پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

قرآن و حیات جاویدان


قرآن و حیات جاویدان
اساس خلقت انسان برای بقاست، نه فنا. یکی از اصول دین مبین اسلام و شرایع گذشته، اعتقاد به معاد و باور داشتن آن است و در اندیشه ی خداباوران، برخلاف منطق مادی گرایان، انسان دارای مبدأ و معاد است و مرگ دریچه و گذرگاهی است به سوی زندگی تازه؛ اعتقاد به وجود مبدأ، راه خداشناسی را هموار و اعتقاد به وجود معاد، هدف خلقت را ترسیم می نماید. برای آشنایی بیش تر با موضوع «حیات جاویدان» به پرسشی در این زمینه پاسخ می دهیم.
● آیا می توان ادعا کرد که معاد، جسمانی است و تمام لوازم ماده را در بردارد؟
معاد جسمانی به این معناست که انسان با مشخصات دنیوی اش، با همین روح و جسم در قیامت حاضر می شود. صدها آیه در قرآن کریم بر این دلالت دارند که معاد روحانی و جسمانی است. این آیات را در ۹ گروه دسته بندی و از هر گروه نمونه هایی ذکر می کنیم:
▪ گروه اول: آیاتی که دلالت دارند بر این که خداوند قادر است همین استخوان های پوسیده را دوباره حیات و زندگی ببخشد؛ مانند: (وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌقُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّة وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْق عَلِیمٌ)؛۱ و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: چه کسی این استخوان را زنده می کند در حالی که پوسیده است؟ بگو: همان کس آن را زنده می کند که نخستین بار آن را آفرید و او به هر مخلوقی آگاه است. قرآن در این آیه با صراحت می گوید: همان خدایی که نخستین بار آن را آفرید، بار دیگر، بعد از آن که به صورت استخوان های پوسیده درآمد، آن را زنده می کند. جمله ی (یُحییها)(آن استخوان پوسیده را زنده می کند)، صراحت در معاد جسمانی دارد؛ یعنی همین جسم مادی بعد از متلاشی شدن بار دیگر به حیات بازمی گردد.۲
▪ گروه دوم: آیاتی که می فرمایند: انسان ها در قیامت از قبرها برمی خیزند. بدیهی است که قبر جایگاه جسم انسان هاست؛ مانند: (وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ)؛۳ و این که رستاخیز شکی در آن نیست و خداوند تمام کسانی را که در قبرها آرمیده اند زنده می کند. در آیات دیگر برای بیان همین مضمون، از کلمات اجداث۴ (قبرها) و مرقد۵(استراحتگاه) استفاده شده است. این تعابیر مفهومی جز معاد جسمانی ندارد؛ زیرا در قبرها جسدها یا استخوان های پوسیده وجود دارند و خروج انسان ها در قیامت از این قبرها، دلیل بر زنده شدن این بدن هاست.
▪ گروه سوم: آیاتی که می گویند: انسان از خاک آفریده شده و باز هم به خاک برمی گردد و بار دیگر از خاک محشور می شود؛ مانند: (مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری)؛ ما شما را از آن خاک آفریدیم و به آن بازمی گردانیم و از آن نیز بار دیگر شما را بیرون می آوریم. این آیات بیانگر آفرینش اجمالی ما از خاک اند؛ یا به دلیل این که همه از آدم هستیم و آدم از خاک است، یا به خاطر این که تمام مواد غذایی تشکیل دهنده ی گوشت، پوست و استخوان ما از خاک گرفته می شود و بازگشت ما هم مسلماً به خاک خواهد بود و رستاخیز ما نیز از خاک صورت می گیرد؛ و این دلیل روشنی است بر مسئله ی معاد جسمانی.
▪ گروه چهارم: آیاتی که حیات مجدد انسان را به حیات زمین بعد از مرگ تشبیه می کنند؛ مانند: (وَ اللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی بَلَد مَیِّت فَأَحْیَیْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِکَ النُّشُورُ)؛۶ خداوند آن کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت درآورند. ما این ابرها را به سوی سرزمینی مرده می رانیم و به وسیله ی آن زمین را پس از مردنش زنده می کنیم؛ رستاخیز نیز همین گونه است. اگر این جسم عنصری بار دیگر لباس حیات نمی پوشید، تشبیه آن به حیات زمین پس از مرگش کاملاً بی تناسب بود.
▪ گروه پنجم: آیاتی که بیانگر موضع گیری سخت مخالفان پیامبران در برابر مسئله ی معاد است؛ آنان ادعای زنده شدن بعد از مرگ را ادعایی جنون آمیز و عجیب و غریب می شمردند. مسلماً اگر پیامبر به سوی معاد روحانی دعوت می کرد مطلب عجیبی نبود؛ زیرا اقوام جاهلی نیز خود به بقای روح عقیده داشتند. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلی رَجُل یُنَبِّئُکُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّق إِنَّکُمْ لَفِی خَلْق جَدِید أَفْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ)؛۷ کافران گفتند آیا مردی را به شما نشان دهیم که خبر می دهد هنگامی که مردید و خاک شدید و سخت از هم متلاشی شدید بار دیگر آفرینش تازه ای خواهید داشت؟ او یا بر خدا دروغ بسته یا به نوعی جنون گرفتار است. این آیه نشان می دهد که پیامبر اسلام و دیگر پیامبران از معاد جسمانی خبر داده اند؛ زیرا تعجب مشکران، از گرد آمدن اجزای پراکنده ی انسان در درون خاک ها بود.
▪ گروه ششم: آیات فراوانی که از انواع نعمت های بهشتی، میوه ها، نهرها، تخت ها، انواع نوشابه های پاکیزه، انواع لباس ها، سایه ی درختان و انواع لذایذ جسمانی سخن می گویند: و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشت است، آن دو باغ بهشت دارای انواع نعمت ها و درختان پرطراوت اند و در آنها دو چشمه دائماً در جریان است. در آن دو از هر میوه ای دو نوع وجود دارد. این در حالی است که آنها بر فرش هایی تکیه داده اند که آستر آنها از پارچه های ابریشمین است و میوه های رسیده ی آن دو باغ بهشتی در دست رس است. پایین تر از آنها دو بهشت دیگر است؛ در آنها دو چشمه در حال فوران و میوه های فراوان و درخت نخل و انار است و در آن باغ های بهشتی زنانی هستند نیکوخلق و زیبا؛ حوریانی که در خیمه های بهشتی مستورند؛ زنانی که هیچ انس و جنّی قبلاً با آنها تماس نگرفته (و دوشیزه اند). این در حالی است که این بهشتیان بر تخت هایی تکیه زده اند که با بهترین و زیباترین پارچه های سبزرنگ پوشانده شده است. روشن است که نعمت های مادی بهشت فقط با معاد جسمانی تناسب دارند؛ و این گونه آیات آن قدر فراوان اند که نمی توانیم آنها را بر معانی مجازی حمل کنیم، با این که پاره ای از نعمت های بهشتی نعمت های مادی است.۸
▪ گروه هفتم: آیاتی که از کیفرها و مجازات های مختلف مجرمان در قیامت سخن می گویند؛ مانند: (تَصْلی ناراً حامِیَةً تُسْقی مِنْ عَیْن آنِیَة لَیْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِیع لا یُسْمِنُ وَ لا یُغْنِی مِنْ جُوع)۹؛ و در آتش سوزان وارد می گردند، از چشمه ای فوق العاده داغ بر آنها می نوشانند، طعامی جز ضریع (خارخشکِ تلخ و بدبو) ندارند، غذایی که نه آنها را چاق می کند و نه گرسنگی را فرو می نشاند. عذاب هایی از قبیل بادهای کشنده و آب سوزان و غذاهای ناگوار، نشانه ی روشنی بر معاد جسمانی است؛ زیرا اگر معاد تنها جنبه ی روحانی داشت، این گونه عذاب های جسمانی بی معنا به نظر می رسید.
▪ گروه هشتم: آیاتی که بیانگر سخن گفتن اعضای بدن انسان (دست، پا، چشم، گوش، دهان، پوست و صورت) در قیامت اند؛ مانند: (الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ)؛۱۰ امروز بر دهان آنها مهر می نهیم و دست هایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به کارهایی که انجام داده اند شهادت می دهند. این گونه تعابیر در آیات نشانه ی آشکاری بر معاد جسمانی است.
▪ گروه نهم: آیاتی که نمونه های معاد را در این جهان در طول تاریخ انبیا و غیر آنان بیان می دارند؛ مانند: داستان حضرت ابراهیم(علیه السلام) و مرغ های چهارگانه،۱۱ سرگذشت عُزیر یا ارمیای پیامبر،۱۲ داستان اصحاب کهف۱۳ و ماجرای کشته شدن بنی اسراییل و داستان گاو.۱۴
چکیده ی سخن این که: با بررسی های به عمل آمده از آیات قرآن این نتیجه به دست می آید که انسان ها دارای معاد جسمانی هستند. البته بعضی از لوازم جسمانی بودن معاد و جزئیات آن برای ما روشن نیست، ولی آنچه مهم است اصل جسمانی بودن معاد از طریق آیات قرآن اثبات شده است.
نویسنده: محمد حسین میری
۱. یس: ۷۸ و ۷۹.
۲. ر. ک: ناصر مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج ۵، (قم: مدرسة الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، چ چهارم، ۱۳۷۴)، ص ۳۰۷ ـ ۳۳۳.
۳. حج: ۷.
۴. یس: ۵۱.
۵. یس: ۵۲.
۶. فاطر: ۹ و ر.ک: ق: ۱۱؛ روم: ۱۹؛ زخرف: ۱۱ و حج: ۵.
۷. سبأ: ۷ و ۸.
۸. ر. ک: پیام قرآن، و حسین مظاهری، معاد در قرآن، (انتشارات شفق، چ چهارم، ۱۳۷۱)، ص ۶۳ ـ ۸۲.
۹. غاشیه: ۴ ـ ۷ و ر.ک: واقعه: ۴۱ ـ ۴۴؛ توبه: ۳۵ و ۸۱؛ محمد: ۱۵؛ قمر: ۸۱ و دخان: ۴۳ ـ ۴۶.
۱۰. یس: ۶۵، و ر.ک: فصلت: ۲۰ و ۲۱؛ حاقه: ۱۹ و ۲۵ و عبس: ۳۸ ـ ۴۱.
۱۱. بقره: ۲۶۰.
۱۲. بقره: ۲۵۹.
۱۳. کهف: ۹ ـ ۲۶.
۱۴. بقره: ۷۲ و ۷۳ و ر. ک: محمد باقر شریعتی سبزواری، معاد در نگاه وحی و فلسفه، (تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۳)، ص ۲۳۶ ـ ۲۴۸.
منبع : طوبی


همچنین مشاهده کنید