شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا
که عشق آسان نمود اول...
داستان فیلم «مجنون لیلی» راجع به جعبهای گرانبها و باستانی به نام جعبه عشق است که میراث خانوادگی دختر دندانپزشکی به نام پروانه (الناز شاکردوست) به شمار میآید
جعبه گم میشود و فرهاد (محمدرضا گلزار) که در جریان پیدا کردن جعبه عاشق پروانه شده و قرار است با او ازدواج کند.
جعبه را پیدا میکند ولی فرهاد در مسیر آوردن جعبه تصادف میکند و از این پس جعبه عشق مرتب در اپیزودهای مختلف دست به دست میشود و داستانهای متفاوتی را خلق میکند.
وقتی خلاصه داستان «مجنون لیلی» را از نظر میگذرانیم آشکارا آن را شبیه فیلم «سفره ایرانی» (کیانوش عیاری) مییابیم که آنجا هم اسکناسی دست به دست میشد و داستانهای مختلفی را روایت میکرد، این انتقال به اپیزودهای مختلف در «مجنون لیلی» توسط جعبه عشق صورت میگیرد. در طول فیلم شاهد هستیم که جعبه عشق تنها به دست کسانی میافتد که ماجراهایی عاشقانه دارند درست مانند طلسم خاصی که به دست افراد مشخصی میافتد.
این ایده جالبی است که یک جعبه انگار تنها برای رسیدن به دست عشاق ساخته شده است و قاسم جعفری میتوانست نقش دراماتیک پررنگتر و فعالتری به جعبه در اپیزودهای مختلف بدهد اما در برخی از اپیزودهای فیلم جعبه عشق نقش دراماتیک مشخصی ندارد و گاه به جای آنکه موجب پیوند عشاق شود حتی عملکردی معکوس دارد؛ اپیزود دختر افغانی و نیز اپیزود راننده تاکسی از جمله این اپیزودهاست.
وقتی اپیزودهای مختلف فیلم «مجنون لیلی» را در ذهن مرور میکنیم متوجه میشویم که در بین اپیزودهای مختلف با فضاهای متفاوتی که دارند برخی تنها در حد ایده باقی ماندهاند. مثل داستان جوان نظافتچی که زبانش میگیرد و جعبه را نزد دختر قالیباف میبرد.
این اپیزود فقط در حد ایده ملاقات عاشقانه دو نفر که معلولیت جسمی دارند باقی میماند و مفهوم خاصی را انتقال نمیدهد به خصوص آنکه مدت زمان برخی از اپیزودها (از جمله اپیزود مورد اشاره) آنقدر کوتاه است که اصولا فرصت نمیشود که داستانی شکل بگیرد و چنین اپیزودهایی در حد به تصویر در آوردن عجولانه یک موقعیت باقی میمانند.
در عوض برخی از اپیزودها آنقدر بلند هستند که حتی ظرفیت تبدیل شدن به یک فیلم بلند را هم دارند.
مثل اپیزود اول و داستان دختر دندانپزشک که داستانپردازی مفصلی دارد و گویا ابتدا قرار بوده این اپیزود یک فیلم کامل با حضور گلزار باشد که بعدها به دلایلی اپیزودهای دیگر به آن افزوده شدهاند.
در نتیجه اپیزودهای مختلف فیلم همسنگ نیستند و بین کوتاه و بلندبودن و داستان گویا تصویرکردن عجولانه موقعیتها سرگردان هستند.
دلیل این مساله شاید آن باشد که اپیزودها و داستانهای مختلف فیلم را فیلمنامهنویسان مختلفی نوشتهاند اما نه بهصورت کارگاهی که اپیزودها و ترکیب آنها را موقع نوشتن با هم هماهنگ کنند، بلکه هر نویسنده داستانی را جداگانه نوشته و بعد در انتها کارگردان این داستانهای مستقل را بههم آمیخته است.
بهنظر میآید برخی از ضعفهای فیلم به مساله نبود سیستم کارگاهی در نوشتن فیلمنامه بازگردد. شاید به همین جهت است که گاه برخی از اپیزودها با کلیت فیلم هماهنگی ندارد و درست با هم ترکیب نشدهاند.
بهنظر میرسد که قاسم جعفری بهدلیل ضعفهایی که در فیلمنامهاش حس کرده و برای آنکه از جذابیت فیلمش کاسته نشود، به مسائلی چون احساسات اغراقآمیز و نیز گنجانیدن فصلهای کلیپگونه گاه بیربط با فضا و موقعیت داستان اقدام کرده است.
به یاد بیاوریم برخوردهای سانتیمانتال بین پروانه و فرهاد در اپیزود اول را؛ که پر است از دیالوگهای احساساتی و دمدستی که گاه حوصله تماشاگر را سر میبرند، مانند شوخیهای عاشقانه و دمدستی چون کشیدن دندان عقل قبل از ازدواج که نتیجهای جز سرخوردهکردن تماشاگر ندارد.
کلیپ عاشقانهای که قبل از دادن جواب آزمایشگاه در اپیزود اول میبینیم، چیزی به داستان نمیافزاید جز آنکه جلوه و اغراقآمیز ماجرا را تقویت کند.
کلیپی هم که در محل دفن زبالهها شاهد آن هستیم با حضور خواننده و گروه موسیقی روی کپههای آشغال از عجایب فیلم است، اینکه چنین گروه موسیقی چرا بیمقدمه آوازی عاشقانه را سردادهاند که اصولا ربطی به آن فضا و آن حالوهوا ندارد، از سوالهای بزرگ فیلم است. بهخصوص آنکه «مجنون لیلی» فیلمی موزیکال نیست که بتوان در جایجای آن بیمقدمه زیر آواز زد.
اینکه بخواهیم تماشاگر را با این نکته آشنا کنیم که روز ولنتاین در اصل متعلق به خودمان بوده که در ایران باستان با نام اسپندگان یا روز مهرورزی شهرت داشته است، جای قدردانی دارد ولی وقتی این نکته را از دهان یک پیرمرد نیمهدیوانه میشنویم، تاثیر آن بسیار کمرنگ میشود. این مساله نشان میدهد که بازگوکردن دیالوگهای مهم و کلیدی فیلمها باید در لحظههایی بسیار سنجیده و موثر صورت بگیرد وگرنه از اثر آنها کاسته خواهد شد.
در مجموع ارائه فیلمی قدرتمند و دیدنی از مضمون ازلی و ابدی عشق کار دشواری است که متاسفانه در «مجنون لیلی» تحقق نیافته است. مضمون عشق از مضامینی است که بسیار بیش از آنچه در «مجنون لیلی» میبینیم شایسته وسواس و دقت است. قاسم جعفری نیز نیاز به برخورد جدی و دقیق با مقولههایی چون فیلمنامهنویسی و کارگردانی دارد.
حسین آریانی
منبع : روزنامه تهران امروز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران اسرائیل اصفهان ایران و اسرائیل حجاب گشت ارشاد حمله ایران به اسرائیل حسین امیرعبداللهیان استان اصفهان دولت وعده صادق جنگ ایران و اسرائیل
تهران سیل هواشناسی وزارت بهداشت شهرداری تهران قتل فضای مجازی سازمان هواشناسی زلزله سیلاب قوه قضاییه آموزش و پرورش
قیمت طلا قیمت دلار دلار قیمت خودرو خودرو بازار خودرو بانک مرکزی چین ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم قیمت سکه
سعدی سینمای ایران تئاتر تلویزیون فیلم شاعر سینما موسیقی سریال کتاب دفاع مقدس بازیگر
سازمان سنجش مغز
رژیم صهیونیستی عراق غزه فلسطین جنگ غزه امیرعبداللهیان سازمان ملل حماس اسراییل ترکیه شورای امنیت اتحادیه اروپا
فوتبال استقلال پرسپولیس شمس آذر قزوین تراکتور باشگاه استقلال صنعت نفت آبادان لیگ برتر لیگ برتر فوتبال ایران لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بازی
سرطان فناوری اینترنت ناسا هوش مصنوعی گوگل سامسونگ تبلیغات تلگرام اپل
حمله قلبی قلب کلسترول چاقی فشار خون گیاهان دارویی