پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


کوچک، همیشه ضعیف نیست


کوچک، همیشه ضعیف نیست
نگاهی به فعالیت بنگاه های کوچک و متوسط (Small and Medium Exterprises) یا (SMEs) در کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، بیانگر نوعی ارتباط تنگاتنگ و مؤثر میان پیشرفت اقتصادی - اجتماعی این کشورها با توسعه این بنگاه ها است.
قابلیت های چشمگیر بنگاه های کوچک در تولید ثروت، اشتغال زایی، کاهش هزینه و رفع فقر، جایگاه ویژه ای را برای آنان در برطرف کردن مشکلات اقتصادی کشورمان ایجاد کرده است. یادآوری این نکته ضروری است که نظریه های نوین اقتصادی توسعه، به جای تمرکز بر مسائل کلان از جمله سیاست های دولت، توسعه اقتصادی را معلول تکامل و تعامل نیروهای جامعه در جهت ایجاد فضای مناسب کسب و کار برای فعالیت بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط دانسته اند، به طوری که در دهه اخیر تئوری های اقتصادی تمرکز زیادی بر این بنگاه ها داشته و جهت گیری توسعه را از سطح کلان به سطح خرد انتقال داده اند.
ایران با داشتن قریب به ۵/۱ میلیون کارگاه کوچک و متوسط که براساس تعریف باید زیر ۵۰ نفر نیروی انسانی داشته باشند، قادر است با تقویت این ظرفیت و تلاش برای گسترش آنها، فرصت توسعه و پیشرفت اقتصادی را برای کشور دست یافتنی تر نماید.
گفتنی است، کشورمان دارای ۳۶۵ هزار کارگاه زیر ۶ نفر است که حدود ۳۰۰ هزار واحد آنها در شهرها واقع هستند. اما متاسفانه طول عمر بیش از ۵۰ درصد این واحدها به طور متوسط ۲ تا ۵ سال است. بررسی های اولیه این بنگاه ها مؤید آن است که مسائل و مشکلات آنان که منجر به کوتاه شدن طول عمر فعالیت آنها و ورشکستگی و از میان رفتن سرمایه های انسانی و مالی کشور شده است، در دو بخش درونی و بیرونی قابل تقسیم است.
در بخش مشکلات درونی، مؤسسات و بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط به طور ساختاری با پدیده محدودیت منابع اعم از انسانی و مادی روبه رو هستند.
بنگاه های کوچک و متوسط در واقع حاصل اندیشه نو و تازه ای برای تولید هستند که معمولاً از سوی افراد کارآفرین که از تخصص های خاصی برخوردار می باشند، فعال می شوند. این مؤسسات دارای ابعاد گسترده در تولید و ارتقای محصول هستند، اما برای تداوم کار نیاز به مجموعه ای همگن از بازاریابی، مدیریت، افزایش سرمایه، ارتقای فناوری و ... دارند که محدودیت های ساختاری آنان از موانع اصلی برای برطرف کردن این نیازها محسوب می شود.
در بخش عوامل مساله ساز بیرونی هم امروزه فاصله عمیق میان صنایع بزرگ و کوچک موجب حذف بنگاه های کوچک و متوسط از دایره فعالیت تولیدی گشته است. به رغم کاربر بودن این صنایع و ظرفیت های بالقوه ای همچون تعلق بنگاهداران به فعالیت اقتصادی مورد نظر، کم هزینه بودن، افزایش ثروت اجتماعی و...، سهم این بنگاه ها در فرآیند تولیدی کشور کمرنگ است. محدودیت این شرکت ها از موانع اصلی برای مقاومت در برابر نوسانات بازار است.
پیوند مشترک مؤسسات کوچک و پربازده با صنایع بزرگ می تواند فرصتی چشمگیر برای تداوم فعالیت آنها و کاهش هزینه ها و بهبود وضعیت طرف دیگر این پیوند فراهم آورد.
خرید محصول، انبارداری، ارایه نتایج تحقیق و توسعه، واگذاری بخشی از وظایف واحدهای درگیر در شرکت های بزرگ و ...، بخشی از خدمات متقابلی است که این نوع مؤسسات می توانند از آن برخوردار شوند.
در برخی از نظریات توسعه، عباراتی تحت عنوان "خوشه صنعتی" و ضرورت گره خوردن فعالیت این دسته از مؤسسات به واحدهای بزرگ مورد تاکید قرار گرفته که نمونه های عملی آن دستاوردهای خوبی را به همراه داشته است.
● جایگاه بنگاه های کوچک و متوسط در اقتصاد
