شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


هنر و پول


هنر و پول
ناتالی هینیک جامعه شناس مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه درصدد است تا در کتاب «جامعه شناسی هنر» با تعریف هنر به مثابه جامعه مطالعات چهار دهه اخیر را در زمینه جامعه شناسی هنر مورد بررسی و نقد قرار دهد.
کتاب از دو بخش (هر بخش از چهار فصل) و یک نتیجه گیری تشکیل شده که در نخستین بخش به تاریخ جامعه شناسی هنر پرداخته شده است.
هینیک دستاورد جامعه شناسی را در هنر در ابتدا ضعیف ارزیابی می کند چرا که از دیدگاه وی بنیانگذاران جامعه شناسی نه در متن بلکه در حاشیه به مساله زیبایی شناسی نیم نگاهی کرده اند.
امیل دورکیم مساله هنر را تنها از لحاظ رابطه ای که در نگاهش با دین دارد بررسی کرده است. مارکس وبر در متنی که پس از مرگش در سال ۱۹۲۱ درباره موسیقی به دست آمده، سبک های مختلفی را به تاریخ فرآیند عقلانی شدن غرب و به منابع غنی ارجاع می دهد و پایه های یک جامعه شناسی فنون در موسیقی را پی ریزی می کند و از این میان تنها جورج زیمل است که در همان دوره پژوهش درباره هنر را کمی جلوتر می برد.
زیمل در نوشته هایش درباره رامبراند، میکل آنژ و رودن غزیمل، ۱۹۲۵ف تلاش می کند موقعیت اجتماعی هنر را به ویژه در مناسباتش با مسیحیت و نفوذ جهان بینی ها را روی آثار هنری آشکار کند.او میان ذوق برای تقارن و صورت های حکومت استبدادی یا جامعه های سوسیالیستی مناسبتی می بیند در حالی که قریحه عدم تقارن رابا صورت های دولت لیبرال و با فردگرایی متناسب می داند.
با این مقدمه هینیک به بیان چگونگی تولد جامعه شناسی هنر در جمع متخصصان زیبایی شناسی و تاریخ هنر پرداخته است که به عقیده او در جمع متخصصان زیبایی شناسی و تاریخ هنر متولد شده است که دغدغه آن را داشتند رابطه شان را با تمرکز دوکانونی هنرمندان آثار قطع کنند.
با ورود جامعه به عنوان بعد سوم در مطالعات درباره هنر سه گرایش به گزارش هینیک در جامعه شناسی هنر پدید آمد.
نسل اول با دغدغه برای بستگی میان هنر و جامعه و همچنین در زیبایی شناسی و فلسفه نیمه اول قرن بیستم در سنت مارکسیستی و در میان مورخان هنر نامتعارف، حول و حوش جنگ جهانی دوم به ظهور رسید. این «زیبایی شناسی جامعه شناختی» نسل اول مطابق سنت ژرمنی به سرعت صورت علم نظری به خود گرفت.
نسل دوم از میان مورخان هنر و از درون سنتی به مراتب تجری تر به ویژه در انگلستان و در ایتالیا به ظهور رسید. این نسل به جای آنکه درصدد برقرار کردن پل های ارتباطی میان هنر و جامعه باشد با در پیش گرفتن روش بررسی های اسنادی مساعی شان را صرف تعیین جایگاه هنر در جامعه کردند. از دیدگاه آنها میان هنر و جامعه «برون بود» وجود ندارد بلکه رابطه همپوشی وجود دارد.
این جریان دوم فکری که «تاریخ اجتماعی هنر» نام گرفته امکان داد تا پرسش سنتی هنرمندان و آثار را با طرح پرسش بسترهایی که در آن تحول می یابند، پوشش داده یا پشت سر گذاشت. (افرادی مانند مارتین واکرنیجل و نیکولوس پسنر)
فرانسه و آمریکا کانون اصلی نسل سوم بود که با به کار بستن روش های مدرن آماری یا انسان شناختی توسعه یافته مساله تحقیق اکنون را هنر به مثابه جامعه تعریف کرد. یعنی مجموعه کنش های متقابل، کنشگران، نهادها و اشیا به گونه ای با هم تحول می یابند تا آنچه را که هنر می نامند، تحقق یابد. این نسل جامعه شناختی پیمایش در کتاب نام گرفته است.
فقدان طرح جامعه شناختی در ارتباط با تاریخ هنر، موسیقی یا ادبیات و توسعه نیافتگی خود جامعه شناسی از نظر «ناتالی هینیک» سبب ساز بت انگاری اثر هنری، قائم به ذات پنداری واقعیت اجتماعی و علیت گرایی در جامعه شناسان نسل اول شد که باعث گشت سایر ابعاد زیبایی شناسی یعنی فرآیند آفرینندگی، زمینه و چگونگی پذیرش از میدان تحقیق کنار گذاشته شوند و هر تفکری درباره هنر به یک تبیین علت و معلولی تقلیل یابند.هینیک با استقلال زدایی از هنر نامیدن سنت زیبایی شناسی مارکسیستی و مکتب فرانکفورت این نوع جامعه شناسی هنر را توسعه نیافته ارزیابی می کند.
او نظر مثبت تری نسبت به نسل دوم و روش های بررسی تاریخی دارد که به اندیشه وی در هر حال کمتر از مولفان مارکسیست، در قید اثبات جانبدارانه یک ایدئولوژی یا یک هدف انتقادی هستند. ناتالی هینیک بر این باور است که سبکبار از شانه خالی کردن از تکلیف تولید یک «نظریه واقعیت اجتماعی» بر مبنای هنر و نیز یک نظریه هنر بر مبنای واقعیت اجتماعی، جامعه شناسان هنر می توانند تلاش شان را آزادانه خرج تحقیق در نظم هایی کنند که بر کثرت کنش ها، اشیا، کنشگران، نهادها و بازنمایی ها حاکمند و هستی جمعی پدیده هایی را تشکیل می دهند که زیر عنوان «هنر» جمع شده اند.
او بر نقش تحقیقات با استفاده از روش های جامعه شناسی کاربردی مانند سنجش های آماری، مصاحبه های جامعه شناختی و مشاهدات انسان شناختی تاکید دارد زیرا نه تنها نتایج جدیدی به بار می آورند بلکه و مخصوصاً صورت مساله ها را عوض می کنند و امکان پیشرفت های یک رشته علمی در حال توسعه سریع را به جامعه شناسی هنر می دهند. این طلیعه اندیشه نسل سوم یعنی جامعه شناسی پیمایشی است با متفکرانی مانند «روژه بایستد».از دیدگاه نویسنده جامعه شناسی هنر می توان بر جهت مناطق جغرافیایی یا بر حسب مکتب ها به شیوه افتراقی سنت های جامعه شناسی را مطرح کرد.
انواع گوناگون هنرها، بر حسب کالاهای منحصر به فرد ( هنرهای تجسمی)، کالاهای تا بی نهایت قابل بازتولید بدون لطمه زدن به کیفیت (ادبیات، سینما، عکاسی) یا نمایش های زنده (تئاتر، موسیقی) نیز می توانند اساس معرفی باشند اما وی برای روشنی معرفی نتایج تحقیقات پیمایشی از یک تقسیم بندی متناظر با جنبه های متفاوت فعالیت هنری استفاده می کند: دریافت، میانجی، تولید، آثار. در بحث دریافت هینیک بر این امر صحه می گذارد که جامعه شناسی دریافت آثار هنری با طرح پرسش، نه درباره ترجیحات زیبایی شناختی بلکه درباره شرایطی که اجازه می دهد داوری در حد زیبایی یا زشتی، هنر یا ناهنر ظاهر شود در خلاف جهت جامعه شناسی ذوق و سلیقه حرکت می کند. بنابراین رد کردن ها همان اندازه مهم هستند که ستایش ها، ناآگاهان همان قدر که آگاهان، ذوق بد همان قدر که ذوق خوب و اشخاص همان قدر که آثار. مثال این بخش هم نگاه نویسنده است به ون گوگ است که در آن وظیفه جامعه شناسی این دانسته شده است که یکتایی هنرمند را به عنوان یک رژیم خاص ارزش گذاری نتیجه عملکرد خاص جماعات تحلیل کند، که این رژیم یکتایی دقیقاً رژیم ارزش گذاری هنر دوران مدرن است.
در بحث میانجی گری، این واژه معرف هرآن چیزی است که میان یک اثر و پذیرش آن مداخله می کند و بنا دارد جانشین توزیع نهادها شود مانند بازار کالاهای فرهنگی و منتقدان آثار هنری. هینیک در این مبحث از صاحب نظران دعوت می کند تا در جامعه شناسی میانجی ها (اشخاص، نهادها، کلمات و اشیا) مشارکت کنند وخود درباره ارتباط هنر و پول در این زمینه اظهارنظر می کند که برای سنجش ارزش هنر، پول معیار خوبی نیست.
کتابی که در نخستین سال های انتشارش چند صد نسخه به فروش می رسد، درمیان مدت یا در بلندمدت می تواند گنجینه ناشرش شود به شرط اینکه او روی منافع «بلندمدت» و «ادبیات ناب» شرط بسته باشد و نه روی نشر بازارپسند کوتاه مدت. همین طور تابلوی نقاشی که در زمان حیات آفریننده اش به چند فرانک به فروش رفته است، یک قرن بعد به چند میلیون دلار معامله می شود و احتمالاً نصف آنچه در حراج بعدی به فروش خواهد رسید؛ آثار هنری معاصر که ۱۰ سال پیشتر قیمت گزافی داشتند و مایه رونق بازار هنر بودند، امروزه به یک دهم قیمت آن روزشان مشتری ندارند.
با توجه به این بررسی و قابل تکثیر بودن وسیع کتاب، نوار موسیقی و سی دی در دنیای امروز و حجم عظیم پول در گردش در بازار هنر و تغییرپذیری آن، هینیک درنهایت پول را شاخص ارزش خوبی برای هنر ارزیابی نمی کند.
شهرت، انتشار یا نمایشگاه، قیمت گذاری و گردش در یک بازار، بیانات عاطفی و تفسیرهای عالمانه، جوایز و پاداش ها از همه رقم، ورود در کتاب های درسی دانش آموزان، جابه جایی در مکان و ماندگاری در زمان برنامه های پژوهشی هستند که جامعه شناسی هنر به زعم هینیک می تواند در بحث میانجی به آن روی آورد.ناتالی هینیک در مطالعه تولیدکنندگان هنر معتقد است باید هنرمندان را از گذر اسناد و مدارک و زندگینامه آنها شناخت البته به عنوان فردی و مطالعه آنها به عنوان پایگاه جمعی یک تجربه تاریخ اجتماعی هنر و جامعه شناسی مشاغل هنری صورت گیرد.
درباره آثار هنری هم نویسنده یه یک رویکرد عمل گرا در برخورد با اثر معتقد است که مطابق آن نباید سوال کرد که چه کسی آثار هنری را می آفریند یا اینکه آثار هنری چقدر می ارزند یا چه معنایی دارند بلکه باید تحلیل کرد این آثار چه کنند و سپس با بررسی تجربی آنها را مشاهده کرد، آن هم با مطالعه دقیق تاثیراتی که آثار هنری اعمال می کنند؛ یعنی از یک طرف به توصیف رفتارهای کنشگران، اشیا، نهادها، میانجی گری ها و گردش ارزش ها از مبدا آثار هنری و درباره آنها پرداخت و از طرف دیگر به توصیف آن چه در ویژگی های صوری شان - نوآوری های فردی و همچنین عناصر پایدار تکرار شونده در یک مجموعه - این رفتارها را ضروری می کند، همت گماشت.
دراین باره «ناتالی هینیک» تاکید می کند که آثار هنری همان قدر مهم و اجتماعی اند - یعنی با هم در تعامل اند - که اشیای مادی، ماشین ها و انسان ها.
در فصل نتیجه گیری روش های آماری، مصاحبه، مشاهده و تحلیل عمل گرایانه کنش های در وضعیت گامی است برای خودگردانی رشته جامعه شناسی هنر و فاصله گیری این دانش بشری از مرحله «زیبایی شناسی - جامعه شناختی» که به اندیشه هینیک رویکردی پر مدعا و کم بازده است و در صورت مساله های ادیبانه حبس شده است چراکه در عمل برتری به آثار هنری، داده شده است.
توجه به جامعه شناسی آثار هنری، شیوه های دریافت، صورت های شناسایی و پایگاه تولیدکنندگان هم از توصیه های نویسنده در راستای استقلال جامعه شناختی هنر است. می توان اصلی ترین پیام «ناتالی هینیک» در این کتاب را تاکید وی بر روش های ویژه علم جامعه شناسی در جامعه شناسی هنر دانست؛ دانشی که به تعبیر وی وظیفه دارد بفهمد در چه شرایطی کنشگران اجتماعی برداشت های هنری را تولید می کنند وپیامد آن روی تولید هنری، روی میانجی گری و روی دریافت اثر هنری خواهد بود.
«جامعه شناسی هنر» نوشته «ناتالی هینیک» با ترجمه «عبدالحسین نیک گهر» در ۱۶۵ صفحه را نشر آگه منتشر کرده است.
جواد لگزیان
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید