جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


«مولانا» جلوی دوربین اماراتی ها!


«مولانا» جلوی دوربین اماراتی ها!
این روزها باز هم رویکرد جهانی به مفاخر فرهنگی کشورمان البته در حوزه فیلمسازی در صدر اخبار قرار گرفته است. ساخته شدن پروژه سینمایی زندگی «مولانا» با مشارکت کشورهای امارات متحده عربی، قطر، هند و... در واقع اقدامی است جایگزین کم کاری سهل انگارانه سینما و تلویزیون ایران که ۳۰سال در ثبت تصویر مفاخرملی و بین المللی کشور ما تاخیر کرده اند.
در این مقطع شاید لازم باشد واکنش هایمان به خبر ساخت فیلم سینمایی «رومی: آتش عشق» درباره مولانا; شاعر و فیلسوف نامدار ایرانی را با رویکردی منطقی مورد بازنگری قرار دهیم.
یکی از اولین خبرها حاکی از ساخت پروژه سینمایی تولید مشترک ایتالیا و امارات متحده عربی درباره مولانا جلال الدین محمد بلخی بود.
این پروژه ۲۵میلیون دلاری راقرار بود شرکت ایتالیایی «ایستار پروداکشن» با همکاری شرکت «دی سون» دبی تولید کند که توافق نهایی آن در جریان برگزاری دومین جشنواره «رم» حاصل شده بود. تصمیم «دی سون» برای ساخت فیلمی از زندگی مولانا بخشی از یک استراتژی بود که برابر با آن امارات قصد داشت خود را بعنوان لوکیشنی جدید برای ساخت پروژه های سینمایی در خلیج فارس مطرح کند.
همچنین قرار بود بخش هایی از فیلم در ترکیه فیلمبرداری شود و یونسکو نیز حمایت خود را از آن اعلام کرده بود. پس از انتشار این اخبار در آذرماه۸۶، خبر ساخت فیلم سینمایی زندگی مولانا با نام «عارف جان سوخته» به کارگردانی «اویدیو» یا «عبداللطیف سالازار» فیلمساز مسلمان آمریکایی در دی ماه۸۶ منتشر شد که قرار بود در آن نقش مولانا را «بهرام رادان» بازی کند.
این فیلم اقتباسی از کتاب «عارف جان سوخته» نهال تجدد بود و قرار بود «علیرضا شجاع نوری» علاوه بر تهیه کنندگی در نقش «شمس» هم بازی و «ملک جهان خزایی» بعنوان طراح هنری با این پروژه همکاری کند. هرچند همان موقع هم مطرح شد که «سالازار» با سابقه ساخت چند مستند و فیلم مهجور «غزالی: کیمیاگر سعادت» گزینه ای مناسب برای گام نهادن در عرصه مفاخر فرهنگی و ملی کشورمان نیست و هنوز هم این وجه را نمی توان انکار کرد که رویکرد نسنجیده او به «امام محمد غزالی» موجب شد این فیلم حتی داخل ایران هم دیده نشود و سرنوشتی مبهم پیدا کند. اما خبری که این روزها منتشر شده حاکی از اتفاقاتی دیگر است و نمی توان آنها را در یک کفه ترازو قرار داد. پروژه «رومی: آتش عشق» را «مظفر علی» فیلمساز هندی کارگردانی می کند.
او فیلمنامه را با همکاری «کبیر هلمینسکی» از آمریکا، «میرا علی» از هند، «شما زیدی» از هند و «شاهرخ حسین» از بریتانیا نوشته است. دکتر «دیپاک چوپرا» هندی و دکتر «لیندا سیگر» از آمریکا نیز مشاور فیلمنامه بوده اند. «مظفر علی»، شاعر و فیلمساز ۶۴ساله که قرار است این فیلم را بسازد خود تحت تاثیر تصوف است. او اولین فیلم خود «رفتن» را در سال۱۹۷۸ ساخت و بخاطر آن «طاووس نقره ای» هیئت داوران هفتمین جشنواره فیلم دهلی نو را از آن خود کرد.
او بعنوان کارگردان بیش از ۲۰فیلم سینمایی و تلویزیونی در کارنامه دارد و سال۱۹۸۲ برای فیلم تحسین شده Jaan Umrao برنده جایزه بهترین کارگردان جوایز فیلم فیر شد. به گزارش مهر، «مظفر علی» همچنین سال۲۰۰۴ بنیاد رومی را با هدف ایجاد پلی میان فرهنگ شرق و غرب راه اندازی کرد. قرار است «یوجنیو زانتی» از آرژانتین طراح صحنه و «ویتوریو استورارو» فیلمبردار ایتالیایی نیز با «مظفر علی» همکاری کنند.
کافیست گزینه های معرفی شده را کنار هم قرار دهیم و کمی سبک سنگین کنیم که کدام گروه تولید برای ساخت فیلمی درباره این عارف ایرانی با وجهه جهانی صلاحیت بیشتر دارند؟ در این قضاوت اگر منصف باشیم و نخواهیم تنها بر وجه ملی میهنی حضور عوامل ایرانی پافشاری کنیم، عقل سلیم حکم می کند که با روی گشاده پذیرای ساخت پروژه دوم باشیم که اعتبار و شاخصه عوامل آنها می تواند تا حدی زیاد خیال ما را از بابت کیفیت محصول نهایی راحت کند.
اما اگر از همان اولین گام قصد مخالف خوانی داشته باشیم آن هم با رفتن یک گروه خارجی سراغ مفاخر این مرز و بوم و بخواهیم آن را تعدی و تجاوز در حریم ملی میهنی و... تلقی کنیم، کافیست کمی منصف باشیم و به این سئوال پاسخ دهیم که در طول همه این سال هایی که فرصت برای رفتن سراغ مولانا، غزالی، شمس، خواجه نصیرالدین طوسی و... را داشتیم چه کردیم و چه در چنته داریم که بتوانیم بعنوان یک مدعی خود را سپری در برابر مفاخر خودمان کنیم؟
جز اینست که ۳۰سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و ۳۰سال برای شکل گیری و هویت مندی فرهنگ و هنر یک کشور فرصتی کوتاه نیست۳۰ !سال گذشته و ما نه تنها آنگونه که شایسته مفاخر این مرز و بوم بوده سراغشان نرفته ایم بلکه حتی اقدام های شکست خورده هم برای گام نهادن در این حیطه انجام نداده ایم که چنته مان پر باشد. در چنین شرایطی هرچند حق انتخاب هم نداریم، ولی به نظر می آید از منطق به دور است که از حساب دو دوتا چهارتا هم غافل بمانیم.
اقدام یک گروه حرفه ای با سابقه روشن برای ثبت «مولانا جلال الدین محمدبلخی» را ترجیح می دهیم یا رویکرد فیلمسازی را که در کار قبلی خود به «امام محمد غزالی» امتحان خود را پس داده است؟
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید