پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


بزرگ شدن منطقه پنهان زندگی


بزرگ شدن منطقه پنهان زندگی
شما حتما نظریه پنجره جوهری را شنیده اید، دو دانشمند به نام های: جوزف لوفت و هری اینگهام که نام «جوهری» از ترکیب ابتدای نام آنها برداشته شده است می گویند:
انسان ها پنجره ای دارند به نام پنجره جوهری که از چهار منطقه یا قسمت تشکیل شده است.
▪ منطقه ۱: منطقه آشکار، آنچه که انسان از خودش می داند و تمایل دارد دیگران هم بدانند.
▪ منطقه ۲: منطقه پنهان، آنچه که انسان از خودش می داند ولی مایل نیست دیگران بدانند.
▪ منطقه ۳: منطقه کور، آنچه که دیگران از انسان می دانند ولی خود او نمی داند.
▪ منطقه ۴: منطقه ناشناخته، آنچه که در وجود انسان هست اما نه خود آن را می شناسد و نه دیگران.
هرچقدر منطقه آشکار را در زندگی به ویژه زندگی مشترک و زناشویی گسترده تر کنیم، شفافیت ایجاد می کنیم و آنچه که وجود دارد یا به وجود می آید را با دیگران به ویژه با همسر و فرزندان خود درمیان بگذاریم، بستر ارتباط گسترده تر را فراهم کرده ایم و زندگی به سمت تفاهم بیشتر پیش می رود، ولی هرچه منطقه پنهان را گسترش دهیم وسعی کنیم هیچ کس حتی همسر و فرزندانمان را در جریان ماوقع و رویدادهای ریز و درشت زندگی مان قرار ندهیم، بستر ارتباط را بسته ایم و راه را برای تفاهم بیشتر سد کرده ایم.
همین هفته گذشته زوج جوانی که تنها ۴ سال از زندگی مشترکشان گذشته است را دیدم که بر اثر اختلا ف دچار پدیده شوم «قهر» شده اند و در یک اقدام ناگهانی و بگوو مگو، زن خانه و زندگی را رها کرده و در خانه مادرش رحل اقامت گزیده، وقتی مساله را به مناسبتی که به من رجوع شده بود بررسی می کردم، دیدم منطقه پنهان در هر دوتای این زوج گسترش یافته است، زن می گوید: نمی دانم چه می کند؟ نمی دانم درآمدش چیست؟ نمی دانم پول ها را چه می کند؟ نمی دانم... نمی دانم... و...
مرد می گوید دلیل کارهای او را نمی دانم، اولویت های زندگی اش را نمی دانم، قول و قرارهای اقتصادی پنهان او را با مادر و برادر و... نمی دانم و...
منطقه پنهان زندگی مشترک آنقدر بزرگ شده که فضای عمده پنجره جوهری را منطقه پنهان پر کرده است و راه های ریز و درشت ارتباط مسدود شده است، درونگرایی در طرفین به حد افراط رسیده است، راه حل بسیار ساده است، اگر از ابتدای زندگی مشترک منطقه آشکار را گسترش می دادند و منطقه پنهان را کوچک و کوچکتر می کردند، می توانستند راحت در مورد مسائل و جزئیات رفتاری هم با یکدیگر گفت وگو کنند اما نکردند، و در ابتدای جاده زندگی مانع بزرگی قرار دادند.
باید این مانع را از سر راه خود بردارند.
زن با ترک خانه و پناه بردن به نزد مادرش این مانع را بزرگتر کرده است، نباید در چنین شرایطی راه حل ترک خانه را برگزید، راه حل مساله ارتباط است، ارتباط با واسطه یا بی واسطه، رفتن آخرین راه حل است، وقتی که «جدایی عاطفی» به معنای واقعی آن محقق شده باشد، در مواردی که یک مانع آن هم از نوع خود ساخته در مسیر جاده زندگی پدیدار می شود، راه حل ارتباط است و برداشتن مانع، مادر این خانم بزرگترین اشتباه را در زندگی فرزند خود مرتکب شده است که نه تنها در برگشت او به خانه و زندگی مشوق نشده است، بلکه ذهنیات دخترش را تقویت کرده و او را برای برنگشتن پشتیبانی کرده است و می کند و با این کار به ظاهر محبت آمیز، یک زندگی را نابود می کند.
توجه کنید که من از یک موردعینی و رویداد واقعی با شما سخن می گویم، به ذهن شما نیاید که اگر خطری زن را تهدید کرد، اگر کتک خورد و اگر... آنچه که من برای شما گزارش می کنم یک مورد عینی است که ارتباط یک زوج جوان به واسطه گسترش منطقه پنهان پنجره جوهری خود با مانع مواجه است، نه تعارضی در بین است و نه خشونتی، یک تصمیم یک ارتباط یک گفت وگو و کوچک کردن منطقه پنهان و توسعه منطقه آشکار همه چیز را حل خواهد کرد. نظر شما چیست؟
نمی دانم برنامه بسیار خوب «هزار راه نارفته» را از تلویزیون دیده اید یا نه؟ برنامه ای که با همت دکتر مهدوی تهیه می شد و به جوانان نکات ظریف ارتباطی را آموزش می داد. آموزش می داد که از کلی گویی پرهیز کنند، مسائل خود را بشناسد و در جز» گفت وگو کنند و هر جز» را جدا جدا حل کنند، کلی گویی وظیفه و روش فلا سفه و نظریه پردازان است، در زندگی یک زوج و زندگی معمولی و حرکت عادی جامعه کلی گویی راه به جایی نخواهد برد.
فکر می کنید این برنامه (که نمی دانم به چه علت متوقف است) چرا مورد توجه و اقبال جوانان واقع شده بود؟ چون به مشکلا ت عینی و روزمره آنها توجه داشت، به یک نیاز عینی آنها یعنی چگونگی ارتباط با یکدیگر وچگونه حل کردن مشکلا ت و برداشتن موانع عینی و نه فرضی آنها توجه کرده بود. ارتباط کلید طلا یی حل مشکل است، حتی اگر نمی توانید به روشی نیکو و منطقی ارتباط برقرار کنید، دعوا کنید تا پیام هایتان به یکدیگر منتقل شود! برای آنها که زندگی شان را به بن بست کشانده اند، تجویز می کنم: شما را به خدا دعوا کنید، از بن بست زندگی رها می شوید.
نویسنده : م- مطهری نژاد
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید