جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ترومن در نمایش آزادی


ترومن در نمایش آزادی
فیلم، نمایش‌گر انسانی است که جست‌وجوگری و هوشیاری، چونان همه انسان‌های دیگر در ذات او نهفته است و گرچه در لحضات و سال‌هایی این جست‌وجوگری به فراموشی سپرده شده و خاتمه یافته است، اما هر گاه دوباره به تأمل بپردازد و بیندیشد می تواند جست‌وجوگری و خلاقیت و اندیشه خود را بازیابد و آزادی را فرا چنگ آورد. هدف من در این یادداشت تعریف و تمجید از برنامه‌های صدا و سیما و یا فیلم هایی نظیر نمایش ترومن، که با مبانی نظری خاصی تهیه شده است، نیست، بلکه پرداختن به اثری تا اندازه ای آموزنده، گیرا و جذاب است که آموختنی‌های زیادی برای بینندگان به همراه دارد.
مخاطب در این اثر با یک روایت و داستان یک زندگی دروغین و مصنوعی و تحت سلطه ارباب رسانه آشنا می‌شود: روایت و نمایش ترومن. این نمایش به حیات ترومن می‌پردازد که زندگی‌اش از بدو تولد به صورت بیست و چهار ساعته و به طور مستقیم و آشکارا از رسانه عمومی و فراگیر تلویزیون نمایش داده می‌شود. فردی که گمان می‌کنی یک زندگی آرام و بی‌دغدغه دارد، در حال نقش‌آفرین نمایشی است که کارگردانی زیرک و ماهر برای او تدارک دیده است، در حالی که ترومن از این نمایش و این ماجرا و کارگردان آن هیچ گونه اطلاعی ندارد.
کارگردان، در کار خویش مهارت بسیار زیادی داشته است. زیرا زندگی ترومن را از بدو تولد تا سی‌سالگی به تصویر کشیده است، در حالی که خود از حقیقت ماجرا بی‌خبر است و نمی‌داند در سناریویی نقش‌آفرینی می‌کند که دیگران برایش ترتیب داده‌اند. و حتی نمی‌داند همه آنچه در اطرافش می‌گذرد و همه آدم‌های دور و برش چیزی جز نقش‌هایی نیست که یک کارگردان ماهر به منظورهای مختلف برای وی تدارک دیده است.
اما وی از هنگامی که درک و کشف می‌کند، در زندگی آرام و بی‌دغدغه خود همواره تحت نظر است و همه به گونه‌ بی‌سابقه ای او را می‌شناسند، به او احترام می گذارند و با تمامی زوایای زندگی وی آشنایی دارند و مدام چیزهای مشکوک در اطرافش رخ می‌دهد، تلاشی را آغاز می‌کند که می‌توان از آن به رهایی از ساخت‌ها و ساختارهای تدارک شده برای او یاد کرد. در واقع جیمز کری، که در نقش ترومن به بازی می‌پردازد، از این لحظه تلاش می‌کند به این تحت نظر بودن و در حقیقت به این سلطه پایان دهد. سلطه‌ای که لایه لایه زندگی خصوصی او را نیز جلو دوربین برده است و می‌برد.
تلاش وی از این خودآگاهی و شناخت آغاز می‌گردد و در نهایت به آن جایی می‌رسد که برای آن به این تلاش دست زده و خطر کرده است.
فیلم نمایش ترومن، این حس را به آدمی منتقل می‌سازد که می‌بایست به سمت آزادی رفت، اگرچه این تلاش برای دست‌یابی به آزادی همراه با خطرات و مصائب بی‌شماری باشد و گاه حتی سرابی بیش جلوه ننماید. به واقع سرتاسر فیلم، نه فقط نمایش طنزگونه زندگی ترومن، بلکه نمایش سیر به آزادی یک انسان تحت سلطه‌ای است که همه زوایا و روابط خصوصی زندگی او به عرصه عمومی کشیده شده و حوزه خصوصی و عمومی زیست او به گونه‌ای وحشت‌ناک و بی‌رحمانه به تصرف درآمده و حتی تغییر یافته و ساخته شده است.
فیلم از سویی روایت قدرت نیز می‌باشد. زیرا نشان می‌دهد که چگونه قدرت فساد می‌آورد و قدرت بیشتر فساد بیشتر می‌آورد و این که چگونه توسط قدرت برتر در حوزه‌های خصوصی و عمومی یک انسان مداخله می‌شود و زندگی کسل‌کننده و یک نواختی در راستای منافع ارباب قدرت به فرد تحمیل می‌شود. از سویی روایتی دیگر از قدرت نیز می‌باشد و آن اینکه انسان تحت سلطه، بدون هیچ ابزاری و صرفاً با معرفت و آگاهی و اراده می‌تواند قدرت غالب و برتر را مغلوب اراده و اندیشه خویش نماید و به آزادی دست یابد. فیلم نشان می‌دهد که چگونه انسان، برتری اندیشه و خرد خود را به گونه‌ای ناباورانه و با سختی‌ها و مصائب فراوان به رخ نظام سلطه می‌کشاند.
بنابراین، با وجود اینکه همه سپهر زندگی خصوصی و عمومی نیز به تصرف قدرت‌مندان در آمده است، می‌توان از شرّ همه این تحت سلطه‌گی خارج شد. نمی‌توان فکر و اندیشه آدمی را محصور نمود و تصاحب کرد. از همین زاویه است که ترومن در انتهای فیلم به آزادی و رهایی دست می‌یابد و به نمایش برپا شده توسط اصحاب قدرت خاتمه دهد. نمایشی که در آن جز تحقیر انسان و سلب آزادی او و قربانی نمودن آدمی در پای منافع مادی و حقیر به تصویر در نیامده است.
«نمایش ترومن» نشان‌دهنده این نکته نیز می‌باشد که با همه قدرتمندی باز هم نمی‌توان سلطه‌گری را تداوم و استمرار بخشید. زیرا سرانجام، انسان‌هایی با اندیشه و اراده قوی خود می‌توانند به این گونه نمایش‌های مضحک خاتمه دهند، در حالی که غالب مردم به این نمایش مضحک خوگرفته و هر روزه در دام این گونه نمایش‌ها گرفتارند و خود از آن بی‌خبرند. تنها یک اراده و اندیشه قوی کافی است که بروز و ظهور نماید و به شکستن ساخت و ساختار سلطه بپردازد و به وضعیت تحقیرآمیز آدمی و فقدان آزادی خاتمه دهد.
فیلم، نمایش‌گر انسانی است که جست‌وجوگری و هوشیاری، چونان همه انسان‌های دیگر در ذات او نهفته است و گرچه در لحضات و سال‌هایی این جست‌وجوگری به فراموشی سپرده شده و خاتمه یافته است، اما هر گاه دوباره به تأمل بپردازد و بیندیشد می تواند جست‌وجوگری و خلاقیت و اندیشه خود را بازیابد و آزادی را فرا چنگ آورد.
افزون بر این که فیلم، تلاش برای رسیدن به رهایی را مطرح می‌سازد، نمایش دهنده مهر و مهرورزی نیز می‌باشد و اساساً نقطة آغازین اندیشیدن این انسان دربند و تحت سلطه، از مهر و عشق آغاز می‌شود. مهر و عشقی که به آگاهی می‌رسد و به آزادی می‌رساند. عشقی که محرک و حرکت آفرین انسان دربند و جست‌وجوگر به سوی آزادی است که سالیان سال نظام سلطه آن را از وی دریغ داشته و او را به بند کشیده و در راستای اهداف خود از او سود جسته است.
و در نهایت اینکه در فیلم، اولویت و تقدم رتبی و روشی آزادی به نحو شایسته‌ای ترسیم شده است. نفی همه آنچه جز آزادی است، به گونه‌ای اولویت آزادی را طرح و برجسته می‌سازد. آزادی قبل از انتخاب مطرح است و به مثابه روشی است که فرد در درون آن می‌اندیشد و دست به انتخاب‌گری می‌زند. فرد از همه چیز خود می‌گذرد و همه مصائب را به جان می‌خرد تا به آزادی نائل شود. فیلم نشان می‌دهد که شرط دست‌یابی به آزادی، دلیری و شجاعت است. دل به دریا سپردن و از امواج نهراسیدن است و بس. پرهیز از جهان مصنوعی و تقلبی و نمایشی و تلاش برای حرکت به سمت زیستن در جهان واقعی و طبیعی است. فرار از فریب و جعل واقعیت و حقیقت و فرار از دخل و تصرف در زندگی خصوصی و عمومی و پناه بردن به آنچه خداوند در نهاد آدمیان به ودیعت نهاده است، به آزادی.
به راستی که پایان سینمایی «نمایش ترومن» را می‌توان آغاز نمایش انتخاب گری و آزادی (The freedom show) دانست.
شریف لک زائی
منبع : دو هفته نامه الکترونیک شرقیان


همچنین مشاهده کنید