پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بودگایا ـ هند Bodh Gaya India


بودگایا ـ هند Bodh Gaya India
در قرن ششم قبل از میلاد، روزگاری یک زاهد خانه به دوش و تنها، برای مراقبه (مدیتیشن) زیر سایه درختی نشست و تصمیم گرفت تا زمانی که به اوج معرفت و روشن‌بینی دست نیافته، آن‌جا را ترک نکند. بدین‌سان بود که بودیسم، یکی از مذاهب بزرگ دنیا و از سکوک عبادت آغاز گشت.
سال حقیقی تولد بودا، بر طبق بررسی مورخین، محققین مذهبی و فرقه‌های گوناگون بودائی، احتمالاً به اوایل سال ۶۴۴ یا اواخر ۵۴۰ قبل از میلاد برمی‌گردد. با این وجود، قاطعانه می‌توان گفت که او شاهزاده گوتاما سی دارتا Gautama Siddhartha، پسر سودهودانا Suddohodana، شاه قبیلهٔ شاکیا Shakya بود. محل تولدش باغ جنگلی لومبینی Lumbini، در نواحی وسیع و پر تپه‌ای بود که امروزه شمال شرقی هند و نپال می‌باشد. تولد او با حوادث گوناگونی هم‌زمان بود. خردمندان پیش‌گوئی کردند که او در آینده، شاهی قدرتمند خواهد شد و یا زندگی سلطنتی‌اش را ترک کرده و انسانی روشن‌بین و رهبری مذهبی خواهد گشت.
شاه سودهودانا Suddhodana، که نمی‌خواست گذشته‌اش را از دست بدهد، از آینده به هراس افتاد، به همین خاطر کوشید تا پسرش را با غرق نمودن در یک زندگی راحت و پر تجمل از مذهب و علائق فلسفی دور نگه دارد. به همین خاطر شاهزاده را در درون دیوارهای قصر پنهان کردند. او دور از محیط بیرون رشد کرد و به سن بلوغ رسید و هرگز سالخوردگی، بیماری و فقر را تجربه نکرد. اما جهالتش نسبت به جهان پیرامون و تجارب انسانی، تا به آخر ادامه نیافت.
روزی شاهزاده به خود جرأت داد و به بیرون از دیوارهای قصر قدم گذاشت و شاهد رنج‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی انسان شد و به پوچی زندگی کنونی‌اش که سرشار از شادی و نعمت بود پی برد.
سئوالات متافیزیکی و ماوراء طبیعی، ذهن او را فرا گرفت و با اعتقادی راسخ به دنبال کشف حقایق بزرگ زندگی بود. در سن ۲۹ سالگی خویشتن را از قید خانواده و مسائل دنیوی رها کرد و در راه خودشناسی گام برداشت.
سی دارتا، به دنبال سنت‌های کهن هندویسم Hinduism و در جست‌وجوی معلمین روحانی و مذهبی، یا گوروها (رهبر مذهبی هندوها) مسیر خویش را طی کرد. او به بررسی دانش ایشان پرداخت و با جدیت یوگاها (ریاضت، فلسفه جوکی) و مدیتیشن‌های متفاوتی را تمرین کرد. ۷ سال گذشت، سه سال آخر را به طرزی طاقت‌فرسا به ریاضت گذراند.
در حالی‌که هنوز به هدف خود یعنی روشن‌بینی، دست نیافته بود. سرانجام به این نتیجه رسید، که چنین تمریناتی به اندازه کافی برایش مفید نبوده است.
سی دارتا برای رسیدن به هدف نهائی، سفر خود را به سمت جنگل‌های مقدس باستانی و کهن اورووِلا Uruvela (گایا Gaya جدید در بیهار Bihar، واقع در شمال هند) آغاز کرد، در این‌جا بود که به درک کامل ذات لایتناهی‌ نائل گشت. رؤیاهای صادقه‌اش او را هدایت کردند، وی ردپاهائی از بوداهای سه دوره پیشین همانند کراکوچاندا Krakuccanda، کاناکامونی Kanalamuni، را دنبال کرد، سی دارتا زیر درختِ Bodhi نشست و زمین را لمس کرد و به این وسیله از آن خواست تا شاهد روزهای بیشمار خوب و پاکی که او را به این مکانِ روشن‌بینی هدایت کرده باشد، آن‌گاه به مراقبهٔ عمیقی فرو رفت، سه روز و سه شب گذشت؛ سرانجام نیت و راده‌اش تحقق یافت و سی دارتا، بودا شد، به معنای ”شخصِ روشن‌بین“.
بودا ۷ هفته‌ٔ بعد را هم نزدیک درخت بودی Bodhi در مراقبه سپری کرد. سپس به خواهش خدای ایندرا Indra، شروع به صحبت از حقیقت بزرگی که دریافته بود، نمود. اولین سخنرانی‌اش در آیسی پاتانا Isipatana سرنای Sarnath جدید نزدیک بنارس Banaras صورت گرفت. در اولین سخنرانی‌اش که اغلب ”آغاز سیر و سلوک در حقیقت“ نامیده می‌شد، ۴ حقیقت اصیل و مسیر ۸گانه‌ای را که علت شهرت بسیار مذهب بودا است، ارائه داد. (این ۴ حقیقت اصیل، ثابت می‌کرد رنجی که انسان‌ها می‌برند ناشی از طبیعت از هم‌گسیخته‌ٔ فکر است.
با این وجود برای رهائی از این رنج، راهی وجود دارد که از طریق تمرینات مدیتیشن و طریقت اصیل ۸گانه امکان‌پذیر است. از طریق این تمرینات، شخص به این بینش و بصیرت می‌رسد که با شناخت فرآیند فکر، علت رنج را دریابد. با رفتن در عمق چنین شناختی، شخص به‌طور روزافزون به یک موقعیت ازلی صلح و آرامشِ درونی دست می‌یابد. بودا بقیه عمرش را در سفر به اطراف شمال شرقی هند جهت آموزش و تأسیس انجمن‌های رهبانی برای زنان و مردان گذراند. او در سن ۸۰ سالگی در دهکدهٔ کوسینارا Kusinara (کوشی ناگر Kushinager جدید، ایالت اوتار پرادش Uttar Pradesh، هند) در گذشت. مرگ او برابر با ”پارانیروانا“ Paranirvana شناخته شد، یا ”رفتن به فراسوی نیروانا“ رسیدن به خشنودی مطلق و پیوستن با ذات هستی“. جسد او در مراسم بزرگی سوزانیده و خاکستر شد و آثارش را در یک سبوی شرقی قرار دادند. اندکی پس از آن، این آثار به ۸ قسمت تقسیم شد و خاکستر این مرده‌سوزی، همراه با سبوئی که آن را محافظت می‌کرد، پخش شد.
شواهد نشان می‌دهد که ۱۰ گنبد (زیارتگاه‌های مقدس بودائی) برای نگهداری این اشیاء مقدس و روحانی ساخته شده است.
عللِ انجام زیارت در مذهب بودیست مشخص نیست. بعضی از محققین بر این باورند که زیارت بودائی‌ها، در اصل تقلیدی بود از سنت هندوها، اما بعدها جزء لاینفک رسم یا سنت بودیست شد و آن را از خصوصیات مشخص و مجزای خود شمرد. خود بودیست‌ها به نقلِ عباراتی مشخص از (کتاب) ماهاپاری نیبناسوتا Magaparinibbna Sutta علاقه‌مندند؛ جائی‌که، بودا به شاگرد ممتازش آناندا Ananda می‌گوید؛ ۴ مکان وجود دارد ”... که یک شخص مذهبی باید با احترام از آن‌جا بازدید کند و بر آن نظر افکند“. این ۴ مکان عبارتند از؛ لومبینی Lumbini، محلی که او متولد شد؛ بودا گایا Boda Gaya، محلی که به قدرت ادراک دست یافت؛ سارانا Saranath، محلی که اولین آموزش‌هایش را داد و کوشی ناگر Kushinager محلی که درگذشت.
با وجودی که این مکان‌ها موقعیت واقعی جغرافیائی و چشم‌انداز وقایع مشخص زندگی بودا است، مدارک مستندی در مورد سخنان بودا از سنت زیارت در دسترس نیست. برخلاف باور عموم بودا هرگز هیچ‌یک از آموزش‌هایش را به رشته تحریر درنیاورد. اسنادی که از واژه‌های او داریم، منحصراً از خاطرات شاگردانش استنتاج شده است. ۳ ماه بعد از پارانیروانا Paranirvana،ـ ۵۰۰ نفر از شاگردانِ ممتازش، در غاری در راجاگرا Rajagraha با هم دیدار کردند و با نظر اکثریت بر آن‌چه که باید در آموزش‌های اصیل بودا در نظر بگیرند، توافق نمودند.
اختلافات زیادی که میان آنها بر سر توافق روی بخش‌های مناسب‌تر پیام بودا رخ داد، باعث شد که تا سال ۱۰۰ قبل از میلاد، ۱۸ فرقهٔ مستقل، و هر یک با بیان و تفسیر خود شکل بگیرد. این آموزش‌ها در مجموعه‌ای با نام تریپی تاکا Tripitaka، جمع‌آوری و تقریباً به‌طور شفاهی، به نسل‌های بعد منتقل شد تا سرانجام در اولین قرن قبل از میلاد برای به تحریر در آمدن، به سرندیب سیلان Ceylon سریلانکا سپرده شد.
هر آن‌چه در مورد صحت دستورات بودا راجع‌به زیارت در ۴ مکان فوق به آن اشاره کردیم به‌عنوان ”کاتورماهاپراتی هاریا“ Caturmahapratinharya یا ۴ معجزهٔ بزرگ شناخته شد و راهبان و زائرین دیدار خود از این مکان‌های مقدس را آغاز نمودند.
محل‌های دیگری که با زندگی بودا در ارتباط بود، در مذهب جدید، به مکان‌های زیارتی تبدیل شد. در ابتدا بین آن ۴ محل بود از جمله؛ راجاگرا Rajagraha که بودا فیلی وحشی را در آن‌جا رام کرد. سراواستی ravasti، محل وقایع مهمی که به‌عنوان اعجاز زوج‌ها شناخته شد. وایسالی Vaisali، محلی که میمون‌ها به بودا عسل هدیه کردند. سمکاسیا Samkasya محلی که بودا بعد از آموزش مادرش از قلمرو آسمانی و روحانی فرود آمد.
این ۸ مکان با هم‌دیگر ”آستاماهاپراتی هاریا“ Astamahapratiharya، یا ۸ معجزهٔ بزرگ شناخته شدند. گذشته از این، مکان‌هائی در آن‌جا بود که آثار سوزانیدن بودا در گنبدهای مقبره‌اش (موقعیت دقیق این مکان‌های به یاد ماندنی امروزه ناشناخته است) تقدیس و نگهداری می‌شد. در قرن سوم قبل از میلاد، امپراتور آشوکا Ashoka به دنبال تغییر مذهبش به بودیست، ۷ گنبد اصلی را گشود و آثارش (خاکسترهای بودا) را جمع‌آوری کرد. آسوکاوادان Asokavadana (حسابدارِ Asoka)، شرح داد که امپراتور این آثار کهن را به ۸۴۰۰۰ بخش تقسیم کرد و عهد کرد که برای هر بخش از محل فرمانروائی گسترده‌اش، گنبدی بسازد. در صورتی‌که ساخت این تعداد گنبد، برای صندوقچه‌ٔ متبرکات (جعبه یا صندوقی که در آن جسد یا اشیاء متعلق به یک قدیس نگهداری می‌شود)، بسیار بعید به نظر می‌رسد؛ (این تعداد بیشتر سمبولیک است تا معنای واقعی آن).
آسوکا Asoka تعدادی معبد و صومعه بنا کرد که مکان‌های مهمی در حوزهٔ زیارتی بودیست شدند. از اصول واقعی مذهبی که آسوکا بنیان نهاد، ارجح‌تر، انگیزه‌ای بود که او به سنت زیارت بودیست داد و نیز انتشار مذهب بودیسم به آن‌سوی مناطق وسیعی از آسیای بزرگ. اشتیاق شدید مذهبی آسوکا با قدرت امپراتوری او در هم آمیخت و مکانی مقدس را برای رسوم زیارت در هند بودیست بنیان نهاد و آن را قانونی شمرد.
این رسوم توسط حکیمانی مانند فا ـ حِسین Fa - hsien و هسوان ـ تسانگ Hsuan - tsang راهبان قرن پنجم و هفتم جاودانه شد که در ایجاد بودیسم در چین بسیار سودمند بودند و در قرن هشتم، استادِ Tantric هندی، پادماسام بهاوه Padmasambhava، به‌طور قطع بودیسم را در تبت Tibet، پایه‌گذاری کرد. به‌علاوه آثار مراسم سوزاندن جنازه توسط آسوکا در گنبدهای مقبره‌اش حفظ شد، آثار دیگر بودا مانند موهای سر و ناخن‌هایش در طی قرن‌ها پدیدار یا کشف شد. اصل این آثار که احتمالاً به دوران زندگی بودا برمی‌گردد، به دلیل آثار دروغین و ساختگی که توسط عده‌ای از مسیحیان بی‌توجه در قرون وسطی در اروپا به وجود آمده بود، سئوال برانگیز است. این شیوه در دنیای بودیست نیز اتفاق افتاد.
بسیاری از مکان‌های دیگری که از مراکز زیارتی مذهب بودیسم شدند، به‌تدریج قسمت وسیعی از مناطق آسیا را تحت تأثیر خود قرار دادند. به‌طور کلی مکان‌های مقدس بودیست از سه گروه اصلی تشکیل می‌شوند، که در طی قرن‌ها به دنبال پارانیروانای Paranirvana بودا اتفاق افتاد. هیچ‌یک از این مکان‌های مقدس از نظر تقدس بر دیگری برتری ندارد و هیچ‌کدام قبل از دیگری به وجود نیامده است. یک دسته مربوط به مکان‌هائی است که پیش از ورود مذهب بودیسم مقدس شمرده می‌شد و بعدها با کالبدِ (اساس) جغرافیای مقدس بودیست، پیوند خورد. چنین مکان‌هائی می‌توانند زیارتگاه‌ها یا معابد یا بسیاری از کوهستان‌های مقدس جادوئی یا مکان‌هائی که مهم‌ترین آئین مذهبی توسط حکیمان عزلت‌نشین، یوگی‌ها، و مرتاضین (ریاضت‌کش) در آن صورت گرفت، باشد. مذهب بودیسم از همان ابتدا تمایل ورود به مذهب تازه‌ای را داشت.
نخستین طرفداران و مبلغان مذهبی، که قصد داشتند، مذهب یا کیش تازه‌ای را به‌دست آورند، طبعاً در جتسجوی مکان‌ها و جوامعی بودند که روحانیت قبلاً آشکار ساخته بود، به‌خصوص در تبت، جائی‌که مکان‌های مقدسِ خاص، تحت تسلط بودیست‌ها بود، و نیز در چین، در کوهستان‌های مقدس و مخصوص تائوئیست، که اقامتگاه ”بودیستاوای“ بودائی Buddhist bodhisttvas شد.
دومین دسته از مکان‌های مقدس بودیست که بعد از درگذشت بودا به وجود آمد، مکان‌هائی بودند که به زندگی یا آثار بسیاری از حکیمان، مقدسین و معلمین در سنت بودیست ارتباط داشتند، برای مثال، مکان زیارتی معروف سانچ Sanch در مرکز هندوستان؛ که بودا هرگز این مکان را دیدار نکرد. هنوز آثار ۲ تن از شاگردان ممتازش، ساری پوترا Sariputra و مودگالیایانا Maudgalyayana، در این گنبد بزرگ تقدیس می‌شود.
سومین نمونهٔ مکان‌های زیارتی بودیست، آنهائی است که پیدایش آنها به ظهور یا تجسم خدایان گوناگون، مرتبط می‌شود.
ماهنامه دنیای کاراته


همچنین مشاهده کنید