پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


به سوی انتزاعی تازه


به سوی انتزاعی تازه
پس از یک دهه ظهور و افول سبک های مختلف از سال ۲۰۰۰ تا کنون تحولاتی عظیم در عرصه های مختلف هنری پدید آمده است که اغلب آنها با گرایش به سلیقه های هنری دهه۶۰ در جامعه مدرن امروزی ظاهر شدند. از سال های ۱۹۶۰ و با پدیدار شدن جنبش های مختلف هنری که تاثیرگذارترین آنها مینیمالیسم بود هنر نزد مردم با تغییرات فراوانی مواجه شد و جایگاه والاتری در زندگی آنها پیدا کرد به طوری که هنر دیگر به عنوان القاکننده احساسات ارزشمند و متعالی بشر مطرح نبوده و ابزاری برای انتقال وجوه زیبایی شناختی در ابعاد مختلف زندگی استفاده می شود. تا پیش از اینکه صنعتگران و تولیدکنندگان اجناس برای افزایش میزان فروش کالاهای خود هنرمندان و ایده های آنان بهره گیرند حضور هنر با چنین مفهوم گسترده ای در جامعه مطرح نبود. با ورود هنر به عرصه تجارت و صنعت، مردمی که تا قبل از آن به طرح های خشک، زمخت و فاقد عناصر هنری عادت کرده بودند با تحولات نوین مواجه شدند. برخلاف آنچه غالب مردم تصور می کردند هنرمندان اشیایی آفریدند که جزئی از محیط پیرامون مردم را تشکیل داد و به تدریج به عنصر اصلی در زندگی آنها بدل شد. بسیاری از طراحان داخلی امروزه متاثر از هنر مینیمال فضایی را خلق کرده اند که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از مردم از به کارگیری طرح های آبستره در دکوراسیون منزلشان وحشت دارند و بر این باورند که رنگ های تند و طرح های شکسته برای محیط زندگی روزمره و دائمی راحت نبوده یا در کنار وسایل و تزئینات سنتی قابل استفاده نیستند. حال آنکه طراحان با ترکیب ایده های نو و طرح های مدرن نظیر طرح های انتزاعی برگرفته از آثار نقاشان سبک های مدرن مانند پیکاسو، ماتیس و کاندینسکی در کنار طرح های برگرفته از نقاشی های موندریان که از فرم های هندسی با سطوح رنگی ساده از رنگ های خالص استفاده می کرد در کنار هم این تفکر را از بین برده و جنبشی نو در دکوراسیون پدید آوردند. دایره ها، نقطه ها، خطوط زیگزاگ و راه راه سال هاست که در دکوراسیون ها به کار می روند. هنرمندان مدرن و طراحان اغلب از کنتراست سیاه و سفید نیز در این راستا بهره می گیرند. تضاد سیاه و سفید توهم حرکت را پدید آورده و از این طریق کیفیتی بصری با آمیزش دو عنصر تضاد و حرکت که مشخصه اصلی هنر مینیمال است ارائه می دهد.طراحی داخلی یک ساختمان، داستانی است که شخصیت اصلی آن خود انسان است در این بین حضور او در این فضا، چگونگی آن و ویژگی های فضایی که انسان در آن قرار می گیرد بستگی به اصولی دارد که در زیر به آن اشاره می شود.
۱) نور:
نور عنصری است که با آن دیدن اشیا ممکن می شود. نور می تواند ریتم خلاقانه ای به یک فضای داخلی ببخشد. بدون نور، نه فرم را احساس می توان کرد، نه رنگ را و نه بافت را. نورپردازی در یک فضای داخلی پیامدهای مهمی در بردارد. چه بسا نورپردازی مناسب یک فضا آن فضا را خوشامد و چشم نواز کند. نورپردازی در کنار ابعاد زیباشناختی، بعد عملکردی هم دارد. نور مناسب در طول شب در یک فضای داخلی می تواند حس محدود بودن یا ابهام و هراس را برطرف کند.
۲) فرم:
فرم، توده فیزیکی یک شیء است که سه بعدی بوده و وزن دارد. فرم معمولاً به پوسته بیرونی بنا نسبت داده می شود در حالی که فضای داخلی هم فرم خاص خود را تشکیل می دهد. معمولاً فرم فضای داخلی تابعی از عوامل مختلف است. دسترسی ها و سیرکولاسیون مهم ترین این عوامل هستند.
۳) فضا:
فضا را محدوده در دسترس کاربران دانسته اند. در طراحی داخلی معمولاً استفاده موثر از فضا و ارتباط آن با محیط، مهم است. مساله ای که در رابطه با فضا مطرح می شود، رعایت ابعاد انسانی در طراحی داخلی است.
۴) بافت:
بافت مشخصه ای از یک شیء است که با لمس کردن یا دیدن به چشم می آید. بافت می تواند نرم یا خشن، کشیده یا برجسته، زبر یا مخملین یا ابریشمی باشد. در طراحی داخلی پوسته ها و سطوح فضایی معمولاً بسته به عملکرد هر فضا تغییر می کند. چه بسا طراحی داخلی یک خانه نیازمند سطوحی نرم و منعطف باشد، اما فضای داخلی یک سینما چنین سطوحی را برنتابد.
۵) شکل:
شکل، خط بیرونی یک شیء را تشکیل می دهد. در معماری معمولاً شکل و فرم را با هم اشتباه می گیرند. معمولاً شکل ها یا طبیعی هستند یا غیرقابل مشاهده یا هندسی. در ترکیب بندی یک فضا شکل اشیا عامل تعیین کننده ای است. طراحان داخلی به کمک این عامل می توانند ترکیبات بصری گوناگونی پدید آورند.
۶) رنگ:
رنگ عنصری است که بیش از همه در دکوراسیون های امروزی اهمیت دارد. رنگ، یکی از اثرگذارترین عناصر فضایی بر ذهن انسان است. نمود رنگ قرمز به عنوان القا کننده حرارت، آبی القا کننده سردی، سبز القا کننده سرزندگی نشان دهنده تاثیر بارز رنگ بر احساس و ذهنیت انسان است. روانشناسی رنگ و اینکه چگونه رنگ، رفتار انسان را تحت تاثیر قرار می دهد، امروزه به عنوان یک مبحث مهم موضوع مطالعه و تحقیق در دانشگاه هاست. اتاق های بیمارستان ها، کلاس ها، رستوران ها و ادارات به گونه ای رنگ می شوند که رفتار و حالات روانی کاربران این محیط ها را تحت تاثیر قرار دهند. همانطور که محصولات داخل قفسه های یک سوپرمارکت در رنگ هایی بسته بندی می شوند که توجه خریدار را جلب کرده و او را تشویق به خرید کنند. بنابراین چرا افراد در مورد استفاده از رنگ در محیط خانه مردد هستند. چرا فضای بی رنگ و خنثی برای عموم مردم ایده آل شده است. به عقیده طراحان اولین گام برای کنارگذاشتن ترس در استفاده از رنگ، فهمیدن تاثیرات روانشناختی آن روی انسان است. رنگ قرمز به عنوان تحریک کننده اشتها شناخته شده، بنابراین یک رنگ عالی برای اتاق غذاخوری است. آبی و سبز، هر دو تازه و آرامش بخش هستند و رنگ هایی از طبیعت هستند که می توانند بهترین انتخاب ها برای اتاق خواب باشند. زرد و نارنجی مثل خورشید پرانرژی هستند بنابراین می توانند انتخاب های خوبی برای فضاهایی که انسان نیاز به فعالیت و صرف انرژی دارد، مثل آشپزخانه باشند. نارنجی در حالت کم رنگ برای یک اداره مناسب است و همان تأثیر پرانرژی قرمز و نارنجی را دارد، اما بدون جلب توجه است. این به این معنا نیست که رنگ های دراماتیک و ملایم هیچ جایگاهی در ترکیب رنگ ندارند. تاکنون خانه های بسیاری به رنگ بژ و کرمی و تنالیته های آن رنگ آمیزی شده اند. رنگ استاندارد معمول برای خانه های جدید مگنولیایی است. دیوار هایی به رنگ های ملایم و نامحسوس مثل استخوانی، برای زندگی کردن بسیار مناسب هستند اما ایجاد کنتراست در آنها با انتخاب رنگ های خاص در لوازم جانبی منزل و روکش ها و رومبلی ها باعث روح بخشی به فضا می شود. قالیچه های چند رنگ، سرامیک ها یا شیشه های رنگی، نقاشی های رنگی و پرنشاط، کوسن های نرم با رنگ های درخشان باعث روح بخشی و عدم یکنواختی فضا می شوند. رنگ های قوی و شدید بهترین انتخاب ها برای فضاهایی هستند که کاربری کمتری دارند و شخص مدت زمان کمتری را در طول روز در آن می گذراند. راهرو ها و رختکن ها برای این مورد مناسب هستند و هیچ کس زمان زیادی را در این فضا ها نمی گذراند. یک رنگ صورتی با یک آبی کبود شیک به همراه مقدار کمی یشمی ممکن است بهترین انتخاب برای اتاق باشد. ترکیب رنگ های خاموشی مانند خاکستری روشن، زرد عسلی و بنفش ملایم نیز می تواند مجموعه ای از رنگ های خنثی را در ترکیبی مدرن تداعی کند.
۷) حجم:
حجم عنصر مهم طراحی داخلی است. در معماری سنتی ایران، شاهد فضاهای پر و خالی احجام معماری هستیم. مقرنس ها و گوشواره ها خود بخشی از احجام خالی هستند. در این معماری مسایل حجمی اهمیت زیادی دارد. ما فضای داخلی را به واسطه لایه بیرونی بنا درک می کنیم. این لایه بیرونی در حقیقت همان حجم کلی بناست. علاوه بر اینها ابزارآلات زینت دهنده نیز در ایجاد نوآوری در دکوراسیون نقش دارد. در میان اسباب و اثاثیه دکوراسیونی خانه، بعضی از لوازم، اگرچه به لحاظ اهمیت و ضرورت، کارایی وسایل دیگر را دارا نیستند و حتی در
تقسیم بندی، جزو عناصر صرفاً دکوراسیونی به حساب می آیند، ولی وجود آنها در چیدمان یک محیط، یک ضرورت دکوراسیونی بوده و در واقع آنها مکمل لوازم اصلی محسوب می شوند. تابلوها نیز از این جمله اند.
این عناصر به ظاهر نه چندان باارزش تزئینی، می توانند نقش های مهمی را در سیستم دکوراسیونی یک محیط بر عهده بگیرند. بسیاری از تابلوها به جهت آنکه اثر هنری را ارائه می دهند، نه تنها خود از ارزش بسزایی برخوردارند، بلکه به دکوراسیون فضا نیز اعتباری دوچندان می بخشند. تابلوها گذشته از ارزش هنری شان، در یک دید کلی و دورنما، لکه های رنگینی در دکوراسیون فضا محسوب می شوند که در موضوع چرخش رنگی محیط جایگاه ویژه ای دارند. البته اهمیت این موضوع در نمای نزدیک تر و رنگ های به کار رفته در داخل اثر هنری قاب شده نیز کماکان به همان میزان است. مزیت دیگر استفاده از تابلو در دکوراسیون تغییر ابعاد فضا به لحاظ دیداری است. هنگامی که تابلویی عمودی با طول زیاد روی دیوار نصب می کنید یا مجموعه ای از چند تابلو را در زیر هم یا در دو ردیف عمودی کنار هم به دیوار متصل می کنید در هر دو صورت در مبحث دکوراسیون خطی عمودی روی دیوار ایجاد کرده اید که به جهت هدایت حرکت چشم بیننده از بالا به پایین سبب خطای دید او شده و ارتفاع سقف و دیوار بیشتر از اندازه واقعی به نظر می رسد.
آگاهی داشتن نسبت به سبک های مختلف چیدمان در ملل دیگر بعد از آشنایی با چرخه رنگ عامل مهم دیگری است که می تواند در طراحی داخلی بسیار کمک کننده باشد. دکوراسیون های بومی در چند سال اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. دکوراسیون بومی مملو از انتخاب های متنوع و چشم نواز است که می تواند به محیط زندگی طراوت و شادابی دیگری ببخشد. دکوراسیون بومی بیشتر به عنوان یک حس زیباشناختی در علم طراحی داخلی مطرح است. زمانی که گفته می شود در فلان ساختمان دکوراسیون مدرن، فرانسوی، ایتالیایی و... مورد استفاده قرار گرفته است، یک تصویر از همان کشورها و مفاهیم بلافاصله در ذهن ساخته می شود. بدیهی است زمانی که از کلمه بومی برای توصیف دکوراسیون یک محل استفاده می شود نیز به همان ترتیب قبلی مفاهیم و ارزش های یک محل و عشیره خاص به ذهن متبادر می شود.
بهاره مهرنژاد
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید