جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


وقتی که چاه های نفت ناقوس جنگ می نوازند


وقتی که چاه های نفت ناقوس جنگ می نوازند
هجوم ارتش آمریکا به عراق به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی اکنون بیش از هر زمان دیگری زیر سوال رفته است اما از طرفی تحلیل قابل اعتنایی هم درباره علت های این تهاجم به ویژه در عرصه اقتصادی به چشم نمی خورد.
«لاری اورست» در کتاب «نفت، قدرت، امپراتوری» به بررسی جالبی در این زمینه اساسی و مهم دست زده است تا بتواند چشم اندازی برای تحلیل بهتر این رویداد قرن ترسیم کند.
در نخستین فصل اورست، تجاوز و تسخیر سرزمین باستانی عراق را بخشی از راهبرد آمریکا برای تغییر شکل محدوده ای از آفریقای شمالی تا آسیای مرکزی و دست یازیدن به منابع انرژی به ویژه نفت در این بخش حساس از زمین ارزیابی می کند.
اورست بر این باور است نفت یک داده اساسی اقتصادی است که قیمت آن بر هزینه های تولید سود و مزایای رقابتی اثر می گذارد و ابزار رقابت است. پس در اختیار گرفتن نفت به معنای اعمال فشار بر کشورها و کل اقتصاد جهانی است که به آن وابسته اند و درست به همین دلیل است که آمریکا مانند ملکه قلب ها در آلیس در سرزمین عجایب که فریاد می کشید «اول زندان، بعد محاکمه و سپس سر را از تن جدا کنید» ابتدا عراق را درهم کوبید و سپس به جست وجوی مدارکی برای توجیه اقدامش برآمد.
بررسی راهبرد نوین امنیتی ملی (NSS) که در ۲۰ سپتامبر سال ۲۰۰۲ منتشر شد توسط اورست نشان می دهد اوراد جادویی این اسناد درصدد است با تاکید بر توان نظامی و نفوذ زیاد اقتصادی و سیاسی آمریکا، سیاست این کشور را در جهت تبدیل این مقطع نفوذ (پس از سقوط شوروی) به دهه ها صلح و شکوفایی و آزادی کانالیزه کند؛ راهبردی که آشکارا اعلام می کند هدف آمریکا تبدیل شدن به یگانه ابرقدرت جهانی در دهه آینده است و کاربرد عملی آن را می توان در دکترین تازه بوش دید آن هم به گزارش نیویورک تایمز در ژانویه ۲۰۰۳ که از جنگی ۲۰ تا ۳۰ ساله در برنامه «راهبردی نظامی ملی برای جنگ با تروریسم» پنتاگون می گوید.
دومین فصل کتاب به این نکته مهم اشاره دارد که «عراقی ها در زمان ایجاد عراق حضور نداشتند.»
از دیدگاه اورست ریشه های جنگ سال ۲۰۰۳ عراق از بسیاری جهات به ۸۰ سال پیش بازمی گردد یعنی به زمان تجاوز بریتانیای کبیر، به سرزمین بین النهرین و اشغال ۲۰ ساله و ایجاد کشور عراق که در عمل به ایجاد مرزهایی انجامید که موجب ۱۰ سال جنگ و زد و خورد می شود.
بررسی تاریخ دخالت انگلیس و آمریکا با محوریت منافع نفتی جان مایه این فصل را تشکیل می دهد. جان مایه ای که باید آن را در گزارش کمیته پژوهشی سنای آمریکا خواند: «منافع آمریکا در واقع به طور سیستماتیک از میدان های نفتی خارجی به دست می آید.»
«آموزش آمریکایی صدام حسین» عنوان سومین فصل «نفت، قدرت، امپراتوری» است که از قدرت راهبردی نفت و صنایع متکی به آن مانند اتومبیل، لاستیک، پتروشیمی و پلاستیک و اهمیت آن در استراتژی آمریکا در منطقه خلیج فارس می گوید.
بررسی نقش آمریکا در به قدرت رسیدن حزب بعث و شخص صدام در این فصل انجام شده است.
این بررسی به خوبی نشانگر این مطلب است که همزمان با کشتارهای وحشیانه بعثی ها در آوریل ۱۹۶۳ بود که شرکت های نفتی چون موبیل، بشل و بریتیش پترولیوم با بغداد وارد معامله تجاری شدند و راه را برای ترقی ددمنشانه آنها آماده کردند.
اما مخالفت های ملی گرایانه عربی، رشد نفوذ شوروی و رشد قیمت نفت همزمان با گرفتاری آمریکا در ویتنام باعث شد رابطه بعثی ها با آمریکا به سمت منفی گرایش پیدا کند و در اینجا هم بازی با کارت کردستان باعث فشار به بعثی ها بود.
مطالعه راهبردهای ایالات متحده در این فصل به خوبی نشان می دهد آمریکا صورت حساب های نفتی را به دقت زیر نظر داشت و دکترین خود را در این زمینه با به کار بستن پی ریزی حضور نظامی برای مواجهه با بحران ها تنظیم می کرد.
چهارمین فصل کتاب به همدستی آمریکا در مسلح ساختن عراق از دهه ۱۹۸۰ به بعد پرداخته و از ۲۴ شرکت آمریکایی یاد کرده است که به برنامه های عراق برای ساختن و تخریب انبوه یاری می رساندند.
نقش آمریکا در حمله عراق به کویت و اشغال آن و سپس رها کردن صدام به حال خود برای ادامه سرکوب داخلی و تهاجم خارجی را در پنجمین فصل کتاب می خوانیم.
راهنمایی های امنیت ملی شماره ۴۵ بوش در ۲۰ آگوست ۱۹۹۰ و ۵۴ در ۱۵ ژانویه ۱۹۹۱ که منافع آمریکا را در خلیج فارس توضیح می دهد هر دو راهنما با نفت شروع می شوند و به بوش با یادآوری اهمیت دسترسی به نفت خلیج فارس و امنیت دولت های دوست ضرورت حمله را تاکید می کند.
در ششمین فصل برنامه های تحریم اقتصادی آمریکا علیه عراق طنابی دور گردن هر عراقی توصیف شده است. در طول این برنامه ها بنابر آمار طی ۱۲ سال یعنی از آگوست ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۲ حدود ۷/۱ میلیون کودک از بیماری یا سوء تغذیه مردند. تقریباً پنج هزار کودک عراقی زیر پنج سال هر ماه به یمن عملیات توفان صحرا مردند. در حالی که آمریکا امیدوار بود مردم با این فشارها صدام را سرنگون ساخته و در جهت کنترل منطقه ای به آمریکا یاری برسانند این اتفاق رخ نداد و در عوض این برنامه ها فقط مردم را نابود کردند و به صدام برای ادامه حکمرانی بر توده های فقرزده و مایوس یاری رساندند.
۱۲ سال دروغ سلاح کشتار جمعی در عراق برای ۱۲ سال تحریم مرگبار و فلج کننده در هفتمین فصل کتاب تحقیق اورست را به بررسی این موضوع کشانده است.فصل هشتم در ادامه مطالعه تحریم اقتصادی شدید عراق به رنگ باختن این تحریم ها در اثر رشد تجارت عراق با اردن، ترکیه، سوریه و مصر پرداخته است. در این فصل ابعاد تاثیر قیمت های تخفیف داده شده عراق در اقتصاد دنیا را می خوانیم. هیاهوی تغییر رژیم عراق در راستای حفظ قدرت آمریکا و تسلط بر منابع مضمون طرح بازسازی دفاع، راهبرد، ارتش و منابع آمریکایی برای عصر نوین است که تقریباً دو دهه پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تدوین شده، مطالب جالب مربوط به این طرح را در این فصل بخوانید.
تغییر اقتصاد عراق متناسب با منافع آمریکا با برنامه هایی چون فروش صنایع دولتی و بازکردن مرزهای عراق به سوی تجارت خارجی و سرمایه گذاری خارجی به نام کمک به هزینه های بازسازی عراق انجام می شد؛ برنامه هایی که تسلط مستقیم تر سرمایه آمریکایی را در پی داشت. این برنامه ها در نهمین فصل کتاب مورد مطالعه واقع شده است.
اورست در این فصل برنامه خصوصی سازی برمر که مطابق آن عناصر اصلی اقتصاد از بانکداری تا کارخانه به شرکت های خارجی واگذار شد را به نفع آمریکا و حفظ آمریکا می داند و نه رقبای جهانی آمریکا و نه عراقی ها.
«نفت، قدرت، امپراتوری» عنوان دهمین فصل است که در آن اورست دلایل گیج کننده و گوناگون دولت آمریکا برای حمله به عراق را رد می کند و موکداً اعلام می کند: «نکته نفت است.»
از دیدگاه اورست بازارهای جهانی نفت بیش از پیش در تنگنا قرار گرفته و ناپایدار شده اند. عرضه جهانی با همان سرعت تقاضا رشد نکرده است، مناطق اصلی تولیدکننده نفت بسیار بی ثبات هستند و رقابت شدیدی برای کنترل نفت و منابع گاز طبیعی وجود دارد.
تقاضا برای انرژی حدوداً سالی ۲۵ درصد افزایش یافته است همان گونه که صنعتی شدن در سراسر جهان گسترش می یابد. در سال ۲۰۰۳ مصرف جهانی در سطح روزانه ۷۷ میلیون بشکه نفت متوقف شد و تا سال ۲۰۱۰ اگر این روندها ادامه یابد، می تواند روزانه بیش از ۹۰ میلیون بشکه یعنی ۱۷ درصد افزایش یابد.
در مورد انرژی تا سال ۲۰۵۰ منطقه خلیج فارس و دریای خزر بیش از۸۰ درصد تولید نفت و گاز طبیعی دنیا را خواهند داشت. تخمین زده می شود ذخایر منطقه ۸۰۰ میلیارد بشکه نفت و انرژی آن معادل گاز طبیعی باشد و این در شرایطی است که کل ذخایر نفت آمریکا و اروپا کمتر از ۱۶۵ میلیون بشکه است و طی ۲۵ سال آینده مصرف خواهد شد به همین دلیل است که با ناپایدار شدن بازارهای انرژی آمریکا بنا بر راهبردهای خود کنترل نفت عراق را در دستور کار خود قرار داد. استراتژیست های پنتاگون مطابق اسناد ارائه شده در کتاب مرتباً تسلط راهبردی بر خلیج فارس را برای صف آرایی جدید در برابر چین و روسیه در نظر داشته و به آن تاکید می کنند. یازدهمین فصل نتایج تلخ جنگ ناعادلانه را در برابر دیدگان خوانندگان کتاب قرار می دهد.
در حالی که دستگاه رسمی تبلیغی ایالات متحده از پیروزی آسان آمریکا در عراق می گفت به زودی تمام پیش بینی ها نادرست از کار درآمد. بهانه ها ناپدید شد و «پاول برمر» را بر آن داشت که ۱۰۰ میلیارد دلار هزینه را برای بازسازی عراق ظرف سه سال ارزیابی کند.
بوش با تقاضای تامین ۸۷ میلیارد دلار اضافی برای جنگ در عراق درنظر داشت گامی به جلو بردارد اما این هزینه های فزاینده در شرایط یک اقتصاد جهانی نامطمئن به سرعت کسر بودجه دولت را افزایش داد و تراز مالی خارجی آمریکا را کم کرد. اکنون نیز آمریکا هزینه های فزاینده ای را در شرایط یک اقتصاد جهانی نامطمئن متحمل شده و مشکلات را دامن می زند؛ مشکلاتی که سبب شده است به جای صلح و پیشرفت مورد ادعای ایالات متحده، موج های بی ثباتی و خشونت منطقه های بحرانی را بیشتر دربرگیرد.
پیوست خواندنی کتاب ارزیابی قابل توجهی است از ادعاهای آمریکا قبل از حمله به عراق و اسناد ارائه شده بر بی معنی و غیرقابل بودن آنها؛ اسنادی که کاملاً به این مطلب صحه می گذارد که آمریکا با درنظر داشتن بازار ناپایدار انرژی با نقشه ای ویژه برای نفت عراق پا به صحنه جنگ گذاشت آن گونه که در اکتبر سال ۲۰۰۲، شش ماه پیش از جنگ «نفت و گاز بین الملل» نوشت: «دولت بوش می خواهد کاری مرکب از ۱۲ تا ۲۰ نفر که روی نفت و گاز عراق کار کنند، داشته باشد و پس از حمله نظامی راه های ذخیره بخش نفت را برای افزایش صادرات تا حدی بابت پرداخت به اشغال نظامی آمریکا به دولت موقت توصیه کند و... این گروه کاری فقط توصیه هایی را برای بازسازی بخش صنعت نفت عراق در دوران پس از صدام آماده نخواهد کرد بلکه مسائلی را با توجه به ادامه عضویت این کشور در «اوپک» مشخص خواهد ساخت و اینکه آیا باید به عراق اجازه داد تا حد امکان تولید کند یا اینکه در محدوده مشخص شده اوپک تولید کند و اینکه بررسی خواهد کرد آیا قراردادهای منعقد شده بین دولت صدام و شرکت های خارجی نفت از جمله پروژه ۵/۳ میلیارد دلاری که باید شرکت های روسی برای توسعه مجدد میدان های نفت عراق انجام دهند، قبول کند.»
این عطش شدید را می توان در گزارش وال استریت ژورنال در ۹ آوریل ۲۰۰۳ پیش از آنکه جنگ پایان گیرد حس کرد. کلاگ براون و روت، شعبه هالبیرتون در خاک عراق مستقر شدند تا از میدان های نفت عراق محافظت کنند،
«نفت، قدرت، امپراتوری، عراق، برنامه جهانی آمریکا» نوشته «لاری اورست» را با ترجمه «اقبال طالقانی» نشر دیگر در ۳۷۵ صفحه رهسپار بازار کتاب کرده است.
جواد لگزیان
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید