پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


خط فقر را فقط باید لمس کرد


خط فقر را فقط باید لمس کرد
فقر عبارت از ناتوانی انسان در فراهم کردن نیازهای بنیادی خود جهت رسیدن به یک زندگی آبرومندانه و شایسته است و خط فقر ارتباط بین فقر و نابرابری نسبی را بیان می دارد، در واقع این خط پائین ترین حد درآمد لا زم برای حفظ زندگی در حداقل معیشت را نشان می دهد.
براساس آمارهای رسمی بانک مرکزی و اظهارات دیگر مسوولین کشوری، شاخص های خط فقر روز به روز در حال افزایشند. افزایش رقم در برگیرنده خط فقر، در کنار افزایش لجام گسیخته نقدینگی کشور و قوانین غیر اصولی حاکم بر نظام تجاری کشور، تورم سنگینی را به آحاد جامعه تحمیل کرده است و دستگاه های حمایتی به رغم برنامه هایی که روی کاغذ موفق نشان می دهد، هنوز موفق به کاهش شدت مشکل فقر اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه نشده اند.
خط فقری که در کنار سبد هزینه ای ۴۶۹ هزار تومانی هر خانوار، رقم ۶۰۰ هزار تومانی را هدف گرفته است.
آخرین آمار رسمی که در اختیار است مربوط به سال ۱۳۸۵ می باشد و بیانگر آن است که ۱۰/۵ درصد جمعیت شهری و ۱۱ درصد جمعیت روستایی کشور زیر خط فقر هستند که از لحاظ جمعیتی معادل ۴ میلیون و ۹۳۵ هزار نفر جمعیت شهری و ۲ میلیون و ۵۳۰ هزار نفر جمعیت روستایی و جمعا ۷ میلیون و ۴۶۵ هزار نفر جمعیت کشور است و خدا می داند در یک سال بعد از ۱۳۸۵ چند درصد به این جمعیت افزوده شده است.
وضعیت درآمدی افراد زیر خط فقر به گونه ای است که با یک تکانه کوچک اقتصادی، مانند پدیده ها وحوادث غیرطبیعی، مخاطرات طبیعی، هزینه های درمانی و... این افراد به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد.
خط فقر شدید یعنی نداشتن درآمد کافی برای تامین ۲۰۰۰ کیلوکالری مورد تایید وزارت رفاه به ازای هر فرد در شبانه روز، که در خوش بینانه ترین حالت ۱/۵ تا ۲ درصد از جمعیت کشور فاقد درآمد کافی روزانه برای تامین مواد غذایی مورد نیاز خود برای تامین این میزان کالری هستند و بر اساس آمارهای غیررسمی چیزی فراتر از ۹ تا ۱۰ میلیون نفر ایرانی زیر خط فقر شدید (عدم تامین نیازهای غذایی روزانه که پیامد آن گرسنگی و مرگ است) زندگی می کنند.
از سوی دیگر بر اساس ارزیابی های بین المللی حداقل شاخص در نظر گرفته شده برای خط فقر شدید، روزانه یک دلا ر است. اما به دلیل آن که این رقم باید متناسب با میزان تورم و شرایط اقتصادی هر جامعه تعیین شود، بعضا در حال حاضر درآمد روزانه دو دلا ر نیز پیشنهاد شده است.
بنابراین با احتساب حداقل یک دلا ر در روز، یک خانوار ایرانی با بعد جمعیتی پنج نفره باید ماهیانه حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ هزار تومان درآمد داشته باشد که این رقم با احتساب دو دلا ر به حدود ۳۰۰ هزار تومان می رسد، با احتساب یک دلا ر در روز ۱/۲ درصد از جمعیت ایران زیر خط فقر شدید و با احتساب دو دلا ر در روز حداقل ۹ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر شدید به سر می برند.
از سوی دیگر، در حالی که درآمد سرانه هر ایرانی حدود ۳۰۰ دلار برآورد می شود، درآمد سرانه کشورهای همسایه به مراتب بیشتر از ایران است، به گونه ای که این درآمد سرانه برای مردم کویت ۲۶ هزار دلار، امارات ۲۵ هزار دلار، عربستان ۱۲ هزار و ۴۰۰ دلار و امارات ۹ هزار و ۵۰۰ دلار تخمین زده می شود.
آنچه در فوق به آن اشاره شد بیان کننده تقریبی آمار رسمی کشور است، آماری که وزیر رفاه در پاسخ به خبرنگاری که از ایشان در خصوص علت تعلل در اعلام خط فقر سوال کرده بود و با «یک بار به من بگویید اعلام خط فقر به چه دردی می خورد» پاسخ داده شد. جوابی که از برخی جهات پرمغز و پرمعنی است، چرا که محرومیت ها را باید در سطوح مختلف و در گروه های اجتماعی و روابط پایه اقتصاد و نه در چارچوب آمارگیری های توزیع درآمد ارزیابی کرد. محرومیت هایی که علی رغم افزایش درآمد اقشار مختلف جامعه ما، با شدت بیشتری از طریق نرخ تورم خنثی شده است و به رغم افزایش مالیات ها و عایدات حاصل از فروش نفت (سرمایه ملی)، ساختار توزیع درآمدها ناعادلانه تر شده است. درجه ناهمگونی در برخورداری از امکانات اجتماعی مانند خدمات بیمارستانی، آموزش، تفریح و رفاه بالاتر رفته است و تورم بر فشار زندگی بر دوش اقشار پایین افزوده و برای اقشار بالایی موجبات افزایش سود و درآمد کسب و کار و افزایش دارایی ثابت را فراهم آورده است.
سیاست های مالی و پولی که برای کاهش فقر در ایران باید ریشه ای و همراه با برنامه های حذف موانع و برنامه اصلا حات اجتماعی، تامین اجتماعی، عدالت و گسترش برخورداری همگانی باشد در جهت عکس عمل نموده و منجر به افزایش فقر و کاهش اشتغال، سیاست های مالی ای که می بایست به یک محور اصلی برنامه ریزی اقتصادی و یک ابزار پویا تبدیل شوند، با حرکتی منفی بر ضد تولید، به پایگاه های تازه قدرت و ثروت تبدیل شدند.
آری، محرومیت ها را نباید در چارچوب آمار جست و جو کرد، بلکه باید با چشم دید و با تمام وجود لمس کرد و بر آن گریست. محرومیت ها را با تفاضل درآمد اقشار متوسط جامعه از اجاره بهای مسکن و هزینه های روزمره زندگی باید یافت. خط فقر را از آمار ترک تحصیلی ها و صف های طولا نی جویندگان کار، افزایش آمار طلا ق ها و جرم و جنایت باید پی گرفت. در واقع دادن آمار و اطلا عات مرتبط با خط فقر به آحاد جامعه غیرلا زم است، چون: چنان چه طی سالیان مختلف جمعیت زیر خط فقر کم شده باشند، در این صورت بیان کننده آن است که سیاست های دولت صحیح بوده است و در حالت عکس مسوولین می بایست در برنامه ها و سیاست های خود تجدیدنظر کنند.
نویسنده : سروش دانش
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید