شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


سرمایه گذاری خارجی آری یا نه؟


سرمایه گذاری خارجی آری یا نه؟
● مقدمه
ورود و خروج سرمایه های خارجی از جهت اقتصادی و سیاسی شایان توجه است. از نظر اقتصادی، اکنون بسیاری از کشورها از سرمایه گذاری خارجی یعنی جریان رو به داخل سرمایه استفاده می کنند. تقریباً حدود ۳/۸% کل سرمایه گذاری جهان از این طریق تأمین می شود. اگرچه ممکن است این سهم کوچک به نظر برسد ولی به دلیل این که معمولا سرمایه خارجی به شکل مکمل سرمایه داخلی و به قصد انتقال فن آوری جذب می شود از اهمیت بیش تری برخوردار است. از نظر آثار سیاسی هم برای همه کشورها مهم است; زیرا با توجه به نظریه های سلطه، این امر باید مورد دقت قرار گیرد. در انقلاب اسلامی از ابتدا روحیه استقلال طلبانه و بیگانه ستیز وجود داشت. این روحیه ناشی از سابقه تاریخی سلطه گرانه دردناکی بود که بیگانگان معمولا با این ملت داشتند. استقلال اقتصادی چنین تفسیر می شد که ما باید برای چیزهای اساسی روی پای خودمان باشیم که یکی از جلوه هایش این است که برای آینده از دست رنج خودمان اکنون نیز با توجه به فضایی که در کشور پیدا شده است، دلایلی که برای جذب سرمایه گذاری خارجی ارائه می شود بیش تر سیاسی است تا اقتصادی. بنابراین اگرچه در ابتدا به لحاظ نظری می توان اهمیت موضوع را از دو جهت اقتصادی و سیاسی مورد بررسی قرار داد اما در مورد اقتصاد ایران، ادعای ما این است که دفاع از جذب سرمایه گذاری خارجی بیش از آن که از جهت اقتصادی موجه باشد، ظاهراً با اهداف سیاسی صورت می گیرد. در واقع چنین ادعا می شود که گره مشکلات اقتصادی کشور با سرمایه گذاری خارجی باز می شود، جذب این گونه سرمایه ها در گرو تغییر روابط سیاسی خارجی است و در رأس تغییرات سیاست خارجی نیز تجدید ارتباط با امریکا قرار دارد.
در این مقاله هدف آن است که نشان داده شود:
۱) مؤلفه های اصلی مؤثر در جذب سرمایه گذاری خارجی، اقتصادی و داخلی است; نه سیاسی خارجی.
۲) وضعیت ایران از جهت اقتصادی و مسائل داخلی برای سرمایه گذاری خارجی مساعد نیست.
۳) مشکل اصلی اقتصاد کشور کمبود سرمایه خارجی (ارز) نیست.
۴) اصلاحات داخلی بر مسئله تقویت سرمایه گذاری (اعم از داخلی یا خارجی) مقدم است.
۵) تنها برخی از سرمایه گذاری های خارجی در وضع فعلی عملی، مفید و کم خطر است.
بر این اساس، پس از شرح دلایل دفاع از سرمایه گذاران خارجی، به توضیح انگیزه سرمایه گذاران و انواع سرمایه گذاری پرداخته، تصویری کمّی از وضع موجود جهانی ارائه می شود. سپس بحثی نظری در دفاع از این امر برای اقتصاد ایران ارائه و نقد می گردد. آن گاه به بررسی دلایل مخالفان می پردازیم. بررسی عوامل مکانی مؤثر بر جلب سرمایه گذاری خارجی و سرمایه گذاری در وضع فعلی نیز آشکار می شود. ارزیابی موقعیت ایران از نگاه مؤسسات ذیربط خارجی و نقد آن در قسمت بعدی ارائه می گردد و در پایان به جمع بندی مطالب می پردازیم.
● دلایل ضرورت جذب سرمایه گذاری خارجی
▪ نسبت کار و سرمایه
اگر پی گیری رشد و توسعه را امری پذیرفته شده بدانیم و عوامل تولید را در شکل ساده اش نیروی کار و سرمایه فرض کنیم، نگاهی به وضعیت این دو عامل در اقتصاد کشور دلیلی بر ضرورت جلب سرمایه خارجی به نظر می رسد.
از جهت نیروی کار باید گفت، انتقال بحران رشد جمعیت به بازار عرضه نیروی کار با یک وقفه پانزده تا بیست ساله رخ می دهد. با توجه به نرخ رشد بالای جمعیت در اوایل انقلاب و گذشت حدود بیست سال، فزایندگی بیش از حد عرضه نیروی کار و نیز امکان و نوع بیکاری قابل پیش بینی است. اکنون طبق برآورد کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی، سالانه به طور متوسط حدود ۷۰۰ ـ ۸۰۰ هزار نفر نیروی کار جدید به بازار وارد می شود. یک تحقیق نسبتاً قابل قبول تر، متوسط سالانه نیروی کار جدید متقاضی شغل را تا ۱۳۸۳ بین ۵۸۰ ـ ۷۳۰ هزار نفر برآورد کرده است.
گرچه در سال های اخیر، طی دوران سازندگی، سرمایه گذاری روند نسبتاً ثابتی یافته است، ولی طی سالیان پیاپی سهم سرمایه گذاری در GDP سیر نزولی داشته است. این شاخص مهم، یعنی نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی، در سال ۱۳۵۵ حدود ۳۵% بود، ولی به تدریج به ۱۵% کاهش یافته و طی سال های ۱۳۷۲ ـ ۱۳۷۶ بیش از ۱۸% بوده و سپس در سال های ۱۳۷۶ ـ ۱۳۷۹ به حدود ۱۵% بازگشته است. این در حالی است تولید ناخالص داخلی بین ۲۵ ـ ۳۰% می باشد. هم زمانی سیر نزولی سرمایه و فزایندگی عرضه نیروی کار، هشداردهنده شدت بیکاری و مشکلات خاص حاصل از آن خواهد بود.
کاهش بهرهوری ثمره دیگر شرایط مزبور می باشد. برخی از نظریه های رشد مدعی هستند که نسبت کارگر به سرمایه اگر بالا رود بهرهوری پایین می آید. به عبارت دیگر، وقتی این نسبت بالا می رود، به طور نسبی سرمایه کم تر مصرف می شود. پس باید انتظار داشت رقیبان که با استفاده از فن آوری و ماشین آلات پیشرفته تر از بهرهوری بالاتری برخورداند، گوی سبقت را در جهت بهرهوری نیروی انسانی بربایند. پس اگر فقط به دنبال تأمین اشتغال باشیم، و به طور متناسب از سرمایه بیش تر استفاده نکنیم، از آن جا که به روند کاهنده بهرهوری بی توجهی شده، افزایش مقدار محصول نمی تواند قابل انتظار باشد. ادعا این است که با شیوه های کاربر ممکن است ما مشکل بیکاری را کاهش دهیم، ولی احتمالا همه را در سطح فقیرانه ای مشغول کار می کنیم. البته این ادعا در حد یک نظریه مطرح بوده و قابل نقد و بررسی است.
▪ صادرات تک محصولی و پرنوسان
در این جا باید به مطلب مهم دیگری توجه داشت. ثبات حرکت یک متغیر می تواند در ساماندهی زمینه مناسب برای هر گونه برنامه ریزی، نقش به سزایی داشته باشد. شرایط حاصل از یک حرکت پرنوسان، توان هر گونه برنامه ریزی را از سیاست گزاران می رباید. به طور کلی، به دلیل افزایش جمعیت و نیز کاهش ارزش واقعی صادرات، صادرات سرانه در کشور، کم شده است. بخش نفتی صادرات به شدت تحت تأثیر عوامل برون زا قرار داشته و می توان گفت مقدار درآمدهای نفتی از کنترل برنامه ریزان کلان خارج می باشد. بخش غیر نفتی صادرات نیز دچار نوسان های شدید است. در سال های سازندگی صادرات نفتی از حدود یک میلیارد دلار افزایش دلار در سال تنزل یافت. این نوسان صادرات، بر واردات اثر کرده و در نتیجه تولیدات متکی به کالاهای سرمایه ای وارداتی را نیز مختل می سازد. ادعا این است که جذب سرمایه گذاری خارجی به رشد و ثبات صادرات نیز کمک می کند.
▪ پس انداز و سرمایه گذاری خارجی
مقدمه لازم برای رشد، سرمایه گذاری است. این عنصر اساسی رشد، نیازمند انباشت سرمایه و پس انداز است. جامعه باید بخش مناسبی از تولید ملی خود را کنار بگذارد تا با استفاده از آن در سرمایه گذاری، بتواند از درآمد حاصل از آن در آینده استفاده نماید. اما در کشورهای جهان سوم دو دغدغه اساسی در این ارتباط مطرح است: اول این که مقدار پس اندازی که توسط مردم این کشورها تحقق می یابد به اندازه کافی نیست. دیگر این که مقدار مزبور از تنوع لازم برخوردار نیست. فرض کنید پس انداز فقط به صورت کالا صورت گیرد نه پول. با توجه به توسعه فن آوری در جهان برای تأمین رشد، «پس انداز کالایی» ما باید درجه ای از تنوع و کیفیت بالا را داشته باشد که بتوان با ترکیب مناسب آن ها، همگام با جهان رشد کرد. هر یک از محصولات کنونی نتیجه پیوند نهادهای پیشرفته ای از جمله نیروی انسانی ماهر و متخصص و سخت افزارها و نرم افزارهای پیشرفته می باشد که در صورت فقدان برخی از آن ها، رشد متناسب دست نایافتنی است. جلب سرمایه خارجی برای تکمیل نقص کیفی پس انداز داخلی ضروری به نظر می رسد. بنابراین سرمایه گذاری از جهت راهبردهای گوناگونی چون اشتغال، صادرات و رشد، دارای اهمیت بسیار است. این خلاصه استدلال مدافعان جلب سرمایه گذاری خارجی است.
● انگیزه صاحبان سرمایه های خارجی
هدف سرمایه گذاران خارجی در کشورهای دیگر چیست؟ انباشت و تمرکز سرمایه و ثروت در کشورهای صنعتی موجب شده منابع مالی آن ها دیگر، کوچ سرمایه های کلان از مرزهای کشورهای ثروتمند به دلیل دستیابی به بازدهی بیش تر صورت می پذیرد.
افزایش بازدهی سرمایه وقتی مقدور است که به نقاطی حرکت کند که کمیابی نسبی بیش تری دارد و عوامل دیگر تولید به وفور و ارزان قابل دستیابی است. اصرار قدرت های صنعتی بر تشدید روند جهانی سازی نیز از همین منظر قابل درک است.
http://bashari.blogfa.com/


همچنین مشاهده کنید