بنگاه های کوچک و متوسط یکی از اجزای حیاتی رشد در اقتصاد جهانی بوده و اهمیت آنها در رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بخوبی شناخته شده است. اینگونه بنگاه ها به طور میانگین بیش از نیمی از نیروی انسانی شاغل در اقتصاد را به کار گمارده اند و نیمی از کل مشاغل جدید را فراهم می آورند. علاوه بر این ۴۶ درصد تولید ناخالص ملی و ۵۵ درصد محصولات نوآورانه و جدید نیز توسط بنگاه های کوچک و متوسط ایجاد می شود. در کشور ما بنگاه های کوچک و متوسط بیش از ۸۰ درصد از جامعه تجاری را تشکیل می دهند.
● ویژگی های بنگاه های کوچک و متوسط
بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که حل مشکل بیکاری، فقر، بی توازنی منطقه ای و دستیابی به توسعه صنعتی در کشورهای جهان سوم در گرو توسعه بنگاه های کوچک و متوسط در این کشورها است. دلایل عمده این محققان را می توان به طور خلاصه به شرح زیر بیان کرد:
▪ تاسیس و توسعه بنگاه های کوچک و متوسط به منابع اندکی نیاز دارد.
▪ بنگاه های کوچک و متوسط در مجموع از درجه اشتغال زایی بالایی برخوردار هستند.
▪ بنگاه های کوچک و متوسط اغلب متکی بر منابع داخلی هستند.
▪ بنگاه های کوچک و متوسط از انعطاف پذیری بالایی در تغییر و تبدیل سرمایه برخوردارند.
▪ بنگاه های کوچک و متوسط رقابت پذیرتر هستند.
▪ بنگاه های کوچک و متوسط می توانند نیروهای متخصص بنگاه های بزرگ را پرورش دهند.
▪ مدیریت و کنترل بنگاه های کوچک و متوسط هزینه کمتری دربردارد.
▪ مکان یابی بنگاه های کوچک و متوسط به سهولت قابل انجام است.
▪ توسعه بنگاه های کوچک و متوسط نحوه توزیع درآمد را به نفع افراد کم درآمد بهبود می بخشد.
● ویژگی های بازاریابی بنگاه های کوچک و متوسط
بنگاه های کوچک و متوسط دارای ویژگی های منحصر به فردی در اندازه و مراحل توسعه خود هستند. این ویژگی ها علاوه بر اینکه روش مناسب بازاریابی آنها را از روش های بازاریابی مرسوم در بنگاه های بزرگ جدا می کنند، محدودیت هایی را نیز به شرح زیر ایجاد می کنند:
▪ محدودیت های منابع همچون منابع مالی، زمان، دانش بازاریابی و...
▪ تاثیر محدود در بازار
بازاریابی بنگاه های کوچک و متوسط از مشخصات بازاریابی رایج عنوان شده در منابع نظری بازاریابی پیروی نمی کند و توسط محدودیت های پیش گفته تعیین می شود. بازاریابی این بنگاه ها به طور کاملاً غیررسمی، اتفاقی، آزاد، غیرساختاری، خودبه خود ، انفعالی و سازگار با هنجارهای صنعتی صورت می پذیرد .
● نگاهی اجمالی به تجربه فیلیپین و چین
در فیلیپین از دو معیار برای تعریف و شناسایی بنگاه های کوچک و متوسط استفاده می شود. معیار نخست شمار کارکنان تمام وقت شاغل در اینگونه بنگاه هاست و دومین معیار میزان دارایی های ثبت شده بنگاه هاست. براساس دو معیار بالا، در فیلیپین آن دسته از واحدهایی بنگاه کوچک و متوسط شناخته می شوند که شمار کارکنان تمام وقت آنها کمتر از ۲۰۰ نفر باشد و علاوه بر آن مجموع دارایی های ثبت شده آنها نیز بیش از ۴۰ میلیون پزو نباشد.
بنگاه های کوچک و متوسط به عنوان موتور رشد اقتصادی فیلیپین شناخته می شوند. اقتصاد این کشور اساساً برمبنای ۸۲۰۹۰۴ شرکت به ثبت رسیده در این کشور قرار دارد که ۹۹/۶ درصد از همه کسب و کارها را دربر می گیرد.
از این تعداد ۲۹۲۸ شرکت (یعنی کمتر از ۰/۵ درصد) را شرکت های بزرگ تشکیل می دهند و ۳۲۷۲ شرکت (یعنی کمتر از یک درصد) نیز به شرکت های متوسط اختصاص دارد. بقیه ۸۱۴۷۰۴ شرکت دیگری که در این اقتصاد فعالیت می کنند، عموماً بنگاه های کوچک هستند.
چین نیز که امروز نرخ رشد آن به مرز ۱۱ درصد رسیده است، در سال ۱۹۹۶ با اختصاص ۵۹/ ۶۵ درصد تولید و ۷۵ درصد از اشتغال های جدید خود به این بنگاه ها، به الگویی کم نظیر در جهان تبدیل شده است.
تعداد این واحدها در چین طی سال های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۹ به بیست و یک برابر رسیده و آمار آن در آغاز هزاره سوم به هفت میلیون واحد بالغ شده است. در همین راستا، هندوستان نیز با داشتن سه میلیون بنگاه کوچک و متوسط، تقریباً ۵۰ درصد تولید صنعتی و ۴۲ درصد صادرات این کشور را در سال ۲۰۰۰ تشکیل داده است.
کیانوش صاحب هنر
منبع : هفته نامه آتیه


همچنین مشاهده کنید