چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا
مرد نامرئی
رمانی از هربرت جورج ولز (۱) (۱۸۶۶-۱۹۴۶)، نویسنده انگلیسی، که در ۱۸۹۷ انتشار یافت. گریفین (۲) جوان مشغول تحصیل در رشته فیزیک است. وی که بسیار باهوش ولی فقیر است، وسیلهای کشف کرده است که با آن همه بافتها وحتی یاختههای زنده را شفاف میگرداند، و این روش را روی خودش آزمایش میکند.
پس از ساعتها کار اعصاب خردکن و رنجهای بسیار، هنگامی که به هدف خود میرسد، گرفتار هیجان عصبی مخوفی میشود و ویژگی دردناک آزمایشهایی که به میل و اراده خویش به آن تن در داده است بر شدت آن میافزاید.
هماندم متوجه میشود که از مزایایی که از تغییر شکل خود انتظار داشت به هیچ وجه بهرهای نمیبرد. البته جسمش نامرئی شده است، اما لباسش و غذایی که میخورد نامرئی نیست؛ لخت و برهنه است و از گرسنگی و سرما به شدت رنج میبرد.
وقتی که لباس به تن دارد، باید دستکش به دست کند، صورتش را در پس نقاب و چشمهایش را با عینک سیاهی پنهان بدارد تا مایه وحشت نشود، اما این تبدیل لباس، قیافه عجیب و نفرتآوری به او میدهد. به یک مهمانسرای روستایی پناه میبرد و بیهوده به دنبال وسیلهای میگردد تا قیافه عادیاش را از نو به دست بیاورد.
تا مدتی که پول دارد کارها نسبتاً خوب پیش میرود؛ اما وقتی که پولهایش ته میکشد و به عنوان عامل سرقتی که واقعاً مرتکب شده است شناخته میشود، ناگزیر پا به فرار میگذارد و هماندم به نامرئی بودن خودش متوسل میشود. آن وقت، ولگرد درماندهای را مجبور به همدستی میکند و به همهگونه خلافی دست میزند؛ بیپروا دزدی میکند و غبطه رفیقش را برمیانگیزد؛ چندانکه با آن پول دزدی که به دستش سپرده شده است درصدد فرار برمیآید.
پاداش کلانی به هرکس که «مرد نامرئی» را به چنگ بیاورد نوید داده میشود. مرد نامرئی، در جریان فرار خود به هر سرزمینی که پای میگذارد جنجال و غوغا برمیانگیزد. در آن حیص و بیص که مجروح و از خود بیخود شده است، برحسب تصادف به خانه پزشکی به نام کمپ (۳)، که همدرسش بوده است و قول داده است که پلیس را خبر نکند، پناه میبرد. در خانه کمپ اندکی آرامش خاطر پیدا میکند و اسراری را با او در میان میگذارد و امید میبرد که از مساعدتی که برای فروشناندن عطش تسلط خود به آن احتیاج دارد برخوردار شود. اما کمپ از وی میترسد و چون از طرز رفتارش دلخور شده است، پنهانی او را لو میدهد. پس از مبارزه سرسختانهای که درمیگیرد، «مرد نامرئی» به دست مردم با وحشیگری کشته میشود و جسدش به تدریج پدیدار میشود.
این رمان به سلسله داستانهای شگفتی تعلق دارد که ولز مسیر نویسندگیاش را با آن آغاز کرد. برای نوشتن این داستانها، از پیشرفتها و پیروزیهای علم امروز الهام گرفت. مسئله اجتماعی در آن زمان مقام بسیار مهمی در ذهن نویسنده داشت. اگرچه «مرد نامرئی» مرتکب چندین فقره جنایت میشود، رنجبر نابغهای است که در پایان کار از «جنتلمنی» مثل کمپ که آدم کمرویی است و در نهان به تفوق علمی همدرس سابقش حسد میبرد و از «بیتربیت» بودن او دلخور مینماید، دوستداشتنیتر است. رمان مرد نامرئی در زمان خود با اقبال عظیمی روبرو شد.
عبدالله توکل. فرهنگ آثار. سروش.
۱.Herbert George Wells ۲.Griffin ۳.Kemp
۱.Herbert George Wells ۲.Griffin ۳.Kemp
منبع : کتاب نیوز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی دولت عملیات وعده صادق سید ابراهیم رئیسی ایران و پاکستان حجاب مجلس رئیس جمهور دولت سیزدهم
سیل تهران پلیس فراجا وزارت بهداشت شهرداری تهران فضای مجازی قتل حج عمره سازمان هواشناسی آتش سوزی شهرداری
بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو ایران خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم ارز
کتاب تلویزیون تئاتر رادیو سینمای ایران سریال نمایشگاه کتاب سینما فیلم فیلم سینمایی معماری شعر
دانشجویان کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه روسیه فلسطین جنگ غزه چین اتحادیه اروپا ترکیه حماس اوکراین طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان فوتسال لیگ برتر
همراه اول اپل ایلان ماسک شیائومی مایکروسافت هوش مصنوعی تبلیغات فناوری گوگل تلگرام سامسونگ
سلامت افسردگی یبوست پیری صبحانه