شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


مافیای اکران سرنوشت فیلم ها را تعیین می کند


مافیای اکران سرنوشت فیلم ها را تعیین می کند
پروانه نمایش فیلم من را یک هفته دیر دادند تا جگر گوشه ها زود تر قرارداد ببندند
«مهرداد فرید» سه سال پیش با کارگردانی فیلم «آرامش در میان مردگان»، نظر مثبت منتقدان را به سمت خودش جلب کرد. فیلمی که مضمون جسورانه ای داشت و روایت گر زندگی یک روزه پیرزنی تنها و سرگردان در شهر تهران بود.
فرید در دومین فیلمش - «همخانه» - از گونه «معناگرا»، به سینمای تجاری روی آورد و از فضای فیلم نخستش فاصله گرفت. به بهانه نمایش «همخانه»، با این کارگردان هم صحبت شدیم و از او درباره دلایل تغییر مسیرش پرسیدیم. مهرداد فرید متولد ١٣٤٥ تهران و دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی است. از دیگر فعالیت های فرید می توان به سردبیری فصلنامه نقد سینما، عضو شورای سردبیری ماهنامه فیلم نگار و مدیریت دفتر پژوهش های کاربردی سینما (حوزه هنری) اشاره کرد.
▪ «همخانه» فیلم غیرمنتظره ای است. چه شد که به یک باره از فضای فیلم «آرامش در میان مردگان»، که با اقبال خوب منتقدان مواجه شده بود، به سمت فیلم مخاطب پسند «همخانه» تغییر مسیر دادید؟
- من این فیلم را، در راستای فیلم قبلی ام «آرامش در میان مردگان» می دانم. با این تفاوت که در آن فیلم بازخوردهای تماشاگران، برای مسیر آینده ام حکم چراغ راهنما را داشت. یعنی تعیین کرد که چگونه گام دوم را بردارم. همان طور که با نظرسنجی هایی که الان انجام می دهم، در آینده گام سوم را منطبق با این بازخوردها برمی دارم. این به این معنی نیست که من کاملا خودم را در اختیار تماشاگر قرار داده ام. به این معناست که فیلم ساز می بایست از زبان و پرداخت سینمایی که قابل درک نیست، استفاده نکند. ممکن است گام سوم من نیز متفاوت از گام دوم باشد.
▪ فیلم «آرامش در میان مردگان» نتوانست با مخاطبان عام، ارتباط برقرار کند و گیشه کم رونقی داشت. علت شکست تجاری این فیلم را در چه می دانید؟
- فیلم «آرامش در میان مردگان» یک مقداری از خاصیت و ماهیت سینما - به معنای وجه سرگرم کننده اش - دور بود. بی تردید یکی از ویژگی های لاینفک سینما وجه سرگرم کنندگی آن است. «آرامش در میان مردگان» قاعدتا برای مخاطب عام، فیلم سرگرم کننده ای نبود. مردم عادی از چنین فیلم هایی استقبال نمی کنند. تلخی طعمی است که طرفدار کمی دارد وآن فیلم تلخ بود. حتی اگر قرار است فیلم سازی انتقاد اجتماعی داشته باشد و سیاهی های اجتماع را نشان دهد، باید آن را با طعم شیرین بیان کند چون تماشاگر ایرانی این طور می پسندد. البته خیلی ها دوست دارند چایشان را تلخ و بدون قند بخورند. این فیلم برای آن دسته خوشایند بود.
▪ پس می شود انتظار داشت فیلم «همخانه» باوجود تلخ نبودنش فروش خوبی داشته باشد؟
- استقبالی که تا به حال از فیلم «همخانه» شده، کمتر از انتظار من بوده است. البته این سوال شما به شرایط تولید و اکران فیلم «همخانه» بی ربط نیست. جذابیت در سینمای ایران موضوعی است که نود درصدش، از خود فیلم نمی آید و به نوع بسته بندی فیلم برمی گردد. اگر سینما را صنعت بدانیم - گذشته از هنر و رسانه بودنش - باید بپذیریم که موقعیت یک کالا در مرحله عرضه، به بسته بندی آن برمی گردد. «همخانه» شاید در مرحله بسته بندی خیلی موفق نبود. بخشی از صنعت بسته بندی فیلم، ستاره های آن هستند. وقتی شما در فیلمی از ستاره سینما استفاده نکنید، از آن بسته بندی شکیل و شیک بهره مند نمی شوید. تجربه ثابت کرده است که فیلم بد با حضور ستاره های سینما، مورد استقبال عامه مردم قرار می گیرد. اما از فیلم خوب بدون بازی ستاره های سینما استقبال چشم گیری نمی شود.
▪ پس می شود گفت شما مخالف ستاره سازی هستید. چون این روند منجر به مهجور ماندن فیلم های خوب بدون ستاره می شود.
- من مخالف ستاره سازی نیستم. اتفاقا برای آنکه چرخ اقتصاد سینمای ایران بچرخد، وجود ستاره ها لازم است. اما من ستاره ها را، جزو وجه هنری سینما نمی دانم. اگر فیلمی ستاره داشته باشد، به این معنا نیست که فیلم فرهنگی و هنری است. البته به این معنا هم نیست که هر فیلمی ستاره داشته باشد، وجه هنری ندارد. ضمن احترام به همه ستاره های سینمای ایران، معتقدم بخش اعظم فیلم هایی که ستاره ها در آن حضور دارند، از ارزش های هنری بهره مند نیستند.
▪ چرا از بازیگران ستاره در فیلم «همخانه» بهره نبردید و به قول خودتان از یک بسته بندی شیک استفاده نکردید؟
- این موضوع به سبب مقتضیات دوره ای بود که داشتم فیلم را تولید می کردم. در آن مقطع، متوجه شدیم کسانی که ستاره سینما به شمار می آیند، بیشترشان در دوره سنی ٢٠ تا ٢٥ سال قرار ندارند و از این دوره گذر کرده اند. من می توانستم «امین حیایی» را برای این کار دعوت کنم، درحالی که همه مردم می دانند، سن ایشان از مرز ٣٥ سال گذشته است و دیگر نمی تواند ایفاگر نقش یک دانشجو باشد. در نتیجه باتوجه به تعداد اندک بازیگرانی که در دوره سنی دانشجویی بودند، از کسانی که مردم آن ها را کمتر می شناختند، دعوت به کار کردم.
از طرفی من در آن مقطع نمی توانستم از پس هزینه دستمزد ستاره ها بربیایم. بیشتر دست و بالمان در زمینه حضور ستاره ها در فیلم از این بابت بسته بود که چند نفری که می توانستند نقش های مدنظرم را ایفا کنند، در آن زمان با فیلم های دیگری قرارداد داشتند. من یکی از ویژگی های سینمای مستقل را کم خرج بودنش می دانم. برای این که این سینما خودش را از قید و بندهای سینمای بدنه رها کند، بهتر است از بودجه های پایین استفاده کرد. با بودجه بالا نمی شود حرف مستقل زد .چون سینمای ما ریسک بالایی در بازگشت سرمایه دارد، باید بودجه کمی برای آن صرف شود.
▪ یادم می آید که در جلسه مطبوعاتی جشنواره فیلم فجر هم خیلی اصرار داشتید فیلم تان را در رده سینمای مستقل جای دهید. خودتان این سینما را چگونه تعریف می کنید؟
- من تعریف سینمای مستقل در ایران را، متفاوت از تعریفش در سینمای هالیوود می دانم. در آنجا سینمای مستقل یعنی سینمای مستقل از نظام سرمایه داری. در سینمای مستقل زیر یک میلیون دلار صرف تولید فیلم می شود درحالی که در هالیوود، بودجه ها بالای ٢٥ میلیون دلار است. این موضوع در سینمای ایران بی معناست. چون ما بخش خصوصی نداریم که سرمایه گذار بخواهد در آن فعال باشد. ما اینجا حاکمیت دولت را داریم. دولتی که وام می دهد، فیلم نامه را تصویب می کند، پروانه نمایش می دهد و در همه کارها دخالت می کند. در سینمای ایران «سینمای مستقل» به فیلم هایی می گویند که از دولت مستقل باشند، نه این که نظارت دولتی بر آن ها اعمال نشود. اصلا برای کارگردانان ما مقدور نیست که بودجه خودشان را از مردم و بخش خصوصی و گیشه ها به دست بیاورند یا به خاطر دریافت وام پیش مسئول دولتی سرکج نکنند. چون تجربه نشان داده هر فیلمی حرف دولتی زده، بودجه خوبی گرفته ولی مورد استقبال مردم قرار نگرفته است.
▪ مگر شما برای «همخانه» از بودجه های دولتی استفاده نکردید؟
- ما به هیچ وجه در ساخت این فیلم وام دولتی نگرفتیم. هرچند یک سازمان دولتی به نام مرکز گسترش سینمای مستقل، در تهیه فیلم سرمایه گذاری کرد و در منافع آن سهیم شد. اما مشارکت، با وام و سوبسید گرفتن از دولت تفاوت دارد.
▪ بیشتر منتقدان «همخانه» را یک فیلم تجاری غیرمبتذل می دانند، تعریف شما از ابتذال چیست؟
- به نظر من به آن چیزی مبتذل گفته می شود که سخیف و بی ارزش باشد. فیلم ٩٠ دقیقه ای را که باید در چهل روز فیلم برداری شود، در ٢٠ روز فیلم برداری می کنند، یعنی وسواس در آن به خرج نرفته است. ابتذال هم در مضامین و محتوا قابل پی گیری است و هم در ساختار و پرداخت سینمایی.
▪ وزیر ارشاد در صحبت های اخیرش گفته بود در دولت نهم ،با جریان فیلم های مبتذل مقابله شده و دیگر شاهد مسئله ابتذال در فیلم ها نیستیم.
- ابتذال همیشه وجود داشته و ادامه هم خواهد داشت. این طور نیست که وزیری بیاید و ادعا کند دیگر ابتذال وجود ندارد. به محض اینکه گروه های فیلم سازی به کیفیت توجه نکنند، از همان هنگام ابتذال وارد فیلم می شود. ابتذال با توقیف و تعطیلی هم حل نمی شود. ریشه حل ابتذال را باید در مردم جست وجو کرد. اگر مردم از فیلمفارسی ها حمایت نکنند، فیلم مبتذل هم تولید نمی شود.
▪ به نظر می رسد در جریان تولید فیلم «همخانه» باتوجه به آنکه فیلمی تجاری می ساختید، راه همواری را در پیش داشتید و کمتر سختی کشیدید.
- بیشتر موانعی که سر راه فیلم سازان در بخش تولید قرار می گیرد، از جنس بوروکراسی است. این ها هستند که مانع تراشی می کنند نه خود فیلم. تولید فیلم کار دشواری نیست. به نظر من عرضه و پخش سخت است اما مرحله نمایش از همه دشوارتر است. باندهایی مافیایی که در سینمای ایران وجود دارند سرنوشت فیلم ها را تعیین می کنند. در عرصه پخش وارد می شوند تا فیلمی زمین بخورد و نتواند ادامه حیات بدهد. مثلا در زمینه تبلیغات جلویش را می گیرند و نمی گذارند تبلیغ کند. در مرحله پخش تیزر، هزینه ها را بالا می برند. یا سالن دارها دست به یکی می کنند و می گویند از فلان فیلم حمایت نمی کنیم. ولی فلان تهیه کننده هر فیلم مبتذلی بسازد، نمایش می دهند.
▪ اما «همخانه» خیلی زود به مرحله اکران رسید و سینماهای زیادی را هم در اختیار گرفت.
- در ظاهر این گونه است. در زمینه اکران هم ظرافت های زیادی وجود داشت. کارشکنی های بزرگی رخ داد که از جنس بوروکراسی بود. در دادن پروانه نمایش بی جهت یک هفته این دست و آن دست کردند. بعد متوجه شدیم به این خاطر بوده که دیگران که جگرگوشه ترند، راحت تر قراردادشان را با سالن دارها در شهرستان ها ببندند.
▪ یکی از اشکالاتی که به فیلم جدید شما می گیرند این است که همچون فیلم قبلی تان، به موضوعات اجتماعی نپرداخته اید و بیشتر دنبال قصه گویی بوده اید.
- «همخانه» یک فیلم اجتماعی است که به پاره ای فرهنگ های ایرانی، که مردم ایران با آن درگیرند، اشاره می کند. به اینکه متأسفانه قشر دانشجو بی هویت و سردرگریبان و دورو شده است، به عبارتی دم غنیمت شمار شده و آینده نگر نیست. اطلاعاتش از مسائل فرهنگی و سیاسی معاصر خیلی سطحی است و ... از آنجا که در «همخانه» درام جدی تر از فیلم قبلی است، ممکن است تماشاگر نسبت به این مضامین توجه خاصی نداشته باشد.
▪ برای آهنگ سازی فیلم تان از خواننده ای - محسن نامجو - استفاده کرده اید که اختلاف نظرها درباره او خیلی زیاد است. چگونه به این انتخاب رسیدید؟
- صرف نظر از این که دیگران درباره «محسن نامجو» چه می گویند، فکر می کنم انتخاب درستی بوده است. ویژگی او این است که قالب های مرسوم موسیقی ایرانی را شکسته و توانسته آن را، با موسیقی پاپ تلفیق کند. این خودش یک اتفاق تازه است. ساختارشکنی جزو ویژگی موسیقیایی اش است. ساختارشکنی جزو ویژگی نسل دانشجو هم هست. «محسن نامجو» برای یک فیلم دانشجویی می توانست بهترین انتخاب باشد.
▪ خیلی جالب است که اکبر عبدی در فیلمی کمدی نقشی جدی را ایفا می کند.
- تمام هم و غم ما این بود که یک «اکبر عبدی» متفاوتی را ارائه کنیم. هرچند الان پخش کننده ها در این رابطه انتقادهای سازنده می کنند. مثلا می گویند اگر اکبر عبدی را به شکل کلیشه ای خودش حفظ می کردی، به فروش فیلمت کمک کرده بودی. من کلیشه شکنی کردم و گریم و بازی متفاوتی از «اکبر عبدی» گرفتم. این کار برای خود عبدی و از جنبه هنری اتفاق خوبی بود، اما به لحاظ استقبال تماشاگر شاید خیلی درست نبوده است. اما من کارگردان بیشتر نگران جنبه های فرهنگی هنری فیلم هستم و جنبه های تجاری برایم در مرحله بعد قرار دارد.
▪ باتوجه به پیشینه نقدنویسی تان، فیلم ساز بودن دشوارتر است یا منتقد بودن؟
- هر دوتایش کار دشواری است. اتفاقا الان بیشتر به سختی نقد نوشتن واقف شده ام چون این موضوع را کاملا لمس می کنم که نوشتن نقد چقدر می تواند جریان فیلم سازی را تقویت کرده یا باعث شکستش شد. متأسفانه به خاطر اینکه مردم ارتباط خوبی با مطبوعات ندارند، نقدها هم خیلی تأثیری در استقبال مردم ندارد اما روی خود فیلم سازان تأثیرگذار است. نوشتن نقد کار دشوار و ظریفی است همان طور که فیلم سازی هم سختی های خودش را دارد.
▪ حتما این سوال را شنیده اید که می پرسند اگر منتقدان همه چیز را می دانند چرا خودشان فیلم نمی سازند. فکر می کنید یک منتقد برای اثبات خودش حتما باید به فیلمسازی رو بیاورد؟
- نه به هیچ وجه این طور نیست. کار روزنامه نگار نوشتن درباره موضوعات جامعه است که یکی از آن ها سینماست. روزنامه نگاری حرفه ای مستقل و تأثیرگذار است. شما نمی توانید به روزنامه نگاری که سیاست های اقتصادی دولت را نقد می کند بگویید: «اگر خودت بلدی برو رئیس جمهور شو.» منتقد ایراد کار را می گوید تا گامی در جهت اصلاح آن برداشته شود.
▪ فیلم «آرامش در میان مردگان» نتوانست با مخاطبان عام، ارتباط برقرار کند و گیشه کم رونقی داشت. علت شکست تجاری این فیلم را در چه می دانید؟
- فیلم «آرامش در میان مردگان» یک مقداری از خاصیت و ماهیت سینما - به معنای وجه سرگرم کننده اش - دور بود. بی تردید یکی از ویژگی های لاینفک سینما وجه سرگرم کنندگی آن است. «آرامش در میان مردگان» قاعدتا برای مخاطب عام، فیلم سرگرم کننده ای نبود. مردم عادی از چنین فیلم هایی استقبال نمی کنند. تلخی طعمی است که طرفدار کمی دارد وآن فیلم تلخ بود. حتی اگر قرار است فیلم سازی انتقاد اجتماعی داشته باشد و سیاهی های اجتماع را نشان دهد، باید آن را با طعم شیرین بیان کند چون تماشاگر ایرانی این طور می پسندد. البته خیلی ها دوست دارند چایشان را تلخ و بدون قند بخورند. این فیلم برای آن دسته خوشایند بود.
▪ پس می شود انتظار داشت فیلم «همخانه» باوجود تلخ نبودنش فروش خوبی داشته باشد؟
- استقبالی که تا به حال از فیلم «همخانه» شده، کمتر از انتظار من بوده است. البته این سوال شما به شرایط تولید و اکران فیلم «همخانه» بی ربط نیست. جذابیت در سینمای ایران موضوعی است که نود درصدش، از خود فیلم نمی آید و به نوع بسته بندی فیلم برمی گردد. اگر سینما را صنعت بدانیم - گذشته از هنر و رسانه بودنش - باید بپذیریم که موقعیت یک کالا در مرحله عرضه، به بسته بندی آن برمی گردد. «همخانه» شاید در مرحله بسته بندی خیلی موفق نبود. بخشی از صنعت بسته بندی فیلم، ستاره های آن هستند. وقتی شما در فیلمی از ستاره سینما استفاده نکنید، از آن بسته بندی شکیل و شیک بهره مند نمی شوید. تجربه ثابت کرده است که فیلم بد با حضور ستاره های سینما، مورد استقبال عامه مردم قرار می گیرد. اما از فیلم خوب بدون بازی ستاره های سینما استقبال چشم گیری نمی شود.
▪ پس می شود گفت شما مخالف ستاره سازی هستید. چون این روند منجر به مهجور ماندن فیلم های خوب بدون ستاره می شود.
- من مخالف ستاره سازی نیستم. اتفاقا برای آنکه چرخ اقتصاد سینمای ایران بچرخد، وجود ستاره ها لازم است. اما من ستاره ها را، جزو وجه هنری سینما نمی دانم. اگر فیلمی ستاره داشته باشد، به این معنا نیست که فیلم فرهنگی و هنری است. البته به این معنا هم نیست که هر فیلمی ستاره داشته باشد، وجه هنری ندارد. ضمن احترام به همه ستاره های سینمای ایران، معتقدم بخش اعظم فیلم هایی که ستاره ها در آن حضور دارند، از ارزش های هنری بهره مند نیستند.
▪ چرا از بازیگران ستاره در فیلم «همخانه» بهره نبردید و به قول خودتان از یک بسته بندی شیک استفاده نکردید؟
- این موضوع به سبب مقتضیات دوره ای بود که داشتم فیلم را تولید می کردم. در آن مقطع، متوجه شدیم کسانی که ستاره سینما به شمار می آیند، بیشترشان در دوره سنی ٢٠ تا ٢٥ سال قرار ندارند و از این دوره گذر کرده اند. من می توانستم «امین حیایی» را برای این کار دعوت کنم، درحالی که همه مردم می دانند، سن ایشان از مرز ٣٥ سال گذشته است و دیگر نمی تواند ایفاگر نقش یک دانشجو باشد. در نتیجه باتوجه به تعداد اندک بازیگرانی که در دوره سنی دانشجویی بودند، از کسانی که مردم آن ها را کمتر می شناختند، دعوت به کار کردم.
از طرفی من در آن مقطع نمی توانستم از پس هزینه دستمزد ستاره ها بربیایم. بیشتر دست و بالمان در زمینه حضور ستاره ها در فیلم از این بابت بسته بود که چند نفری که می توانستند نقش های مدنظرم را ایفا کنند، در آن زمان با فیلم های دیگری قرارداد داشتند. من یکی از ویژگی های سینمای مستقل را کم خرج بودنش می دانم. برای این که این سینما خودش را از قید و بندهای سینمای بدنه رها کند، بهتر است از بودجه های پایین استفاده کرد. با بودجه بالا نمی شود حرف مستقل زد .چون سینمای ما ریسک بالایی در بازگشت سرمایه دارد، باید بودجه کمی برای آن صرف شود.
▪ یادم می آید که در جلسه مطبوعاتی جشنواره فیلم فجر هم خیلی اصرار داشتید فیلم تان را در رده سینمای مستقل جای دهید. خودتان این سینما را چگونه تعریف می کنید؟
- من تعریف سینمای مستقل در ایران را، متفاوت از تعریفش در سینمای هالیوود می دانم. در آنجا سینمای مستقل یعنی سینمای مستقل از نظام سرمایه داری. در سینمای مستقل زیر یک میلیون دلار صرف تولید فیلم می شود درحالی که در هالیوود، بودجه ها بالای ٢٥ میلیون دلار است. این موضوع در سینمای ایران بی معناست. چون ما بخش خصوصی نداریم که سرمایه گذار بخواهد در آن فعال باشد. ما اینجا حاکمیت دولت را داریم. دولتی که وام می دهد، فیلم نامه را تصویب می کند، پروانه نمایش می دهد و در همه کارها دخالت می کند. در سینمای ایران «سینمای مستقل» به فیلم هایی می گویند که از دولت مستقل باشند، نه این که نظارت دولتی بر آن ها اعمال نشود. اصلا برای کارگردانان ما مقدور نیست که بودجه خودشان را از مردم و بخش خصوصی و گیشه ها به دست بیاورند یا به خاطر دریافت وام پیش مسئول دولتی سرکج نکنند. چون تجربه نشان داده هر فیلمی حرف دولتی زده، بودجه خوبی گرفته ولی مورد استقبال مردم قرار نگرفته است.
▪ مگر شما برای «همخانه» از بودجه های دولتی استفاده نکردید؟
- ما به هیچ وجه در ساخت این فیلم وام دولتی نگرفتیم. هرچند یک سازمان دولتی به نام مرکز گسترش سینمای مستقل، در تهیه فیلم سرمایه گذاری کرد و در منافع آن سهیم شد. اما مشارکت، با وام و سوبسید گرفتن از دولت تفاوت دارد.▪ بیشتر منتقدان «همخانه» را یک فیلم تجاری غیرمبتذل می دانند، تعریف شما از ابتذال چیست؟
- به نظر من به آن چیزی مبتذل گفته می شود که سخیف و بی ارزش باشد. فیلم ٩٠ دقیقه ای را که باید در چهل روز فیلم برداری شود، در ٢٠ روز فیلم برداری می کنند، یعنی وسواس در آن به خرج نرفته است. ابتذال هم در مضامین و محتوا قابل پی گیری است و هم در ساختار و پرداخت سینمایی.
▪ وزیر ارشاد در صحبت های اخیرش گفته بود در دولت نهم ،با جریان فیلم های مبتذل مقابله شده و دیگر شاهد مسئله ابتذال در فیلم ها نیستیم.
- ابتذال همیشه وجود داشته و ادامه هم خواهد داشت. این طور نیست که وزیری بیاید و ادعا کند دیگر ابتذال وجود ندارد. به محض اینکه گروه های فیلم سازی به کیفیت توجه نکنند، از همان هنگام ابتذال وارد فیلم می شود. ابتذال با توقیف و تعطیلی هم حل نمی شود. ریشه حل ابتذال را باید در مردم جست وجو کرد. اگر مردم از فیلمفارسی ها حمایت نکنند، فیلم مبتذل هم تولید نمی شود.
▪ به نظر می رسد در جریان تولید فیلم «همخانه» باتوجه به آنکه فیلمی تجاری می ساختید، راه همواری را در پیش داشتید و کمتر سختی کشیدید.
- بیشتر موانعی که سر راه فیلم سازان در بخش تولید قرار می گیرد، از جنس بوروکراسی است. این ها هستند که مانع تراشی می کنند نه خود فیلم. تولید فیلم کار دشواری نیست. به نظر من عرضه و پخش سخت است اما مرحله نمایش از همه دشوارتر است. باندهایی که در سینمای ایران وجود دارند سرنوشت فیلم ها را تعیین می کنند. در عرصه پخش وارد می شوند تا فیلمی زمین بخورد و نتواند ادامه حیات بدهد. مثلا در زمینه تبلیغات جلویش را می گیرند و نمی گذارند تبلیغ کند. در مرحله پخش تیزر، هزینه ها را بالا می برند. یا سالن دارها دست به یکی می کنند و می گویند از فلان فیلم حمایت نمی کنیم. ولی فلان تهیه کننده هر فیلم مبتذلی بسازد، نمایش می دهند.
▪ اما «همخانه» خیلی زود به مرحله اکران رسید و سینماهای زیادی را هم در اختیار گرفت.
- در ظاهر این گونه است. در زمینه اکران هم ظرافت های زیادی وجود داشت. کارشکنی های بزرگی رخ داد که از جنس بوروکراسی بود. در دادن پروانه نمایش بی جهت یک هفته این دست و آن دست کردند. بعد متوجه شدیم به این خاطر بوده که دیگران که جگرگوشه ترند، راحت تر قراردادشان را با سالن دارها در شهرستان ها ببندند.
▪ یکی از اشکالاتی که به فیلم جدید شما می گیرند این است که همچون فیلم قبلی تان، به موضوعات اجتماعی نپرداخته اید و بیشتر دنبال قصه گویی بوده اید.
- «همخانه» یک فیلم اجتماعی است که به پاره ای فرهنگ های ایرانی، که مردم ایران با آن درگیرند، اشاره می کند. به اینکه متأسفانه قشر دانشجو بی هویت و سردرگریبان و دورو شده است، به عبارتی دم غنیمت شمار شده و آینده نگر نیست. اطلاعاتش از مسائل فرهنگی و سیاسی معاصر خیلی سطحی است و ... از آنجا که در «همخانه» درام جدی تر از فیلم قبلی است، ممکن است تماشاگر نسبت به این مضامین توجه خاصی نداشته باشد.
▪ برای آهنگ سازی فیلم تان از خواننده ای - محسن نامجو - استفاده کرده اید که اختلاف نظرها درباره او خیلی زیاد است. چگونه به این انتخاب رسیدید؟
- صرف نظر از این که دیگران درباره «محسن نامجو» چه می گویند، فکر می کنم انتخاب درستی بوده است. ویژگی او این است که قالب های مرسوم موسیقی ایرانی را شکسته و توانسته آن را، با موسیقی پاپ تلفیق کند. این خودش یک اتفاق تازه است. ساختارشکنی جزو ویژگی موسیقیایی اش است. ساختارشکنی جزو ویژگی نسل دانشجو هم هست. «محسن نامجو» برای یک فیلم دانشجویی می توانست بهترین انتخاب باشد.
▪ خیلی جالب است که اکبر عبدی در فیلمی کمدی نقشی جدی را ایفا می کند.
- تمام هم و غم ما این بود که یک «اکبر عبدی» متفاوتی را ارائه کنیم. هرچند الان پخش کننده ها در این رابطه انتقادهای سازنده می کنند. مثلا می گویند اگر اکبر عبدی را به شکل کلیشه ای خودش حفظ می کردی، به فروش فیلمت کمک کرده بودی. من کلیشه شکنی کردم و گریم و بازی متفاوتی از «اکبر عبدی» گرفتم. این کار برای خود عبدی و از جنبه هنری اتفاق خوبی بود، اما به لحاظ استقبال تماشاگر شاید خیلی درست نبوده است. اما من کارگردان بیشتر نگران جنبه های فرهنگی هنری فیلم هستم و جنبه های تجاری برایم در مرحله بعد قرار دارد.
▪ باتوجه به پیشینه نقدنویسی تان، فیلم ساز بودن دشوارتر است یا منتقد بودن؟
- هر دوتایش کار دشواری است. اتفاقا الان بیشتر به سختی نقد نوشتن واقف شده ام چون این موضوع را کاملا لمس می کنم که نوشتن نقد چقدر می تواند جریان فیلم سازی را تقویت کرده یا باعث شکستش شد. متأسفانه به خاطر اینکه مردم ارتباط خوبی با مطبوعات ندارند، نقدها هم خیلی تأثیری در استقبال مردم ندارد اما روی خود فیلم سازان تأثیرگذار است. نوشتن نقد کار دشوار و ظریفی است همان طور که فیلم سازی هم سختی های خودش را دارد.
▪ حتما این سوال را شنیده اید که می پرسند اگر منتقدان همه چیز را می دانند چرا خودشان فیلم نمی سازند. فکر می کنید یک منتقد برای اثبات خودش حتما باید به فیلمسازی رو بیاورد؟
- نه به هیچ وجه این طور نیست. کار روزنامه نگار نوشتن درباره موضوعات جامعه است که یکی از آن ها سینماست. روزنامه نگاری حرفه ای مستقل و تأثیرگذار است. شما نمی توانید به روزنامه نگاری که سیاست های اقتصادی دولت را نقد می کند بگویید: «اگر خودت بلدی برو رئیس جمهور شو.» منتقد ایراد کار را می گوید تا گامی در جهت اصلاح آن برداشته شود.
▪ فیلم «آرامش در میان مردگان» نتوانست با مخاطبان عام، ارتباط برقرار کند و گیشه کم رونقی داشت. علت شکست تجاری این فیلم را در چه می دانید؟
- فیلم «آرامش در میان مردگان» یک مقداری از خاصیت و ماهیت سینما - به معنای وجه سرگرم کننده اش - دور بود. بی تردید یکی از ویژگی های لاینفک سینما وجه سرگرم کنندگی آن است. «آرامش در میان مردگان» قاعدتا برای مخاطب عام، فیلم سرگرم کننده ای نبود. مردم عادی از چنین فیلم هایی استقبال نمی کنند. تلخی طعمی است که طرفدار کمی دارد وآن فیلم تلخ بود. حتی اگر قرار است فیلم سازی انتقاد اجتماعی داشته باشد و سیاهی های اجتماع را نشان دهد، باید آن را با طعم شیرین بیان کند چون تماشاگر ایرانی این طور می پسندد. البته خیلی ها دوست دارند چایشان را تلخ و بدون قند بخورند. این فیلم برای آن دسته خوشایند بود.
▪ پس می شود انتظار داشت فیلم «همخانه» باوجود تلخ نبودنش فروش خوبی داشته باشد؟
- استقبالی که تا به حال از فیلم «همخانه» شده، کمتر از انتظار من بوده است. البته این سوال شما به شرایط تولید و اکران فیلم «همخانه» بی ربط نیست. جذابیت در سینمای ایران موضوعی است که نود درصدش، از خود فیلم نمی آید و به نوع بسته بندی فیلم برمی گردد. اگر سینما را صنعت بدانیم - گذشته از هنر و رسانه بودنش - باید بپذیریم که موقعیت یک کالا در مرحله عرضه، به بسته بندی آن برمی گردد. «همخانه» شاید در مرحله بسته بندی خیلی موفق نبود. بخشی از صنعت بسته بندی فیلم، ستاره های آن هستند. وقتی شما در فیلمی از ستاره سینما استفاده نکنید، از آن بسته بندی شکیل و شیک بهره مند نمی شوید. تجربه ثابت کرده است که فیلم بد با حضور ستاره های سینما، مورد استقبال عامه مردم قرار می گیرد. اما از فیلم خوب بدون بازی ستاره های سینما استقبال چشم گیری نمی شود.
▪ پس می شود گفت شما مخالف ستاره سازی هستید. چون این روند منجر به مهجور ماندن فیلم های خوب بدون ستاره می شود.
- من مخالف ستاره سازی نیستم. اتفاقا برای آنکه چرخ اقتصاد سینمای ایران بچرخد، وجود ستاره ها لازم است. اما من ستاره ها را، جزو وجه هنری سینما نمی دانم. اگر فیلمی ستاره داشته باشد، به این معنا نیست که فیلم فرهنگی و هنری است. البته به این معنا هم نیست که هر فیلمی ستاره داشته باشد، وجه هنری ندارد. ضمن احترام به همه ستاره های سینمای ایران، معتقدم بخش اعظم فیلم هایی که ستاره ها در آن حضور دارند، از ارزش های هنری بهره مند نیستند.
▪ چرا از بازیگران ستاره در فیلم «همخانه» بهره نبردید و به قول خودتان از یک بسته بندی شیک استفاده نکردید؟
- این موضوع به سبب مقتضیات دوره ای بود که داشتم فیلم را تولید می کردم. در آن مقطع، متوجه شدیم کسانی که ستاره سینما به شمار می آیند، بیشترشان در دوره سنی ٢٠ تا ٢٥ سال قرار ندارند و از این دوره گذر کرده اند. من می توانستم «امین حیایی» را برای این کار دعوت کنم، درحالی که همه مردم می دانند، سن ایشان از مرز ٣٥ سال گذشته است و دیگر نمی تواند ایفاگر نقش یک دانشجو باشد. در نتیجه باتوجه به تعداد اندک بازیگرانی که در دوره سنی دانشجویی بودند، از کسانی که مردم آن ها را کمتر می شناختند، دعوت به کار کردم.
از طرفی من در آن مقطع نمی توانستم از پس هزینه دستمزد ستاره ها بربیایم. بیشتر دست و بالمان در زمینه حضور ستاره ها در فیلم از این بابت بسته بود که چند نفری که می توانستند نقش های مدنظرم را ایفا کنند، در آن زمان با فیلم های دیگری قرارداد داشتند. من یکی از ویژگی های سینمای مستقل را کم خرج بودنش می دانم. برای این که این سینما خودش را از قید و بندهای سینمای بدنه رها کند، بهتر است از بودجه های پایین استفاده کرد. با بودجه بالا نمی شود حرف مستقل زد .چون سینمای ما ریسک بالایی در بازگشت سرمایه دارد، باید بودجه کمی برای آن صرف شود.
▪ یادم می آید که در جلسه مطبوعاتی جشنواره فیلم فجر هم خیلی اصرار داشتید فیلم تان را در رده سینمای مستقل جای دهید. خودتان این سینما را چگونه تعریف می کنید؟
- من تعریف سینمای مستقل در ایران را، متفاوت از تعریفش در سینمای هالیوود می دانم. در آنجا سینمای مستقل یعنی سینمای مستقل از نظام سرمایه داری. در سینمای مستقل زیر یک میلیون دلار صرف تولید فیلم می شود درحالی که در هالیوود، بودجه ها بالای ٢٥ میلیون دلار است. این موضوع در سینمای ایران بی معناست. چون ما بخش خصوصی نداریم که سرمایه گذار بخواهد در آن فعال باشد. ما اینجا حاکمیت دولت را داریم. دولتی که وام می دهد، فیلم نامه را تصویب می کند، پروانه نمایش می دهد و در همه کارها دخالت می کند. در سینمای ایران «سینمای مستقل» به فیلم هایی می گویند که از دولت مستقل باشند، نه این که نظارت دولتی بر آن ها اعمال نشود. اصلا برای کارگردانان ما مقدور نیست که بودجه خودشان را از مردم و بخش خصوصی و گیشه ها به دست بیاورند یا به خاطر دریافت وام پیش مسئول دولتی سرکج نکنند. چون تجربه نشان داده هر فیلمی حرف دولتی زده، بودجه خوبی گرفته ولی مورد استقبال مردم قرار نگرفته است.
▪ مگر شما برای «همخانه» از بودجه های دولتی استفاده نکردید؟
- ما به هیچ وجه در ساخت این فیلم وام دولتی نگرفتیم. هرچند یک سازمان دولتی به نام مرکز گسترش سینمای مستقل، در تهیه فیلم سرمایه گذاری کرد و در منافع آن سهیم شد. اما مشارکت، با وام و سوبسید گرفتن از دولت تفاوت دارد.
▪ بیشتر منتقدان «همخانه» را یک فیلم تجاری غیرمبتذل می دانند، تعریف شما از ابتذال چیست؟
- به نظر من به آن چیزی مبتذل گفته می شود که سخیف و بی ارزش باشد. فیلم ٩٠ دقیقه ای را که باید در چهل روز فیلم برداری شود، در ٢٠ روز فیلم برداری می کنند، یعنی وسواس در آن به خرج نرفته است. ابتذال هم در مضامین و محتوا قابل پی گیری است و هم در ساختار و پرداخت سینمایی.
▪ وزیر ارشاد در صحبت های اخیرش گفته بود در دولت نهم ،با جریان فیلم های مبتذل مقابله شده و دیگر شاهد مسئله ابتذال در فیلم ها نیستیم.
- ابتذال همیشه وجود داشته و ادامه هم خواهد داشت. این طور نیست که وزیری بیاید و ادعا کند دیگر ابتذال وجود ندارد. به محض اینکه گروه های فیلم سازی به کیفیت توجه نکنند، از همان هنگام ابتذال وارد فیلم می شود. ابتذال با توقیف و تعطیلی هم حل نمی شود. ریشه حل ابتذال را باید در مردم جست وجو کرد. اگر مردم از فیلمفارسی ها حمایت نکنند، فیلم مبتذل هم تولید نمی شود.
▪ به نظر می رسد در جریان تولید فیلم «همخانه» باتوجه به آنکه فیلمی تجاری می ساختید، راه همواری را در پیش داشتید و کمتر سختی کشیدید.
- بیشتر موانعی که سر راه فیلم سازان در بخش تولید قرار می گیرد، از جنس بوروکراسی است. این ها هستند که مانع تراشی می کنند نه خود فیلم. تولید فیلم کار دشواری نیست. به نظر من عرضه و پخش سخت است اما مرحله نمایش از همه دشوارتر است. باندهایی که در سینمای ایران وجود دارند سرنوشت فیلم ها را تعیین می کنند. در عرصه پخش وارد می شوند تا فیلمی زمین بخورد و نتواند ادامه حیات بدهد. مثلا در زمینه تبلیغات جلویش را می گیرند و نمی گذارند تبلیغ کند. در مرحله پخش تیزر، هزینه ها را بالا می برند. یا سالن دارها دست به یکی می کنند و می گویند از فلان فیلم حمایت نمی کنیم. ولی فلان تهیه کننده هر فیلم مبتذلی بسازد، نمایش می دهند.
▪ اما «همخانه» خیلی زود به مرحله اکران رسید و سینماهای زیادی را هم در اختیار گرفت.
- در ظاهر این گونه است. در زمینه اکران هم ظرافت های زیادی وجود داشت. کارشکنی های بزرگی رخ داد که از جنس بوروکراسی بود. در دادن پروانه نمایش بی جهت یک هفته این دست و آن دست کردند. بعد متوجه شدیم به این خاطر بوده که دیگران که جگرگوشه ترند، راحت تر قراردادشان را با سالن دارها در شهرستان ها ببندند.
▪ یکی از اشکالاتی که به فیلم جدید شما می گیرند این است که همچون فیلم قبلی تان، به موضوعات اجتماعی نپرداخته اید و بیشتر دنبال قصه گویی بوده اید.
- «همخانه» یک فیلم اجتماعی است که به پاره ای فرهنگ های ایرانی، که مردم ایران با آن درگیرند، اشاره می کند. به اینکه متأسفانه قشر دانشجو بی هویت و سردرگریبان و دورو شده است، به عبارتی دم غنیمت شمار شده و آینده نگر نیست. اطلاعاتش از مسائل فرهنگی و سیاسی معاصر خیلی سطحی است و ... از آنجا که در «همخانه» درام جدی تر از فیلم قبلی است، ممکن است تماشاگر نسبت به این مضامین توجه خاصی نداشته باشد.
▪ برای آهنگ سازی فیلم تان از خواننده ای - محسن نامجو - استفاده کرده اید که اختلاف نظرها درباره او خیلی زیاد است. چگونه به این انتخاب رسیدید؟
- صرف نظر از این که دیگران درباره «محسن نامجو» چه می گویند، فکر می کنم انتخاب درستی بوده است. ویژگی او این است که قالب های مرسوم موسیقی ایرانی را شکسته و توانسته آن را، با موسیقی پاپ تلفیق کند. این خودش یک اتفاق تازه است. ساختارشکنی جزو ویژگی موسیقیایی اش است. ساختارشکنی جزو ویژگی نسل دانشجو هم هست. «محسن نامجو» برای یک فیلم دانشجویی می توانست بهترین انتخاب باشد.
▪ خیلی جالب است که اکبر عبدی در فیلمی کمدی نقشی جدی را ایفا می کند.
- تمام هم و غم ما این بود که یک «اکبر عبدی» متفاوتی را ارائه کنیم. هرچند الان پخش کننده ها در این رابطه انتقادهای سازنده می کنند. مثلا می گویند اگر اکبر عبدی را به شکل کلیشه ای خودش حفظ می کردی، به فروش فیلمت کمک کرده بودی. من کلیشه شکنی کردم و گریم و بازی متفاوتی از «اکبر عبدی» گرفتم. این کار برای خود عبدی و از جنبه هنری اتفاق خوبی بود، اما به لحاظ استقبال تماشاگر شاید خیلی درست نبوده است. اما من کارگردان بیشتر نگران جنبه های فرهنگی هنری فیلم هستم و جنبه های تجاری برایم در مرحله بعد قرار دارد.
▪ باتوجه به پیشینه نقدنویسی تان، فیلم ساز بودن دشوارتر است یا منتقد بودن؟
- هر دوتایش کار دشواری است. اتفاقا الان بیشتر به سختی نقد نوشتن واقف شده ام چون این موضوع را کاملا لمس می کنم که نوشتن نقد چقدر می تواند جریان فیلم سازی را تقویت کرده یا باعث شکستش شد. متأسفانه به خاطر اینکه مردم ارتباط خوبی با مطبوعات ندارند، نقدها هم خیلی تأثیری در استقبال مردم ندارد اما روی خود فیلم سازان تأثیرگذار است. نوشتن نقد کار دشوار و ظریفی است همان طور که فیلم سازی هم سختی های خودش را دارد.
▪ حتما این سوال را شنیده اید که می پرسند اگر منتقدان همه چیز را می دانند چرا خودشان فیلم نمی سازند. فکر می کنید یک منتقد برای اثبات خودش حتما باید به فیلمسازی رو بیاورد؟
- نه به هیچ وجه این طور نیست. کار روزنامه نگار نوشتن درباره موضوعات جامعه است که یکی از آن ها سینماست. روزنامه نگاری حرفه ای مستقل و تأثیرگذار است. شما نمی توانید به روزنامه نگاری که سیاست های اقتصادی دولت را نقد می کند بگویید: «اگر خودت بلدی برو رئیس جمهور شو.» منتقد ایراد کار را می گوید تا گامی در جهت اصلاح آن برداشته شود
احسان رحیم زاده
http://www.filmneggar.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید