جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


سیمای نوین دکوراسیون


سیمای نوین دکوراسیون
فضای داخلی خانه و نحوه چیدمان اسباب و اثاثیه منزل ارتباط مستقیمی با افزایش انرژی شما در بدو ورود به منزل دارد. به عقیده طراحان داخلی یکی از مهم ترین عواملی که موجب تشدید نگرانی و پریشانی حال فرد پس از گذران یک روز کاری می شود، حضور در فضایی است که هیچ گونه هماهنگی در نوع چیدمان و رنگ آمیزی آن دیده نمی شود. رنگ جادویی است که می تواند اتاق را از محیطی سرد و کسل کننده به فضایی گرم و صمیمی متحول سازد.
رنگ ها می توانند به شیوه های مختلف تاثیراتی بنیادین در زندگی بر جای گذارند که از جمله مهم ترین آنها می توان به تاثیر آنها بر احساسات اشاره کرد. جهانی که انسان در آن زندگی می کند، متشکل از هزاران رنگ و تنالیته های مختلفی است که موجودات و اشیا را برای ما جذاب تر و حتی به گونه ای معنوی، عمیق تر نشان می دهند. هر کدام به سبب ویژگی های شیمیایی و روانشناسانه ای که دارا هستند، منبع مهمی از انرژی، در جهت فزونی سلامت و نشاط روح و روان در انسان ها به شمار می روند. جهانی تک رنگ با تنالیته های محدودی را با طبیعت اطراف خویش مقایسه کنید یا خود را ساکن شهری سیاه و سفید بدانید، بدون هیچ کنتراستی و هیجانی. معنای زندگی تغییر یافته و سردی و مردگی بر همه جا حاکم می شود؛ فضایی بی روح و عاری از هر جنب و جوشی که تشنه جرعه ای رنگ است. مساله رنگ به سبب تاثیرات مهم روانشناسانه اش، در مقوله شهر و فضاهای معماری امری مهم به شمار می رود تا بدانجا که تخصصی با عنوان رنگ بندی و رنگ شناسی فضاهای شهری در بین هنرمندان مطرح شده است. هماهنگی در رنگ مثل هماهنگی در نت های موسیقی است و از اهمیت ویژه ای در ایجاد هارمونی مناسب و چشم نواز به مانند قطعه موسیقی برخوردار است. رسیدن به اهدافی همچون کارکرد مناسب، زیبایی بصری، هارمونی فضایی و تاثیر محیطی و روانی موثر و مثبت مستلزم استفاده هماهنگ، منسجم، معنیدار و زیبا از عناصر طراحی است. استفاده از جداکننده های سبک و قابل حمل، شفاف سازی، رنگ بندی های متناسب با نیاز های موجود و توجه به نحوه قرارگیری و تعامل مابین فضاهای مختلف از جمله ویژگی هایی هستند که در کنار ساختار خاصی که برای دکوراسیون خانه در نظر گرفته شده، می تواند بر غنای آن افزوده و حتی قسمتی از مشکلات آن را حل کند. از طرف دیگر معماری داخلی به لحاظ معیارهای روانشناسی اهمیت بسیاری دارد. میزان امنیت، صمیمیت، شور و هیجان و آرامش موجود در یک فضا را می توان با راهکارهای مناسب تشدید یا تضعیف کرد. امروزه با افزایش آپارتمان نشینی ، یکی از عمده مشکلاتی که مردم با آن مواجه بوده و از آن گله مند هستند، کمبود فضا است. همین مساله باعث شده طراحان داخلی رویکرد تازه ای به مساله دکوراسیون داشته باشند. در طراحی های مدرن امروزی دیگر از تزئینات شلوغ و رنگ های مهیج خبری نیست. دکورها چنان ساده و ظریف طراحی شده اند که با تناسبات و رنگ بندی خاص خویش در کنار کالبد درونی، فضایی رمزگون را تداعی می کنند. از آن جهت که فضای آپارتمان های امروزی متراژ کمی دارند، از رنگ هایی با درخشندگی و شفافیت بالا استفاده می شود چرا که رنگ های روشن باعث می شود فضا بزرگ تر به نظر آید و هر چه شفافیت و درخشندگی آن بیشتر باشد به دلیل انعکاس نور فضا زنده تر به نظر می آید.
در سوی مقابل استفاده از رنگ های تیره به ویژه در انتخاب کفپوش، فضا را فشرده تر نشان می دهد. یکی از ملاحظات روانشناختی رنگ که در کاربرد هنری رنگ اهمیت دارد، بررسی تاثیر متقابل رنگ ها است. هر رنگ دارای سه صفت تغییرپذیر فام، درخشندگی و پرمایگی است. فام، صفتی از رنگ است که جایگاه آن را در سلسله رنگی (از قرمز تا بنفش) معادل با نور طول موج های مختلف در طیف مرئی مشخص می کند. قرمز، زرد و آبی را فام های اولیه می نامند و چون مبنای سایر فام ها هستند، جزء رنگ های اصلی نیز به شمار می آیند. گروه دوم فام های ثانویه عبارتند از نارنجی، سبز و بنفش که از مخلوط مقدار مساوی دو فام اولیه به دست می آید و سومین دسته فام ها نیز از اختلاط فام های اولیه و ثانویه به دست می آیند؛ زرد و نارنجی (پرتقالی)، نارنجی و قرمز، قرمز و بنفش (ارغوانی)، بنفش و آبی (لاجوردی)، آبی و سبز (فیروزه ای)، سبز و زرد (مغز پسته ای). ۱۲فام نام برده شده با ترتیبی معین در چرخه رنگ قرار می گیرند. در چرخه رنگ، فام های گروه دوم و سوم که بین یک زوج فام اولیه جای گرفته اند، دارای روابط خویشاوندی هستند و در کنار هم ساده ترین هماهنگی رنگی را پدید می آورند. هنگامی که این رنگ ها با رنگ های خالص سفید و سیاه ترکیب شوند، رنگ ها و سایه های مختلفی را ایجاد می کنند. درخشندگی که دومین صفت رنگ است، درجه نسبی تیرگی و روشنی را مشخص می کند. در چرخه رنگ، زرد بیشترین درخشندگی (معادل خاکستری روشن نزدیک به سفید) و بنفش کمترین درخشندگی (معادل خاکستری تیره نزدیک به سیاه) را دارد. استفاده از این نوع آرایش یک ساختار ساده را بر رنگ ها حاکم می کند و در نتیجه یک مفهوم یا نوعی نظم خاص را، ورای حضور محض رنگ ها، منتقل خواهد کرد. استفاده متناسب از رنگ در دیوارها و پیش زمینه های روشن تاثیر زیادی در محیط به وجود می آورد. رنگ های سرد می تواند کاهش مختصری در دمای بدن ایجاد کند و رنگ های گرم باعث مختصر افزایش دمای بدن می شود. به لحاظ بصری، رنگ گرم پیش می آید و رنگ سرد پس می نشیند. رنگ های درخشان به تنهایی جذاب هستند اما اگر در یک الگو یا ردیفی منظم قرار گیرند از نظر بصری تاثیر بیشتری خواهند داشت. این نوع آرایش یک ساختار ساده را بر این رنگ ها حاکم می کند و در نتیجه یک مفهوم یا نوعی نظم را، ورای حضور محض رنگ ها منتقل خواهد کرد. همچنین رنگ ها می توانند بر نگاه ما نسبت به بافت ها تاثیر بگذارند. بافت هایی با کنتراست بالا یک احساس فعال و پرانرژی ایجاد می کنند و رنگ ها را برای ایجاد محیطی آرام محصور می کنند. در کنار رنگ که نقش بسزایی در تغییر ماهیت دکوراسیون ایفا می کند، نور نیز تاثیر فراوانی در ایجاد تحرک و زنده کردن فضا دارد. نور اصلی ترین عامل پویایی یک فضای داخلی است. بدون نور فرم، رنگ و بافت قابل دیدنی وجود نخواهد داشت. نخستین عملکرد طراحی نور روشن کردن فرم ها و فضای یک محیط داخلی و نیز اجازه به کاربردهای فضا است تا فعالیت ها و وظایف خود را با سرعت، دقت و راحتی در خود انجام دهند. نور بر ادراک ما از بافت تاثیر می گذارد. وقتی که نور روی سطحی مستقیم می تابد، بافت دیداری آن را افزایش می دهد در حالی که نور پراکنده با ایجاد ابهام در فضا حس زیبایی شناسانه اثر را می کاهد. یکی دیگر از اصولی که امروزه در طراحی داخلی بسیار رعایت می شود، بهره گیری از فرم مبلمان و دکوراسیونی است که در عین سادگی و یکدستی، برانگیزاننده حس حرکت و جنبش در مخاطب باشد. با نگاه به نحوه انتخاب مبلمان در دکوراسیون های مدرن صحت و سقم این موضوع را می توان درک کرد. گرچه انتخاب رنگ مبل بسته به سلیقه و روحیات در افراد متفاوت است، اما استفاده از رنگ هایی مثل کرم روشن و سفید به زنده تر کردن فضا کمک بیشتری می کند و فضا را بزرگ تر نشان می دهد. این روزها بیشترین مدل کاناپه هایی که در بازار امروز دکوراسیون خریدار دارند بدون منحنی و به فرم L بوده و همانطور که در تصاویر می بینید، پهن و وسیع با رنگ های روشن هستند. اغلب طراحان برای ایجاد تناسب، رنگ مبلمان را هم ردیف با رنگ دیوار انتخاب می کنند. نکته مهم دیگری که در طراحی داخلی بسیار اهمیت دارد، توجه به کیفیات بصری است که خود از سه اصل تعادل (توازن یا تقارن)، اصل ریتم و اصل وحدت تشکیل شده است. اصل تعادل در دکوراسیون به معنی وجود تمام عناصر محیط در ساختاری متعادل است. در واقع عناصر طراحی نباید به گونه ای باشند که هر کدام از آنها نسبت به مکان و وضعیت قرار گرفتن شان، وضعیتی نامتعادل پدید آورند. تعادل در دکوراسیون به سه صورت متقارن، نامتقارن و شعاعی ایجاد می شود. در تعادل متقارن وسایل به طور کلی از نظر اندازه، شکل و وزن یکی بوده ولی در جهت مخالف یکدیگر قرار می گیرند. در این حالت اشکال قرینه به راحتی قابل تشخیص بوده و هر طرف مانند تصویر آینه طرف دیگر است. در این حالت تعادل، تحرک بصری کم بوده و قرینه سازی مکان ها، باعث ایجاد وقار، امنیت و پایداری است. نمونه ای از تعادل متقارن را می توان در میزگردها مشاهده کرد. بین تمام افرادی که در یک میزگرد دور هم جمع شده و مذاکره می کنند وحدتی خاص وجود داشته و نمی توان برتری فردی نسبت به فرد دیگر را مشاهده کرد. در تعادل نامتقارن اشکال از لحاظ شکل، بافت و اندازه متفاوت بوده ولی از لحاظ وزن یکسان هستند. معمولاً در دکوراسیون مدرن تقارن وجود نداشته و در صورت تغییر و تحول نیاز به مطالعه و محاسبه است. از لحاظ بصری اشکال نامتقارن معمولاً از جذابیت بیشتری برخوردارند. تعادل شعاعی نیز وقتی امکان پذیر است که خطوط زیادی در چیدمان وجود داشته باشد. اصل ریتم در واقع تکرار باقاعده یک یا چند عنصر بصری است. ریتم بیانگر میزان ارتباطی است که اجزای هر محیط با یکدیگر دارند. ریتم باعث از بین رفتن یکنواختی و ایجاد وحدت بین عناصر می شود. در واقع ریتم یکی از عناصر طراحی است که با فضا و زمان هماهنگ می شود. در طراحی داخلی چهار ریتم تکراری، متناوب، پیش رونده و پیاپی وجود دارد؛ ریتم تکراری به معنای تکرار یک موضوع، رنگ یا شکل در یک مکان و به منظور ایجاد ارتباط بین قسمت های مختلف یک فضا است. در این حالت یک عنصر بصری به طور یکسان تکرار می شود. بیشترین ریتم تکرار را می توان در کاشی های کف و دیوارهای دستشویی و آشپزخانه مشاهده کرد. ریتم تکراری از لحاظ دید بصری دارای انضباط ویژه، رسمی، فنی و دارای محاسبات ریاضی و خشک است. ضربان قلب در بدن انسان دارای ریتم تکراری است. در ریتم متناوب، یکنواختی ریتم تکراری با ایجاد حالت هایی شکسته می شود. به عنوان مثال روز و شب باعث ایجاد تنوع و تحول و دگرگونی می شود. ریتم پیش رونده نیز ریتمی است که تغییرات در آن از کم به زیاد یا از زیاد به کم وجود دارد. همچنین در ریتم پیاپی شکلی به شکل دیگر یا رنگی به رنگ دیگر انتقال پیدا می کند. اصل وحدت به معنی اتحاد و سازگار بودن اجزای محیط با یکدیگر است. در این حالت همگی به سوی یک هدف مشترک در حال حرکت هستند. اصل وحدت صرفاً بیانگر یکسان بودن عناصر نبوده بلکه به این معناست که باید سعی کرد به وسیله طراحی، از عناصر و لوازم مختلف به وحدت ظاهری شکیلی دست یافت. در طراحی معمولاً سعی می شود عناصر مختلف به نحوی در یکدیگر ادغام شده که یک کل واحد را تشکیل دهند. در این حالت عناصر مختلف با هم یکپارچه شده و از لحاظ دیداری قوی می شوند. متضاد اصل وحدت، پراکندگی است و این در حالتی به وجود می آید که عناصری که در کنار هم قرار می گیرند، هیچ رابطه ای از لحاظ رنگ، بافت و فرم با یکدیگر نداشته باشند.با توجه به آنچه گفته شد، زمانی که در جست وجوی ایده برای تصمیم در مورد رنگ اتاق خود هستید، به مبلمان و اشیای موجود در آن توجه کنید. ممکن است نقاشی یا قالیچه ای داشته باشید که الهام بخش شما باشد. بسیاری از طراحان داخلی ترکیب رنگ های خود را از یک رنگ خاص الهام می گیرند. به اطراف خود نگاه کنید. شاید یک گلدان ارغوانی قدیمی با پوشش قرمز قفسه کتاب های شما نقطه شروعی برای انتخاب رنگ شما باشد.
بهاره مهر نژاد
منبع:Lamoda.com
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید