جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

نصر و نظریه سلطنت دینی


نصر و نظریه سلطنت دینی
برای آشنا یی با اندیشه هر متفکری، لازم است که در ابتدا، با" آنتولوژی"و هستی شناسی آن متفکر آشنا شویم؛ چراکه عدم آشنایی با این موارد، از فهم صحیح اندیشه وی ممانعت می نماید. در اینجا نیز برای آشنایی با اندیشه سیاسی دکتر نصر، لازم است تا با جهتگیری کلی ذهنی وی آشنا شویم.به طور کلی اندیشه ایشان مبتنی بر نوع خاصی از نگاه به خداوند ،انسان و طبیعت است.
انسان از منظر نصر چشم اندازی دینی دارد و دین نیز در اندیشه وی بر مبنایی تمامیت گرا و گسترده با محوریت خدا ،به معنای توحیدی،استوار است و تنها دین است که به زندگی بشر شایستگی و ارزش بایسته میبخشد. این نوع نگرش در اندیشه نصر وی را به جرگه سنت گرایان پیوند می دهد از منظر وی؛ " انسان بدون دین، تمامیت خود را نخواهد داشت و صرفاَ به طور عارضی بشر خواهد بود". مشابه این جملات در اندیشه وی بسیار زیاد است.
نصر در کتاب " دین و نظم طبیعت "که در سال ۱۳۸۵ تالیف نمود نگرش خود را نسبت به طبیعت عرضه داشته است. در این کتاب از درهم تنیدگی و ارتباط متقابل انسان و طبیعت سخن میگویداز نظر وی، نتیجه جدایی از خداوند و ملکوت، سقوط انسان در قتلگاهی است که وی در آثار بعدی خود، این قتلگاه را در بستر مدرنیته تبیین و تحلیل می کند.
برای ورود به بحث اندیشه سیاسی دکتر نصر اشاره به نکاتی چند ضروری می نماید:
۱) ضرورت اجرای حقایق جاودانهی اسلام و قرآن: در کتاب"جوان مسلمان و دنیای متجدد "به این نکته مهم در اندیشه نصر اشاره شده است. در هستی شناسی نصر ،حقایق جاودانهی اسلام، همانطور که در قرآن و روایات و سنت نبوی است، باید تشریح شود و در طول تاریخ نیز متفکرین مسلمان جهت بسط و تفسیر این مهم تلاش بسیار نمودند.
۲) ضرورت توجه به بیگانگی در مقابل غرب و شناخت واقعی غرب:
نصر بیگانگی ناشی از مواجهه با غرب را از سه منظر مورد بررسی قرار می دهد؛ بیگانگی، رویارویی عالمانه و متفکرانه،ضرورت شناخت واقعی غرب.
تا زمانی که نسبت به غرب معرفت وجود نداشته باشد هرگونه موضع گیری در این زمینه موجب بروز انحرافاتی خواهد شد. باید جوهر غرب را فهمید تا بتوان تحولات تجدد طلبی و ریشههای تاریخی ایدوئولوژیها و نیروهایی که در آن ساحت در کار است را شناخت.
۳) جایگاه دین:
در شناخت نگرش ایشان نسبت به دین و جایگاه آن و همچنین ماهیت دین و ضرورت حضور مؤثرآن در سیاست و اخلاق حائز اهمیت است.
از نظر نصر، دین، متکامل، فراگیر و گسترده است و باید در عرصه های مختلف سیاست، جامعه، فرهنگ، اخلاق و غیره حضور فعال وگسترده و جدی داشته باشد. از نگاه وی دین بخشی از زندگی نیست، بلکه تمام زندگی است، فلذا دین نمیتواند در عرصه عمل تکساحتی قلمداد شود.
۴) ضرورت حضور مؤثر دین در سیاست- اخلاق و...:
دین فراگیر و متقابل است از سیاست گرفته تااجتماع، از اخلاق گرفته تا فرهنگ و خلاصه تا ریزترین ساحات زندگی بشری طرح و برنامه دارد. لذا دین نه تنها ملجأ و مأمن انسان عصر تجدد تهی از معنا است بلکه بنیان خردورزی و عقلانیت آدمی است.
۵) تقابل کامل سنت گرایان با مدرنیسم و حمله به مدرنیسم.
من برای ورود به بحث اندیشه سیاسی نصر از همین رابطه میان دین و سیاست در عصر جدید آغاز خواهم کرد. برخلاف سایر حوزه های مختلفی که در اندیشه نصر به آنها اشاره شد وی در قلمرو سیاست تا حدی دچار ناهمگونی اندیشه است و خود نیز بعضا با صراحت و تأکید التفات خود را بر اندیشهی سیاسی رد می کند. به طور کلی در دو قسمت از آثار و تألیفات نصر، اندیشهی سیاسی وی آشکار میگردد، یکی رابطه دین و سیاست و دیگری اندیشهی سیاسی وی در خصوص سلطنت دینی که در سه کتاب؛" قلب اسلام"، "در جستجوی امر قدسی" و" جوان مسلمان و دنیای متجدد" می توان اندیشه وی را در این رابطه ملاحظه نمود.
آشنایی با نگاه نصر به برخی مفاهیم نظیر " سلطنت"،" خلافت"،" مشارکت"،" دموکراسی " ما در درک تحلیل وی از حکومت اسلامی و نظام سیاسی یاری می کند. برای آشنایی با اندیشه دینی نصر نگاه وی به پیامبران حائز اهمیت است. از منظر نصر پیامبران چند گونه می باشند:
۱) پیامبرانی که صرفاَ به دنبال زندگی معنوی بودند وبه گونه ای اخلاق محور در حاشیه زندگی مردم و جدای از سیاست حضور داشتند.
۲) پیامبرانی که به دنبال رفع نیازهای زندگی انسانها و جوامع بودند و در پیچ و خم زندگی روزمره مردم حضور داشتند و حتی با سیاست ترین فرد جامعه خود بودند. پیامبر اسلام از نگاه نصر در دسته دوم جای دارد. او از لحاظ درونی اهل مراقبه و از نظر بیرونی بر کل جامعه نظارت داشت.
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که نصر عرفان را با سیاست، اخلاق را با سیاست و دین را با سیاست می نگرد و حتی تلاش می کند تا سیاست موجود در اندیشه ی امام را در قالب نگرش توانمند عرفانی ایشان تفسیر نماید چنانچه در جایی با استفاده از تعبیر " اسفار اربعه" بیان می کند: امام کسی بود که از" خلق سیر الی الحق" داشت و از" حق سیر الی الخلق "و با این پشتوانه وارد سیاست شد.اندیشه سیاسی نصر در خصوص سلطنت دینی نیز در بیان وی در کتاب " قلب اسلام" قابل مشاهده است:"در طول تاریخ اسلام نخست اهل سنت پدیدار گشت، تشیع خلافت را به عنوان نهاد سیاسی نپذیرفت، اما سلطنت و پادشاهی را در دوران غیبت حضرت مهدی که کمترین نقص را دارد،پذیرفت.این دیدگاه حتی در آثار اولیه آیت... خمینی نیز تا پیش از آنکه به نفع مفهوم جدید حکومت ولایت فقیه با نهاد پادشاهی مخالفت کنند، به چشم می خورد. " این نوع نگاه ،همواره در تفکر وی و در نوع نگاه به حکومت و ساختارهای سیاسی- اجتماعی جهان اسلام مطرح شده و به پشتوانه داده های تاریخی تجویز می شود و لذا در این مقوله، برخلاف نگاه مرجعیت گرا، سنت گرایی وی که مرجعیت نهایی را در امام معصوم یا مرجعیت مؤید به امام معصوم می داند ،اختلاف و شکاف عمیقی را بو جود می اورد.نکات حائز اهمیت و قابل نقد در رابطه با نگاه وی به سلطنت دینی، به اختصار عبارتند از:
۱) عدم انطباق نگرش وی به حکومت در قالب سلطنت دینی ،یعنی وقتی ما نگاه هستی شناسانه به سنت را در این مقوله قرار می دهیم یک نوع جدایی و مخالفت را مشاهده می کنیم. درجایی او می گوید " اصالت حکومت فقط و فقط در مرجعیت معصوم است ". اما در جای دیگری اذعان می دارد که سنت خلافت و ولایت فقیه ،از نمونه های سنت گرایی کهن اسلامی به حساب می آید. و در آنجا بحث دیگر وی در هستی شناسی، آنتولوژی دین کامل خدا و توحید در رسیدن به آن کمال ارج و منزلت و غایت کلی است. لذا از منظر سنت گرایی،دکتر نصر علاوه بر اصیل فرض نمودن حکومت معصومین ، حکومت خلفا و سلاطین را نیز درتاریخ اسلام اصیل تلقی می کنند که این نگاه با آنتولوژی فوق تفاوت دارد. این عقیده ایشان که "برای حفظ شریعت باید یک نظام سلطنت تأسیس کرد"، بعضاً محل اشکال خواهد بود و این نیاز شریعت به سلطنت به نوعی صبغه تفکر اهل سنت در سیاست را دارد. در تشیع منابع قدرت اصلی همواره درصددند تا تناسب میان حکومت غیر معصوم را با امامت آشکار و روشن نمایند. نه منابع فرعی قدرت که عمده توجه اهل سنت را به خود معطوف داشته است و حاصل آن نظریه خلافت- سلطنت اسلامی، نظریه استیلا و... است.
۲) نادیده انگاشتن مرحله افتراق:
در طول تاریخ، علی رغم حوزه های مختلف اندیشهای میان شیعه و سنی در رابطه با دین، همواره مباحث فقهی و کلامی مهمی در نظریه پردازی نظام سیاسی وجود داشته است وجه اختلاف الندیشه شیعه و نسی است. به عنوان نمونه در اندیشهی سیاسی شیعه، اصل امامت محوری است که مبتنی بر ادارهی جامعه دینی پس از پیامبر به دست کسانی است که به جامعه شیعی معرفی شده اند. و نیز حجیت عقل در تفکر کلامی و فقهی نظام سیاسی در عصر غیبت، واقعیتی است که بر اساس آن باید به استنباط متون دینی پرداخت. مسئلهی اهل سنت صرفاَ جستجوی نسبت سلطنت و شریعت است که نظریه پردازانی چون غزالی و دیگران به دنبال جستجوی آن بودند اما مسئله شیعه تبیین نسبت بین حکومت غیر معصوم با امامت است.
۳) تصویر غلط و برداشت نادرست از سخنان امام در کتاب کشف الاسرار:
از نظر نصر نگاه امام به مسئله سیاست عمدتاَ نگاه سلطنت محورانهای بوده است. در حالی که امام در کتاب کشف الاسرار بیان می کنند که؛ علی رغم استقبال مجتهدین از استقلال ممالک اسلامی و با فرض این که قوانین جاری در این ممالک را بر خلاف قوانین اسلامی بدانند و حکومت را جابرانه تشخیص دهند ولیکن عمدتاً مخالفتی نکرده و نمی کنند چراکه این نظام پوسیده را از نبودن آن بهتر می دانند. این دیدگاه به نوعی همان جمله ی معروف علما و بزرگان را تداعی می کند که: " جز سلطنت خدایی، همهی سلطنت ها برخلاف مصلحت وجود است و جز قانون خدایی همه قوانین باطل و بیهوده است "اما آنها همین بیهوده راهم اگر نظام بهتری نشود تأسیس کرد محترم می شمردند و دکتر نصر از این جمله استنباط سلطنت خواهی کردند. البته در کلام امام در خصوص سلطنت شواهد مستندی وجود دارد که نشان میدهد که امام نه تنها از منظری فقهی حکومت سلطانی را مورد تأئید قرار نمی دهد، بلکه خود حکومت را فلسفه عملی تمامی فقه معرفی می کند.
۴) ستایش از حکومت خلافت و سلطنت:
دکتر نصر در جایی بیان می کنند که: " دیدگاه سنت گرایی در قلمرو سیاسی، همواره بر واقع گرایی که مبتنی بر معیارهای اسلامی است، پای فشاری می کند."در طرح این معیارهای اسلامی بر سلطنت پافشاری شده است در حالی که معیارهای اسلامی مبتنی بر مرجعیت امام معصوم و غیره قطعاَ به این مقوله ختم نمی شود. در بین اهل سنت و شیعه- چنانچه خلفای چهارگانه را لحاظ نکنیم- معروف است که خلافت همواره فاجعهای برای جامعه اسلامی بوده است چراکه قدرت، شهرت، بر پایی امپراطوری و.... در نهایت موجب شکل گیری انقلاب هایی می شود که تنها با گفتن یک" نه" آغاز می شوند. خلافت همواره فاجعه ای کامل بوده است که در آن به نام اسلام؛ شهرت، قدرت، استبداد و تک رأیی، اسراف و تبذیل شخصی و... مستولی بوده است.
۵) نو و جدید عنوان کردن تفکر ولایت فقیه:
اندیشهی ولایت فقیه در فقه و کلام دینی شیعه ریشه دارد و در این راستا توجه بر عدم تطبیق این نهاد و سلطنت دینی با الزامات دنیای مدرن حائز اهمیت است. امام خمینی(ره) جدای از ادله و منقولات و مستندات فقهی در بیانی اساس تصور ولایت فقیه را برای تصدیق آن کافی و ضروری میداند، یعنی او با نگرش کلامی ولایت فقیه را از احکام بدیهی عقلی محسوب مینماید.
نصردموکراسی غربی را نمونه ی یک حکومت مردمی در دنیا کنونی می دانست و این نوع حکومت را نقد می کرد.چالش اساسی وی در این رابطه این بود که چرا مشارکت عمومی همواره باید در قالب دموکراسی نمود پیدا کند؟ چرا به جوامع مختلف فرصت ایجاد و خلق حکومت هایی که با نگاه بومی خودشان مشارکت عمومی را طرح و اجرا کنند داده نمی شود؟ اما دراین چارچوب، مشارکت در قالب سلطنت دینی قابل جمع نیست چراکه سلطنت دینی به تمرکزگرایی منجر می شود. همواره فاجعهای کامل بوده است که در آن هر چیز به نام اسلام، شهرت، قدرت، استبداد و تک سرایی، اسراف و تبریر شخصی و... مستولی بوده است.
۶) عدم توجه به تاریخ اندیشهی سیاسی_تاریخی:
که نکته بسیار حائز اهمیتی است و متاسفانه شدیدا از جانب علمای اهل تشیع و تسنن مورد غفلت واقع شده است. سلطنت هیچ گاه ز سوی عالمان اسلام، فقها و فلاسفه جهان اسلام، خصوصاً تشیع پذیرفته نشده است.
۷) عدم تطبیق نهاد و سلطنت با الزامات دنیای مدرن.
کانون اندیشه جوان با همکاری انجمن اسلامی و در ادامه سلسله همایش های آنان که می اندیشند، این بار به بررسی و نقد آراء و اندیشه های دکتر سید حسین نصر پرداخت. این همایش دو روزه در تاریخ ۱۵ و ۱۶ اردیبهشت در تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد. آنچه که در پی می آید متن سخنرانی دکتر محمد رحیم عیوضی، رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است.
سخنران: محمد رحیم - عیوضی
خبرنگار: سمیه - رودسرابی
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید