جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


قلعه ای همزاد با فلک الافلاک


قلعه ای همزاد با فلک الافلاک
قلعه دختر لاور ساحلی از توابع بخش کاکی شهرستان دشتی از آثار ملی به ثبت رسیده است. این قلعه عظیم و شگفت انگیز با آن که یک اثر ملی محسوب می شود اما به دلیل رسیدگی نشدن به آن در آینده نه چندان دور به تلی از خاک تبدیل خواهد شد و جز نامی در کتاب ها چیزی از آن باقی نخواهد ماند.
این اثر ارزشمند تاریخی در ضلع شرقی جاده ساحلی بوشهر و مشرف به روستای لاور ساحلی در ۸۲ کیلومتری خورموج، مرکز شهرستان دشتی و ۱۱۰ کیلومتری بوشهر واقع شده است. برای دیدن این قلعه لازم است حدود نیم کیلومتر در دل کوه های کم ارتفاع و زیبای ساحلی کوهنوردی کنید. اگرچه پس از دیدن آ ن ضمن تحسین عظمت و شکوه شگفتی قلعه و ترک آن با دلی پر از حسرت و درد نه تنها از زحمت کشیده شده، احساس پشیمانی نخواهید کرد، بلکه خاطراتی دلنشین را به ارمغان خواهید برد.
اما بنا به دلایلی از جمله ناشناخته ماندن، نداشتن راه دسترسی آسان، عدم تبلیغات و تخصیص نیافتن بودجه های لازم تاکنون هیچ بررسی، تحقیق، کاوش و یا حفاری علمی و باستان شناسی روی آن صورت نگرفته است در حالی که به یقین رازگشایی از رمز و رازهای این اثر بدیع و با شکوه گذشته، رمز و رازهای بسیاری از گذشته و تاریخ پر شوکت و جلال این دیار آشکار خواهد کرد.
به دلیل نداشتن مدارک معتبر علمی و عدم بررسی های تاریخی و باستان شناسی اطلاعات خاصی از این اثر در دست نیست و آن مقدار اندک اطلاعاتی هم که موجود است بیشتر آمیخته با افسانه و خیال پردازی های عوامانه است که بعضی از محققان محلی به تکرار و تدوین آن پرداخته اند در حالی که هیچ گونه مدرک و شواهد تاریخی و علمی ارائه نکرده اند.
محقق حبیب الله سعیدنیا در معرفی این قلعه در کتاب تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی اش می نویسد: در لاور ساحلی ۳ اثر باستانی قرار دارد که ۲ تای آنها ۲ غار طولانی است که در بسته مانده اند و دیگری قلعه دختر است که زمانی محل حاکمیت فرمانروایی به نام دختر بوده است. ابتدای این ۲ غار از قلعه دختر شروع می شده، یکی به روستای زرین و دیگری به روستای دیناور منتهی می شده است.
در این نوشته، روستاهای زرین و دیناور بدون ذکر هیچ دلیلی و تنها براساس حدس و گمان، اسامی قدیمی روستاهای گلستان و لاور ساحلی عنوان می شود و از ذکر هرگونه توضیح و منبعی در ارتباط با حاکمیت فرمانروایی به نام دختر، زمان فرمانروایی و تاریخ ساخت قلعه دختر خودداری می شود.
تنها منبعی که در این میان به آن استناد شده است «جغرافیای تاریخی فارس» تألیف «پاول شواتس» است که محققی به نقل از آن می نویسد: «دشتی» در زمان ساسانیان یکی از مناطق وسیع گرمسیرات فارس بوده است، یکی از نواحی این ولایت اغرستان و مرکز آن خرمق بوده که به احتمال، خرمق همان خورموج امروزی است که مرکز شهرستان دشتی است. همچنین در ساحل ولایت اردشیر از روستایی به نام الار یا گولار نام برده شده و ملکه قدرتمندی در آنجا مستقر بوده که به دست اردشیر ساسانی به قتل رسیده است. وی می نویسد: به احتمال، بنا به شباهت اسمی و نزدیکی مکانی، آن آبادی با آبادی های لاور و کبگان در ساحل خیلج فارس مطابقت داشته است.
آن طور که از برخی مستندات برمی آید: طبری از دوران ورود اعراب از استانی به نام کوچران بر ساحل اردشیر و در آن از روستایی به نام الار نام می برد. ظاهراً آنجا مقر ملکه ای با سطوت بوده که از سوی اردشیر اول ساسانی به قتل رسیده است. البته محققی یکی بودن الار یا لاور را بلافاصله مورد تردید می داند و می نویسد: امروز در ساحل شمال مصب رود مندآبادی های لاور و کنگان در کنار هم قرار گرفته اند اما جز شباهت اسمی و نزدیکی مکانی قرینه ای در دست نیست که بتوان آن را یکی دانست. بدین ترتیب نیز بیش از آن که سندی علمی و معتبر در ارتباط با فرمانروایی شاه دختر ارائه شود به عبارتی به نقل از افراد مطلع محلی اکتفا می کند.
آنچه اکثر محققان محلی که تعدادشان البته به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد به بیراهه کشانده است و ادعایی باطل را تکرار کرده اند، اطلاق نام «دختر» به قلعه است. آنها به اشتباه پسوند «دختر» را برای قلعه به شاه دختری نسبت داده اند که روزگاری نامعلوم بر این منطقه و قلعه حکمرانی می کرده است این درحالی است که عنوان«دختر» نه نامی خاص که عام بوده است و بر بسیاری از قلاع و پل ها و اماکن و تأسیسات تاریخی اطلاق می شده است و هیچ ارتباطی با زن حاکم یا غیر حاکمی نداشته است.
در کتاب «خاتون هفت قلعه» آمده که: در تاریخ، دختر یا زنی که تعمد به ساختن ابنیه ای از اکناف ایران صورت داشته باشد نداریم جز تعمیر پل دختر میانه از سوی شاه بیگم دختر محمد بیگ موصل. مشخصات ابنیه دختر به شکل زیر این چنین است: همه بر بلندی ها و نقاط صعب العبور قرار دارند. اغلب بنای مربوط به قبل از اسلام و بخصوص عهد ساسانی را دارا است. قلاع دفاعی معتبر دارد.
با این اوصاف حتی اگر در چنین قلعه هایی مراسم عبادی نیز برگزار می شده است نام دختر نمی تواند با انجام مراسم عبادی ونیایش الهه آب ارتباطی داشته باشد. اگرچه می توان اظهار داشت از آنجا که مردم برای الهه آب ارزش و احترام خاصی قایل بوده اند از نام او برای نام گذاری اماکن مختلف و حتی اشخاص استفاده می کرده اند.
راقم این سطور علاوه بر فرض فوق نظریه اختصاصی دیگر دارد که با معنای دختر و نوع کاربری چنین ابنیه هایی سنخیت و تناسب بیشتری دارد و معتقد است که این نظریه می تواند تا حدود زیادی از اطلاق نام دختر بر چنین مکان هایی رازگشایی کند.
در فرهنگ معین علاوه بر معنی متداول دختر یعنی دوشیزه، معانی دیگری از جمله روزگار و حادثه نیز برای آن ذکر شده است.
اطلاق نام دختر به احتمال زیاد نشان دهنده این بوده است که چنین بناهایی از چنان استحکامی برخوردار است که از گزند روزگار و توفان حوادث در امان خواهد ماند. لذا می توان اظهار داشت ساخت چنین قلعه هایی در ارتفاعات و در کنار صخره ها نه به منظور نیایش بلکه برای استحکام و قدرت دفاعی و عملیاتی آن بوده است تا بتواند در برابر حملات احتمالی دشمن مقاومت کند و براحتی تسلیم نشود.
قلعه دختر لاور ساحلی نیز در ارتفاعات ساخته شده است و ۳ طرف آن نیز صخره هایی قرار گرفته اند که دسترسی به آن را غیر ممکن می کرده است. این بنا که ساخت آن به عصر ساسانی بر می گردد به اعتقاد نگارنده رابطه مستقیم و تنگاتنگی با بندر مهم، استراتژیک، تجاری و تاریخی «نجیرم» داشته ا ست و به احتمال فراوان در قرون سوم و چهارم (هـ.ق) با بروز زلزله در سیراف و از رونق افتادن ۲ بندر مهم تجاری اواخر ساسانی و اوایل اسلامی یعنی «سیراف» و «نجیرم» و همچنین طغیان رودخانه مند این قلعه نیز کارایی خود را از دست داد و به مرور زمان رو به ویرانی گذاشت.
بندر نجیرم، یکی از بندرهای مهم خلیج فارس بوده است که در مسیر جاده ساحلی ابریشم قرار داشته است. جاده ساحلی ابریشم از سواحل جنوب شرقی آسیا شروع و پس از گذشتن از سیراف و نجیرم و همچنین بندرهای مهمی چون سی نیز، جنابه و مهرویان به بصره می رسیده است. این بندر مهم بنا به نوشته مورخان، جهانگردان و جغرافی دانان بزرگی چون حمدالله مستوفی، مقدسی، اصطخری، ابوحوقل، ابن بلخی و ...، در شمال رود سکان (مند) قرار داشته است و طبق نوشته این جهانگردان این رود که در میان سیراف و نجیرم قرار داشته است در جنوب نجیرم به دریای پارس (خلیج فارس) می ریخته است.
بندر نجیرم علاوه بر قرار گرفتن در مسیر جاده ساحلی ابریشم، نقش ارزنده ای در اقتصاد بازرگانی دریایی ایران در روزگار ساسانی و اوایل اسلامی داشته است. این بندر همچنین به وسیله راه کاروان رو از طریق قنطره (حوالی روستای درویشی از توابع بخش شنبه و طسوج شهرستان دشتی در استان بوشهر) به فیروزآباد و بیشاپور دو پایتخت ساسانیان ارتباط داشته است.
پروفسور نبی پور در مورد این بندر می نویسد: این بندر به عنوان بندری میانه در مسیر جاده ابریشم و مسیر انتهایی کاروان رو ایالت مرکزی فلات ایران، دارای اقتصاد بازرگانی با توان بالای داد و ستد بوده است. بندر نجیرم به عنوان پشتیبان سیراف نقش بارانداز کالاهای آفریقای شرقی، جنوب شرقی آسیا و اقیانوس هند و دریای عمان، نقش ایفا می کرد.
با توجه به کشف بخشی ازمعابر بندر گم شده نجیرم در حوالی روستای زیارت ساحلی فعلی در ضلع شمالی مصب رودخانه مند از سوی تیم تحقیقاتی پروفسور نبی پور در سال ۱۳۸۲ شمسی می توان به یقین اظهار داشت که فلسفه ساخت و استفاده این قلعه ارتباط مستقیمی با این بندر داشته است. وقتی این احتمال به واقعیت نزدیک تر می شود که بدانیم دیواری عریض از جنس ساروج و به عرض بیش از یک ونیم متر در امتداد ساحل از حدود زیارت به سمت لاور ساحلی کشیده شده است. این دیوار که امروزه بخش اعظم آن در زیر رسوبات ساحلی مدفون است به نظر نگارنده دیواری محافظتی بوده است که شهر نجیرم را از دسترس دشمنان و یا به عنوان سدی شهر را در برابر آب دریا محافظت می کرده است.
این احتمال هم وجود دارد که نجیرم نه یک شهر متمرکز که مجموعه ای از چند آبادی ساحلی بوده باشد که در کنار هم نجیرم نامیده می شده است. یافته های باستانی که به صورت پراکنده و تصادف در دو دهه اخیر و در حفاری های خانگی مانند ساخت و ساز، حفر چاه ها و ... در روستاهای لاور ساحلی، کبگان و گلستان از دل خاک بیرون آورده شده اند می تواند دلیلی بر این مدعا باشد.
به هر حال قلعه دختر لاور ساحلی در شمالی ترین نقطه این شهر و یا محدوده قرار داشته است و با توجه به قراین و شواهد موجود ۳ کاربرد که مکمل هم هستند می توان برای آن متصور بود.
● نقش دیده بانی
جانمایی این قلعه به گونه ای است که در نقطه کور ساحل و بر روی کوه های کم ارتفاع ساحلی که شیب کمی روبه دریا دارند ساخته شده است و با آنکه از داخل قلعه محدوده ای نیم دایره شکل به شعاع چند کیلومتر کاملاً تحت نظر باشد به گونه ای که بدون چشم مسلح کوچکترین حرکتی بویژه از سمت دریا قابل رؤیت و ردیابی است اما عکس آن قلعه از پایین دست و از سمت دریا در معرض دید نیست.
این چشم انداز چنان تصویری شگفت انگیز و بدیع را به وجود می آورد که برای هر بینده ای می تواند خاطره انگیز باشد و او را به شوق و شگفتی و تحسین وادارد.
چنین جانمایی به افراد درون قلعه کمک می کرده است کوچکترین حرکت های احتمالی تا فاصله چند کیلومتری از ساحل را زیر نظر داشته باشد.
● نقش تدافعی
این نقش محتمل ترین نقشی است که می توان برای چنین قلعه مستحکم و نفوذ ناپذیری متصور بود.
قلعه به گونه ای طراحی و ساخته شده است که ۳ طرف آن صخره های غیرقابل دسترسی قرار گرفته است و طرف دیگر آن نیز به کوه های کم ارتفاع منتهی می شده است که عبور از این سمت نیز به راحتی امکانپذیر نبوده است.
قلعه هم از لحاظ طبیعی و هم از حیث نوع مصالح و طراحی آن از استحکام کافی برخوردار بوده است.
در چهار گوشه قلعه چهار برج قرار داشته است. این چهار برج به وسیله دالان هایی با دیوارهایی به عرض بیش از یک متر به هم ارتباط داشته اند.
در حال حاضر فقط دیوار ضلع غربی به همراه ۲ برج جنوب غربی و شمال غربی آن سالم مانده است و دیوار ضلع شمالی که نیمه سالم است در خطر ریزش کامل قرار دارد.
در دیوار غربی قلعه همچنین سوراخ هایی زوایه دار تعبیه شده اند که از آن برای تیر اندازی استفاده می شده است.
● نقش پشتیبانی
نقش پشتیبانی تکمیل کننده دو نقش و کاربردهای دیگر این قلعه بوده است.
در مواقع جنگ و درگیری افراد درون قلعه می توانستند از آنجا به نیروهای درون شهر و ساحل کمک برسانند و آنها را در برابر دشمن حمایت، تقویت و پشتیبانی کند.
● معماری قلعه
با توجه به میزان بالای تخریب اتاق ها و دیوارها و همچنین عدم بررسی کاوش دقیق علمی و باستان شناسی نمی توان به طور قطع و یقین در مورد معماری آن سخن گفت اما آنچه از همان خرابه ها به چشم می آید این است که قلعه از سنگ های تراش خورده وهم اندازه از جنس ساروج ساخته شده است.
موقعیت و معماری این قلعه بی شباهت به قلعه فلک الافلاک خرم آباد نیست با توجه به خرابه های موجود به نظر می رسد این قلعه نیز هم چون قلعه فلک الافلاک دارای ۲ حیاط مجزای غربی و شرقی بوده است.
در هر قسمت اتاق های متعددی وجود داشته است که بیشتر آنها در قسمت غربی قرار داشته است.
از این ۲ آب انبار که کاملاً سالم مانده اند برای ذخیره و نگهداری آب استفاده می شده است.
در ضلع غربی قلعه نیز آبراهی قرار دارد که در نهایت به یک سد ساروجی منتهی می شود.
آب این سد را از طریق یک دالان دست ساز که در دل غربی ترین قسمت این رشته کوه کنده شده، به دشت وسیعی که این رشته کوه را به ساحل زیبای خلیج فارس وصل می کند هدایت می کردند.
این دالان در دو طبقه ساخته شده است که قسمت زیرین آن به علت جریان آب حالت طبیعی خود را از دست داده است اما طبقه فوقانی آن که حالت اولیه خود را حفظ کرده است و هنوز جای تیشه های سازندگانش به خوبی مشخص است بیننده را به یاد دالان های کلات یا آتشکده مند که در چندکیلومتری این قلعه قرار دارد می اندازد.
در سمت دیگر دالان نیز سکوی نسبتاً وسیعی قرار گرفته است که کارکرد آن چندان مشخص نیست با این حال می توان دو احتمال را برای آن در نظر گرفت.
اول این که این سکو در حکم دیوار دفاعی در پایین دست قلعه ساخته شده است که دسترسی افراد عادی و مهاجم را به دالان و قلعه سخت تر می کرده است و دوم آنکه از این سکو برای انجام مراسم خاص مانند نیایش، سان و ... استفاده می شده است.
متأسفانه برای حفظ، معرفی و رازگشایی این اثر ارزشمند تاریخی تاکنون هیچ اقدامی از سوی مسئولان میراث فرهنگی استان صورت نگرفته است و لازم است که با برنامه ریزی و تخصیص بودجه کافی هم برای انجام کاوش های علمی و باستان شناسی و هم برای حفظ این قلعه باشکوه تلاش مضاعفی صورت گیرد و از تخریب کامل آن جلوگیری شود.
هادی اخلاقی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید