پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


لبه پرتگاه


لبه پرتگاه
فیلم‌های عامه‌پسند، فیلم‌های کاملا معمولی و یک‌بارمصرفی که حتی به درد دوبار دیدن هم نمی‌خورند، در همه دنیا طرفدار دارند. این فیلم‌ها داستان‌هایی آبکی دارند، بازی‌هایی معمولی و گاهی بد را به تماشا می‌گذارند و پایان‌بندی‌هایی قابل پیش‌بینی دارند و همه اینها، وقتی یک‌جا‌ جمع می‌شوند، نتیجه کار یکی از همین فیلم‌هایی از آب درمی‌آید که هر هفته روی پرده سینماهای آمریکا می‌رود، همین فیلم‌های یک‌بارمصرفی که هیچ منتقدی به خودش زحمت نمی‌دهد چند کلمه‌ای درباره‌اش بنویسد و ترجیح می‌دهد طوری وانمود کند که انگار این فیلم و محصولات مشابهش را ندیده است؛ اصلا همین‌که چندسالی پیش از این، عبارت «نقدناپذیر» یا «ضد نقد» را درباره این فیلم‌ها به کار برده‌اند، نشانه این است که چنین فیلم‌هایی را نباید «جدی» گرفت.
این‌ محصولات کاملا مصرفی را باید چیزی شبیه همین ذرت‌های بوداده و گاهی پف‌کرده‌ای دانست که هرچند طعم خوبی دارند و به‌کمک انواع ادویه، بوی خوشی از آنها به مشام ما می‌رسد، اما فاقد هرنوع خاصیت غذایی هستند و در درازمدت، هر معده سالمی را زخمی می‌کنند. پس بعید است که هیچ عقل سلیمی سه وعده روزانه خود، یا دست‌کم یکی از این وعده‌ها را به خوردن ذرت‌های بوداده و گاهی پف‌کرده اختصاص دهد و درعین‌حال، بعید است هیچ عقل سلیمی در «جدی‌نبودن» و «یک‌بارمصرف‌بودن» این فیلم‌های عامه‌پسند تردیدی داشته باشد.
«جدی‌گرفتن» فیلم‌های «یک‌بارمصرف‌» یکی از آن کارهای عجیبی‌ست که منتقدان سینمایی ما، متاسفانه، استعداد بسیاری در آن دارند. بعید است در گوشه دیگری از این کره خاکی، این‌قدر به فیلم‌های «یک‌بارمصرف‌» اهمیت بدهند و پای حرف‌های سازندگان این محصولات مصرفی بنشینند؛ حتی اگر بخواهند از آنها سوال‌ها کنند که با چه نیت و چه امیدی این ذرت‌های بوداده و گاهی پف‌کرده را تحویل علاقه‌مندان داده‌اند. جشنواره فیلم فجر، چندسالی‌ست که ملاک سینمای ایران نیست؛ اکران سالانه سینمای ایران، گاهی هیچ ربطی به فیلم‌های نمایش‌داده‌شده در جشنواره فیلم فجر ندارد و معدود فیلم‌های قابل تحمل و قابل تاملی که روی پرده این جشنواره رفته‌اند، ماه‌ها در انتظار سینماهایی هستند که در نهایت ازجان‌گذشتگی، محصول هنری آنها را به تماشا بگذارند.
فیلم‌های قابل تحمل و قابل تاملی را، متاسفانه، همه تماشاگران نمی‌بینند و البته لزومی هم ندارد که همه تماشاگران به تماشای فیلم‌هایی بنشینند که به‌گفته معدودی از پخش‌کنندگان و سینماداران، «جذابیت عام» ندارند، اما لازم است که معدود فیلم‌های قابل تحمل و قابل تامل، رنگ پرده را ببینند تا به‌مرور فراموش نکنیم که سینما، فقط همین محصولات «یک‌بارمصرف» و «ضدنقد»ی نیست که مثل غده‌ای سرطانی سینمای ایران را فراگرفته است. هم سازندگان آن محصولات هنری و هم صاحبان آن سینماها، قاعدتا خوب می‌دانند که ذائقه تماشاگران سینمای ایران، در این چندسال، دستخوش تغییرات عظیمی شده است؛ نمایش پیاپی فیلم‌های عامه‌پسند، این «توهم بزرگ» را در ذهن تماشاگران پدید آورده است که سینمای امروز ایران همین فیلم‌های «یک‌بارمصرف‌»ی‌ست که، متاسفانه، فاقد هرگونه ذوق هنری هستند و صرفا ساخته می‌شوند تا پول بیشتری را به جیب تهیه‌کننده محترم بریزند. هیچ عقل سلیمی با گردش سرمایه در سینما مخالف نیست و بعید است هیچ آدم عاقلی از این‌که سینماهای ایران دوران خوبی را می‌گذرانند و صندلی‌ها خالی نمی‌مانند، دلخور باشد. اما نکته‌ای که باید در نظر داشت این است که فیلم‌های «یک‌بارمصرف‌»، متاسفانه، فرصتی به فیلم‌های دیگر نمی‌دهند و سینماداران و پخش‌کنندگان هم ترجیح می‌دهند رضایت تماشاگران را، هرجور که شده، به‌دست بیاورند. فروش فیلم‌های ایرانی نشان می‌دهد که دوران خوش این سینما در جریان است، اما واقعیت این است که باید نگران آینده سینمای ایران باشیم.
سینمای ایران، دوران خطرناکی را می‌گذراند و به‌سلامت ‌جستن از این دوران خطرناک، البته که آسان نیست. فیلم‌های عامه‌پسند و «یک‌بارمصرف‌»، سینمای ایران را دربرگرفته‌اند و ظاهرا هیچ‌کس نگران نیست؛ حتی آن‌ کارگردان‌هایی که محصولات هنری می‌سازند و علاقه‌ای به ذرت‌های بوداده و پف‌کرده، ندارند. ظاهرا همه باور دارند که سینما باید «بفروشد» و برنده میدان فیلمی‌ست که بیشتر از همه می‌فروشد و کارگردان‌های تازه‌نفسی که از راه می‌رسند، به چیزی جز «فروش» فکر نمی‌کنند. کسی نگفته است که ماجراهای تلخ و دردناک فیلم‌های نامربوط، سطحی و کسل‌کننده دهه ۱۳۶۰ از نو تکرار شود، اما هیچ بد نیست که فکری هم برای آینده سینمای ایران بکنند و چاره‌ای برای این سینمای بخت‌برگشته بیندیشند که در آستانه سقوطی عظیم قرار دارد.
از آینده کسی خبر ندارد، اما می‌شود با دیدن صحنه‌هایی از همین محصولات «یک‌بارمصرف» نگران آینده سینمایی شد که «فیلم‌»هایش، و تازه نه همه «فیلم»‌ها، سالی یک‌بار در جشنواره فیلم فجر، فرصتی پیدا می‌کنند تا روی پرده بروند. اما آینده سینمای ایران اگر ادامه منطقی همین محصولات باشد، آن‌وقت بهتر است که قید همه‌چیز را بزنیم و دل‌مان را به چیزهای دیگری خوش کنیم. چه می‌شود کرد؟ ذرت‌های بوداده و گاهی پف‌کرده‌ را گاهی چنان تبلیغ می‌کنند که دل هر عابر پیاده‌ای را آب می‌اندازد.
کسرا مقصودی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید