جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ما و نفت


ما و نفت
افسوس که دست کم در علوم انسانی، فرض «عدم» اشیا یا پدیده ها در حالی که «واقعاً» هستند و وجود دارند، چندان عملی نیست و اگر هم باشد، نتایج و داده های آن چندان قابلیت استناد و اتکا ندارد. متقابلاً، فرض «وجود» اشیا یا پدیده ها یا حالت هایی که در عالم واقع وجود ندارند نیز سود چندانی به پژوهشگر نمی رساند وگرنه شبیه سازی وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جوامع چه در طول تاریخ و چه عرض جغرافیایی، از جذاب ترین سرگرمی ها می شد. شاید روزی بتوان نرم افزاری اختراع کرد که مثلاً با دقت قریب به یقین بتواند حدس بزند که اگر شهر قسطنطنیه در اواخر قرن پانزدهم میلادی به دست مسلمانان نمی افتاد، اگر مسلمانان در نبرد عین جالون در نیمه قرن هفتم هجری در ساحل رود فرات سپاهیان مغول را به سختی شکست نمی دادند، اگر کریستف کلمب به صورت تصادفی پا به خاک قاره امریکا نمی گذاشت، اگر اصلاً کارل مارکس هرگز به دنیا نمی آمد، اگر... دنیا اکنون چگونه بود و ما اکنون در چه محیطی از فضای سیاسی - اجتماعی می زیستیم.
این پرسش ها که آنها را تا بی نهایت ضرب در بی نهایت حالت ممکن می توان ادامه داد، چنان جذاب هستند که بخش مهمی از دغدغه فکری اندیشمندان را شامل می شوند؛ اما در عمل، راه به جایی نمی برند و خسته کردن اندیشه برای پاسخگویی به آنها سودی به کسی نمی رساند. «اگر»، در علوم انسانی و به ویژه تاریخ چنان انتزاعی و دور از دسترس هرگونه گمانه زنی است که بیشتر مورخان وقت خود را برای آن هرگز تلف نمی کنند و مثلاً نمی پرسند اگر نادرشاه افشار ظهور نمی کرد، یا اگر به جای یکی، دو تا نادر ظهور می کردند، اگر آن یکی واقعی و این دومی خیالی در زمانی دیگر یا مکانی دیگر می زیستند، اگر... چه می شد و در هر حالت شرایط به کجا می انجامید. هم در سیاست و هم تاریخ، از این رو است که بهترین یا بد ترین و مفتضحانه ترین یا آرمانی ترین حالت ها، فقط یکی است؛ «آنچه در عمل اتفاق افتاده است» بقیه تحلیل ها و گمانه زنی های مبتنی بر اگر و مگر، جز از باب خیالپردازی های داستان گونه، ارزشی ندارند.
داستان نفت و یکصد سالگی آن در ایران نیز به همین منوال قابل بررسی است. در پاسخ به این پرسش که اگر هرگز نفت در ایران کشف نمی شد یا اگر زودتر و دیرتر کشف می شد یا اگر دکتر محمد مصدق در راه ملی کردن آن نمی کوشید یا...، بسیاری به گفتن پاسخ برآمده اند و در این راه قلم و اندیشه فرسوده اند اما در عمل، همه آن گمانه زنی ها خیالبافی است. این که اگر نفت در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران چنین تفوقی نمی یافت، آیا دموکراسی بیشتری می داشتیم یا کمتر، یک صدم پاسخ به این پرسش اهمیت و ارزش ندارد که در عمل نفت با پدیده دموکراسی در ایران چه کرده و چه تاثیری بر ساختارهای عینی جامعه ما به جا گذاشته است. وقتی تاریخ عینی با میلیون ها سند و مدرک عینی و بعضاً همچنان زنده و استوار بدون آنکه هنوز خشی بر آن افتاده باشد پیش روی ماست، چه نیاز به خیالبافی؟ وقتی این میلیون ها مدرک و سند زنده عمدتاً حتی به نیم نگاهی هم مهمان هیچ پژوهشگری نشده اند و همچنان معطل و منتظر خوانده شدن و دیده شدن اند، چرا اندیشه پردازی در عالم وهم؟
شواهد نشان می دهد در یکصد سال حضور نفت بر سر سفره ایرانیان یعنی از خرداد ۱۲۸۷ خورشیدی که نخستین چاه در شهر مسجدسلیمان به نفت رسید تا خرداد ۱۳۸۷، جمعاً ۶۵ میلیارد بشکه نفت خام از مخازن نفتی بیکران ایران استخراج و روانه بازار مصرف داخلی و بین المللی شده است. اگر ارزش امروز نفت خام صادراتی ایران را ملاک قرار دهیم، در یکصد سال گذشته بیش از ۷۳۰۰ میلیارد دلار نفت در ایران تولید شده که معادل ۲۴ سال تولید ناخالص داخلی کشور (بر اساس برآورد ۳۰۰ میلیارد دلار برای سال ۱۳۸۷) می شود. بنابراین ارزش امروزی نفت تولیدشده در ایران، می تواند با تسامحاتی معادل ۲۵ درصد ارزش تولید ناخالص داخلی کشور باشد. گرچه اگر قیمت نفت خام تولیدی (تازه بدون احتساب گاز و میعانات گازی) امسال ایران را مبنای محاسبه برای تولید ملی کشور قرار دهیم، ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی ایران را ارزش افزوده ناشی از تولید نفت خام تشکیل می دهد، زیرا از ۳۰۰ میلیارد دلار تولید ملی امسال، حدود ۱۶۰ میلیارد دلار آن ارزش نفت تولیدی است که با کسر ۱۰ میلیارد دلار قیمت تمام شده، نیمی از تولید ملی ایران در سال ۱۳۸۷ را شامل می شود.
البته همه این ۷۳۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی، نصیب ملت ایران نشده است و بخشی از این درآمد، تا زمان ملی شدن نفت در اسفند ۱۳۲۹ به جیب شرکت نفت انگلیس می رفت. بخش دیگر نیز هرگز تحقق نیافته، زیرا پدیده نفت گران قیمت، اساساً پدیده یی متاخر و به جز دوره هایی استثنایی متعلق به ۱۰ سال اخیر است. گرچه همین ۱۰ سال اخیر نیز از نظر طولانی شدن دوران نفت گران قیمت، در همه یکصد سال اخیر بی سابقه است. جالب اینکه از نظر حجم تولید نیز ، ۱۰ سال اخیر در تاریخ ایران نمونه و همتا ندارد. یعنی هیچ ۱۰ سال پیوسته دیگری در تاریخ ایران طی یکصد سال اخیر نداریم که توانسته باشیم حجم عظیمی از نفت خام را تولید و روانه بازار مصرف داخلی و خارجی کرده باشیم.
بر پایه آمارها و ارقام موجود، می توان برآورد کرد که ۶۰ درصد کل نفت استخراج شده در تاریخ ایران در ۱۰۰ سال اخیر، در ۳۰ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی تولید شده است. اگر این نسبت به ۵۵ درصد هم کاهش یابد، گرچه مطلقاً عدد بسیار بزرگ و تفاوت چشمگیری به دست خواهد داد، اما در ماهیت امر تفاوتی پدید نخواهد آورد. با ملاک قراردادن ۶۰ درصد، در ۳۰ سال گذشته حدود ۳۹ میلیارد بشکه نفت خام در ایران تولید شده که احتمالاً ۵/۳۷ درصد آن یعنی ۵/۱۴ میلیارد بشکه، فقط در ۱۰ سال اخیر اتفاق افتاده است. در این مبنا، می توان تسامحاً فرض کرد که در ۱۰ سال گذشته، متوسط تولید روزانه نفت ایران و بر پایه اظهارات رسمی وزارت نفت حدود چهار میلیون بشکه در روز بوده و جمعاً بیش از ۲۲ درصد کل نفت خام تولیدی یکصد سال اخیر کشور، به ۱۰ سال گذشته تعلق دارد. یعنی سهم ۱۰ سال اخیر در تولید کل نفت خام تاریخ ایران، حدود ۲/۲ برابر سهم متوسط سالانه آن است. به قیمت امروز، ارزش نفت خام تولیدی کشور در ۱۰ سال گذشته، حدود ۱۶۴۰ میلیارد دلار بوده که هنوز ۵/۵ برابر کل تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۳۸۷ است.
گرچه ما اکنون در حال جشن گرفتن - واقعاً با این ارقام درآمد، جشن گرفتن هم دارد - یکصدمین سال تولد نفت در ایران هستیم، اما واقعیت امر این است که هم به لحاظ حجم و هم ارزش اسمی و واقعی، اصلی ترین و فرخنده ترین حادثه نفتی کشور، متعلق به سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی است، نه پیش از آن. تولید روزانه شش میلیون بشکه نفت خام، متعلق به دورانی بسیار کوتاه در پیش از انقلاب است وگرنه متوسط تولید روزانه نفت در یکصد سال اخیر فقط یک میلیون و ۷۸۰ هزار بشکه در روز است. متوسط تولید روزانه نفت ۷۰ سال نخست که به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ انجامید، فقط اندکی بیش از یک میلیون بشکه است. با مبنا قرار دادن محاسبات فوق، می توان نتیجه گرفت که سهم و نقش اساسی نفت در ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران، اساساً پدیده یی متعلق به ۳۰ سال اخیر است. اگر هفت سال پایانی رژیم شاه را به لحاظ عملکرد تولید نفت به این ۳۰ سال اضافه کنیم، چه به لحاظ تولید حجمی و چه ارزش افزوده دلاری ایجاد شده، عدد چنان بزرگ می شود که می توان تاریخ صنعت نفت ایران را دست کم به لحاظ اقتصادی و اجتماعی به همین ۳۷ سال خلاصه کرد و بقیه ۶۳ سال را به فراموشی سپرد. شواهد مالی نیز با وضوح و دقت کمتر، نشان می دهد که درآمدهای ارزی ۶۳ سال ابتدای کار، اصلاً با ۳۷ سال پایانی قابل مقایسه نیست. گرچه این محاسبه قیمت واقعی یا قدرت خرید هر دوره را بازتاب نمی دهد، اما مطابق آمارها، مجموع درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت خام ایران در ۱۰۰ سال گذشته حدود ۷۱۵ میلیارد دلار برآورد شده که بیش از ۶۱۵ میلیارد دلار آن به پس از انقلاب تعلق دارد. طرفه اینکه درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت خام امسال ایران تقریباً معادل همه ۷۰ سال پیش از انقلاب، شامل دو رژیم سیاسی و ده ها دولت رنگارنگ با افکار سیاسی و اجتماعی متنوع و متضاد است؛ یعنی حدود ۱۱۰ میلیارد دلار که با مجموع درآمد ارزی ۱۱۰ میلیارد دلار کل ۷۰ سال منتهی به ۱۳۵۷ برابری می کند.
بنابراین برای فهم نقش و سهم نفت در اقتصاد ایران و تاثیر آن بر ساختار سیاسی کشور از جمله دموکراسی، نیازی به فرضیه سرایی و فرض پردازی برپایه اگر و مگر نیست. همچنین نیازی به محاسبه همه یکصد سال اخیر هم نداریم. سهم نفت در همه ساختارهای ایران، در ۳۷ سال اخیر، بدون تردید و برپایه همه اسناد و شواهد رسمی و عینی موجود، به مراتب ژرف تر و بیشتر از ۶۳ سال ماقبل بوده است. ما برای مطالعه اینکه نفت یا دست کم مدیریت سیاسی- اقتصادی حاکم بر نفت با ایران چه کرده است، حتی به مطالعه تحولات و روندهای ۳۰ سال اخیر هم نیاز نداریم زیرا سهم و نقش نفت در ۱۰ سال اخیر به تنهایی از ۲۰ سال ماقبل آن بیشتر بوده است. و سرانجام اینکه اگر خواننده محترم بر نویسنده این گزارش ببخشاید، به نظر می رسد برای بررسی همه یکصد سال گذشته و نقش نفت در ایران احتمالاً بررسی تحولات و روندهای همین سال ۱۳۸۷ کافی است. درآمد نفتی امسال به تنهایی ۱۲ برابر درآمد مشابه در سال ۱۳۷۷ است و بر پایه قیمت اسمی دلار، معادل کل درآمد نفتی ۷۰ سال ماقبل سال ۱۳۵۷ است.
برای بررسی سهم و نقش نفت در ساختار سیاسی- اجتماعی و تاثیر نفت بر دموکراسی، نقش دولت و بخش خصوصی در اقتصاد، تحولات مربوط به الگوی مصرف، نوسانات سیاسی خارجی ملهم از نوسانات درآمد نفتی، تعامل و رفتار حکومت با مردم، شعارها و گرایش های سیاسی موجود در کشور، تحولات مربوط به طبقات اجتماعی و گروه های درآمدی، نوع رفتار دولت و مردم با درآمدهای ارزی، سهم نفت در کاهش یا افزایش مشکلات مردم، تحولات معیشتی ناشی از تغییرات روند اعطای یارانه ها، میزان و حجم و شدت و سمت و سوی یارانه ها و ده ها پژوهش و بررسی علمی و کاربردی دیگر، پژوهشگران محترم به هیچ وجه نیاز ندارند تا تن و ذهن خود را برای مداقه و پژوهش در ۱۰۰ سال یا ۳۷ سال یا ۳۰ سال یا ۱۰ سال کشف نفت رنجور کنند، همین یک سال و همین امسال و روندها و تحولات آن برای تعمیم به همه دوره های ماقبل با کمترین درصد خطا کفایت می کند. در این ۱۰۰ سال، ۷۰ سال اول در برابر ۳۰ سال آخر چیزی نیست. در این ۳۰ سال، ۲۰ سال اول در برابر ۱۰ سال آخر چیزی نیست و در این ۱۰ سال، ۹ سال اول در برابر یک سال آخر به حساب نمی آید. سال ۱۳۸۷ نمونه اعلای نقش نفت در همه چیز ایران برای همه یکصد سال ماقبل است؛ دموکراسی، توسعه، جامعه مدنی و...
سعید لیلاز
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید