چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

آیا همه باید متخصص IT باشیم!


آیا همه باید متخصص IT باشیم!
خانه های فردا برای شرکت­های سازنده ابزارهای کامپیوتری و الکترونیکی بازاری به بزرگی ۲۵۰ میلیارد دلار در ایالات متحده و قریب به هزار میلیارد دلار در سرتاسر جهان به وجود خواهد آورد. آشنایان به این عرصه پیش بینی می کنند که این بازار در سه تا هفت سال آینده از رونق و شکوفایی چشمگیری برخوردار خواهد شد.
«کریگ ماندی» یکی از سه کارمند عالی رتبه فنی مایکروسافت درباره خانه های فردا می گوید: «از نظر مایکروسافت خانه های دیجیتالی از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردارند چون خانه از محل کار دوست داشتنی تر و هیجان انگیزتر است.» از زمانی که پای کامپیوتر به منزل انسان ها باز شده نحوه زندگی، ارتباطات و شکل سرگرمی آنها دچار دگرگونی و تحول شده است. بی دلیل نیست که کمپانی عظیم تراشه سازی اینتل بخشی از تحقیقات و انرژی خود را به «خانه های دیجیتالی» اختصاص داده، آخرین محصولی که اینتل به بازار عرضه کرده Viiv نام دارد و مخصوص کامپیوترهای خانگی است. در حال حاضر از میان شرکت های تولیدکننده لوازم الکترونیکی خانگی سونی، از کامپیوترسازان هیولت پاکارد و اپل، از غول های ماهواره ای و تله کام «وریزان» و اس بی سی، از کمپانی های کابلی کامکست، از دست اندرکاران اینترنت یاهو، از شبکه سازان سیسکو، همه و همه به این نتیجه رسیده اند که خانه های فردا نقطه مناسبی برای سرمایه گذاری است. برای همین تلاش می کنند که از قافله عقب نمانند و حرف اول را بزنند.
تردیدی نیست وقتی سازندگان براساس نیاز مصرف کنندگان محصولی طراحی می کنند بازار خوبی پیدا می کند اما به هر حال دست هم زیاد خواهد بود اما خانه های فردا به آینده تعلق دارند و هنوز تعریف مشخصی از آن وجود ندارد به همین دلیل متقاعد کردن مردم و اثبات این مدعا که ایده خانه های دیجیتالی واقعاً عملی است و براساس نیازهای ضروری و واقعی انسان ها است کار دشواری است. شاید تصوری که در ذهن شما از خانه های دیجیتالی فردا وجود دارد همان تحولاتی است که در عرصه رسانه ها اتفاق افتاده، به عنوان مثال سی دی جای نوارهای کاست را گرفته و دی وی دی نوارهای وی اچ اس ویدیویی را کنار گذاشته و در عرصه عکاسی دیگر فیلم های شیمیایی دوران افول خود را می گذرانند و مردم به عکس های دیجیتالی روی آورده اند. رادیو و تلویزیون هم دوران آنالوگ را پشت سر خواهند گذاشت و عصر دیجیتال شدن رادیو و تلویزیون کمتر از هفت سال دیگر تحقق خواهد یافت. اما تصورتان درست نیست وقتی سازندگان از خانه های فردا صحبت به بیان می آورند منظورشان خانه هایی است که در آن همه وسایل الکترونیکی اعم از کامپیوتر، تلویزیون، استریو، کنسول بازی کامپیوتری و حتی در گاراژ و یخچال منزل به هم متصل و شبکه اند و دسترسی به همه آنها از طریق اینترنت ممکن است. شرکت هایی مانند موتورولا و مایکروسافت به مقوله ای فکر می کنند که نام آن را «به هم پیوستگی و بدون مرزی» گذاشته اند (seamlessness). این مرزی که ما میان متن، صوت، عکس و تصویر قائلیم و هر یک را در محیطی مخصوص خودش باز می کنیم به تدریج از بین خواهد رفت.
موسسه تحقیقاتی «پارکس اسوشیتس» نظرسنجی جامعی از کاربران اینترنت انجام داد که مشخص کرد ۸۴ درصد از کاربران در کامپیوتر خود عکس های دیجیتالی ذخیره کرده اند، ۵۹ درصد موسیقی دیجیتالی، ۳۶ درصد کلیپ ویدیویی دیجیتالی و ۱۷ درصد فیلم یا شو تلویزیونی ضبط کرده اند. به زودی هم استانداردی تحت عنوان ultrawideband فراگیر می شود که امکان جابه جایی حجم بالایی از اطلاعات را به شکل بی سیمی ممکن می کند. به لحاظ پیشرفت در فناوری شرکت های بزرگ به خانه های دیجیتالی نزدیک می شوند اما مهمترین مشکل پیش رو پیکربندی و تنظیمات پیچیده این فناوری است و خانواده ها باید زمان بسیار زیادی برای تنظیم آن سپری کنند و آن را براساس نیازهای خود برنامه ریزی کنند ضمن اینکه هزینه حفظ و نگهداری آن در حال حاضر بسیار هنگفت است و تنها خانواده هایی از پس آن برمی آیند که هم درآمد بالایی دارند و هم دانش فنی آنها بالا است.
از سال ۱۹۹۴ مایکروسافت در همان محوطه ردموند که محل استقرار شرکت اصلی است یک خانه دیجیتالی طراحی کرده و مدام آن را روزآمد می کند و وسایل جدیدی که به بازار الکترونیک عرضه می شوند در این خانه به کار گرفته می شوند. سایر شرکت ها مثل هیولت پاکارد و نت گییر که برای خود شأنی قائلند در این عرصه سرمایه گذاری کرده اند. حتی در نمایشگاه ها نیز بخشی از این فناوری را به نمایش می گذارند.
بنابراین یک مشکل اصلی برای تحقق این رویا نیاز به آموزش های بسیار پیچیده به کاربران است. اما از آن مهمتر این است که در دنیای حقیقی سازگار کردن محصولات متنوع با یکدیگر کار آسانی نیست و بازار رقابتی تاکنون ایجاب می کرده که هر شرکتی استانداردهای مخصوص خود را تدوین و اعمال کند اما اگر قرار باشد در یک منزل تمام ابزارهای کامپیوتری و الکترونیکی زبان هم را بفهمند و مانند شبکه عصبی در بدن جانوران از یک مغز دستور بگیرند دانشمندان حوزه فناوری راه طولانی در پیش دارند.
اصطلاحی که در میان متخصصان این فن مرسوم است interoperability است که معنی تحت اللفظی آن سازگاری میان چند ابزار الکترونیکی است. رسیدن به این سازگاری مستلزم رمزنگاری و رمزگشایی متحد الشکل و فشرده سازی یکپارچه اطلاعات با فرمت های مختلف اعم از متن، صوت، عکس و تصویر و بازگرداندن آن به حالت اول است.
مشکل بعدی بر سر راه عدم تحقق رویای خانه های فردا و ارتباط میان تمام ابزارهای الکترونیکی و کامپیوتری در منزل حفظ حقوق دارایی های معنوی از جمله کپی رایت است که برای آن نرم افزاری به نام DRM طراحی شده و معنی کلمه به کلمه آن «مدیریت حق دیجیتالی» یا digital- right management است. این نرم افزار مانع تکثیر غیرمجاز محصولات فرهنگی می شود. به کمک این نرم افزار صاحبان محصولات فرهنگی می توانند تعیین کنند که تعداد دفعات مصرف یا حتی تعداد دفعات تکثیر آن محصول منصفانه و مجاز است.
هریک از کمپانی های معتبر ساز خود را می زنند به عنوان مثال کمپانی «گروه متخصصان تصاویر متحرک» که فرمت MPEG در تصاویر ویدیویی دیجیتالی از سه واژه همین کمپانی باب شده است در حوزه ویدیو فرمت MPEG-۲ و در موسیقی و محصولات صوتی فرمت MP۳ را به کار گرفته اما مایکروسافت اصرار دارد از Codecهای مخصوص به خود استفاده کند که به WM۹ معروف است و از کلمه ویندوز مدیای ۹ گرفته شده همچنین کمپانی اپل هم فرمت خاص خود را دارد که AAC نام دارد.
در حوزه نرم افزار DRM هم هر یک از این شرکت ها باز هم ساز خود را می زنند.
مایکروسافت از DRM بهره می گیرد، رییل نتورکس RealNetworks مهمترین رقیب مایکروسافت در حوزه نرم افزارهای مولتی مدیا نیز از Helix استفاده می کند سونی به OpenMG و اپل به FairPlay پایبند هستند. بنابراین اگر فردی در منزلش ابزارهای الکترونیکی را از فروشندگان مختلف با نام و نشان های گوناگون خریداری کند لزوماً با هم سازگار نخواهند بود و اگر شبکه ای میان این ابزار ایجاد شود لزوماً با هم همزبان نخواهند بود و ممکن است عملکرد بدون نقص نداشته باشند. مثال واضح آن این است که یک فیلم سینمایی روی یک دی وی دی خریداری می کنید و چون با نرم افزاری از رییل نتورکس ضبط شده در کامپیوتر اپل شما به اجرا درنمی آید. در حال حاضر هم اکثر سازندگان ابزارهای الکترونیکی بر حفظ هویت و استانداردهای خود اصرار می ورزند.
حقیقت این است که مردم عادی لازم نیست این جزئیات را بدانند. آنها باید محصول فرهنگی مورد علاقه خود را به خانه ببرند و بدون نیاز به اطلاعات فنی از تماشا یا شنیدن آن لذت ببرند در حالی که شرایط کنونی طوری است که کاربران عادی و اپراتورهای غیرمتخصص هم مجبور شده اند خود را با این اطلاعات وفق دهند. یکی از راه هایی که می تواند به رونق فناوری های جدید و حتی شکوفایی خانه های فردا کمک کند این است که متخصصان و دانشمندان این حوزه دست به دست هم بدهند و به یک استاندارد یکپارچه برسند طوری که مشتری ها و کاربران عادی برای استفاده از این فناوری ها نیاز به حداقل آموزش داشته باشند و تنظیمات آن پیچیده نباشد. به بیان ساده مردم نباید متخصص آی تی [فناوری اطلاعات] باشند تا از خانه های دیجیتالی فردا بهره ببرند.
اگر سازندگان و فروشندگان ابزار الکترونیکی می خواهند به رویای خانه های دیجیتالی فردا جامه عمل بپوشانند باید دست از تاکید بر هویت و استانداردهای منحصر به فرد بردارند و به یک استاندارد یگانه برسند. اولین گام را شرکت های کابلی و تله کام برداشته اند و روی پروتکلی به نام IPTV یا internet-protocol television کار می کنند. به این ترتیب مردم می توانند برنامه های تلویزیونی مورد علاقه خود را از طریق کابل و اینترنت پهن باند دریافت و تماشا کنند.
در حال حاضر برای خانه های دیجیتالی فردا سه سناریو پیش رو است: یکی اینکه تیمی مثل مایکروسافت و اینتل بازی را می برند و استانداردهای خود را تحمیل می کنند و انحصار به وجود می آید. دوم آن که صلحی میان رقبای بزرگ در این عرصه صورت می گیرد و همه از استانداردها و معیارهای مشترک و دراختیار همگان بهره می گیرند. سومین سناریو این است که این جنگ تمامی ندارد و مصرف کنندگان هم وقعی به جنگ این رقبا نمی گذارند. در آن صورت خانه های دیجیتالی سرنوشت «حذف کاغذ» از دفاتر و ادارات را پیدا خواهد کرد. اگر رویای اداره های بدون مصرف کاغذ عملی بود اکنون جنگل ها نجات یافته بودند.
نویسنده: علیرضا عبادتی
منبع : شبکه فن آوری اطلاعات ایران


همچنین مشاهده کنید