جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


«زن های دوم» فرشته اند!


«زن های دوم» فرشته اند!
۱) زن دوم یک فیلم خوب ساخته نشده است. یک فیلم هدر شده و این بسیار مایوس کننده است که فیلمساز خوب و جنگ جوی قابل سینمای با شرافت داستان گو. سیروس الوند در اثر تازه اش که با شنیده های پیشینی ما باید بازگشتی دوباره به نقطه اوج فیلمسازی اش پس از تجربه ناخوشایند فیلم «تله» می شد نتوانست انتظارات را آن گونه که شاید برآورده سازد و با یک اشتباه اولیه در بنا نهادن محور داستانش اثر را از شکلی منسجم و با ساختار و درامی عمیق و روانکاوانه و واکاوانه در لایه های شخصی و درونیات ناگفته یک زن نمونه ای و نوعی به یک شکل بی رمق و متاسفانه برون گرایانه با کمترین چالش در بافت قصه رساند.
۲) داستان زن دوم تکرار دیگری است از یک درون مایه آشنا، یک کهن الگوی داستانی. این تکرار در مضمون برخلاف تصور رایج در نفس خود نه تنها ضعف و عیبی قابل شماتت نیست( و آن هم به سبب محدود بودن مضامین انسانی که البته به معنای مکشوف بودن همگی آنها نیست) بلکه در صورت پرداخت مولفانه و عمیق و شخصی هنرمند می تواند به حسنی برازنده در کارنامه او تبدیل شود. اتفاقی که در زن دوم با وجود علایمی مبنی بر ادعای سازندگان آن در این زمینه به هیج وجه رخ نداده است. مثلث عشقی ( اسمی که اگرچه در جایگاه صحیح خود استعمال نشده مسامحتا برای روابط این چنینی در سینمای ایران استعمال می شود) که در شکل و باز خورد بیرونی اش محور داستان زن دوم قرار گرفته انتخاب مناسب و هوشمندانه برای فیلمی نیست که سازندگانش مدعی قرائتی شخصی و در نتیجه متفاوت و بدیع از عشق هستند و با انتخاب چنین اسمی برای فیلمشان نوع نگاه زنانه خود را نیز از پیش اعلام کرده اند. بیایید تصور کنیم به جای شکل فعلی فیلم با تمرکز بر تجربه های حسی - درونی موجود در لایه های عمیق شخصیت مهتاب نسبت به اتفاقاتی که برایش افتاده او را از حالت انفعالی فعلی اش به شخصیتی واکنش گر نسبت به اتفاقات در شرف وقوع برای رابطه عاشقانه اش تبدیل می کرد. رابطه ای که دروغ است اگر باور کنیم برای او اهمیت ندارد و یا این که در شرایط پیش آمده با گذشتن از حس تفکیک ناپذیر و در اینجا زنانه خودطلبی و رسیدن به فداکاری و دیگر خواهی آرمان گرایانه غیر منطبق با واقعیات شخصیتی اش به راحتی می تواند از آن درگذرد. در چنین حالتی نسبت اتفاقات فیلم با واقعیت هم جنبه روشن تری می یافت علاوه بر این که روند دراماتیک جذاب تری نیز در انتظار مخاطب بود. در شرایط فعلی گویی فیلم برخلاف نامش از عینک مرد داستان به این حوادث می نگرد. دوربین چشم بهرام است منتها با قدرت سوم شخصی که در روایت داستان دارد، قابلیت تعقیب مهتاب راحتی تا جزیره دارد. این آن تناقضی است که در ساختار اثر موج می زند و تاثیرش را نیز در کم رمق شدن وسرگردانی روایت داستان برجا گذاشته است.
۳) بسیاری از فیلم های سینمایی ایران وقتی به پایان می رسند تماشاگر را دچار نوعی سرخوردگی می کنند. تماشاگر این فیلم ها احساس می کند که فیلمی ناقص الخلقه و تمام نشده را دیده و این ضعف بزرگ داستان گویی است. این فیلم ها، داستان و شخصیت هایشان را در نقطه ای نامناسب رها می کنند و سبب می شوند که تماشاگری که تا پایان، سرنوشت این قهرمان ها را دنبال کرده احساس کند که تجربه ای عمیقا بیهوده را از سر گذرانده و در این حالت سینما از کیفیت سازنده و متعالی خود دور می شود. در زن دوم فیلمساز ۱۳۰ دقیقه وقت در اختیار داشته تا از این آفت دور بماند و ۱۳۰ دقیقه اصلا زمان کمی نیست. زمانی است که با هوشمندی در توزیع وقایع دراماتیک و زمان بندی صحیح می توان سیر کاملی از تحول و یا برشی از زندگی یک شخصیت را با پی ریزی وقایع متعددی که ریتم اثر را در اوج نگه دارد بر پرده سینما به نمایش گذاشت. اما حاصل کار در زن دوم فیلمی ملال آور، بدون پیش روندگی معقول و همراه با سکانس های بعضا زائد است که در نهایت بی آن که چیزی بر تماشاگر بیفزاید و امکان یا مکاشفه ای لذت بخش را برای او فراهم آورد در نقطه ای از داستان ناگهان ترمز می کند.
۴) چرخش ناگهانی ای که از جایی در فیلم در بافت دراماتیک اثر صورت می پذیرد و حواس مخاطب را از درون مایه اصلی پرت و وحدت و انسجام ساختاری اثر را بر هم می زند جهش ،۱۰ ۱۲ ساله داستان از لحاظ زمانی به جلوست که چون اولا جهش تا حدودی بی دلیل است و تماشاگر را قانع نمی کند و ثانیا تا حدی ناگهانی است احساس می شود که به کلیت اثر آسیب رسانده است و تمرکز اثر را بر هم می زند.
ناگهان مساله وخامت حال امیر و شهادت او تبدیل به هسته مرکزی درام می شود و در این میان نسبت این حوادث با مهتاب که قاعدتا در نقطه مرکزی فیلم ایستاده است تا حدودی لایتچسبک است.
ضمن این که اگر این نسبت منطقی را هم از سوی فیلمساز بپذیریم در اجرا به علت سردستی برگزار شدنش به اصطلاح در نیامده است.
ضمنا ساختار دراماتیک اثر به شدت سخت است یعنی حوادث و وقایع چالش برانگیز و جذاب به مقدار کافی برای ایجاد حساسیت در تماشاگر ایجاد نشده است و فیلم روی یک منحنی نسبتا تخت حرکت می کند.
مرگ امیر هم در این میان یکی از وقایعی است که با توجه به ضعف در شخصیت پردازی که منجر به عدم همذات پنداری و ایمان کامل از سوی تماشاگر با این شخصیت شده به عنوان اتفاقی خنثی و از نوع «این نیز بگذرد» در فیلم جای گرفته است.
۵) کارگردانی سیروس الوند در این اثر همچنان دارای استانداردهای قابل قبول در سینمای ایران می باشد.
الوند همواره در فیلم هایش حدی از استانداردها را رعایت کرده و این سبب شده تا فیلم هایش به رغم تلاش در ایجاد جذابیت های سینمایی و تعریف قصه های پرکشش برای تماشاگر عام هیچ گاه خود را به سلایق نازل و اولیه و سهل الوصول تماشاگرانش واگذار نکند و قیمت خود را پایین نیاورد و اینگونه فیلمسازی در سینمای بیمار ـ از لحاظ اقتصادی ـ ایران نشان از شرافت ستودنی یک فیلمساز و اشتیاق و علاقه وافر او به مدیومی که در آن مشغول به کار است دارد.
در زن دوم هم با وجود مدت طولانی فیلم و فیلمنامه تخت و کندی که در اختیار الوند بوده او تمام تلاش خود را برای حفظ ریتم داستان و ایجاد کشش در تماشاگر با کارگردانی هوشمندانه خود داشته و تا حدودی هم در این امر موفق بوده.
سعی او در تعدد نماها و دیده نشدنش به عنوان کارگردان و کارگردانی کاملا در خدمت قصه می شود گفت فروتنانه او که از لوازم سینمای داستانگوست و اتفاقا کاری است صعب و دشوار قابل تحسین است اما در بازی گرفتن از بازیگرانش می شود گفت که طریق موفقیت را نپیموده.
محمدرضا فروتن در ایفای نقش خود، به نظر می رسد که دم دستی ترین و فکر نشده ترین حالت ممکن را انتخاب کرده و نیکی کریمی هم فراست و اشتیاق زیادی را نشان نمی دهد. خوب بودن نسبی امیر آقایی هم پیش از هر چیز به توانایی ها و جذابیت های شخصی خود او باز می گردد.
۶) مطرح شدن زن ها و ساخت های مختلف اندیشه اجتماعی جامعه ایرانی معلول تحولاتی است که این جامعه در حال تجربه آن است و بالطبع در عرصه سینما هم این تحولات قابل ردیابی است که اتفاقا امروزه سینما پس از ادبیات این پدر همیشه پیشرو خود از مهم ترین نمایانگران فرهنگ و تمدن جوامع شده است. زن دوم قطعا از این حیث در تاریخ سینمای ایران ماندنی و بعدها برای تحلیل وضعیت جامعه شناختی ایران دهه ۸۰ بسیار سودمند است. این بحث مفصل را که می تواند از موضوع صدها کتاب و رساله باشد بعدها ان شاءالله پی می گیریم.
علیرضا نداف
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید