید هر شاگردی که در املا بیست بگیرد به او جایزه خواهم داد واضح است که این نوع تشویق عده معدودی را به حرکت خواهد انداخت، ولی اگر بگوید هر شاگردی که بیست بگیرد یا سه نمره به نمره قبلی خود بیفزاید جایزه به او خواهم داد واضح است که در نوع دوم حرکت و فعالیت در شاگردان به طور گسترده ای انجام خواهد شد و حتی شاگردی که نمره املا یش صفر شده او هم به فکر پیشرفت و تعالی خواهد افتاد.
● چرا کودکان به خود اعتماد ندارند ؟
یکی از مشکلا تی که کودکان و نوجوانان دارند این است که به خود اعتماد ندارند.این عدم اعتماد دو علت اساسی دارد، اول آن که کودک و نوجوانان هنوز وضع اش تثبیت نشده است و در هر کار و جریانی دست ودلش می لرزد و تردید دارد می تواند یا نمی تواند.
دوم این که بزرگترها مجال و فرصت لا زمه را به آنان نمی دهند یعنی نمی گذارند کودکان و نوجوانان ارزشمندی های خود را بروز دهند.
همیشه با کلمه هنوز زود است یا این که کار شما نیست کودکان و نوجوانان را دلسرد می نمایند و از انجام کارها و خلق ابتکارات ممانعت به عمل می آورند نکته بسیار دقیقی که می توان آن را علت اساسی دانست این است که در خانواده ها و محیط مدارس اساسا روح تایید و صحت گذاشتن وجود ندارد، لذا کودکان و جوانان این مرز و بوم جز عده ای همه عملا تحقیر شده هستند. رغبت و علا قه ها در آنان مرده است. ما باید بدانیم که برای ساختن انسان در درجه اول باید او را تایید کنیم چرا که با این تایید موجودیت او را تثبیت می کنیم.
بدیهی است که کودک و نوجوان وقتی توسط دیگران مورد تایید قرار می گیرد به خود اعتماد پیدا کرده و همین اعتماد راه پیشرفت را برای او فراهم می کند. بهترین راه برای اعتماد پیدا کردن دانشآموزان این است که مورد تایید معلمان خود قرار گیرد و با این کار به آنان جان و رمق می دهند و دانشآموزان خود به خوبی در می یابند که در اثر تشویق و مورد تایید قرار گرفتن شان از طرف معلم پیشرفت کرده و موفق شده اند و خود را مدیون تایید معلمان و دیگران می دانند.
● رشد فکری و عقلا نی شاگرد
شاید عده ای از معلمان یا بیشتر جزو کسانی هستند که سعی و تلا ش در تمام کردن دروس خود داشته با اهتمام فوق العاده ای از بای بسم الله تا تای تمت کتاب را دقیقا درس می دهند.
واقعیت این است که از چنین معلمانی باید تشکر کرد و امتنان به عمل آورد که در تدریس خود دچار سهل انگاری و مسامحه نشده همه مطالب درس را که آموزش و پرورش تشخیص و تعیین نموده به شاگردان درس می دهند ولی در اینجا این سوال مطرح می گردد که آیا رسالت معلم تدریس خوب و پایان دادن دروس کتاب است یا نه و به عبارت دیگر آیا معلم در ارتباط با شاگرد رسالتش تنها تدریس است و با خود شاگرد از نظر آموزش برنامه دیگری ندارد؟ بدیهی است تمام محور بحث در این مقاله بخش آموزشی است و الا پرواضح است که معلم به طور غیرمستقیم رسالت مهمی به عهده دارد که آن تربیت و پرورش اخلاقی شاگرد است ولی هدف این مقاله این است که در رابطه با بخش آموزشی هنر معلم بودن تنها در انحصار تدریس خوب و پایان دادن دروس نیست بلکه معلم در ضمن تدریس باید فکر و اندیشه شاگرد را به کار گرفته آن را به کار اندازد نه اینکه سلسله معلومات را در انبار ذهن شاگرد انباشته سازد. برای توضیح بیشتر باید با سیستم و به اصل علم و دانش توجه کرد، لذا بیشتر دیده شده که شاگرد پس از امتحان دادن کتاب درس را با بی اعتنایی دور انداخته توجهی به آن نمی نماید و گاه آن را پاره می کند. چون هدف تحصیل مدرک است با هر جان کندنی آن را به دست می آورد و خواه با التماس و نمره گرفتن خواه با تقلب و کلک زدن خود را به این هدف می رساند. در حوزه های علمیه به جای مدرک خود علم و دانش مطرح است لذا طلبه ها از اول تلاش می کنند اهل درک و استنباط بوده و خود را به درجه اجتهاد برسانند. یکی از ویژگی های درس طلبگی این است که شاگرد حالت رکود و پذیرش تنها را ندارد بلکه حالت پویایی را داشته با اینکه شاگرد است ولی به فکر و اندیشه خود متکی بوده در مواردی با استاد خود به مباحثه و گفت وگو می پردازد این ویژگی از عالی ترین تجلیات روش تدریس خوب است زیرا معلم در عین اینکه معلم است ولی هدفش تنها تدریس کردن نیست معلم هدفش پرورش شاگرد است. در پرتو این گونه تدریس ها شاگردان از نظر فکری پرورده می شوند و متکی به خود بار می آیند و اهل نظر و استنباط می شوند. جامعه انقلابی ما به معلومات و داده های ذهنی احتیاج ندارد بلکه دنبال انسان فکور می گردد انسانی که اهل فکر و اندیشیدن باشد انسانی که متعهد و متکی به خود بوده بداند که خداوند با آفرینش انسان عالی ترین تجلیات آفرینش خود را به ظهور رسانیده عملا همه زمینه های تکامل را در انسان به ودیعه نهاده است. منتهی انسان ها با اندیشیدن و اتکا به خود باید این سودمندی ها را از عمق جان خود استخراج نمایند.
نویسنده : پروین گزی اکباتان
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید