پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

چچن، هشت سال پس از شخم خوردن


چچن، هشت سال پس از شخم خوردن
گروزنی تا اندازه یی جانی تازه می گیرد. هشت سال پس از حمله روسیه به این جمهوری کوچک، عملیات بازسازی بار دیگر آغاز شده و تنها آن معدود ویرانه ها هنوز نشانه یی از جنگ در خود دارند. اما «قدیراف» یا آن کارگزار روسیه همچنان با مشت آهنین حکومت می کند و هنوز هم هزاران مادر در جست وجوی فرزندان خود هستند.
نشانه های جنگ پشت حصار کارگاه های ساختمانی پنهان شده اند و ویرانه ها در آن سوی دیوارهای بلند قرار گرفته اند. در گروزنی یعنی پایتخت چچن که طی دو جنگ ویران شد، تنها این ساختمان های سوراخ سوراخ از گلوله است که وحشت گذشته را فریاد می کند. شهر از خواب برمی خیزد و کارگران در سرمای شش درجه زیر صفر روی داربست های بی شمار کارگاه های ساختمانی به این سو و آن سو می روند. مدرسه ها و بیمارستان ها ساخته می شود و در مرکز شهر بازتاب غروب خورشید در پنجره های خانه های مسکونی منظره جالبی می سازد.
دانشگاه دولتی چچن امروزه بار دیگر شانزده هزار دانشجو دارد و استادان این دانشگاه دانشجویان را برای کار در هفتاد رشته مختلف آماده می کنند. شرکت های روسی عرضه کننده تلفن همراه بازار چچن را رونق بخشیده اند. این شرکت ها تعرفه های خاصی را ارائه می کنند که والدین بتوانند با در اختیار داشتن گوشی همراه از سلامت کودکان شان در راه مدرسه اطمینان یابند. به هر صورت سرانجام بار دیگر زندگی عادی و فارغ از جنگ به گروزنی بازگشته است.
«سرگئی استپاشین» نخست وزیر پیشین روسیه زمانی در سال ۲۰۰۰ گفته بود؛ «باید به ملت چچن در عرض شش ماه و حداکثر یک سال آینده ثابت کنیم که در کنار ما زندگی بهتری خواهند داشت. اگر ما بخواهیم تنها با ابزار نظامی به صلح برسیم، در این صورت دیگر پایان منطقی در قفقاز برایمان وجود ندارد.» یگان های روسی در اکتبر سال ۱۹۹۹ خاک چچن را اشغال کردند و نیروی هوایی این کشور گروزنی را تقریباً با خاک یکسان کرد. نیروهای روسی به سرعت کنترل گروزنی را به دست گرفتند اما تا چند سال بعد هم آن ترامواهای داغان شده یادآور استالینگراد ویران شده در دوران جنگ جهانی دوم بود.
پس از آنکه ولادیمیر پوتین در مه ۲۰۰۴ با هلی کوپتر بر فراز ویرانه های گروزنی گشتی زد، تغییرات هم شروع شد. پوتین در زمان نخست وزیری مسوولیت حمله به این جمهوری سرکش را برعهده داشت و با این کار منافع زیادی را نصیب خود کرد و در محافل سیاسی و رسانه یی مسکو به عنوان فرمانده سپاه روسیه لقب گرفت. اما پنج سال بعد با دیدن این ویرانه ها وحشت زده شد؛ «منظره شهر از داخل هلی کوپتر وحشتناک است.» در آن زمان کسی به حرف پوتین توجه نکرد و همه بازسازی گروزنی را طرحی از پیش شکست خورده عنوان می کردند. اما در فاصله کوتاهی پس از این دیدار هوایی، سیل پول های کمکی از مسکو به سوی چچن سرازیر شد. ولی امروزه مسکو می تواند ادعا کند که هشت سال پس از آغاز آن جنگ بالاخره توانسته است بر چچن سرکش غلبه یی دیرهنگام کند. البته هنوز هم گروه های پراکنده چریکی در مقابل کارگزار روسیه در این جمهوری قفقاز یعنی در مقابل پرزیدنت «رمضان قدیراف» مقاومت می کنند. تعداد این چریک ها کمتر از یکصد نفر گزارش شده است زیرا قدیراف که خود زمانی یک شورشی بود و بعداً به طرفداری از روسیه تغییر جهت داد، توانسته است با سرکوب شدید تعداد آنها را با موفقیت تقلیل دهد. در حال حاضر بسیاری از پیکارجویان سابق در ارتش شخصی جناب قدیراف خدمت می کنند. قدیراف ۳۱ ساله اگر نتواند پیکارجویی را به اردوگاه خود بیاورد، بی تردید دستور قتل او را خواهد داد. پیکارجویانی که هنوز هم مقاومت می کنند طی این سال ها به دو گروه متخاصم اسلامگرایان و ناسیونالیست ها تقسیم شده اند. و به هر صورت بهتر شدن وضعیت امنیتی در گروزنی این امکان را برای ساکنان این شهر فراهم آورده که نفسی به راحتی بکشند.
سروصدای چند دانش آموز چچنی از داخل سالن ورزش مدرسه جدیدشان به گوش می رسد. «ماقومد هونیف» دانش آموز کلاس سوم با حالتی گستاخانه به انگلیسی نام ما را می پرسد. سپس می گوید «نگاه کن،» سالتویی می زند و به هوا می پرد.
«ورا اومالاتووا» مدیر این مدرسه است؛ مدرسه یی که در سپتامبر گذشته درهای خود را به روی ۱۴۰۰ کودک و نوجوان باز کرد. در کلاس دوم این مدرسه زبان های انگلیسی و آلمانی تدریس می شود. اومالاتووای ۵۵ ساله می گوید؛«این مدرسه کاملاً ویران شده بود و ما فکر می کردیم دوباره سازی آن حداقل ده سال طول می کشد.» اما این مدرسه در عرض یک سال و با سرعتی شگفت انگیز دوباره ساخته شد. مدیر مدرسه برای دانش آموزانش آرامشی نوین و پایدار را آرزو می کند و می گوید؛ «ما فقط صلح می خواهیم و رسیدن به آن هنوز سخت است. همه ما از جنگ رنج می کشیم.»
این دورانی عجیب در چچن است که در واقع می توان آن را زاییده ترس دانست. این بازسازی ها هم تحفه هایی است که از مسکو به اینجا آمده است. این ثبات نوین ریشه در خستگی مردم چچن از جنگ و همین طور ریشه در هراس و ترس دارد. البته هستند معدود کسانی که هنوز جسارت به خرج می دهند و به صورت علنی از پرزیدنت رمضان قدیراف انتقاد می کنند.
رئیس جمهور چچن در کرملین حکم یک میهمان محترم را دارد. هنگامی که قدیراف در اوایل فوریه سفری به مسکو کرد و در شورای دولتی روسیه حضور یافت، کارگردان شهیر روسی و برنده اسکار یعنی «نیکیتا میخالکوف» او را در آغوش گرفت و از این مرد قدرتمند چچن تجلیل کرد. قدیراف همان کسی است که روزنامه نگار مقتول روسی یعنی«آنا پولیتوفسکایا» زمانی از وی به عنوان قاتل و شکنجه گر یاد کرده بود اما حال حاکمان مسکو این بوکسور خشن آماتور را در آغوش می گیرند چون مشت آهنین او بود که توانست بالاخره آرامش نسبی را به چچن بازگرداند. روسیه برای این آرامش حاضر است دست و دلبازی های بیشتری هم به خرج دهد. در حال حاضر نیروهای امنیتی دولت روسیه به ندرت از پایگاه های خود در گروزنی خارج می شوند و رفته رفته یگان های تحت امر قدیراف بر دایره نفوذ خود می افزایند. زمانی در سال ۲۰۰۵ «ولادیسلاو سورخف» معاون اداری کرملین که خود فرزند یک چچنی است در گفت وگویی با اشپیگل استراتژی پوتین را به این صورت معنا دار فرمول بندی کرد؛«جمهوری چچن باید در کنار روسیه بماند و درباره همه موارد دیگر هم می توانیم مذاکره کنیم.» به طور کلی صلح در قفقاز هزینه های خاص خود را دارد و قدیراف هم سوگند خورده است که «چچن باید شکوفاترین، باثبات ترین و دموکرات ترین بخش روسیه شود.» قدیراف در عمل با پشتیبانی کرملین رژیمی توتالیتر با یک کیش شخصیت عجیب و غریب تشکیل داده است.
در ورودی فرودگاه گروزنی تصویری از قدیراف به بلندی یک ساختمان سه طبقه قرار دارد و گویی به مسافران خوشامد می گوید. قدیراف در این عکس در مقابل کوه های سرسبز قفقاز و در میان بوته های گل سرخ ایستاده است. قبل از رسیدن به باجه کنترل پاسپورت ها هم می توان نوارهای اشعار پدر رمضان قدیراف یعنی اشعار احمد قدیراف را خرید. قدیراف پدر که او هم زمانی رئیس جمهور چچن بود، در سال۲۰۰۴ و بر اثر یک حمله مسلحانه کشته شد. دستگاه تبلیغاتی دولتی امروزه از وی به عنوان شهید ملت یاد می کند. روی تقریباً همه دیوارهای خانه های گروزنی هم این جمله در ستایش احمد قدیراف به چشم می خورد؛«او تنها کسی بود که توانست ما را آزاد کند.»
دستگاه دولتی چچن تاریخ شک برانگیزی را از گذشته پر زد و خورد این جمهوری ارائه می دهد. «دوکوواخا عبدالرحمانف» رئیس پارلمان چچن که خود زمانی فرمانده یکی از گروه های شورشی بود، همواره به چندین قرن همرزمی میان روسیه و چچن سوگند یاد می کند. در استان «شالی» هم استاندار یعنی «ادوارد ساکایف» از جنگ سال ۱۹۹۹ به عنوان حمله اسلامگرایان خارجی و بیگانه علیه روسیه نام می برد. ظاهراً او فراموش کرده یا در مورد این واقعیت سکوت کرده است که ده ها هزار چچنی در آن سال به پشتیبانی توده های مردم دست به اسلحه بردند و به همین خاطر بود که یگان های روسی انتقامی سخت و وحشیانه از این ملت گرفتند.
«تامارا اومروا» از هفت سال پیش در انتظار پسرش نشسته است. سربازان روسی در ۷ ژوئن ۲۰۰۱ «سعید حسین» آن زمان ۲۴ ساله را در روز روشن و در مرکز گروزنی از اتومبیل بیرون کشیدند و با خود بردند و از آن زمان تا به امروز هیچ اثری از این جوان یافت نشده است. مادر در حالی که زار زار می گرید می گوید؛«دیگر هرگز چیزی در مورد پسرم نشنیده ام.» با این حال این زن هنوز هم امید دارد. او هر روز در مغازه کوچکش در گروزنی در انتظار گمشده اش است و متاسفانه هزاران مادر چچنی سرنوشتی شبیه به این مادر دارند زیرا تنها این شورشیان نبودند که دست به کشتار مردم می زدند بلکه سربازان روسی هم حتی پس از پایان رسمی وضعیت فوق العاده اقدام به ربایش مردان جوان چچنی می کردند. این آدم ربایی ها تبدیل به تجارتی خشونت بار و کثیف شد و گاه پیش می آمد که ربایندگان در ازای آزادی گروگان های خود از خانواده آنها طلب پول می کردند. بسیاری از قربانیان این آدم ربایی ها به طرزی وحشیانه شکنجه شده و به قتل رسیدند.
خاطرات و یادگارهای این گذشته خشونت بار در حال نابودی است و در گروزنی امروزه ظواهر جدیدی جای آن ویرانه های جنگ را می گیرد. در میدان پیروزی چهار مناره یک مسجد جدید سر به آسمان کشیده اند و قرار است این مسجد بزرگ ترین عبادتگاه مسلمانان در اروپا باشد. اما در بسیاری از این ساختمان های جدیدالاحداث هنوز هم از آب لوله کشی اثری نیست و به جای یک کانال کشی کارآمد در بسیاری از مکان های شهر توالت هایی ابتدایی و زشت ساخته شده است. رقم بیکاری همچنان بالا است که حتی دستگاه های رسمی چچن هم آن را حداقل پنجاه درصد تخمین می زنند. بی تردید ساختن یک ساختار اقتصادی کارآمد به مراتب دشوارتر از بنا کردن دوباره شهری ویران شده است. مرد شصت ساله یی به نام «سلیمان حسین اف» آهی می کشد و می گوید؛ «دشوارتر از هر چیز نبود کار برای جوانان است.» البته او از دولتمردان جدید چچن و هم پیمانان شان در مسکو ستایش می کند. دست هایش را تکانی می دهد و به انگشت هایش خیره می شود. اما پس از آن ستایش ها از رویای دیرینه خود برای آزادی چچن می گوید؛«اعلام استقلال کوزوو خیلی مرا خوشحال کرد. هر ملتی آرزو دارد خود سرنوشتش را رقم بزند.»
بنیامین بیدر
ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی

منبع؛ اشپیگل آنلاین
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید