شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

ای سیاه بخت نفت


ای سیاه بخت نفت
چه دلیلی دارد که ما به مسائل ریزی مثل بی ثباتی دولت، تورم، تحریم، مشارکت پایین مردم در انتخابات، اختلافات در راس قوای سه گانه، بیکاری و اخراج کارگران، مسائل حقوق بشری و حتی داستان جالب نفت بپردازیم.
نفت را «طلای سیاه» نامیده اند؛ مایعی که از زیرین ترین لایه های زمین بیرون می آید تا چرخ بخش مهمی از صنعت، انرژی و مهم تر از همه اقتصاد جهانی را بگرداند. نفت اما با ثروتی که برای مالکانش می آفریند، بر معادلات قدرت نیز تاثیر می گذارد و به ویژه هنگامی که مالکیت آن به شکل انحصاری در اختیار دولت باشد، می تواند به عنصری تعیین کننده در شکل گیری ساختار کلان جامعه نیز تبدیل شود.
در چنین جامعه یی، هرچه درآمدهای ناشی از نفت افزایش یابد قدرت دولت نیز به همان نسبت افزایش می یابد و البته همزمان می تواند «توهم قدرت» دولت را نیز باعث شود و آن را در جهت تقویت مناسبات اقتدارگرایانه در جامعه و از بین بردن فضای آزادی و استقلال از دولت جری کند. چنان که در اوایل دهه ۱۳۵۰ (اواسط دهه ۷۰ میلادی) شوک بزرگ نفتی، چنان رژیم شاه را متوهم ساخت که نه تنها مخالفان چپگرا و مذهبی خود را «ارتجاع سرخ و سیاه» نامید، که حتی وجود دو جناح ظاهری درون حکومت را تحمل نکرد و با اعلام تاسیس حزب واحد رستاخیز، مخالفان سیاست تک حزبی خود را به خروج از کشور فراخواند؛ هر چند این توهم قدرت در کمتر از چندسال و همزمان با افول قیمت نفت و تشدید نارضایتی عمومی (به عنوان یکی از عوامل انقلاب) رنگ باخت و به سقوط رژیم انجامید.
اما در کنار این تبعات سیاسی، دولت های رانتیر مبتنی بر نفت به تدریج دچار اغتشاش در کارکردها و حتی ساختارهای خود نیز می شوند.وقتی قیمت نفت چنان بالا رود که اداره جامعه با تکیه بر درآمد بالای آن آسان به نظر برسد، نهادهای انضباطی و حتی روابط حقوقی حاکم بر مجموعه دولت(state) متزلزل می شوند و عملاً هر نهاد یا بخشی از دولت که به صندوق درآمدهای نفتی نزدیک تر باشد، قدرتمندتر می شود و حتی امکان برهم ریختن نظم ساختار به سود خود را پیدا می کند. این وضعیت، عملاً بر میزان اختلاف ها، مجادلات و جنگ باندهای قدرت بر سر منافع می افزاید و تصویری «بی ثبات» از دولت را در برابر جامعه تصویر می کند. تحولات پیاپی و مکرر در سطوح مختلف دولت، متهم شدن چهره های موثر و حتی ریشه دار حکومت به سوءاستفاده های اقتصادی یا کارشکنی در مسیر بهبود امور، پیدا شدن نهادهای موازی، صوری و هزینه ساز از یک سو و تضعیف (و حتی انحلال) نهادهای ریشه دار، موثر و منضبط از سوی دیگر، نشانه هایی از بی ثباتی در دولتی است که به یمن افزایش بی سابقه درآمدهای نفتی و رقابت بر سر آن، هیئت لشکری را پیدا کرده که در جدال درونی برای تقسیم غنایم، آرایش نظامی خود را از دست داده است. حتی می توان گامی پیش رفت و به تسامح ادعا کرد که در چنین ساختاری، عملاً نفت از منبع درآمدی حکومت فراتر رفته و خود حاکم می شود؛ چرا که تکیه گاه و راهبر تصمیمات دولتیان در چنین ساختاری، نفت و درآمدهای سرشار آن است و نه مثلاً قول خردمندان و شور ناصحان. در واقع نه تنها در ساختار دولت های رانتیر، حکومت به جای تکیه بر مردم - چه در بعد سیاسی (التزام به اصول دموکراسی) و چه در بعد اقتصادی (وابستگی به مالیات)- بر درآمدهای نفتی تکیه می کند که به تدریج و با حاکم شدن نفت و سیاست های افسارگسیخته ناشی از آن در سطح حکومت، عملاً دولتمردان عنان خود را به دست نفت می دهند و اوست که می کشد هر جا که خاطرخواه اوست. این هم البته شکلی از حکومت است که «مسعود بهنود» هم، به درستی نام آن را «حکمرانی آسان» گذاشته است و البته که میان این نوع حکمرانی با «حکمرانی خوب» (به عنوان قالب استاندارد، پذیرفته شده و علمی در جهان امروز) فاصله یی بس بعید وجود دارد.دولت های متکی بر نفت ، البته می توانند مستانه از بوی طلای سیاه به حکمرانی آسان تن دهند، اما وقتی تبعات این تن آسودگی و باری به هرجهت رفتن آشکار شد، احتمالاً کاسه کوزه ها بر سر نفت می شکند که چرا قیمتش سقوط کرد و چرا تورم آورد و چرا قدرتش فریب مان داد و از ناهمراهی اکثریت رای دهندگان با خود نهراسیدیم و چرا و چرا و چرا...؟
● از ۶۰۰۰۰۰۰۰.com تا ۷۰۰۰۰۰۰۰.ir
البته وقتی دولتی چنین عنان خود را به دست نفت داده باشد، دلیل نمی شود که در ظاهر هم به این شکل حکمرانی اعتراف کند. چنین دولتی حتی ممکن است ژست انتقادپذیری و تعامل با جامعه را نیز با خود بگیرد. دیدارهای عمومی بگذارد و همایش های کارشناسی برپا کند و حتی مثل مشاوران جوان دولت دوست داشتنی، سایت «کابینه هفتاد میلیونی» راه بیندازد و فراخوان دهد به عوام الناس که هرکس نظری دارد در جهت اصلاح امور، بیاید و کلیکی کند و بنویسد و برود. چیزی شبیه صندوق پیشنهادها و انتقادهای دستگاه های دولتی است.اما غیر از این، وقتی این هفته به سایت کابینه هفتادمیلیونی به آدرس ۷۰۰۰۰۰۰۰.ir مراجعه کردم، ناخودآگاه یاد سایت معروف ۶۰۰۰۰۰۰۰.com افتادم که جمعی از چهره های اپوزیسیون در سال ۸۲ راه انداختند و می خواستند با جمع کردن امضای خلق الله بستر تغییر قانون اساسی را فراهم کنند. نمی گویم میان آن فراخوان و این فراخوان رابطه یی برقرار کنم، اما به عنوان بحثی رسانه یی باید گفت که بار کردن توقعات عجیب و غریب بر رسانه و تحمیل کارکردهای نامتناسب بر آن، اگر نگوییم اسباب استهزا می شود (که می شود)، دست کم آب در هاون کوفتن و آرزوی محال در سر پروراندن است. البته میان برادران ۷۰ میلیونی با آن رفراندومی های ۶۰ میلیونی تفاوتی هم هست و آن اینکه این عزیزان، حتی خودشان هم قضیه را جدی نگرفته اند و ۲۴ ساعت بعد از راه اندازی خودشان آن را از دسترس خارج کرده اند. (سایت الف، کد مطلب؛ ۲۵۸۱۳) ظاهراً شعار «کابینه هفتاد میلیونی» طراحان و مجریان و گردانندگان این سایت صرفاً وسیله یی بوده برای کسب اندکی سهم از همان درآمد نفتی که در بند قبل عرض شد. گوارای وجود،
● وزیر سایه نفت یا زیر سایه نفت
این هفته صفحه مان بوی نفت گرفته. بعد از آن بحث های نفتی، سراغ خبر جالبی می روم که سایت «الف» از وضعیت حاکم بر وزارت نفت نوشته. سایت برادر احمد توکلی گزارش داده که علی کردان، قائم مقام وزیر نفت، وظایف وزیر را انجام می دهد. در این خبر آمده؛ «علی کردان قائم مقام وزیر نفت در جلسات مهم همراه با رئیس جمهور شرکت کرده و وظایف غلامحسین نوذری وزیر نفت را انجام می دهد. در ملاقات پنجشنبه هیات دولت با مردم تهران نیز علی کردان به جای غلامحسین نوذری حضور یافت. همچنین در لیست همراهان رئیس جمهور به هند نیز جای خالی وزیر نفت را علی کردان پر کرد و به امضای برخی توافقنامه ها پرداخت. وی اخیراً نیز به جای وزیر نفت در نامه یی، مستثنی شدن صنعت نفت از قانون خدمات کشوری را درخواست و سپس در نامه یی دیگر به معاون سرمایه انسانی رئیس جمهور، موافقت رئیس جمهور با نقض قانون را اعلام کرد.» خب؛ این هم نشانه یی نوظهور از ساز و کار دولتی که تابع هیچ ساز و کار حقوقی و قانونی نیست. واقعاً حق هم همین است. وقتی رئیس دولت محترم چند بار لطف می کنند و گزینه های متفاوت را برای وزارت نفت به مجلسیان معرفی می کنند ولی آنها برای دفاع از منافع «مافیا» به گزینه های «حزب اللهی و ضدفساد» مطلوب ایشان رای نمی دهند و آخرالامر ایشان ناچار از تحمل وزرایی ناخواسته در کابینه خود می شوند (چیزی شبیه ازدواج اجباری،)، چه دلیلی دارد که وزارتخانه را هم به دست ایشان بدهند؟ ناسلامتی وزارت نفت است انتخابات و وزارت کشور نیست که ایشان بتوانند وزیرش را مثل استخوانی در گلو تحمل کنند.
● خرده ریز
بحث بودار نفت و دولت را عجالتاً با این سخنان رئیس دولت درز می گیریم که فرموده اند؛ « باید دقت کنیم توجه و نگاه مان از قله به زیرپایمان و به مسائل ریز معطوف نشود؛ چرا که این نقشه دشمنان است. ما باید با تمام توان کار را جلو ببریم و اگر توجه مان از قله به جای دیگری معطوف شود و با مسائل ریز درگیر شویم، این یک نوع درجا زدن است.» ایشان قطعاً صحیح می فرمایند. چه دلیلی دارد که ما به مسائل ریزی مثل بی ثباتی دولت، تورم، تحریم، مشارکت پایین مردم در انتخابات، اختلافات در راس قوای سه گانه، بیکاری و اخراج کارگران، مسائل حقوق بشری و حتی داستان جالب نفت بپردازیم؟ واقعاً خجالت دارد که به جای پیوستن به کابینه هفتاد میلیونی، همگی ابزار تحقق نقشه دشمن شده ایم،
● نمونه یی از مطالبات خرده ریز
بیخودی نیست که رئیس محترم دولت دوست داشتنی اینقدر با آقای هاشمی مشکل دارد و مدام ایشان را به انواع اتهامات می نوازد. نمونه اش همین که برخلاف جناب احمدی نژاد که نگاهش به «قله های بلند» و «مدیریت جهان» است، هاشمی رفسنجانی نگران مسائل خرده ریز داخلی است.
محمدجواد روح
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید