پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


پولتو چی کار کردی؟


پولتو چی کار کردی؟
برای هر موضوع کوچک و پیش پا افتاده و البته دروغی، کلی قسم می خورد تا حرف ها و اتفاق هایی را که حتی خودش هم باور نداشت به دیگران بقبولاند و البته کلی قسم خورده بود که در آینده نزدیک به قول هایی که داده عمل کند.
یکی از قسم هایی که خورده بود این بود، از اموال و دارایی هایش حتی یک ریال برای ورثه اش باقی نگذارد، همیشه می گفت من از نوجوانی کار کرده ام و سختی کشیده ام تا پول به دست آورده ام پس حق دارم که هر طور دوست دارم آن را خرج کنم، بچه هایم هم اگر عرضه داشته باشند می توانند کار کنند و پول در بیاورند.
از من نباید توقع داشته باشند که بعد از مرگم برای آنها پولی باقی بگذارم.
این تنها قول و قسمی بود که به آن وفادار ماند و موقع مرگش حتی یک ریال بابت مراسم تدفینش باقی نگذاشت.
فرزندانش هم فقط یک چیز را از پدرشان یاد گرفتند و آن هم ولخرجی بود.
یاد گرفتند روزی که پول داشتند، خرج کنند و هر طور دوست داشتند بریز و بپاش کنند و روزی که کفگیر به ته دیگ خورد، یا از دوستان و آشنایان قرض بگیرند یا صبر کنند دوباره پول به دست شان برسد.
بعضی ها می گویند که پول مثل چرک کف دست است، می آید و می رود; پس لازم نیست برای به دست آوردنش خیلی زحمت بکشیم چه برسد به اینکه برای نگهداری آن خودمان را در یک سری معذورات قرار بدهیم.
ما هم قبول داریم این کاغذهای قراردادی بین انسان ها ارزش معنوی ندارد، اما این را هم خوب می دانیم اگر داشتن پول دردسر است، نبودنش، هزاران هزار مصیبت خواهد داشت.
بعضی از والدین سعی می کنند با هر مشقتی که شده هزینه های فرزندان شان را تامین کنند اما گاهی اوقات به خاطر دلسوزی های بی جا بچه ها را وارد مسائل مالی نمی کنند. آنها به خاطر راحتی ذهن فرزندان شان، راجع به دخل و خرج شان با آن ها صحبتی نمی کند. از نظر والدین تا وقتی که فرزندانشان کم سن و سال هستند فقط باید خرج کنند وقتی بزرگ شدند و موقعش شد، آن وقت با مسائل مالی آشنا می شوند پس احتیاجی به عجله کردن نیست. اما این طرز فکر اشتباه است، یادگیری هر موضوع و مساله ای باید از همان دوران کودکی شروع شود.
آشنا کردن فرزندان با مسائل مالی در طولانی مدت دارای مزیت های فراوانی است. بی توجهی والدین در این مورد می تواند نتایج و پیامدهای ناخوشایندی برای آینده فرزندان به دنبال داشته باشد.
آنها باید با مفاهیمی مانند کسب درآمد، خرج کردن، پس انداز کردن، قرض کردن و بخشیدن آشنا شوند. آنها باید از کودکی یاد بگیرند که:
- به دست آوردن درآمد مشروع از هر راهی و به هر شکلی عار نیست.
آنها باید بدانند قرار نیست که تمام خواست های آنها عملی شود و هر چیز که آنها خواستند خریداری شود. آنها باید با این جمله آشنا شوند: «پول ندارم، الا ن نمی توانم بخرم.»
آنها باید یاد بگیرند که قرار نیست تا آخرین ریال درآمد پدر و مادرشان همان روزهای اول ماه خرج شود، بلکه چیزی هم به نام قلک یا دفترچه پس انداز وجود دارد که باید مقداری از درآمد خانواده هم به آن اختصاص پیدا کند.
آنها باید از همان کودکی یاد بگیرند که گاهی اوقات هم برای کمک به دیگران باید مقداری از درآمدمان را قرض بدهیم یا حتی از آن چشم پوشی کنیم و بگذریم.
تا این جا مربوط به والدین بود تا مسائلی از این قبیل را با فرزندان شان در میان بگذارند و هر چیزی که لا زم است به آنها آموزش بدهند. اما وظیفه نسل سومی دراین بین چیست؟ شما چه شاغل باشید چه نباشید، مطمئنا منبع درآمدی دارید.
اگر شاغل هستید، حقوق سر ماه و اگر بیکار هستید پول توجیبی هفتگی یا ماهانه را دارید، اما چیزی که مهم است نحوه خرج کردن شماست.
نمی خواهیم وارد مسائل اقتصادی موجود در جامعه شویم، پس شما هم نگوئید که با این گرانی، حقوق ما کفاف دو روز را هم نمی دهد.
ما هم می دانیم که با این گرانی و تورم و حقوق های پایین گذران زندگی سخت است. اما هنر واقعی همین جاست که با همین درآمد کم، هم خرج کنید، هم ببخشید، هم قرض بدهید و هم پس انداز کنید.
سعی کنید ماهی یک بار به دخل و خرجتان رسیدگی کنید، اول هزینه های ضروری و بعدغیرضروری ها را در نظر بگیرید. ما در این جا فقط چند مورد از هزینه های غیرضروری را عنوان می کنیم که در صورت مراعات نکردن، می تواند آسیب جدی به پول های داخل کیف تان بزند.
▪ تا وقتی که تلفن ثابت کنارتان است چرا باید مکالمه های طولا نی و بیهوده را با موبایل انجام دهید یا برای این که حوصله تان سر رفته یا برای روکم کنی برای دوستانتان اس .ام.اس می فرستید و بعد مجبور خواهید بود که وقتی قبض موبایل به دست تان رسید درآمد یک ماه تان یا بیشتر را فقط برای پرداخت فیش هزینه کنید.
▪ حتما برایتان پیش آمده که با دوستانتان بیرون رفته اید و آنها پیشنهاد رفتن به یک کافی شاپ یا رستورانی را داده اند که شما می دانید رفتن به آنجا چه هزینه سرسام آوری دارد. بله! یک بار هزار بار نمی شود، اما اگر همین یک بار، بارها و بارها تکرار شود آن وقت باید تاوان سنگینی را برای خجالتی بودن یا حفظ کلا س تان بدهید.
در حالی که خیلی راحت با یک جمله می توانستید سر و ته کار را هم بیاورید و بگویید که هزینه این رستوران بالا تر از مقدار بودجه ای است که شما در نظر گرفته اید.
▪ تعدادی از دوستان و آشنایان را دعوت می کنید تا برای ساعاتی از کنار هم بودن لذت ببرید. اما برای همین خوشی چند ساعته بابت خرید غذا، نوشابه، دسر، تنقلا ت، میوه، کلی هزینه می کنید و تدارک چند برابر بیشتر از تعداد مهمانهایتان را می کنید. با این کار باید بدانید که هم مهمانانتان را به فکر جبران کردن می اندازید و هم باید با کیف خالی تا سر برج بسازید و...
نتیجه این که هر طور که پول در بیاورید چه کرور کرور و چه ریال ریال، آخرین محلی که درآمد شما وارد آن می شود کیف پولتان است و هر آدم عاقلی می داند که با کیف پول نمی توان پس انداز کرد، چون هر چقدر که پول داخل آن شود، خرج خواهد شد، پس بهتر است که حساب و کتاب این ایستگاه آخر را به خوبی داشته باشید.
نویسنده : اعظم دانشجو
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید